فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۲۱ تا ۳٬۰۴۰ مورد از کل ۳٬۹۶۳ مورد.
۳۰۳۰.

اعیان ثابته از دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فیض ثبوت ماهیت اعیان ثابته معدوم مطلق مثل عقلی شیئیت معدوم

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان نظری
تعداد بازدید : ۴۸۹۷ تعداد دانلود : ۲۲۷۵
« اعیان ثابته » از اصطلاحات کلیدی عرفان ابن عربی است که معانی نزدیک به آن در مکاتب مختلف پیش از وی وجود داشته است. این اصطلاح بار اول به وسیلة خود «ابن عربی» وضع شد و عارفان و فیلسوفان- به پیروی از وی- در مسائل متعددی از جمله «علم حق»، «تجلی حق» و «آفرینش» از آن استفاده کرده اند. ملاصدرا – بنیانگذار حکمت متعالیه- در کتاب کبیر خود، الاسفارالاربعه، گاه با تمجید از ابن عربی این اصطلاح را به کار می برد و قول خویش را تأیید می کند و گاه سخن ابن عربی در اعیان ثابته را به سخافت کلام معتزلیان در ثابتات ازلی میداند و آن را به گونه ای توجیه می کند. در این مقاله با عطف توجه به مسألة علم الهی پیش از خلقت می کوشیم مفهوم اعیان ثابته در عرفان ابن عربی و حکمت متعالیه صدرایی را- به قدر وسع- آشکار کنیم. در پایان مقاله با تحلیلی کوتاه از دیدگاه ملاصدرا در« اعیان ثابته » بیان شده است که اصول حکمت متعالیه ملاصدرا با قول به « اعیان ثابته » آنگونه که مقصود ابن عربی است منافات دارد.
۳۰۳۱.

اختیارات انسانی و قضا و قدر الهی

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مفهوم شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
تعداد بازدید : ۱۸۰۱ تعداد دانلود : ۱۰۲۸
ظاهرا انسان همواره در پی شناختن سرنوشت و تکلیف خود بوده است تا وظیفه خود را بشناسد ومسئولیت واقعی خود را در برابر حوادث تشخیص دهد.این جستجو از این سوال سرچشمه گرفته است: «آیا من مالک و سازنده سرنوشت خود هستم یا سرنوشت من به دست قدرتی خارج از من رقم خورده است؟» این قبیل تفحصات و تاملات حول این دو قطب، درنوسان بوده است. قبول یکی از دو مورد، غفلت از واقعیت عینی و ملموسی است که اتفاق می افتد. زیرا، از جهتی، انسان تحت تاثیر شرایط مقدر و محتوم زندگی می کند. او در زیر سلطه قوانین طبیعت قرار دارد، که همواره یکنواخت عمل می کنند. به طورمثال، انسان همواره در حال تحول است؛ نیروی جاذبه زمین همواره عمل می کند؛ سرما و گرما اثر ثابت خود را اعمال می کنند؛ مرگ نیز، دیر یا زود، امری حتمی الوقوع است. بالاخره انسان الزاما در محدوده انسانی خود می فهمد و به هیجان در می آید و در این قلمرو مسائل را تبیین می کند.در این میان انسان چه نقشی دارد؟ او در سپر این الزامات می تواند تصمیم بگیرد و عزم اش را جزم کند، یا کاملا منفعل است، و یا حالت سومی وجود دارد که بین الامرین می باشد؟ ما در این مقاله سعی کرده ایم، از طرفی حدود مقدرات را، با توجه به تاریخ و حیات فعلی انسان بررسی نماییم، و از طرف دیگر معنی آزادی و اختیار انسانی را در چهارچوب همین مقدرات بیان کنیم. بدون اینکه بخواهیم با نصایح بی بینان، به زور و عنف آزادی یا جبر را بر احوال انسانی تحمیل نماییم. بدین جهت ابتدا صورتهای مختلف جبر را مورد بررسی قرار داده ایم، سپس راه های آزادی را در جو همین الزامات بررسی کرده ایم. بنابراین مفهوم تازه ای از آزادی، به عنوان گذر از وضع موجود، کشف و فهم راه هایی که امکان تحقق دارند، مطرح شده است. این بررسی با ذکر مثالهای کاملا مملوس مطالب را مورد بحث قرار داده است.چون امر بر این دایر است که نگرش تازه ای از جبر و اختیار مطرح شود، بدین جهت مطالبی مطرح شده است که فهمیدن آنها مستلزم تعمق و تامل مجدد می باشد. به عبارت دیگر، نمی توان با سهل گرایی و به صورت ماشینی از یک کتاب عزیز، یا از یک شخصیت .الا نقل مطلب نمود و خود را از تفکر مجدد معاف ساخت، و به تسلیم و بی نظری روزگار گذراند. حکم از آن هر انسانی است که مطابق امکاناتی که کشف نموده است، تصمیمات خود را عملی سازد و به زندگی خود رنگ و معنی خاصی بدهد و ماهیت حوادث را به نحو تازه ای ب دست آورد، اگرچه الزامات و مقدراتی نیز حال در موقعیت و وجود او است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان