کاربست نظریه شبکه شعاعی در معناشناسی واژگان قرآنی (صراط، سبیل، طریق)(مقاله علمی وزارت علوم)
نظریه شبکه شعاعی، یکی از نظریه های مهم در معناشناسی شناختی است. با توجه به این نظریه، نخست معنای «پیش نمونه» واژگان(صراط، سبیل، طریق)جهت دسیابی به معنای مرکزی آن ها پرداخته می شود؛ سپس ارتباط دادن معنای مرکزی آن ها با توسعه معنایی در شبکه شعاعی صورت می گیرد. شبکه شعاعی بدان اشاره دارد که هر واژه می تواند در بافت های گفتاریِ متفاوت، مفهومی مختلف و مرتبط با معنای مرکزی خود داشته باشد. توسعه معنایی نیز براساس رابطه همنشینی و استعاره مفهومی و طرحواره های تصویری مورد تحلیل قرار می گیرد. جُستار حاضر می کوشد که با رویکردی شناختی و با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی به معناشناسی واژگان قرآنی(صراط، سبیل، طریق) با نظریه شبکه شعاعی بپردازد. از این پژوهش با توجه به استعاره مفهومی و طرحواره های تصویری چنین حاصل می شود که امور محسوس به عنوان مبدأ برای امور معنوی غیرمحسوس به عنوان مقصد بیان می شوند؛ به جهت این که انسان امور معنوی را در قالب محسوسات بهتر درک کرده و به کار می گیرد. از شبکه شعاعی این کمک حاصل می شود که خداوند با نظر داشتن شرایط و موقعیت های گوناگون انسان، پیام متناسب با شناخت و فهم انسان را در کانون توجه قرار می دهد.