مهتاب مبینی

مهتاب مبینی

مدرک تحصیلی: استادیار گروه پژوهش هنر دانشکده پیام نور تهران شرق- ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۵ مورد از کل ۲۵ مورد.
۲۱.

پیکرنگاری نقاشی دیواری دوره هخامنشی در مقبره تاتارلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنر هخامنشی پیکر نگاری نقاشی دیواری مقبره تاتارلی هنر آناتولی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۵ تعداد دانلود : ۱۵۴
جاده شاهی هخامنشی از شوش آغاز و به سارد در آسیای صغیر ختم می شد. کلاینای یکی از شهرهای فریگیه در آسیای صغیر بود .از مهمترین یافته ها در کلاینای؛ مقبره ای واقع در تاتارلی است. این آرامگاه دارای نقاشیهایی روی تیرهای چوبی است که بزرگترین نقاشی روی چوب باستان می باشد و تاریخ آن اواسط قرن 5 ق. م. است. هدف مقاله شناخت ویژگی پیکرنگاری نقاشیهای تاتارلی و ارتباط سنتهای پیکرنگاری آناتولی و ایرانی است که از طریق روابط فرهنگی و هنری بین آناتولی و ایران هخامنشی صورت گرفت. پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی  و با گردآوری اسنادی به بررسی نقاشیهای مقبره و تاثیر سبک هنر هخامنشی در آن می پردازد. نتایج مشخص می کند پیکره های دیوارنگاره های مقبره از پس زمینه های فرهنگی و هنری حاکمان پارسی تزئین شده که نشان دهنده تعامل فرهنگی و هنری متقابل بین فریگیه و حکام ایرانی است. آنها در ترسیم نقوش دیواری آرامگاه، تصاویری از هنر هخامنشی و یونانی را بر اساس نیازشان در کنار هم تلفیق کرده اند. نقطه عطف صحنه نبرد نقاشی دیواری مقبره، جدال بین دو فرد پیاده است؛ همانطور که در نقوش برجسته و مهرهای هخامنشی دیده می شود. بدین ترتیب آنها خود را با شکوه قدرت حاکم پارسی همراه می کردند.
۲۲.

بررسی و مقایسه ویژگی های بصری نقش برجسته های صخره ای آنوبانینی و بیستون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نقوش برجسته صخره ای نقش برجستۀ آنوبانینی نقش برجستۀ بیستون هنر هخامنشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۷ تعداد دانلود : ۲۳۷
در میان آثار به جا مانده از هنر ایران باستان، نقش برجسته های صخره ای، دارای اهمیت و جایگاه مخصوصی هستند. نقش برجسته آنوبانینی به عنوان قدیمی ترین و نقش برجسته بیستون به عنوان یکی از مهم ترین نمونه های این آثار، علاوه بر داشتن موضوعی مشابه، دارای تشابهات بصری و نمادینِ دیگری هستند که موجب شده تا بسیاری از پژوهشگران، نقش برجسته بیستون را تقلیدی از نقش برجسته آنوبانینی بدانند. علی رغم اهمیت و شباهت این آثار با یکدیگر، تا پیش از این، مطالعه تطبیقیِ دقیق و ویژه ای در زمینه ویژگی های بصری این نقوش صورت نگرفته است. پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی تطبیقی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، در صدد پاسخ به این سؤال بوده است که مهم ترین شباهت و تفاوتِ بصری نقش برجسته های آنوبانینی و بیستون کدام بوده و نقش برجسته بیستون تا چه میزان از نقش برجسته آنوبانینی تأثیر پذیرفته است؟ در این پژوهش، به بررسی و تحلیلِ ویژگی های بصری- هنری و پیشینه تصاویر و نمادهای به کار رفته در این نقوش و مقایسه شباهت ها و تفاوت های میان آنها در جهت روشن شدن هر چه بیشتر ارتباط میان این دو اثر پرداخته شده است. ویژگی های بصری و نمادین یادمان آنوبانینی، برگرفته از هنر بین النهرین قدیم (به ویژه هنر اکدی) بوده که در طرحی جدید کنار هم قرار گرفته اند. ویژگی های بصری و نمادین یادمان بیستون نیز متأثر از هنر اقوام پیشین (به ویژه هنر آشوری) بوده که در قالب هنر هخامنشی ارائه شده اند. نتایج به دست آمده، نشانگر آن هستند که نقش برجسته بیستون، تقلیدی صرف از نقش برجسته آنوبانینی نیست، بلکه بازنماییِ به روز شده و تغییریافته ای بوده که در راستای هنر هخامنشی انجام گرفته است. مهم ترین شباهت این آثار، در طرح کلی آنها (داستانِ روایت شده) و مهم ترین تفاوت، در روح بصریِ حاکم بر نقش برجسته بیستون بوده که منجر به عدم تحقیر دشمنان و اعمال خشونت بر آنها شده است.
۲۳.

بررسی تطبیقی تزیینات گچبری مسجد سیمره با مسجد نه گنبد بلخ و سامرا از دوره عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مسجد سیمره مسجد نه گنبدبلخ سامرا تزیینات گچبری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۰ تعداد دانلود : ۱۵۹
از جمله یافته های بسیار مهم در فعالیت های میدانی شهر تاریخی سیمره، مسجد آن و تزیینات گچبری این بنا است. براساس تاریخگذاری ارائه شده این مسجد متعلق به اواخر دوران اموی و اوایل دوران عباسی و به لحاظ آرایه های تزیین بسیار مشابه نمونه های مسجد نه گنبد بلخ و سامرا است. اهداف اصلی پژوهش، شناسایی و معرفی بهتر تزیینات گچبری مسجد سیمره، معرفی پیشینه برخی تزیینات گچبری مسجدنه گنبدبلخ در آن و نیز تأثیر هنر ایران بر تزیینات گچبری سامرا است. ضمن معرفی تزیینات گچبری مسجد سیمره، سؤالات اصلی پژوهش عبارتند از؛1: چه میزان همانندی میان نقوش تزیینی مسجد سیمره و مسجدنه گنبدبلخ وجود دارد؟2: حضور نقش مایه های تزیینی گچبری های سیمره در تزیینات گچبری سامرا(سبکA,B) چگونه قابل تببین است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد، مساجد سیمره و نه گنبد بلخ به لحاظ برخی آرایه های تزیینی و ترکیب بندی بسیار مشابه و می توان پیشنه نقوش تزیینی مسجد نه گنبد بلخ را در مسجد سیمره جستجو کرد. از سویی دیگر در تأیید محتوای متون تاریخی مبنی بر بکارگیری هنرمندان ایرانی در ساخت بنای سامرا، مسجد سیمره نمونه ای آشکار از تأثیر هنر گچبری ایران بر هنر گچبری سامرا از دوره عباسی است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی و براساس مطالعات میدانی و کتابخانه ای به سرانجام رسیده است.
۲۴.

بررسی تحلیلی – تطبیقی نگاره دوبرگی کتاب ولادت اسکندر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نگارگری مکتب شیراز نقوش نجومی زایچه لوح دوبرگی کتاب ولادت اسکندر سلطان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۱۴۸
دوره تیموریان یکی از ادوار باشکوه در هنر نگارگری این سرزمین است. تیمور خود علاقه چندانی به کتاب آرایی نداشت اما فرزندان و نوادگان او در کتابت و تصویرگری آثار علمی، تاریخی، نجومی و ادبی از یکدیگر پیشی می گرفتند. عمر سلطنت اسکندر سلطان تیموری (نوه تیمور لنگ) اگرچه بسیار کوتاه ولی یکی از درخشان ترین دوره های شکوفایی هنر نگارگری سبک شیراز تیموری است. در این عصر بسیاری از کتب و آثار ادبی با این مکتب تصویرگری و تزیین گردید. یکی از نقوشی که در این زمان، نگارگری شده و شامل مفاهیم و محاسبات دقیق احکام نجومی است نگاره ای دوبرگی از کتاب ولادت اسکندر است. این کتاب یا درواقع زایچه[1] که باهمت استاد محمد بن یحیی بن محمد الکاشی (عمادالمنجم) در قرن نهم ه. ق نوشته و توسط استاد پیر احمد باغ شمالی نگارگری شده است، طالع و سرنوشت اسکندر سلطان در سال های سلطنت پیش رو را نشان می دهد. ازآنجاکه این نگاره یکی از نادرترین زایچه های تصویری است که از دید علم نجوم احکامی به آن پرداخته نشده، لذا هدف پژوهش واکاوی مفاهیم علمی و رمزی نمادهای آن، با توجه به مطالب علمی و نقوش کتب نجومی پیش از آن بوده و در این راستا تحقیق پیش رو به این سؤالات می پردازد که: 1. چگونه این نگاره مکتب شیراز پیوند میان علم نجوم و نقاشی را با توجه به تعابیر علمی کتب الموالید و البلهان و نیز تفاسیر نمادی نگاره های کتب عجایب المخلوقات قزوینی، مونس الاحرار و البلهان برقرار کرده است؟ 2. اصولاً این زایچه بیانگر چه مفاهیم علمی، فرهنگی و هنری در طالع شاهزاده تیموری است؟ تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی، تطبیقی و تاریخی و شیوه گردآوری مطالعات، با استفاده از منابع کتابخانه ای است. نتایج تحقیق نشان می دهد این نقاشی علاوه بر اینکه، چکیده ای از مفاهیم علمی کتاب ولادت اسکندر و کتب پیش از خود بوده، در به کارگیری نمادها، طراحی و رنگ آمیزی با در نظر گرفتن اصول و مقتضیات دوران خود، خلاقیت و نوآوری داشته و به خوبی میان نشان دادن نگاره منبعث از متن و اصول نقاشی سنتی ارتباط و تناسب ایجاد کرده است. این نقاشی علاوه بر شرح تصویری طالع اسکندر سلطان، حاوی اصول و مفاهیمی است که باید درخور شایستگی او باشد.[1] . هر زایچه فهرستی از موقعیت پنج سیاره و ماه و خورشید و نقطه ای روی دایره البروج (استیل، 1396: 86) یا صورت فلکی در حال طلوع در لحظه تولد را نشان می دهد.     
۲۵.

