فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۵۲ مورد.
مفاهیم غیر محصل و منطق ماهیات تأملی در مقاله قضیه معدوله و محصله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نویسنده محترم مقاله « قضیه معدوله و محصله » ( مقالات و بررسیها ، 61 ، ص 81-103 ) « درصدد اثبات این مدعا است که در کتب منطقی – از ترجمه کتاب ارسطو گرفته تا کتب منطقی اخیر در سه مورد [ تقسیم قضیه به معدوله و محصله ، تقسیم لفظ به معدول و محصل و گفتگو درباره ملکه و عدم ] ، در هر سه مورد اشتباه رخ داده است (ص 81 ). نوشتار حاضر ابتدا با تفکیک شناخت امر واقع از تبیین آن ، خطای « اخذ مالیس بعلة علة » را در مقاله یاد شده نشان می دهد ، آنگاه با طرح ملاحظات انتقادی گزارش تاریخی نویسنده محترم را ارزیابی کرده و در پایان با ارائه فرضیه ای فرامنطقی ابهام موجود در کتب تاریخی در خصوص مسائل سه گانه یاد شده را تبیین می کند.
نگاهى به بحث تلازم بین متصله لزومیه و منفصله در کلام خواجه نصیرالدین و فخر رازى و بررسى تطبیقى آن با منطق جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن سینا در فصل هشتم از نهج سوم کتاب اشارات و تنبیهات در بیان اقسام ترکیب قضایاى شرطیه متصله و منفصله از اجزایى چون قضایاى حملیه و شرطیه، چند مثال مطرح مى کند که نخستین آنها براى قضیه متصله مرکب از متصله و منفصله است. همین مثال، مبناى منازعه اى تأمل انگیز بین دو تن از شارحان این کتاب یعنى خواجه نصیرالدین طوسى و فخر رازى مى گردد. فخر رازى معتقد است هر قضیه متصله لزومیه تنها با یک قضیه منفصله از نوع مانعه الخلو هم ارز است؛ دیدگاهى که شباهتى با مباحث منطق جدید دارد. در مقابل خواجه طوسى معتقد است این انحصار صحیح نیست و مى توان هر قضیه متصله لزومیه را به یک منفصله مانعه الخلو و یا منفصله مانعه الجمع، بدون رجحان هیچ کدام تأویل کرد. در این بین، هم براى داورى میان فخر رازى و خواجه طوسى و هم براى تبیین دیدگاه منطق جدید در این باره، از منطق جدید کمک گرفته ایم و در نهایت ضمن تبیین تفاوت نظر فخر رازى و منطق جدید، نشان داده ایم که نظر صحیح همان رأى خواجه طوسى بوده و منطق جدید نیز در این مورد مؤید دیدگاه خواجه مى باشد.
نقد و بررسی ارغنون ارسطو از منظر رابین اسمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطابق دیدگاه اسمیت ارغنون کاربرد ویژه ای برای ارسطو دارد و آن اثبات این امر است که فلسفة اولی ممکن است. به نظر وی، انتظار اشتباهی است که هدف ارغنون را طرح نظریه های روش شناسی ارسطو تلقی کنیم. ارسطو در تحلیل دوم با ارائة استدلالی سعی می کند تا نشان دهد وجود یک معرفت غیربرهانی شرط کافی و لازم برای معرفت برهانی (علم) است. هدف معرفت غیربرهانی همان هدف فلسفة اولی، یعنی رسیدن به اصول اولیة هر علمی است. اسمیت بررسی می کند که استدلال مذکور در تحلیل دوم به سایر نظریه های منطقی ارسطو در ارغنون شامل نظریه های تعریف، حمل، دیالکتیک، مقولات و قیاس وابسته است. علاوه بر آن، ارسطو، در بخش پایانی تحلیل دوم امکان رسیدن به این معرفت غیربرهانی را با شرح فرایندی به نام نوس اثبات می کند.
گزاره ماهوی نزد ابن سینا و جهت سور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن سینا با آن که به تمایز میان «جهت حمل» و «جهت سور» تصریح کرده است، در عمل، تنها به جهت حمل و تقسیمات آن پرداخته و از جهت سور و اهمیت آن در فلسفه اسلامی غافل مانده است. یکی از کاربردهای جهت سور، حمل نوع بر جنس است. به نظر ابن سینا، در گزاره «حیوان انسان است» اگر نظر به افراد حیوان باشد، جهت گزاره جهت ضرورت یا امتناع خواهد بود، اما اگر نظر به حقیقت و ماهیت حیوان باشد، جهت آن امکان است. گزاره دال بر امکان حمل نوع بر جنس (مانند «حیوان انسان است به امکان») گزاره ای است که در منطق قدیم نامی برای آن وضع نشده است و از این رو، آن را «گزاره ماهوی» می نامیم. گزاره ماهوی در قالب هیچ یک از تقسیم بندی های رایج منطق قدیم نمی گنجد؛ زیرا این گزاره نه شخصیه است، نه طبیعیه، نه مهمله و نه محصوره، چنان که نه حمل اولی است و نه حمل شایع. راز بیرون ماندن گزاره ماهوی از تقسیم بندی های رایج این است که این تقسیم بندی ها تنها برای گزاره های مطلقه و گزاره های موجهه به «جهت حمل» هستند در حالی که گزاره ماهوی را اصولا نمی توان جهت حمل دانست، بلکه باید آن را «جهت سور» به شمار آورد.
بخش منطق کتاب المشارع و المطارحات سهروردی
حوزه های تخصصی:
شافعیان و منطق پژوهی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
حرکت پرفراز و نشیب دانش منطق میان شافعیان، آن سان که سزاوار است تاکنون مورد بررسی و کاوش ویژه قرار نگرفته است. اگر شماری از پیشوایان این مذهب فقهی، ستودن این دانش را بدانجا رسانیدند که هم دست یابی به سعادت جاویدان بشری را بر فراگیری علم منطق متوقف دانستند و هم اطمینان را از دانسته های ناآشنایان به این دانش زدودند؛ گروه فراوانی از بزرگان همین مذهب نیز دیده می شوند که با دست یازی به دلایلی که بیشتر خاستگاهی غیرفقهی دارند و شمار آنها دست کم به نُه دلیل می رسد، روی آوری به دانش منطق را ناروا دانسته اند. نوشتار پیش رو کوشیده است پس از پی گیری این دلایل و تحلیل و بررسی آنها، نادرستی، سستی و ناکافی بودن آن دلائل را آشکار می سازد.
نقیض مطلقه
حوزه های تخصصی: