بررسی فضای مفهومی عشق در رمان های ایرانی عامه پسند و ادبی دهه 80(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در صدد است تا به بازنمایی فضای مفهومی عشق در رمان های عامه پسند و ادبی دهه 80 بپردازد. چارچوب مفهومی پژوهش حاضر برگرفته از نظرات گیدنز، بک، بک-گرنشایم و باومن بوده است. همچنین با بهره گیری از نمونه گیری هدفمند چهار رمان ادبی (کافه نادری، چه کسی باور می کند رستم، ویران می آیی و رویای تبت) و رمان های عامه پسند (الهه شرقی، دالان بهشت، من او و پریچهر) برگزیده شده است. ملاک تقسیم رمان ها به ادبی و عامه پسند بر حسب تقسیم بندی حسن میرعابدینی از مشخصه های هر یک از انواع رمان بوده است. روش استفاده شده در این پژوهش، تحلیل محتوای کیفی بوده است که پس از استخراج مقوله های محوری مشخص گردید که داستان های عامه پسند، نماینده ای از عشق رمانتیک در جامعه بوده و در این رمان ها عشق حالتی از تقدس دارد؛ در حالی که رمان های ادبی نماینده ای از عشق سیال در جامعه هستند؛ در این رمان ها تشنگی عشق در تمام شخصیت های داستان حضور دارد. بر این اساس، نوع عشق در دو گونه ی رمان با هم متفاوت بوده و مفهومی از تحول عشق رمانتیک به عشق سیال فقط در یک گونه ی رمان، یعنی رمان های ادبی نفوذ کرده است. البته زنان داستان در هر دو گونه ی رمان به اندازه ی مردان قدرت داشته و همه ی رمان های عامه پسند و ادبی دهه-ی اخیر خوشبختی زن و مرد را در کنار یکدیگر نمایش می دهند.