منیژه قهرودی تالی

منیژه قهرودی تالی

مدرک تحصیلی: استاد گروه جغرافیای طبیعی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۰ مورد.
۱.

ارزیابی درون یابی به روش کریجینگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نقشه های پراکندگی درون یابی کریجینگ گرید خطوط هم ارزش نقشه های ایزوپلت و کروپلت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۵۶ تعداد دانلود : ۲۲۵۲
تهیه نقشه های پراکندگی و ادغام آنهاتوسط روشهای آمار فضایی و سیستم های اطلاعات جغرافیائی GIS در گرایش های مختلف جغرافیا نقش ویژه ای یافته است لذا جغرافیدانان برای تهیه این نقشه ها از روشهای درون یابی بهره می برند روش کریجینگ از جمله مدلهای پر طرفدار در این زمینه میباشد از آنجائی که این روش تفاوتهای عمده ای با سایر روشها دارد بنابراین در این مقاله مدل کریجینگ در درون یابی مورد بررسی و نقد قرار گرفته است از نتایج به دست آمده مشخص شد با اینکه این مدل از دقت بالایی برخوردار است اما در اکثر تحلیل های جغرافیائی نتایجی دور از واقعیت می دهد ضمن آنکه به ساختار فضایی نقاط نمونه برداری وابسته است وتحت تاثیر دامنه تغییرات نمونه ها نیز میباشد ویژگیهای دیگر آن از جمله هموار سازی جمع پذیری و مطلق بودن نیز محدودیت هایی را در تحلیل های جغرافیائی ایجاد می کند
۲.

کاربرد Metadata (GIS) در مدیریت یکپارچه نواحی ساحلی

کلید واژه ها: سیستمهای اطلاعات جغرافیایی وب متادیتا مدیریت یکپارچه نواحی ساحلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۹۸ تعداد دانلود : ۹۴۶
مناطق ساحلی سراسر جهان، به دلیل وجود منابع غنی و توانهای طبیعی منحصر به فرد، مورد توجه بشر قرار گرفته است، به طوری که توانسته اند، جمعیت بیشتری را جذب کنند. فشار جمعیت بر سواحل و استفاده بیش از حد از منابع آن، مسائل و مشکلات زیادی را در نواحی ساحلی ایجاد نموده و روند توسعه پایدار را با بحرانهای زیست محیطی روبرو ساخته است. سیستمهای اطلاعات جغرافیایی، GIS، در مدیریت یکپارچه نواحی ساحلی، می تواند حضوری پویا داشته باشد. اولین نقش GIS در مدیریت ساحلی، ساماندهی صحیح اطلاعات است. کاربرد GIS با ایجاد ساختار پایدار برای داده هایی که در ماهیت، مقیاس، شکل و موضوع آنها تفاوتهای اساسی وجود دارد، شروع می شود و با حفاظت، به هنگام سازی، انتشار و توسعه پایگاه اطلاعات، ادامه می یابد: و به عبارت دیگر، حیات ICZM با حضور GIS شکل می گیرد و با کمک آن تداوم می یابد و توسعه آن در گرو پیشرفت GIS است. با پیشرفتهای اخیر WebGIS ، امکان به اشتراک گذاردن داده های جغرافیایی از طریق طراحی و تاًلیف متادیتا فراهم شده است و مدیریت یکپارچه نواحی ساحلی ابعاد وسیعتری یافته است. در این پژوهش، خورموسی به عنوان یک عارضه جغرافیایی در ساحل خلیج فارس انتخاب شده و بانک داده آن در محیط GIS ایجاد گردیده است. سپس متادیتای آن با الگوی استاندارد FDGC و ISO طراحی شده و در محیط وب قرار گرفته است. نتایج به دست آمده ضرورت ایجاد استاندارد ویژه ای برای طراحی متادیتا در سواحل کشور را تایید می کند، که اولاً با بانک داده جغرافیایی ملی کشور هماهنگ باشد، ثانیاً بر مبنای اصول تخصصی مدیریت سواحل شکل گرفته باشد. در این نوشتار الگویی برای استاندارد سازی داده های جغرافیایی سواحل به منظور مدیریت یکپارچه نواحی ساحلی ارائه شده است
۳.

پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش در دامنه های شمالی شاه جهان با استفاده از GIS (مطالعه موردی: حوضه اسطرخی شیروان)(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۵۹ تعداد دانلود : ۱۰۰۰
پهنه بندی زمین لغزش یکی از روش هایی است که می توان به کمک آن مناطق بحرانی را به لحاظ پایداری شیب مشخص کرده و از نقشه های پهنه بندی به دست آمده در برنامه ریزی های توسعه پایدار استفاده کرد (کرم، 1381، 25). حوضه اسطرخی شیروان در استان خراسان شمالی در دامنه های شمالی ارتفاعات شاه جهان واقع شده، یکی از زیر حوضه های حوضه بزرگ اترک محسوب می شود. یکی از مشکلات عمده این حوضه وقوع زمین لغزش های متعدد و نسبتا بزرگ است که خسارات زیادی را به بار آورده است. برای شناسایی حرکت های دامنه ای، آنچه بیش از همه لازم می نماید، شناخت همه جانبه عوامل و فرآیندهایی است که به طور مداوم بر روی دامنه ها اثر گذاشته، آنها را به سمت بی ثباتی و یا ثبات سوق می دهد.بر همین اساس، در این مطالعه از روش شاخص آماری AHP2 به منظور پهنه بندی زمین لغزش بهره گرفته شد. عوامل متعددی در این پهنه بندی لحاظ شدند که عبارتند از: بارندگی، درجه حرارت، ماندگاری برف، لیتولوژی، فاصله از گسل، خطواره ها، واحدهای مورفولوژی، سایه و آفتاب، شیب، جهت شیب، طبقات ارتفاعی، تراکم زهکشی، فاصله از رودخانه، گروه های هیدرولوژیک خاک، کاربری اراضی، فاصله از روستا و پوشش گیاهی. در این روش با توجه به وسعت پهنه های لغزشی در هر یک از کلاس های پارامترهای مختلف مورد مطالعه، ارزش وزنی برای هر یک از سلول ها در نظر گرفته شد و نهایتا مجموع ارزش های وزنی برای هر سلول با همپوشانی لایه های مختلف مورد مطالعه به دست آمد. سپس نقشه طبقات خطر زمین لغزش در چهار گروه خیلی زیاد، زیاد، متوسط و کم تهیه شد. بر اساس نقشه پهنه بندی به دست آمده حدود 1.8 درصد از مساحت حوضه در پهنه خطر بسیار زیاد، 20.9 درصد در پهنه خیلی زیاد، 56.9 درصد در پهنه خطر متوسط و 20.4 درصد در پهنه خطر پایین قرار می گیرد.
۴.

آسیب پذیری ناشی از سیلاب شهری (مطالعه موردی: تهران، درکه تا کن)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تهران آسیب پذیری درکه سیلاب شهری کن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۲۰ تعداد دانلود : ۷۴۳
تسطیح زمین، تجاوز به حریم رودخانه ها و مسیل ها، سبب رخداد تغییرات الگوی زهکشی طبیعی و جاری شدن سیل در نواحی شهری، آب گرفتگی معابر و افزایش هزینه های نگه داری شهر می شود. شهر تهران مستقر در دامنه جنوبی کوه های البرز مرکزی، در پایین دست حوضه های آبریز متعددی قرار دارد. گسترش شهر تهران تا ارتفاع 2200 متری، باعث تفاوت ساختاری در بافت فیزیکی این شهر و درنتیجه مستعد مخاطرات طبیعی ازجمله سیلاب شده است. مناطق 2 و 5 شهرداری تهران در شمال غرب تهران به دلیل مجاورت با حوضه های درکه، فرحزاد، و کن، بالا بودن سهم نسبی ساخت وسازها، بالا بودن نسبی تراکم مسکن و جمعیت، تغییر کاربری و وارد شدن به حریم رودخانه و بهره برداری نادرست از مسیل ها در معرض ناپایداری ناشی از سیلاب قرار دارد. این پژوهش با استفاده از نقشه های توپوگرافی 1:25000، داده های اقلیمی و هیدرومتری (2012 تا 1995) و داده های کاربری دریافت شده از سازمان شهرداری تهران انجام شده است. معیارهای انتخابی با روش مقایسه دوتایی وزن دهی شدند و بر اساس توابع فازی تلفیق گردیدند. برای تشخیص نقش عوامل مؤثر از روش های تهیه نیمرخ آبی و هیدروگراف استفاده شد و ضرایب اهمیت با استفاده از تحلیل شبکه عصبی چند لایه MLP استفاده گردید. نقشه آسیب پذیری حاصل از وزن های مقایسه ای و توابع تلفیقی فازی نشان داد که بیشترین آسیب پذیری در خارج شهر پیرامون مسیل ها می باشد. به دلیل اهمیت حجم رواناب در حوضه های بالادست مناطق شهری، سهم حجم رواناب با احتساب مساحت نواحی تعیین گردید. نتایج، سهم رواناب حوضه کن در نواحی شهری را زیاد نشان داد. لذا برای ارزیابی ورودی مسیل کن به تهران، ایستگاه باران سنجی سولقان انتخاب شد و پروفیل طولی و هیدروگراف آن ترسیم گردید. نتایج مطالعات آسیب پذیری در نواحی شمال غرب تهران که حوضه های درکه تا کن در بالادست آن قرار دارند و مناطق شهری 2 و 5 را شامل می شود نشان داد که ترکیبی از عوامل بالادست و شهری سبب تشدید آسیب پذیری این مناطق می شود. اگرچه در مناطق خارج از شهر حواشی رودخانه ها و مسیل ها بالاترین آسیب پذیری را نشان می دهند، لیکن عوامل دیگری ازجمله بافت فرسوده، سطوح شیب عمودی و ضریب انحناء در تعیین میزان آسیب پذیری نواحی شهری دخالت می کند. شواهد این ادعا در برداشت های میدانی آشکار است. جهش های دبی پیک در هیدروگراف ماه اکتبر سال 2012 بر لزوم توجه به رواناب خروجی حوضه کن دارد که تهران به طور سالانه حوادثی در رابطه با حوضه کن را تجربه می کند.
۵.

تحلیل هم دیدی واچرخندها بر خشکسالی های فراگیر خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خشکسالی بارش هم دیدی واچرخند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۳۱ تعداد دانلود : ۸۲۲
خراسان دارای آب و هوای خشک و نیمه خشک است، این خشکسالی حاصل کاهش غیر متعارف بارش سالیانه آن نسبت به میانگین دراز مدت است. سه الگوی هم دیدی در وقوع خشکسالی های خراسان موثراند و از میان آن ها، واچرخندها، بیشترین سهم را در رخداد خشکسالی ها دارند. حدود 61.6 درصد از خشکسالی های فراگیر خراسان نتیجه فعالیت واچرخندها هستند. واچرخندها باعث نزولی شدن هوا و از بین رفتن یا کاهش عامل صعود توده های هوای مرطوب می شوند، لذا کاهش و بی نظمی بارش را فراهم می آورند که تبعات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی متعددی را ایجاد می نماید. نوشتار حاضر علل پیدایش خشکسالی را مورد بررسی قرار می دهد
۶.

آستانه های ژئومورفولوژیکی آبکند زایی در حوضه آبریزکچیک، شمال شرق استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: لس آستانه ژئومورفولوژی آبکندزایی حوضه آبریز کچیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸۴ تعداد دانلود : ۸۷۶
آبکندزایی فرآیندی پیچیده است که به وسیله بسیاری از عوامل کنترل می شود و وابسته به آستانه هایی است که زمینه ایجاد آن را فراهم کرده اند. تبیین و ابداع مدل مناسب برای پیش بینی مکانی شکل گیری و گسترش آبکندزایی و مشخص کردن آستانه های ژئومورفولوژیکی موثر بر آن و نیز پهنه بندی این فرآیند از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بر این اساس در این پژوهش با استفاده از منابع موجود، در حوضه آبریز کچیک در شمال شرق استان گلستان با مساحت 8/3598 هکتار، با حضور در منطقه 35 آبکند نمونه انتخاب شد. مشخصات کمی و مورفومتری آنها یادداشت گردید. پس از بررسی تصاویر ماهواره ای و نقشه های پایه، در محیط GIS برای 9 عامل ژئومورفولوژی موثر در آبکندزایی نقشه تولید گردید و سهم و میزان هر آبکند از هر عامل ژئومورفولوژی از نقشه های تولیدی بدست آمد. سپس نقشه های تولیدی به دو سطح درگیر آبکند و غیر درگیر تبدیل گردید. در پایان با تولید جدول مربوطه برای هر عامل و هم پوشانی نقشه ها، نقشه نهایی و آستانه ها مشخص گردید. نتایج این پژوهش نشان داد کلیه عوامل ژئومورفولوژی به میزان دامنه اثرگذاری و آستانه های شان در شکل گیری و گسترش آبکند در منطقه مشارکت دارند.
۷.

سیر تکوینی نظریه های ژئومورفولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تفکرات فلسفی مکتب ها و پارادایم های جغرافیایی سیر تکوینی نظریه های ژئومورفولوژی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸۹ تعداد دانلود : ۷۱۷
هر علمی، یک خاستگاه زمانی، شیوه نگرش و سیر تکوینی در طول تاریخ دارد و هیچ علمی از شرایط محیطی، تفکرات و پارادایم های علمی همسو با آن برکنار نمانده است. بنابراین بررسی علمی مکتب های مهم جغرافیایی و پارادایم های علمی از قرن شانزدهم و پیشرفت همسوی علم جغرافیا و به خصوص ژئومورفولوژی با بقیه علوم در تاریخ، محققان را در درک پیدایش و تا حدی ضرورت وجود رشته ژئومورفولوژی یاری می کند. ژئومورفولوژی به صورت یک رشته علمی مستقل از تحولات و پیشرفت های بقیه علوم تأثیر پذیرفته و در عین حال در رویکردهای علمی حاکم بر جغرافیا تأثیر گذاشته است. به همین دلیل بررسی مکتب ها و پارادیم های مؤثر بر رشته ژئومورفولوژی و زایش رویکردهای متفاوت در آن برای درک درست از این رشته علمی ضروری به نظر می رسد. روش حاکم بر این تحقیق، کتابخانه ای - تحلیلی بوده و سعی شده است همزمان با تشریح مکتب ها و پارادایم های علمی جغرافیا و سیر تکوینی علم، ارتباط تاریخی آن ها با ژئومورفولوژی تبیین شود.
۸.

کاربرد مدل یکپارچه سیلاب شهری درکلان شهرها (مطالعه موردی: شمال شرق تهران)

کلید واژه ها: تهران سیلاب کلان شهرها مدل یکپارچه سیلاب شهری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای شهری مدیریت بحران
تعداد بازدید : ۱۱۷۸ تعداد دانلود : ۵۴۹
پدیده سیلاب به دلیل گسترش شهرهای بزرگ چهره جدیدی پیدا نموده است و تحت عنوان سیلاب شهری جایگاهی جدید را در مطالعات شهری باز نموده است. مدیریت سیلاب شهری به دلیل ویژگی خاص شهرها، بر یکپارچگی مدیریت داده ها استوار است که این یکپارچگی به کمک عوامل جغرافیایی و تکنیک های ارتباط داده ای محقق است. در این پژوهش بخش هایی از شمال و شمال شرق تهران، کلان شهر ایران به دلیل تأثیر حوضه های بالادست در سیل خیزی آن انتخاب شده است که شامل حوضه های درکه، دربند و جاجرود می باشند. با استفاده از تکنیک های موجود در سیستم های اطلاعات جغرافیایی، ساختار داده مکانی آن تولید شد که علاوه بر 3 حوضه فوق، بخش هایی از مناطق 3،1 و 4 را در بر گرفت. منطقه مورد نظر به عنوان یک واحد مطالعه و مدیریت سیلاب در نظر گرفته شد و به زیر واحدهای مدیریتی تقسیم شد. سایر عناصر فیزیکی شهر نیز از جمله مناطق مسکونی و شبکه خیابان ها در ساختار داده زیر واحدها قرار گرفت و المان های زیر حوضه، خطوط تمرکز و نقاط خروجی به عنوان عناصر ارتباطی در الگوی داده ای قرار گرفتند. تحلیل های انجام شده نشان داد که برای کاهش سیلاب در تهران می توان سیلاب های بالادست تهران را کنترل نمود، که در این راستا 4 نقطه برای مدیریت سیلاب های بالادست مکان گزینی شد که با مطالعات میدانی موقعیت آنها نسبت به مسیل های فعلی به دست آمد. مقایسه خطوط تمرکز واحدهای به دست آمده نشان داد که به دلیل آشفتگی فضایی المان های شهری، به استثنای حوضه درکه، انطباق مناسبی بین خطوط زهکشی طبیعی و شبکه مسیل های فعلی وجود ندارد. از طرف دیگر نتایج مقایسه با شبکه اتوبان ها و خیابان های شهری بیان نمود که این شبکه ها نقش ویژه ای در هدایت و گسترش سیلاب ها به سایر مناطق شهری ایفا می کنند. به عبارت دیگر چون شبکه ارتباط شهری بدون توجه به جهت زهکشی طبیعی تهران ایجاد شده و از طرف دیگر سطح زمین و ساخت و سازهای غیر اصولی ، مسیل های تهران را از هدایت سیلاب ها ناتوان ساخته است. این وظیفه را بیشتر المان های شهری مانند اتوبان ها، خیابان ها و کوچه ها انجام می دهند، لذا صدمات سیلاب اگرچه محلی است اما هزینه های زیادی را بر تهران تحمیل می کند. یکپارچه سازی داده های شهری می تواند راهبردی برای مدیریت سیلاب در کلان شهرها از جمله تهران باشد.
۹.

تخمین برفمرز در آخرین دوره یخچالی در حوضه دالاخانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تغییرات اقلیمی برفمرز دوره یخچالی حوضه دالاخانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای طبیعی آب و هواشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای طبیعی ژئومورفولوژی
تعداد بازدید : ۱۰۳۹ تعداد دانلود : ۵۸۸
گسترش بیشتر برفمرز های دائمی در دوره های یخچالی نسبت به زمان حاضر آثار خود را به صورت سیرک ها، دره های عریض، خراشیدگی سنگ های سخت دره ها و مورن ها در ارتفاعات پائین به جای گذاشته است. چون تعیین قلمروهای اقلیمی در نواحی کوهستانی به صورت سطوحی ارتفاعی انجام می شود. لذا ارقام ارتفاعی بیانگر سیستم های شکل زایی و فرآیندهای غالب فرسایشی است. این پژوهش با هدف تعیین برفمرز در آخرین دوره سرد در حوضه دالاخانی در شمال شرقی استان کرمانشاه انجام شده است. وسعت حوضه 819 کیلومتر مربع می باشد و شهر سنقر در این حوضه است. حداقل ارتفاع حوضه 1500 متر و حداکثر ارتفاع آن 3300 متر است. 2- روش شناسی این پژوهش با استفاده از نقشه های توپوگرافی 1:25000 و 1:50000، نقشه ی زمین شناسی 1:100000 ، داده های ارتفاعی Aster ، مشاهدات میدانی و بررسی های رسوب شناسی انجام شده است. ابتدا با توجه به مشاهدات میدانی و نقشه های توپوگرافی، سیرک های موجود در منطقه شناسایی گردید وسپس بر اساس روش رایت خط برفمرز دائمی در آخرین دوره یخچالی تعیین گردید. نقشه هم دمای آخرین دوره سرد با استفاده از مدل رگرسیون میانگین دما و ارتفاع و ارتفاع معادل 60 درصد سیرک ها در منطقه تهیه شد. نمونه برداری از رسوبات منطقه (6 نقطه به منظور دانه سنجی، محاسبه پارامترهای رسوب شناسی و میکروسکوپی انجام شد. برای محاسبه پارامترهای آماری رسوبات از روش لحظه ای فولک استفاده شد و برای منشائ یابی رسوبات، بررسیهای میکروسکپی بر روی مقاطع نازک از رسوبات 1میلی متر تا 063/ میکرون انجام شد. 3- بحث بررسی ها نشان داد که محدوده ارتفاع 2820 متر به بالا قلمرو یخچالی در آخرین دوره سرد بوده است چون میانگین دمای فعلی این ارتفاع 5.38 درجه می باشد لذا میانگین دمای قلمرو یخچالی 5.38- درجه سانتی گراد بوده است که احتمالا این دما در زمستان کاهش بیشتری داشته است و سبب گردیده که حرکت یخ اشکال کاوشی متعددی را ایجاد نماید. درصد بالای رسوبات زاویه دار در نمونه ها که علیرغم انتقال آنها توسط آب به دلیل کمی فاصله و ریز بودن رسوبات زوایای آنها از بین نرفته است و بیانگر منشاء یخچالی است. نمودارهای تجمعی حاصله از دانه سنجی نمونه های به سمت قطر ذرات درشتر کشیده شده است و شاخص های جور شدگی حاصله از گرانولومتری نمونه ها بیشتر از 1 است که حاکی از ترکیب ذرات درشت و ریز در رسوبات است. مطالعات میکروسکپی حدود 70-40 درصد ذرات این نمونه را زاویه دار نشان می دهد. گرد شدگی در اکثر ذرات ضعیف است. با توجه به تجمع رسوبات در محل نمونه ها و موقعیت نمونه ها علت زاویه دار بودن آنها بادی بودن آنها را سبب نمی شود و همچنین فرض هوازدگی فیزیکی به دلیل در تماس نبودن با فرآیندهای تخریب مانند اختلاف دمای روزانه قابل پذیرش نمی باشد. موقعیت آنها در ارتفاع پایین تر از برفمرز بیان کننده این مطلب است که در دوره های یخچالی، ارتفاع پایین تر از برفمرز بارش بیشتری را دریافت نموده است و جریانهای سیلابی رسوبات را حرکت داده و در زمینهای با ارتفاع کمتر نهشته است که اکنون بستر شهرهایی مانند سنقر است. بنابراین می توان به استناد نتایج حاصله از گرانولومتری که جورشدگی بد و ضعیف را نشان داده و همچنین نتایج میکروسکپی که درصد بالای رسوبات زاویه دار محاسبه نموده است ، احتمال منشأ یخچالی بودن آنها را قوی دانست. این رسوبات توسط سیلابهای قلمرو مجاور یخچالی تا محدوده فعلی پایین آمده است. فاصله حمل کوتاه فرصت کافی برای از بین بردن زوایای آن را توسط جریانهای سیلابی فراهم ننموده است. لذا تحول اقلیمی و به تبع آن تحول سیستم شکل زایی در این منطقه وجود داشته است. 4- نتیجه گیری حوضه دالاخانی با مساحت 819 کیلومترمربع و بازه ارتفاعی بین 1500 تا 3300 متری شواهد دوره های یخچالی را به صورت سیرک های کوچک و بزرگ و دره های پهن در خود ثبت نموده است. نتایج این پژوهش نشان داد که حداکثر این شواهد در دامنه ارتفاعی بالاتر از 2820 متری قرار دارد. ارتفاع اخیر برفمرز دائمی در آخرین دوره یخچالی است که اکنون میانگین دمای 5.38 درجه سانتی گراد را دارد. به بیان دیگر میانگین دما در آخرین دوره سرد نسبت به زمان حاضر در حوضه دالاخانی 5.38 درجه سانتی گراد کاهش نموده است. پژوهش های دیگر ارتفاع برفمرز پایین تر و کاهش دمای سرد تر رادر شرایط مشابه نشان داد که احتمالا به دلیل نقش جهت گیری کوهستانها در مقابل جریانهای مرطوب غربی جهت گیری دامنه ها در مقابل خورشید باشد.
۱۰.

بررسی آشفتگی در الگوی خطر سیلاب در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تهران آشفتگی مدل سیلاب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲۰ تعداد دانلود : ۴۱۵
سیلاب اگرچه خود مخاطره ای محسوب می شود، بی نظمی هایی در الگوهای آن رخ می دهد که حاکی از تغییر ماهیت آن است. بی نظمی های الگوی سیلاب که شاهدی بر کیاس یا آشوب در سیستم رخداد آن است از طریق هندسه ی فرکتالی یا برخالی قابل مطالعه است. حوادث رخ داده در تغییرات مکانی سیلاب ها در 50 سال اخیرِ تهران حاکی از وقوع بی نظمی در الگوی پراکنش سیلاب است. در این پژوهش، بر مبنای داده های 27 ایستگاه هواشناسی در دوره ی آماری 2009- 1998 و با مدل کریجینگِ تابع گوس، میزان بارش شهر تهران تهیه گردید. با روش SCS (CN) برای کاربری های گوناگون شهر تهران، میزان شماره ی منحنی و روان آب محاسبه شد. با استفاده از متغیر های مسیل های طبیعی شهر، شبکه های ارتباطی، کاربری اراضی شهری، سازه های شهری، توزیع تراکم جمعیتی و شرایط ارتفاعی و مدل سلسله مراتبی نقشه ی پتانسیل خطر سیلاب در پنج رده خطر در تهران تهیه شد. همچنین، برای بررسی آشفتگی در الگوی سیلاب در تهران از دو مدل فرکتالی محیط مساحت و تعداد مساحت در 12 حوضه ی نمونه و در رده های آسیب پذیری استفاده گردید. بالاتر بودن میزان DAP و DP از عدد یک بیانگر افزایش کیاس یا بی نظمی در الگوی خطر سیلاب شهر تهران است و این آشفتگی از رده خطر خیلی کم به سمت رده خطر خیلی زیاد افزایش می یابد. بنابراین، افزایش آشفتگی هم زمان با بزرگ شدن مخاطره ی سیلاب بیانگر این است که امکان پیش بینی نحوه ی گسترش سیلاب و تعیین مناطق در معرض خطر فراهم نیست
۱۱.

چالش های توسعه کالبدی شهر سنقر در اثر انباشت نهشته های یخچالی و ناپایداری دامنه ای

کلید واژه ها: توسعه کالبدی ناپایداری دامنه ای نهشته های یخچالی شهر سنقر

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای طبیعی ژئومورفولوژی
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای شهری جغرافیای توسعه
تعداد بازدید : ۷۹۴ تعداد دانلود : ۵۹۴
توسعه کالبدی شهرهای واقع در چشم اندازهای کوهستانی غالبا به سمت دامنه ها گسترش می یابد. این دامنه ها در پی فعالیت فرسایش یخچالی در دوره کواترنری حاوی نهشته های شده اند که دارای ویژگی های نفوذ پذیری و انفصال دانه ها می باشد که اگر با شیب زیاد، بارش فراوان و زمین لرزه همراه شوند منجربه ناپایداری و تغییرات محیطی می گردد. شهر سنقر از جمله شهرهایی است که در چنین موقعیتی قرار دارد. در این پژوهش پتانسیل ناپایداری دامنه ای در حوضه دالاخانی که شهر اخیر در دامنه آن قرار دارد، مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور با تحلیل رگرسیونی دما و ارتفاع و بررسی رسوبات تشکیل دهنده، حد گسترش رسوبات یخچالی شناسایی شد. با تعریف شاخص های ناپایداری و استفاده از روش بی بعد سازی فازی برای همگن کردن عوامل، نقشه پتانسیل ناپایداری دامنه ای به دست آمد. یافته های پژوهش نشان داد که شهر سنقر از سال 1987 تا 2011 از 7/1 کیلومترمربع توسعه کالبدی، 1 کیلومترمربع آن به سمت دامنه های مستعد به ناپایداری دامنه ای گسترش پیدا کرده است. هم چنین نقشه پتانسیل ناپایداری دامنه ای نشان داد که نیمی از وسعت منطقه در محدوده با پتانسیل زیاد نسبت به ناپایداری دامنه ای قرار دارد و با توجه به توسعه کالبدی شهر سنقر به سمت دامنه های مرتفع، شناسایی محدوده های مستعد ناپایداری دامنه ای ضروری است.
۱۲.

بررسی پتانسیل تخریب لرزه خیزی با به کارگیری مدل های چند شاخصه (مطالعه ی موردی: منطقه ی یک شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: لرزه خیزی مدل تاپسیس روش تصمیم گیری چند شاخصه منطقه ی یک تهران

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا رشته های جغرافیای عمومی ارزیابی مخاطرات طبیعی
تعداد بازدید : ۷۸۶ تعداد دانلود : ۴۵۲
شهرهای ایران دارای شواهد متعددی از لرزه خیزی، همچون گسله ها و شکستگی ها، به ویژه در زمین های آبرفتی است که با ایجاد سازه های سنگین شهری، ناپایداری بسترهای شهری را به ارمغان آورده است. این پژوهش با هدف تحلیل پراکنش تخریب ناشی از لرزه خیزی در محیط شهری انجام شده است. منطقه ی یک تهران از این نظر انتخاب شده است که در ناحیه ی البرز مرکزی، بر نهشته های کواترنری واقع شده است و دارای شواهد متعدد تکتونیکی، ازجمله وجود سازند هزار دره، وقوع زمین لرزه هایی با بزرگی بیش از ٧ ریشتر، چین خوردگی و گسلش در سازند هزاردره و وجود زمین لغزش های دامنه ای هستند. در این مطالعه به منظور بررسی پتانسیل تخریب ناشی از زمین لرزه در منطقه ی یک تهران، از نقشه ی توپوگرافی، پراکندگی گسله ها، کاربری تهیه شده از سوی شهرداری، تراکم جمعیت، داده های ارتفاعی (DEM) استفاده شده است. بر اساس داده های فوق با توجه به شرایط تکتونیکی منطقه ی یک تهران، معیار های ضریب خمیدگی، نوع آبرفت، ارتفاع زمین، تغییرات ارتفاعی، تراکم شبکه ی زهکشی، تراکم نسبی گسل، تراکم نسبی جمعیت و درصد فضای باز، شاخص های انتخاب شده ای است که می تواند بیانگر تخریب ناشی از لرزه خیزی در این منطقه باشد. پراکنش شاخص های مورد نظر با استفاده مدل تاپسیس از روش های تصمیم گیری چند شاخصه مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج مطالعات نشان داد که حداکثر پتانسیل لرزه خیزی در بخش شمالی منطقه ی یک، به دلیل بیشترین برون زدگی های آبرفت های قدیمی تر روی آبرفت های جدیدتر، حضور گسل های اصلی و لرزه زا، حداکثر ضریب خمیدگی و حضور شبکه های آبرفتی اصلی قرار گرفته است.
۱۳.

پهنه بندی آسیب پذیری شبکه فاضلاب شهری در مقابل مخاطرات طبیعی (مطالعه موردی: منطقه یک آبفا شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سیل شبکه فاضلاب منطقه یک آبفا TOPSIS FUZZY_AHP

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۴ تعداد دانلود : ۳۹۳
مراکز شهری بعلت تراکم جمعیتی و به تناسب آن تراکم تأسیسات آبرسانی و گستردگی شبکه جمع آوری و دفع فاضلاب، برای مقابله با اثرات رویدادهای طبیعی خصوصاً سیل نیازمند مراقبت ها، مقاوم سازی ها و تمهیدات خاص خود می باشند. منطقه یک آبفا تهران شمالی ترین منطقه تهران به شمار می رود. این در حالیست که مهم ترین رودخا نه هایی که سکونتگاه های شهر تهران و شریان های حیاتی آن را تحت تأثیر قرار می دهند و همواره یک عامل خطرساز از نظر سیلاب محسوب می شوند، رودخانه های ﺷﻤﺎل ﺗﻬﺮان می باشند، ایﻦ رودخانه ها علی رغم ﻣیﺎﻧﮕیﻦ دﺑ ی ک ﻢ، از ﺟﺮیﺎﻧ ﺎت ﺳ یﻼﺑی نسبتاً ﺑﺎﻻیی ﺑﺮﺧﻮردار ﻫﺴﺘﻨﺪ کﻪ می تواند ﻋﺎﻣﻞ ایﺠﺎد سیلاب های ﺷﺪیﺪ در ﻣﻨﺎﻃﻖ پایین دست گردند. روش تحقیق بر پایه روش توصیفی- تحلیلی و با انجام مطالعات کتابخانه ای و میدانی صورت گرفت. در مراحل تحقیق، ابتدا زیرمعیارهای مؤثر بر آسیب پذیری منطقه تحقیق، تعریف شده و به روش AHP-FUZZY وزن دهی شدند و در نتیجه میزان تأثیر هرکدام برآسیب پذیری شاخص های موردنظر مشخص شده و با به کارگیری مدل TOPSISIS توزیع شدند. مدل سازی رواناب با استفاده از حداکثر بارش روزانه ایستگاه های هواشناسی تهران می باشد که جهت برآورد ارتفاع رواناب گستره موردمطالعه از روشArc CN-Runoff استفاده شد. نتایجی که در این پژوهش بدست آمد، روشن ساختند که منطقه یک تهران نسبت به چهارمنطقه دیگر آب و فاضلاب تهران با توجه به تجمع بالای تأسیسات با ارزش اقتصادی بالا (لوله فاضلاب و منهول)، تجمع بالای مراکز خطر (ایستگاه گاز و خطوط انتقال نیرو)، بافت فرسوده، شیب و تراکم جمعیت بالا، شرایط تأسیسات (از لحاظ قطر و عمق کارگزاری) مخصوصاً با توجه به اولویت شاخص هیدرولوژی و وجود چاه ها مخصوصاً مسیل های شمال تهران (درکه، دربند، ولنجک، مقصودبیک، جمشیدیه، دارآباد و لارک) که مانعی جهت جاگذاری تأسیسات به صورت مدفون و در عمق زیاد جهت محافظت و امنیت بیشتر می باشند و متغیرهای دیگر ریسک قابل توجهی دارد که هیچ گونه تمهیداتی برای دفع فاضلاب در شرایط بحرانی در کل منطقه یک آبفا حاصل نشده است و از این جهت زنگ خطری برای مسئولان و برنامه ریزان بلایای طبیعی است.
۱۴.

تغییرات مکانی پلایای حوض سلطان در دوره 2016-1991(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حوض سلطان شاخص شوری تغییرات پلایاها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۱ تعداد دانلود : ۴۶۱
پلایاها در بسیاری از مناطق خشک و نیمه خشک ایران، درنتیجه تحولات اخیر اقلیمی و فعالیت های انسانی ازجمله برداشت منابع معدنی و بی نظمی در آب ورودی، دچار تحول جدیدی شده اند که این تحولات منجر به تغییرات سطحی و فرمی در پلایاها شده است. پلایای حوض سلطان جزء حوضه آبریز دریاچه نمک محسوب می گردد. جهت تعیین تغییرات این پلایا در تحقیق حاضر سه تصویر مربوط به ماهواره لندست 5، 7 و 8 مربوط به به تاریخ های 1991، 2000 و 2016 در بازه زمانی 26 ساله استفاده شده است. مهم ترین مشخصه پلایای حوض سلطان درصد بسیار بالای شاخص شوری آن می باشد. لذا جهت تعیین میزان تغییرات شوری حاصله در طی دوره های زمانی مختلف سعی بر تعیین مرز شوری این پلایا با مناطق اطراف آن بر روی تصاویر ماهواره ای در طی بازه زمانی 26 ساله شد. لذا در این تحقیق برای تخمین شوری خاک از تصاویر ماهواره ای لندست از شاخص های تحلیل مؤلفه های اصلی ( PCA ) و نسبت گیری طیفی چندگانه شاخص شوری استانداردشده ( NDSI ) استفاده شده است. نتایج مطالعات نشان داد که مساحت پلایای حوض سلطان  طی سال های 1991 تا سال 2016 کاهش داشته است و این کاهش در 10 سال اول شدیدتر بوده است. همچنین بیشترین تغییرات مساحت پلایا در نواحی شرقی اتفاق افتاده است، درحالی که بیشترین تغییرات شوری در حاشیه غربی و جنوب غربی پلایا بوده است. به عبارت دیگر افزایش مساحت شوری از سال 1991 تا 2016 در حاشیه غربی و جنوب غربی پلایا و عقب نشینی این سطح از سمت شرق از سال 1991 تا 2016 در پلایا رخ داده است. این موارد بیانگر این است که پلایای حوض سلطان از سمت شرق به سمت غرب و جنوب غرب تغییرات مکانی داشته است.
۱۵.

تحلیل عوامل مؤثر بر فرونشست در دشت سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تداخل سنجی تفاضلی راداری فرونشست آب های زیرزمینی دشت سبزوار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۳ تعداد دانلود : ۴۳۲
مخاطره فرونشست زمین به صورت خزنده از حدود پنج دهه قبل در حال شدت گرفتن است و همه دشت ها و مناطق شهری ایران را تحت تأثیر قرار داده است. دشت سبزوار ازجمله مناطقی است که با پدیده فرونشست مواجه است. در این پژوهش ضمن پهنه بندی فرونشست، عوامل پایین رفتن سطح آب های زیرزمینی، پراکنش قنات ها، چاه ها و گسل ها بررسی شد. به منظور مطالعه میزان فرونشست از شش تصویر SLC باند C ماهواره انویست سنجنده ASAR در بازه زمانی سال های 2004 تا 2008 استفاده شد. همچنین سطح تراز آب های زیرزمینی طی دوره ی1392- 1352 با داده های مکانی چاه ها و قنات های منطقه اندازه گیری شد. از تصاویر راداری؛ اینترفروگرام تفاضلی، کوهرنسی، کاهش اثرات توپوگرافی، فیلترینگ و درنهایت میزان جابه جایی استخراج شد. برای برآورد میزان افت آب های زیرزمینی و فرونشست حاصل از آن، سطح آب چاه های پیزومتری درون یابی شد. برای بررسی رابطه بین پراکنش فضایی فرونشست و موقعیت چاه ها ، قنات ها و گسل ها نیز از روش های همپوشانی استفاده شد. نتایج نشان داد که بیشترین فرونشست در شمال شرق منطقه رخ داده و جهت فرونشست جنوب غربی و شمال شرقی است. شهرهای داخل  دشت سبزار  ازجمله شهر سبزوار با میانگین نشست حدود 10سانتی متر در یک دوره 5ساله مواجه است. روند گسل ها عمود برجهت فرونشست است که بیانگر نقش آن ها در جابه جایی عمودی رو به پایین است. نتایج تحلیل آمار درازمدت سطح پیزومتری نشان داده که درپهنه هموار دشت سبزوار، پایین رفتن سطح آب های زیرزمینی به سمت شرق رو به افزایش است؛بنابراین عوامل مهم در رخداد فرونشست در این منطقه در مرحله اول کاهش سطح آب های زیرزمینی است. آمار درازمدت سطح پیزومتری نیز تأکیدی بر این رخداد است. گسل ها به دلیل عمود بودن سطح فرونشست با جهت آن ها می توانند نقش تشدیدکنندگی داشته باشند؛ به عبارت دیگر هرچقدر سطح آب های زیرزمینی در این منطقه کاهش یابد با یک ضریب افزایشی، با تشدید پدیده فرونشست مواجه خواهیم بود. 
۱۶.

ارزیابی خطر پذیری مسیر انتخابی احداث راه آهن حدفاصل اصفهان و اهواز در مقابل زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: راه آهن زلزله خطوط ریلی اصفهان-اهواز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۳ تعداد دانلود : ۴۱۹
زلزله از جمله پدیده هایی است که بیشترین آسیب را به سازه ها و شریان های حیاتی وارد می سازد. براساس گزارشات موجود بخش اعظم خطوط اصلی موجود در شبکه راه آهن کشور ایران در مناطقی با خطر نسبی زیاد زمین لرزه قرار گرفته اند. مسیر خطوط ریلی مورد مطالعه بین دو شهر اصفهان و اهواز قرار گرفته است و هنوز احداث نشده است و در مرحله مطالعه است. در سالهای بین 2011-1050، بیش از350 زلزله در محدوده مورد بررسی رخ داده که زلزله سال 1384با بزرگای 8/6 ریشتر بیشترین مقدار را داشته است. همچنین در این محدوده 615 گسل وجود دارد . بنابراین خطر پذیری مسیر انتخابی آن در مقابل زلزله مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش با استفاده از داده های توپوگرافی ، نقشه های زمین شناسی ، تصاویر ماهواره ای IRS LISS III ، آمار و اطلاعات زلزله های تاریخی و دستگاهی و روشهای تحلیل واریوگرافی، درون یابی و توابع فازی، پهنه بندی خطر پذیری خطوط ریلی در 4 کلاس بدون خطر، خطر متوسط، خطر زیاد و خطر خیلی زیاد تهیه گردید. نتایج مطالعات نشان داد که دو بازه طولانی و یک بازه کوتاه از خطوط ریلی بر محدوده های با حداکثر خطر پذیری انطباق دارند. بررسی نتایج خاطرنشان ساخت که محدوده مورد مطالعه از نظر توپوگرافی، جنس زمین و سیستم گسله ها و درزها و شکستگی ها دارای تنوع فوق العاده ای می باشد و این تنوع سبب شده است که آسیب های وارده از رخداد زلزله ها متفاوت باشد. به بیان دیگر زلزله ای با بزرگای ثابت می تواند از شدت های تخریب متفاوتی در خطوط ریلی اصفهان- اهواز برخوردار باشد.
۱۷.

کاربرد سنجش از دور و مدل ریاضی فراکتال در بررسی رفتار و تغییرات لندفرم های ژئومورفولوژیکی رودخانه ارس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: لندفرم ژئومورفولوژیکی سنجش از دور فراکتال رودخانه ارس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۸ تعداد دانلود : ۳۷۷
ارزیابی رفتار ژئومورفولوژی رودخانه یکی از موارد تعیین کننده و گامی مهم در مدل سازی ریاضی تغییرات لندفرم های آن می باشد. ﺑﺮرﺳی اﻟﮕﻮی ﺟﺮیﺎن در ﺑﺎزه ﻫﺎی ﭘیﭽﺎن ﺮودی و واحدهای ژئومورفیک رودخانه ارس، فرآیند های تشکیل دهنده و روند تغییر آن ها به دلایل متعددی در مطالعات ژئومورفولوژی رودخانه ای دارای اهمیت است و ﺑﺎﻋﺚ آﺷﻨﺎیی ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﻬﻨﺪﺳیﻦ رودﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎ روﻧﺪ ﺗﻐییﺮات ﻣی ﺷﻮد. هدف اصلی این پژوهش پیاده سازی بعد فراکتالی تغییرات ژئومورفولوژی مسیر رودخانه ارس است. با بهره گیری از روش طبقه بندی نظارت شده و الگوریتم حداکثر احتمال، لایه لندفرم های ژئومورفولوژیکی محیط رودخانه ارس برای دو دوره زمانی در چهار کلاس لندفرم کانال، پوینت بار، دشت سیلابی، پادگانه رودخانه ای و مخروط افکنه تهیه شد؛ سپس از مدل های فراکتالی محیط - مساحت و تعداد تجمعی - مساحت برای بیان رفتار ریاضی این لندفرم ها استفاده گردید. تغییرات مقدار DAP (محیط - مساحت) برای لندفرم های مورد بررسی در محیط رودخانه ارس در دو سال 1987 و 2018 نشان داد که مقادیر DAP همه لندفرم های مورد بررسی (به غیر از پوینت بار) در سال 2018 کوچک تر از DAP لندفرم ها در سال 1987 می باشد. بنابراین، الگوی ژئومتری لندفرم های رودخانه ای ارس در سال 1987 نامنظم تر و پیچیده تر از سال 2018 است. در مورد لندفرم پوینت بار، این مقدار در سال 2018 نسبت به سال 1987 افزایش پیدا کرده است که نشان از منظم تر شدن الگوی این لندفرم دارد. تغییرات مقدار D (تعداد تجمعی – مساحت) برای لندفرم های مورد بررسی در محیط رودخانه ارس نشان داد که مقادیر آن در سال 2018 نسبت به سال 1987 افزایش پیدا کرده است که این افزایش D می تواند یا بیانگر اجزای کم با اندازه بزرگ باشد و یا اجزای بیش تر با اندازه کوچک. با توجه به بررسی تصاویر ماهواره ای Landsat مورد استفاده در این پژوهش برای استخراج لندفرم های ژئومورفولوژی رودخانه ای در رود ارس طی سال های 1987 و 2018، رفتار پیکسلی لندفرم ها به گونه ای است که نشان از بزرگ تر شدن لندفرم های بررسی شده دارد. البته باید در مورد کانال رودخانه به این نکته اشاره نمود که با توجه به کاهش دبی و در نتیجه کاهش عرض کانال، می توان در مورد کاهش مساحت آن اظهار نظر نمود.
۱۸.

