تأثیر توانبخشی شناختی بر مهارت های پایه بنیادی کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی: یک مطالعه نیمه تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر توانبخشی شناختی بر مهارت های پایه بنیادی کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی بود. روش پژوهش نیمه تجربی بود و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش کودکان 6 تا 10 ساله شهر خنج بودند. برای این منظور،40 کودک مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی به روش نمونه گیری خوشه ای و براساس ملاک های ورود و خروج به عنوان افراد گروه نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه تجربی (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. تحریک الکتریکی در 24 جلسه و هر جلسه به مدت 20 دقیقه با شدت یک میلی آمپر روی ناحیه F3 و F4 بر روی گروه های تحقیق انجام گرفت. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه اختلال هماهنگی رشدی (DCDQ7)، آزمون ارزیابی حرکتی برای کودکان (MABC-2)، آزمون رشد مهارت های حرکتی درشت اولریخ (TGMD-2) و آزمون هوش ریون بود. تجزیه وتحلیل اطلاعات از طریق آزمون لوین، کولموگروف-اسمیرنوف و تحلیل کوواریانس در سطح معناداری 05/0 انجام گرفت. یافته ها نشان داد که تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مغز (tDCS) بر افزایش مهارت های حرکتی جابه جایی (92/0=Eta،001/0P=،84/461F=)، کنترل شیء (90/0=Eta،001/0P=،15/351F=) و بهره حرکتی کلی (94/0=Eta،001/0P=، 21/597F=) تأثیر معناداری دارد. این روش به عنوان درمان غیردارویی می تواند در این افراد اس تفاده شود و در بهبود مهارت های پایه بنیادی که از مش کلات مهم افراد دارای این اختلال است، مفید و مؤثر باشد.