تحلیل صورت های خیالیِ «خون نامه خاک» اثر«نصرالله مردانی» طبق نظریّة «ژیلبر دوران»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تخیّل، در تمام نمودهای مذهبی، اسطوره ای و ادبی، دارای این قدرت متافیزیکی است که آثاری علیه زوال، مرگ و سرنوشت خلق کند. به اعتقاد «ژیلبر دوران» شورشعلیه مرگ از یک طرف، و کنترلِ آن از طرف دیگر، مانند پشت و روی یک سکّه اند. او اعتقاد دارد که در پشت این تصویرهای ذهنی، موضوعِ زماننهفته است. بر اساس این موضوع، وی تخیّلات را به دو منظومه روزانهو شبانهتقسیم کرده است. بی شک، شاعر بهترین کسی است که می تواند این مقوله ها را در قالب تصاویر ادبی به ما نشان دهد. از آن جا که خون نامة خاکدارای تصاویر دو قطبی (مثبت و منفی) است، لذا هدف این پژوهش آن است تا با نگاهی نو، صورت های خیالیِ این کتاب را طبق نظریّة ژیلبر دوران، بررسی کند و پاسخ این پرسش را بیابد که: بارزترین صورت های خیالی شعر نصرالله مردانی، متعلّق به کدام منظومة تخیّلی است؟ نتیجة کلّی بیان گر این نکته است که اندیشة این شاعر، بیشتر متمایل به منظومة روزانة تخیّلاتو با ارزش گذاریِ مثبت می باشد؛ این نشان دهندة آن است که مردانی، تصویر مرگ را در تخیّل خود تلطیف کرده و وحشت آن را گرفته است.