ریشه شناختی «وحدت وجود» در «کشف الحقایق» نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۲
13 - 31
حوزه های تخصصی:
نسفی در کتاب «کشف الحقایق»، چونان یک آموزگار مدرسی، به رسته بندی مطالب و موضوعات عرفان اسلامی – به ویژه وحدت وجود- پرداخته است؛ مع الأسف، آموزگاری که کمیت تحلیلش لنگان است. در این راه، آشکار است که، همگام با و پیرو دیگر عرفا، خود را از پیچیدن به استدلالات فلسفی و کلامی دور نگاه داشته است، و مانند فلاسفه عرفان پیشه ای چون شیخ اشراق، مخاطب را به گذرگاه های صعب العبور برهان و استدلال نمی برد. با توجه به منش کتابت او، همچنان که گنجینه موروث عرفانی پیش از خود را به دوش می کشد، -که ریشه های آن را می توان در فلسفه یونان (به ویژه افلاطون و نوافلاطونیان) و هند باستان باز جست- از برخی از اساتید عرفان، چون ابن سبعین و ابن عربی بیشترها خوشه برچیده است. حتی در انتخاب عناوین فصول و بخش های مختلف کشف الحقایق، بعید نیست که از آثار ابن سبعین و ابن عربی، به گونه ای مستقیم تاثیر گرفته باشد؛ به ویژه در انتخاب دو عنوان اصحاب «نور» و «نار»، که مهمترین آراء نسفی را در باب وحدت وجود، می توان در پرداخت همین دو بخش به ملاحظه کرد. در این جستار، ریشه نگاری عقاید او در باب وحدت وجود، نشانگر تاثیر بی چون و چرای او از ابن سبعین و ابن عربی است؛ که البته در این ریشه نگاری، آراء ابن سبعین تازگی خاص خود را دارند.