سیر تحول اندیشه معترضان به حجاب از عصر ناصری تا پهلوی دوم (1227- 1320 ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دنبال رویارویی نواندیشان با مدرنیته، آرای معترضان حجاب، به عنوان تمهید الزامات روشنفکری و نوگرایی مطرح شد. مقاله حاضر به روش اسنادی تحلیلی، در پی بررسی تحول نظریات منتقدان حجاب، در بازه زمانی (۱۲۲۷ 1320ش) است تا با تشریح باور و عملکرد آنها، عوامل مؤثر بر گسترش انتقاد تحول گرا به پوشش سنتی زنان ایران را تبیین کند. نتایج این بررسی نشان می دهد که هسته مرکزی آرای تحول خواه با گذر از دوره ناصری و سپس مشروطه، در اعتراض به اشکال حجاب سنتی شکل گرفت. پس از آن تغییر نگرش درباره حدود و نوع پوشش در فرایند آموزش انعکاس و رشد یافت. سپس در آستانه تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی، با دال مرکزی اعتراض بر حجاب، دو نگرش حداقلی و حداکثری مطرح شد. نگرش حداقلی بر مدرن پوشی و حجاب اختیاری و نگرش حداکثری بر حذف حجاب سنتی تأکید داشت. رویکرد حداکثری در دوره پهلوی اول به حذف حجاب عمومی متمایل شد و در نتیجه تقابل این دو نگرش نواندیشان دین گرا و تجددمآب با مشخصه الگو محوری زن غربی نمود پیدا کردند.