بررسی روند تکاملی پهنه های گلی باتلاق گاوخونی با استفاده از مدل فرکتال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فرکتال تالاب گاوخونی کنوانسیون میکرولندفرم ترک گلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۷ تعداد دانلود : ۴۰۰
در سال های اخیر پدیده هایی مانند افزایش جمعیت، گسترش شهرهای بزرگ، رشد فعالیت های انسانی و تغییرات اقلیمی سبب کاهش آب ورودی به تالاب ها و درنتیجه، خشکی موقت یا همیشگی بعضی از آنها مانند گاوخونی شده است. به منظور بررسی آثار خشکی بر تالاب گاوخونی، وضعیت میکروفرم های پلایا با استفاده از مدل فرکتال محیط- مساحت در دو سال پیاپی ارزیابی شد. مقادیر DAP به دست آمده در سال 1392، مقادیری بین 27/1 تا 40/1 و در سال 1393، مقادیری بین 27/1 تا 44/1 را نشان داد. به منظور بررسی وضعیت اقلیم منطقه، نمودارهای اقلیمی مجموع بارش و کمینه و بیشینه دمای هوای ماهیانه سال های 1392 و 1393 با استفاده از داده های ایستگاه هواشناسی ورزنه ترسیم شد. نمودارهای اقلیمی نشان دهنده کاهش میزان بارش از 6/120 میلیمتر در سال 1392 به 8/87 میلیمتر در سال 1393، افزایش دمای کمینه ماهیانه از 23/3 درجه سانتی گراد در سال 1392 به 52/3 درجه سانتی گراد در سال 1393 و افزایش بیشینه دمای ماهیانه از 93/29 درجه در سال 1392 به 47/30 درجه در سال 1393 است. مقادیر به دست آمده از مدل فرکتال نیز، نشان از تمایل میکرولندفرم ها به افزایش میزان بی نظمی و آشفتگی با گذشت زمان دارد که درنتیجه تغییرات سیستمی تالاب در اثر خشک شدن روی داده است. نتایج نشان می دهد با ادامه روند فعلی تالاب گاوخونی ممکن است روند کویرزایی و تحول پلایاگونه در آن شدت یابد و افزایش رسوب کانی های نمکی روی نهشته های آواری و گسترش زون نمکی موجب تبدیل تالاب به کویر شود.
۱۹.

پایش تغییرات خط ساحلی کرانه های جنوب خاوری دریای خزر از 1356 تا 1396(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دریای خزر تراز دریا خط ساحلی پیشروی پس روی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۲ تعداد دانلود : ۱۶۷
خط ساحلی یکی از لندفرم های مناطق ساحلی است که از تغییرات بسیار شتابانی برخوردار است. موقعیت خط ساحلی همواره تحت تاثیر عوامل طبیعی و انسانی درحال تغییر است. بنابراین، اندازه گیری سریع و دقیق تغییرات آن برای مدیریت ساحلی، پژوهش در زمینه تغییرات تراز دریا، حفاظت از محیط ساحلی و توسعه پایدار ساحلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف اصلی پژوهش حاضر، پایش تغییرات خط ساحلی کرانه های جنوب خاوری دریای خزر تحت تاثیر نوسانات تراز دریا طی دوره 1396-1356 خورشیدی است. دراین راستا، از مجموعه تصاویر ماهواره لندست سری سنجنده های MSS, TM, ETM+ & OLI ، Google Earth ، نقشه های توپوگرافی و بازدیدهای میدانی به شیوه تحلیلی- توصیفی استفاده شده است. پس از انجام تصحیحات احتمالی لازم برروی تصاویر، ترکیب و ادغام باندها با همدیگر، مناسب ترین ترکیب باندی برای آشکارسازی خط ساحلی انتخاب گردید. سپس باتوجه به میزان تغییرات کرانه های منطقه، 7 سلول ساحلی در منطقه تعریف شد. سپس، موقعیت خط ساحلی از طریق ردگیری موقعیت خط داغاب از طریق روش تفکیک چشمی و طیفی استخراج شده و به صورت لایه های رقومی در پایگاه داده وارد گردیدند. تمامی این مراحل در نرم افزارهای ERDAS و ArcGIS انجام شده است. تغییرات رخ داده در دو بازه زمانی، از 1375-1356 و 1396-1375 پایش شده اند. یافته ها نشان می دهند طی دوره نخست، فرسایش فرایند غالب منطقه بوده است. کمترین میزان فرسایش حدود 46/2 کیلومترمربع در محدوده LC2 و بیشترین میزان آن حدود 80/168 کیلومترمربع در محدوده LC5 بوده و تنها حدود 0915/0 کیلومترمربع رسوب گذاری در محدوده LC1 رخ داده است. اما طی دوره دوم، فرایند غالب منطقه رسوب گذاری بوده است. کمترین و بیشترین میزان رسوب گذاری به ترتیب حدود 40/1 کیلومترمربع در محدوده LC2 و حدود 55/72 کیلومترمربع در محدوده LC5 بوده است. طی این دوره تنها حدود 68/0 کیلومترمربع فرسایش در محدوده LC1 رخ داده است.
۲۰.

Thresholds of Environmental Physical Resilience of Tehran Metropolis(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۴۰۹ تعداد دانلود : ۱۵۴
INTRODUCTION: The structure of the urban platform of Tehran and its physical characteristics depends on the inherent conditions and environmental thresholds in relation to changes. This study aimed to determine the natural landscapes of Tehran by two phenomena of earthquake and flood that posed the highest risk in different periods of this city. Therefore, the natural perspective of Tehran is divided into three perspectives of north, central, and south regarding the inherent features and evolutionary process. METHODS: The relationship between the perspective of Tehran based on the form and geomorphological processes and the evaluation of earthquake and flood hazards have been observed in four stages, which included data collection, data processing, calculation of indicators, and analysis of findings. The studied area was divided into three northern, central, and south urban landscapes to determine the resistance thresholds of the city according to the characteristics of topography, physiography, geology, the results of field studies and satellite images, aerial photographs, as well as paleogeomorphological research in Tehran. FINDINGS: According to the zoning map of Tehran based on the earthquake phenomenon in three perspectives of north, center, and south, the highest distribution of non-resistance is observed in the northern and southern areas of the city. Northeast, southwest, and semi-western regions have the highest urban resilience to earthquakes. Moreover, regarding the zoning of Tehran based on the flood phenomenon in the three perspectives of north, center, and south, the highest distribution of non-resilience has been observed in the northern regions of the city. Northeast, southwest, and west of Tehran have the highest urban flood resilience. CONCLUSION: Based on the results of the present study, in order to increase resilience against the risks of earthquakes and floods, the city of Tehran should be studied not in just one perspective but in different perspectives.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان