شناسایی مسائل تعاونی های صنایع دستی: یک پژوهش کیفی در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
تعاونی های صنایع دستی با هدف ارتقای ابعاد فرهنگی و اقتصادی صنایع دستی شکل گرفتند و بر آن بودند تا موجب افزایش سهم صنایع دستی در تولید اقتصادی شوند. بااین حال، تعاونی های صنایع دستی در اصفهان نتوانسته اند عملکرد مؤثری داشته باشند. ازاین رو، هدف این پژوهش شناسایی مسائلی بود که مسیر توسعه تعاونی های صنایع دستی را مسدود کرده اند و مانع از آن شده اند که تعاونی ها بتوانند به سهم مطلوب خود در تولید اقتصادی دست یابند. بر مبنای رویکرد کیفی اتخاذشده در این پژوهش تکنیک گردآوری مصاحبه و تکنیک تحلیل داده ها منطبق بر روش تحلیل مضمون بود. جمعیت موردمطالعه شامل فعالان و مسئولان بود. به دلیل اینکه منبع و مبنای اصلی داده ها تجزیه وتحلیل نظرات کارشناسان و متخصصان است، شیوه ی نمونه گیری این پژوهش نمونه گیری هدفمند بود. نمونه گیری پس از انجام 21 مصاحبه به حد اشباع رسید ولی برای اطمینان نمونه گیری تا 25 نمونه ادامه پیدا کرد. بر مبنای یافته های پژوهش، مسئله از آنجایی شروع می شود که تعاونی ها دیگر تعاونی نیستند و از انجام وظایف تعاونی ناتوان اند. به همین خاطر خودبه خود تعطیل شده یا به حالت تعلیق درآمده اند. ازجمله وظایف اصلی تعاونی های صنایع دستی، تأمین مواد خام و مواد اولیه موردنیاز صنعتگران و هنرمندان است که همه افراد مصاحبه شونده در پژوهش بر این نظر بودند که تعاونی ها از عهده این وظیفه برنمی آیند. حمایت از صنعتگران برای فروش محصولات وظیفه دیگری است که آن هم از توان تعاونی ها خارج شده است. عدم دسترسی تعاونی ها به مواد اولیه صنایع دستی از یک سو تحت تأثیر تحریم ها و عدم واردات مواد اولیه و از سوی دیگر تحت تأثیر برخی ناکارآمدی های داخلی است. مسائلی که منجر به ناکارآمدی و حتی تعطیلی برخی تعاونی های صنایع دستی در اصفهان شده به سه دسته عمده تقسیم می شوند. این سه عبارت اند از مسائل درون سازمانی تعاونی ها، مسائل بین سازمانی (بین تعاونی ها و دیگر سازمان های مرتبط)، و مسائل فرا سازمانی که فراتر از سازمان خاص و در سطح کلان بر این روند اثرگذار هستند.