این مقاله با هدف ارائه تصویری از چگونگی کنترل برخی از بیماری ها، بالابردن سطح دانش عمومی و توجه دادن به ضرورت برنامه ریزی برای پیشگیری و گنجاندن آن در نظام بیمه ای، به تشریح بیماری های بدخیم (سرطان ها) پرداخته است. از این منظر، آثار و نشانه های سرطان روده بزرگ و روش های معالجه آن، سرطان دستگاه لنفاوی، میلوم متعدد (سرطان مربوط به گلبول های سفید)، سرطان استخوان، سرطان حنجره، سرطان مری، سرطان ریه، رسرطان پوست، سرطان لوزالمعده، سرطان کلیه، سرطان پروستات، سرطان بیضه، سرطان پستان و سرطان رحم تشریح شده و چگونگی تشخیص هریک توصیف گردیده است.نویسنده این آگاهی ها و شناخت از بیماری های بدخیم را در جلوگیری از بیماری، تشخیص به موقع، بالابردن امکان بازگرداندن سلامت و جلوگیری از مرگ به علت بیماری و همچنین در کاستن از هزینه های ناشی از بیماری در سطح ملی و در سطح شرکت های بیمه ای و هزینه های شخصی، ضروری و بااهمیت ارزیابی کرده است.
این مقاله می کوشد پیشنهادها و طرح های دو حزب عمده ایالات متحده (دموکرات و جمهوری خواه) در مورد تأمین اجتماعی – که در انتخابات ریاست جمهوری سال 2000 مطرح شده بود – و نقدهای طرفین بر طرح ها و دیدگاه های یکدیگر، را بررسی کند.این نوشتار ضمن تشریح ماهیت و دامنه مسأله و ترسیم چهارچوب مشخص برای ارزیابی پیشنهادهای اصلاحی مآلاً به ارزیابی طرح های جورج بوش و ال گور می پردازد. از نظر این گزارش ، بهترین امتیاز حزب دموکرات، «تأکیدهای شدید بر کاهش دیون» و بهترین امتیاز حزب جمهوری خواه، «تأکیدهای شدید بر ایجاد اندوخته های قبلی برای مستمری های آینده» عنوان شده است.نقاط ضعف پیشنهادهای حزب دموکرات نیز عبارتند از: «اتکای زیاده از حد بر مازادهای بودجه تأمین اجتماعی، فقدان هرگونه پیشنهاد برای کاستن از مستمری ها یا برای افزایش درآمدها از جهت تأمین کسر بودجه صندوق امانی تأمین اجتماعی، تعیین هدف های مالی و اقتصادی نامناسب، به قصد پرداخت بدهی های صندوق تأمین اجتماعی در آینده و ایجاد حساب های پس انداز جدید برای بازنشستگی بدون کاستن از تعهدات بدون پشتوانه نظام جاری».از سوی دیگر، نقاط ضعف پیشنهادهای حزب جمهوری خواه، موارد زیر عنوان شده است: «اتکای زیاده از حد به بازده سرمایه گذاری هایی که در حساب های جدید بازنشستگی شخصی به عمل خواهد آمد، فقدان هرگونه پیشنهاد برای کاستن از مستمری ها یا افزایش درآمدها برای تأمین کسر بودجه صندوق امانی تأمین اجتماعی، فقدان هرگونه هدف کلی روشن و مشخص، در نظر نگرفتن هزینه های انتقالی ناشی از ایجاد حساب های جدید بازنشستگی شخص با استفاده از بخشی از حق بیمه های کنونی ».
این مطلب، چکیده ای است از پژوهشی که تحت نظارت مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی، با هدف تعیین ترکیب بیماری ها، برآورد متوسط اقامت و هزینه درمان سالمندان تحت پوشش سازمان تأمین اجتماعی در زمینه خدمات بستری در تهران بزرگآن جام پذیرفته است.سه هزار بیمار بیمه شده بستری براساس اطلاعات به دست آمده در این پژوهش که به روش پیمایشیآن جام شده، جامعه آماری را تشکیل می دهند. سالمندان با جمعیت بالغ بر 4 درصد کل بیمه شدگان، حدود30 درصد موارد بستری را به خود اختصاص داده اند. آن ها به طور میانگین، حدود 2 روز بیش از افراد غیر سالمند در بیمارستان بستری بوده اند و 37 درصد هزینه نیز به این گروه تعلق گرفته است. از نظر ترکیب بیماری ها نیز بیماری های این گروه در اغلب موارد، بیماری های پرهزینه و با ماهیت مزمن است.شرح مسأله و ضرورت پژوهش ، مفاهیم، مبانی نظری (سالمندی ازدیدگاه پزشکی، سالمندی از دیدگاه جامعه شناختی وسالمندی از دیدگاه بیمه های اجتماعی)، روش تحقیق، محدودیت های پژوهش و مراحل عملیات، همراه با پیشنهادهای مربوط در این گزارش عنوان شده است.همچنین در 10 جدول، برخی داده ها و اطلاعات به دست آمده تبیین شده اند.
این گزارش ، حقوق اساسی بزرگ ترین اقلیت اجتماعی ایران (معلولان یا توان یابان) را با رجوع به یکی از سازمان های غیردولتی (مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد) که در زمینه آموزش فنی و حرفه ای و توان بخشی معلولان فعال است، مورد توجه قرار می دهد.مقاله پس از اشاره به انواع معلولیت (جسمی و حرکتی، ذهنی واجتماعی)، چگونگی تأسیس مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد را برای خدمت رسانی به معلولان جسمی و حرکتی بررسی می کند. پس از تشریح حیطه عملکرد مجتمع رعد (خدمات توانبخشی، آموزش فنی و حرفه ای، و خدمات جانبی یا حمایتی) گسترش خدمات مجتمع مذکور تبیین شده است.در ادامه با تشریح چهارچوب سازمانی این مجتمع آموزش های ارائه شده و حوزه های متنوع فعالیت مجتمع رعد نیز به تفصیل بیان می شود.آنگاه با تأمل در «چالش »های پیش روی این سازمان غیردولتی در دو حوزه عمومی و خصوصی، مهم ترین مشکل مجتمع رعد – و سازمان های مشابه- نحوه تأمین منابع مالی عنوان می شود.این گزارش از دختر معلول 23 ساله و مجله توان یاب – که به وسیله مجتمع رعد منتشر می شود – به عنوان نمونه های موفق یاد کرده به توضیح آن ها می پردازد. در انتهای گزارش با تشریح بی توجهی به فرد معلول در الگوهای نوین، نارسایی های جامعه «معلولیت پرور»ی مورد توجه قرار می گیرد که انسان های معلول در آن زندگی می کنند.به عقیده نگارنده، وظیفه نهادهای مدنی صرفاًآن جام اعمال نیکوکارانه نیست، بلکه باید با در نظر گرفتن پروژه ای کلان تر، ساختار حاکم را وادار به پذیرش تحولات جدی کرد. با چنین نگرشی، «اگر نهادهای مدنی توان یابان، علاوه بر برگزاری مراسم خیریه و اعلام شماره حساب برای جلب ترحم نیکوکاران، به آموزش نیز توجه کنند و بکوشند «حق» این اقلیت بزرگ را با پافشاری بستانند، شاید تأثیری ماندگارتر داشته باشند».
نویسنده این مقاله با توجه به سلطه اقتصادی، سیاسی و فرهنگیِ کشورهای سرمایه داری بر سرزمین ها و کشورهایی که «در حال رشد» «جنوب» و «عقب مانده» و ... خوانده می شوند، معتقد است که به واقع این سرزمین ها باید «مستعمرات» نامیده شوند و آنگاه تأمل در شیوه تولید مسلط این جوامع «مستعمراتی» را ضروری دانسته و آن را بررسی کرده است. به عقیده او،از این منظر، تأمین اجتماعی در «مستعمرات» برای سرمایه گذاران کشورهای سرمایه داری، موضوعی «فرعی و مزاحم» توصیف شده است. مقاله می کوشد بخشی از روابط اقتصادی را که بر موضوع تأمین اجتماعی اثر گذارند، تبیین کند. به اعتقاد نویسنده در «مستعمرات» سرمایه تجاری حاکم، به علت خصلت دلالی خود، در چرخه تولید اخلال می کند و با توسعه بیکاری و کم کاری، موجبات افزایش فقر عامه را فراهم می سازد .
این مقاله می کوشد نشان دهد که حکومت ها، حکام و مردمان روزگاران گذشته ایران از تأمین اجتماعی، یاری به لایه های آسیب دیده اجتماع به هنگام وقوع حوادث غیرمترقبه (مانند سیل و خشکسالی و ویرانی ناشی از حمله بیگانگان) و نیز از آسایش و رفاه، چه برداشتی داشته و چه تدبیرهایی در این خصوص اندیشیده اند.در ادامه مقاله، چگونگی جبران خسارت و صدمات و برقراری تعادل و امنیت اجتماعی و نیز میزان احساس مسئولیت حکام و مردم ایران قدیم با استفاده از دو کتاب «تاریخ سیستان» و «احیاءالملوک» تبیین شده وبه مقوله خراج و درآمد سیستان و فعالیت فتیان و عیاران هم اشاره گردیده است. نویسنده، همچنین وضع حال و گذشته تأمین اجتماعی را در روستای هُلُر (ازبخش قشم بندرعباس) بیان داشته، گفتگوهایآن جام شده با اهالی محل را گزارش کرده است.
"این مقاله در مقام پاسخ به این پرسش است که آیا افزایش صعودی در هزینه های پزشکی و دستمزد فعالیت های کلینیکی با بهبود کیفیت مراقبت و کاهش انتظار بیمار همراه است، یا این افزایش پرداخت، صرفاً افزایش دستمزد پزشکان را در بردارد و در بهبود مراقبت از بیمار ارزشی ندارد؛ و نیز این که میزان اضافه در پرداخت چقدر باید باشد تا این آهنگ پرداخت با آهنگ نظام ملی سلامت ـ در انگلستان ـ هماهنگ شود.
این چنین، و در ابتدا سازمانهای دولتی و نقش آنان در نوسازی نظام ملی سلامت انگلستان موردتوجه قرار می گیرد. درصد پزشک به جمعیت نیز بررسی و «نسبتاً پایین» ارزیابی می شود.
در ادامه، «اطلاعات موجود پیرامون فعالیت های بیمارستان ها» و روش های پاداش دهی به پزشکان ، موردتأمل واقع می شود. «بهترین روش پرداخت» منوط به اهداف و خط مشی های موردنظر مدیران می شود.
اصلاح قرارداد پزشکان، عنوان و مضمون بخش بعدی مقاله است؛ از سال 1948 قرارداد استخدام پزشکان عمومی و متخصصان بیمارستانی شاهد تغییرات بنیادینی بوده است؛ هدف این اصلاحات، اطمینان از جذب و حفظ افراد حرفه ای و همچنین افزایش فعالیت نظام ملی سلامت و ظهور مراکز مدرن بر مبنای سیستم مزد درازای خدمت برای تکمیل قراردادهای موجود، عنوان شده است. در همین راستا، قرارداد متخصصان و قرارداد جدید پزشکان عمومی، و چارچوب کیفی قرارداد پزشکان عمومی و مزایا و معایب اجرای سیستم مزد درازای خدمت تشریح می گردد.
مقاله معتقد است که برنامه نوسازی نظام ملی سلامت برای دستیابی به اهداف موردنظر، نیاز به استخدام های کوتاه مدت و افزایش قابل ملاحظه ای در تقاضا برای پزشکان خواهد داشت. اصلاح و قراردادها هم برای پوشاندن زمان تأخیری که تا فارغ التحصیل شدن دانشجویان پزشی وجود دارد، مدنظر قرار گرفته است.
به تصریح مقاله، با سیستم های مزد در ازای خدمت، تشخیص چگونگی توسعه سیستم ها و همچنین مدیریت و اداره آنها ، ضروری است و ارتقای کیفیت با یا بدون انگیزه های مالی همواره هزینه بر بوده است. افزون بر این، تأکید می شود که در بیمارستان ها و سیستم مراقبت های اولیه، هرچه از نظام پرداخت مزد در ازای خدمت استفاده شودف باید تأثیر آن بر فعالیت ها و نتایج نیز برنامه ریزی و مدیریت شود."
این مقاله می کوشد برنامه های صندوق بین المللی پول را در مورد مقوله رفاه و تأمین اجتماعی و نیز نحوه اجرای آن ها را در کشورهای عضو صندوق تشریح کند. از این منظر، نخست وظایف و اهداف صندوق بین المللی پول و آنگاه فعالیت های صندوق در این راستا، به اجمال بیان می شود. نویسنده همچنین دیدگاه های صندوق را در باب رشد اقتصادی، کنترل تورم و تقویت بخش کشاورزی توضیح می دهد. به عقیده او، تحقق رشد در سه زمینه یاد شده، مستلزم سیاستگذاری اقتصادی مبتنی بر سیاست های اقتصاد کلان، اصلاح ساختاری، اجتماعی و مدیریت صالح دولتی و نیز مشارکت عام در امر توسعه است که موارد یاد شده را تبیین می کند. مقاله همچنین ابعاد اجتماعی سیاست های پیشنهادی صندوق، و مسائل سیاستگذاری های اجتماعی را در عملیات نظارتی و طراحی برنامه های صندوق شرح می دهد. تبیین آثار اجتماعی کوتاه مدت و تورهای ایمنی اجتماعی و معیارهای بلندمدت تر سیاستگذاری های اجتماعی در پیوند با اهداف و وظایف صندوق بین المللی پول، و موضوع همکاری صندوق با نهادهای دیگر، از جمله محورهای دیگری است که در مقاله به آن ها پرداخته شده است.