مطالعه بینامتنی نقشمایه های اسطوره ای،سنتی و مذهبی در آثار نقاشیخط مکتب سقاخانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نقاشیخط مکتب سقاخانه عناصر دینی اسطوره سنت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۲ تعداد دانلود : ۱۰۳
  «سقاخانه» اصطلاحی است که نخستین بار کریم امامی برای توصیف آثار گروهی از هنرمندان ایرانی که می کوشیدند «سنت» را در قالبی نو بیان کنند، به کار برد. هنرمندان سقاخانه هویت «ایرانی» را نه در حال (جامعه در حال گذار)، بلکه در گذشته (سنت های غنی فرهنگی) می جستند. سقاخانه کوششی جدی جهت توافق سنت و مدرنیته بود. «نقاشیخط» اصطلاحی است برای توصیف نوعی نگارش توأم با رنگ آمیزی که غالباً در آن از شگردهای خوش نویسی سنتی استفاده می شود و معمولا فرم کلمات بیش از معنای آن ها اهمیت دارد. این نوشتار به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از رویکرد بینامتنی انجام شده است. گردآوری اطلاعات برآمده از مطالعات کتابخانه ای و وبگاه های اینترنتی است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش ها است که: 1) نقش مایه های اسطوره ای، سنتی و مذهبی درآثار نقاشیخط هنرمندان مکتب سقاخانه چیستند؟ و 2) محتویات مشترک و بینامتنی در این آثار شامل چه حوزه هایی می شوند؟ جامعه آماری در این پژوهش، سی تابلو از آثار نقاشیخط استادان مکتب سقاخانه (فرامرز پیلارام، صادق تبریزی، رضا مافی، حسین زنده رودی، ناصر اویسی و ژازه تباتبایی) است؛ که در این مقاله، به چهار اثر از چهار هنرمند پرداخته شده است. در روند مطالعه این پژوهش، ویژگی ها و علل شکل گیری این جریان و نشانه های استفاده شده در این آثار مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش، شناسایی مشترکات و تاثیرگیری ها و انتقال های مفهومی و بینامتنی در آثار هنرمندان مکتب سقاخانه ایران به عنوان هدف اصلی و شناسایی جایگاه این هنر و رابطه آن با دو حوزه مستقل نقاشی و خوش نویسی و هم چنین، تطور نگاه هنرمندان سقاخانه ای به مسالهِ آیین، اسطوره و مولفه های مذهبی به عنوان اهداف فرعی دنبال شدند. با بررسی فضای این آثار این یافته ها به دست آمده است: در مرحله نخست، محتویات و مشتر کات بینامتنی در آثار بررسی شده، عبارتند از: عناصر مذهبی نظیر قفل، علم، پنجه و...، نمادهای سنتی و ایرانی، نظیرِ درخت سرو، بته جقه، طلسمات، اسب ها، مینیاتورها، خط نستعلق و شکسته و نمادهای اسطوره ای نظیرِ شیر و خورشید که بیش ترین استفاده از نمادهای مذهبی بوده و عناصر و نماد های موجود در سقاخانه ها تقریبا به صورت مشترک در آثار همه این هنرمندان دیده می شود. البته، شایان توجه است که این عناصر و نماد های مذهبی نیز ریشه در آثار سنتی و ایرانی دارند.  

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان