عبرت محمدیان

عبرت محمدیان

مدرک تحصیلی: مدرس ژئومورفولوژی، دانشگاه خوارزمی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۸ مورد از کل ۸ مورد.
۱.

نسبی گرایی در ژئومورفولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نسبیت نسبی گرایی سیستم ژئومورفولوژی گیلبرت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹۲ تعداد دانلود : ۶۵۵
تغییرِ بینش پژوهشگران نقطة عطفی در تغییر ادبیات، منطق حاکم بر پژوهش، و حتی نوع ریاضیاتی است که آن ها در پژوهش های خود به کار می گیرند. بنابراین، شناخت ریشه های نظری روش ها کمک مؤثری است در درک بهتر پژوهشگر دارد. نسبی گرایی از مفاهیمی است که ابعاد مفهومی متعددی دارد. به طور کلی، دیدگاهی است در شناخت شناسی که الزام قطعیت را نفی، دلالت را جایگزین علیت، و دال و مدلول را جایگزین اصل علت و معلول می کند. نسبی گرایی همان اندازه در اندیشة سوفسطائیان و هرمونتیست ها مطرح است که در میان دانشمندان علوم تجربی، معرفت شناسی سیستمی، ترامتنیت، و عرفان و اشراق دیده می شود. این مطالعه برگرفته از رساله ای در دانشگاه خوارزمی است. در این مطالعه، با روش تحلیل گفتمان، دیدگاه هفت شخصیت برجسته در حوزة معرفت هرمنوتیک، علمی، سیستمی، ترامتنیت، و عرفان و اشراق دربارة نسبی گرایی باز خوانی و با آنچه گیلبرت در ژئومورفولوژی نسبی گرایی نامیده، مقایسه شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد:
۲.

منطق چیدمان فضایی سکونتگاه های جلگه خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پدیدارشناسی جلگه خوزستان قاعده مئاندری مدل چیدمان فضا هویت مکانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۶ تعداد دانلود : ۳۳۴
زمانی که مفهوم فضا به صورت جدّی در بین جغرافی دانان و معماران مطرح شد، همواره این پرسش ذهن کنجکاو بسیاری را به خود مشغول داشت که چیدمان پدیده ها در صحنه ای که فضا را به وجود می آورد، از چه قواعدی پیروی می کند؟ کنکاش در زمینه چیدمان در فضا به مثابه نحو در زبان تعریف می شود؛ همان گونه که بر ساختارهای زبانی دستور خاصی حاکم است، می توان سازمندی فضا را تابع قوانین و قواعدی مشابه زبان قلمداد کرد. در این پژوهش، نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، تصاویر ماهواره ای، عکس های هوایی، مدل ارتفاع رقومی منطقه به کار رفت. پژوهش با روش پدیدارشناسی انجام شد. آرایش سکونتگاه های جلگه ای در نگاره سرزمینی خوزستان با مدل تحلیلی چیدمان فضا و قاعده مئاندری تبیین و تحلیل شد. روش پدیدارشناسی، سه نگاره سرزمینی را برای جلگه خوزستان تعریف کرده است. هویت مکانیِ هر نگاره، حاکی از حافظه تاریخِ طبیعی آن نگاره است که در بینش مردم این سرزمین و در شکل سکونتگاه ها نقش اساسی داشته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد: 1- رفتار رودخانه های نگاره خوزستان در تعامل با مواریث پادگانه های دریایی خلیجِ فارس، قاعده سکونتگاهی شهری در این فضا را تعریف می کند؛ 2- اَشکال مئاندری رودخانه ای، تبیین کننده قاعده سکونتگاه های روستایی در این فضاست؛ 3- ژئونورون ها یا هورها تعریف کننده هویت مکانی با نام هورنشینی است.
۳.

پدیدارشناسی در ژئومورفولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پدیده شناسی پدیدارشناسی ژئومورفولوژی گیلبرت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۷ تعداد دانلود : ۷۵۲
تغییر پارادایم ها در یک حوزه دانشی سرآغاز تحوّل در ادبیات، روش، تکنیک و مؤلفه های دیگر شناخت شناسی تلقّی می شود. همان طور که وقتی دیدگاه سیستمی جایگزین روش های کلاسیک شد، تحولات عمیقی دامنگیر رشته ها و حوزه های دانشی شد. این تحولات نخست در علوم تجربی رخ داد، ولی دیری نپایید که دانشمندان علوم انسانی فرصت های از دست رفته را با نقادی از علوم تجربی و با طرح هندسه فضایی، جبران کردند. در این میان تلاش های دیلتای در نشان دادن مرتبه علوم انسانی و پرده برداری از هزار رمز و راز پنهان در پدیدارشناسی، توسط هوسرل، ژنت و هایدگر راه را برای شکل گیری پارادایمی دیگر فراهم آورد و به حاکمیت بلا منازع یکصد ساله حلقه وین پایان داد. این موج به طور قطع با همه بی مهری ها دامن علوم جغرافیایی را هم ترآلوده خواهد کرد. این پژوهش بر جنبه های معرفتی تأکید و با روش تحلیل متن ژنت، با نگاه پدیدارشناسی، در نوشته های شخصیت های علمی مانند گیلبرت ژئومورفولوژیست و هیلیر اندیشمند فضا شناس پرداخته است. هم چنین ضمن بیان چیستی پدیدارشناسی دست به نقد و نقبی در تاریخ معاصر اندیشه های نظری در ژئومورفولوژی زده است. این پژوهش سعی بر آن دارد که تفاوت های فکری در حوزه پدیدارشناسی را با پدیده شناسی، روشن سازد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که:* پدیدارشناسی یک روش متّکی به تحلیل داده های فراعینی و تبیین کننده رابطه های عمیق تری از این جهان در مقابل روش های تجربی است.*پدیدارشناسی سعی دارد با وجوه عمیق تر و پنهان پدیده ها و نقش انسان در شناخت آنها، دایره تجربه های بشری را از مفهوم تجربه معنی شده؛ در حلقه وین گسترش دهد. این به معنی نفی و یا بی اعتباری«پوزیتیویتیسم » نیست.
۴.

ژئومورفولوژی شناختی و نگاره دهلران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پدیدارشناسی تکامل دهلران ژئومورفولوژی شناختی سازمندی اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۱ تعداد دانلود : ۱۵۷
ژئومورفولوژی دانشی برآمده از جغرافیا و انسان از مؤلفه های شکل دهنده آن است و نمی تواند فارغ از آن تلقی شود. مهمترین ویژگی انسان را باید در شناخت شناسی و قابلیت های شناختی وی قلمداد کرد. در ژئومورفولوژی شناختی، شناخت انسان در قلمرو بیولوژیک آنچنان که در باستان شناسی و زیست شناسی بر آن تأکید می شود نیست بلکه بر مفهوم «انسان» تأکید دارد. خِرد عاطفی انسان از تجربه ای که «مکان» در اختیار او قرار می دهد به عنوان دستاویزی برای «آغازگاه» سازمندی اجتماعی خود بهره می گیرد. بنا به عقیده ورف همانند زبان و فرهنگ مکان، نیز منطق فکری و چهارچوب فهمی ساکنان خود را در مقیاسی خاص شکل می دهد. این پژوهش با استفاده از داده هایی مانند نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی، مدل ارتفاع رقومی(DEM)، داده ها و اطلاعات تپه های باستانی و داده های شهر و روستاها سعی دارد نظریه تکاملی مارکس و گوردن چایلد در مورد سازمندی های اجتماعی را با مطالعه نگاره دهلران رد یا تأیید کند. این پژوهش در دیدگاه تأویلی با روش پدیدارشناسی تحلیل و با روش گرندد تئوری انجام شد. گزاره های زیر از نظریه «شناخت شناسی مکانی» در نگاره دهلران با روش گردندد تئوری بدست آمده است: : 1- سازمندهای اجتماعی در ایران از نظریه مارکس و گوردن چایلد پیروی نمی کنند و با هویت مکانی یا تغییر نسبت ها در فضا رابطه مستقیمی دارند. 2- سازمندی اجتماعی بر اساس هویت مکانی و خرد عاطفی انسان با یک آغازگاه شکل می گیرد. 3- سازمندی های روستاشهری، سازمندی روستایی، سازمندی روان و نیمه روان در کنار هم دیده می شوند و هیچ یک تکامل یافته دیگری نیست.
۵.

پالئوژئومورفولوژی چاله سبزوار و نقش آن در هویت آفرینی مدنیت شهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پالئوژئومورفولوژی پدیدارشناسی چاله سبزوار هویت مکانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۷ تعداد دانلود : ۳۳۵
دریاچه ها در ژئومورفولوژی و علوم محیطی ابزارِ بازشناسی شرایط محیطی گذشته، شناخته می شوند. زمانی اهمیت آنها دو چندان می شود که هویت مکانی خاصی را برای ساکنان ناحیه ساحلی خود نیز بوجود می آورند. در سال 1380 انتشار نظریه «دریاچه های دوران چهارم، بستر تبلور و گسترش مدنیت در ایران» واقعیت عمیق تری از نقش دریاچه ها به عنوان یک اکوسیستم طبیعی برملا کرد. این ادعا که دریاچه ها پایه ایجاد هویت مکانی و به وجود آورنده یکی از مهم ترین سازمندی اجتماعی در ایران به شمار می آیند؛ برای ژئومورفولوژیست ها نکات درخور تأمل و ابعاد جدیدی را به همراه داشت و ذهن آنها درگیر این موضوع کرد شهرهای باسابقه ای چون سبزوار که داشتن مدنیت شهری آن در ادوار تاریخی اثبات شده است، چه نسبتی با دریاچه های دوره چهارم می تواند داشته باشد؟ چگونه ممکن است هویت خود از دریاچه حاشیه خود گرفته باشند؟ این پژوهش سعی دارد از منظر، تلاشی را در شناسایی عمیق تر محیط در رد یا تأیید این نظریه در سبزوار با روش پدیدارشناسی و تمسّک جستن به اطلاعات ژئومورفولوژی، باستان شناسی و رسوب شناسی به عمل آورد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که مجموعه ای از اطلاعات باستان شناسی، ژئومورفولوژی و رسوب شناسی دال بر وجود دریاچه ای قدیمی درحوضه آبریز سبزوار به وسعت حدود 32500 کیلومترمربع بوده است. فرم های ناتعادلی در بخش جنوب غربی دریاچه، حکایت از شکافتگی این دریاچه و تخلیه آب آن به دشت کویر مرکزی ایران دارد و شواهد فرم شناسی در منطقه که متکّی به شاخص های توپوگرافی و نحوه استقرار سکونتگاه ها در منطقه است، همگی حکایت از وجود دو پادگانه در حاشیه این دریاچه دارد.
۶.

منطق چیدمان فضایی سازمندی های شهری، نمونه موردی: چاله سیاه کوه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پدیدارشناسی ژئومورفولوژی شناختی سازمندی اجتماعی سیاه کوه هویت مکانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۱۰۸
چیدمان فضایی سکونتگاه های انسانی در متن جغرافیایی ایران سبب بوجود آمدن چشم اندازهای متفاوتی شده است. مطالعه چیدمان فضایی و تنوع سازمندی ها مورد توجه پژوهشگران حوزه جغرافیا قرار گرفت. تلاش های این پژوهشگران در دهه 80 خورشیدی آنها را به مفهوم هویت مکانی رهنمون کرد که علاوه بر چیدمان فضایی و پراکندگی سازمندی های اجتماعی، تنوع آنها را نیز پاسخگو است که در شاخه جدیدی به نام ژئومورفولوژی شناختی مطرح شد. هدف این پژوهش مطالعه چیدمان سازمندی-های شهری نگاره چاله سیاه کوه است. در این پژوهش از داده ها و منابع علمی مانند نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی، مغزه های چاه های اکتشافی، نقشه ارتفاعی زمین(DEM)، تصاویر ماهواره ای، منابع علمی نوشتاری استفاده شد. سعی بر آن بود تا از روش پدیدارشناسی تحلیلی بر هویت مکانی چاله سیاه کوه و سازمندی های شهری ارائه شود. این تحلیل نشان داد که شناخت هویت مکانی و معنایی که مردم ساکن در نگاره از آن فهم و برداشت می کنند، در آغازگاه سازمندی اجتماعی بسیار با اهمیت است. بنابراین، می توان گفت روح مکان در هویت مکانی نهفته است. ویژگی های شاخص هویت مکانی بستر سازمندی های اجتماعی است و مردم آن را در سازمندی ها به نمایش می گذارند. نتایح پژوهش در سه گزاره آمده: 1. هویت مکانی و فهم ویژگی های آن در نمود سازمندی های اجتماعی مانند شهری، روستایی و کوچ نشینی و صُور دیگر آنها در هر نگاره سرزمینی خود را نشان می دهد. 2. سازمندی های شهری میبد، عقدا، نایین و بافران بر تراس های دریاچه ای و اردکان بر بستر دریاچه بنا شده اند. 3. در مکانیابی سازمندی های شهری و روستایی امروز باید هویت مکانی را شناخت و استفاده بهینه کرد.
۷.

سازمندی باغشهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: باغشهر رمززیست قزوین معناداری زمین هویت مکانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۱ تعداد دانلود : ۹۲
در دهه های اخیر مفهوم هویت مکانی با سکونت انسان در جغرافیا شناختی مورد توجه قرار گرفته است. این مفهوم با معناداری زمین که بینش انسان در برخورد با هویت مکانی و آغازگاه پیدایش زیست جمعی است، مطالعه می شود. معناداری زمین، به معانی انسان از هویت مکانی، معنا و مفهوم بخشیده و آن را در نوع سازمندی اجتماعی تجلی می دهد.  این پژوهش هویت گسلی سازمندی باغشهر قزوین را با روش پدیدارشناسی و در چارچوب مکتب اصفهان مورد مطالعه قرار داده است. باغستان های پیرامون سازمندی باغشهر قزوین یک سیل بند هوشمندانه و زیرکانه در مقابل سیلاب ها است. در سازمندی باغشهر قزوین چندین سامانه رمززیست، پایداری و ماندگاری آن را تا امروز حفظ کرده اند. نتایج این مطالعه در سه گزاره مطرح شده است: 1. برخی از شهرهای نگاره سرزمینی ایران هویت گسلی دارند مانند سازمندی باغشهر قزوین، 2. مردم سازمندی باغشهر قزوین با معناداری زمین که شناختی از هویت مکانی است، در تقسیم میزان آب سیلابی در طومارها و سندهای تقسیم آب و چیدمان فضایی کشتزارها و با غستان ها، این سازمندی را 1000 سال پایدار نگه داشته اند، 3. بقای هر پدیده جغرافیایی مانند سازمندی باغشهر قزوین حاصل پایداری سامانه رمززیست ها و سازوکارهای آن ها در طی دوره هزار ساله است.
۸.

معناداری زمین: روشی معرفت شناسانه در ژئومورفولوژی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحلیل متن ژئومورفولوژی شناختی معناداری معناشناختی نگاره سرزمینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶ تعداد دانلود : ۹۳
معناشناختی از مباحث جدید در زبان شناختی است که در عصر ما به عنوان یک روش کاربردی گسترش یافت. تفسیر نشانه های جغرافیایی که به وجودآورنده فضا شناخته می شوند، از جمله قلمرو معنا شناختی در ژئومورفولوژی شناختی است. اسپیرن (1998) در کتابش «زبان منظر»، ناخواسته معناشناختی را وارد مباحث جغرافیایی کرد. وی «معناداری زمین» را به صورت یک الگوی معرفتی وسیع تر از آنچه تاکنون در ژئومورفولوژی متداول بود، در اختیار ما گذاشته است. در این شیوه، چشم اندازهای جغرافیایی، متنی نانوشته از پدیده ها هستند که جمله ها و پاراگراف هایی در نظر گرفته می شوند و برای ساکنان خود الگوهای معنایی متعددی را تعریف می کنند. پژوهش حاضر با روش «تحلیل متن» انجام شد. هدف این پژوهش، مقایسه تفاوت دیدگاه تأویلی با دیدگاه رایج (پوزیتیویسمی) در ژئومورفولوژی است؛ از این رو برای تحقق این هدف با انتخاب و تحلیل آثار پنج تن از شخصیت های تأثیرگذار در فلسفه، علوم زمین و ژئومورفولوژی به کالبدشکافی فلسفه قلمرو نسبت معنا و ماده و تباین آن با علوم تجربی می پردازد. نتایج حاصل نشان می دهد:- جغرافیاشناختی با شیوه های متداول در شناخت شناسی فعلی، امکان پذیر نبوده و این شیوه ها خود سبب جدایی قلمروهای گوناگون این رشته در عصر ما شده است.- روش شناختی معناداری زمین، افق های جدیدی از فهم را برای پژوهشگران جغرافیا به ارمغان می آورد که با روش های متداول امکان پذیر نیست.- معناداری زمین به ما می آموزد دمکراتیک شدن معرفت و نفی استبداد علمی عصر کنونی، کلید فهم بسیاری از مشکلات امروزی است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان