این مقاله درصدد بررسی معناشناسی توصیفی دو واژه «فعل» و«عمل «، با تحلیل ارتباط معنایی آنها در یک حوزه معنایی است که با محور همنشینی قصد تبیین جایگاه آنها را در قرآن کریم دارد؛ بنابراین، ازجمله مهمترین راههایی که ادبپژوهان، امروزه در علم معناشناسی به آن توجه داشتهاند، شناخت معنای واژگان از منظر همنشینی است؛ یعنی با قرارگرفتن واژه ها در کنار هم، معنای خاص پیدا می کنند؛ بدین سبب واژه هایی که در قرآن قریب المعنی هستند، از ذکر هرکدام از آنها در جایگاههای مختلف و خاص، هدف مشخصی دنبال می شود؛ واژه هایی که در برخی مصادیق با هم مشترکاند و تفاوت های دلالتی نیز دارند. این جستار بر آن است تا با روش توصیفیتحلیلی به بررسی دو واژه «فعل» و«عمل» با استفاده از رابطه همنشینی بپردازد که بیشترین بسامد را در سیاق قرآنی دارند. نخست به معنای اصلی این دو واژه، یعنی معنای مادی، پرداخته می شود، سپس تبیین این دو واژه در کاربرد قرآنی آنهاست. نتیجه حاصل اینکه این دو واژه در بازنمایی آیات نهتنها به یک معنا نبوده اند، هیچ کدام از آن دو را نمیتوان جایگزین و جانشین یکدیگر قرار داد. بر این اساس، واژه « فعل» در مفهوم سازی الهی، دلالت بر تأثیرگذاری، ایجادکردن و انجام کاری دارد که به شدت یا سریع و گذرا و با قصد و نیّت یا بدون قصد و برنامه باشد؛ به همین سبب، در رابطه همنشینی، واژه «فعل» بیشترین رابطه همنشینی را با واژه «الله» دارد؛ درنتیجه، خداوند برای توصیف انجام کار خویش که با جدیّت و سرعت انجام می گیرد یا تأثیرگذار اصلی برای انجام هر کاری به خواست و اراده او بستگی دارد، واژه «فعل» را به کار گرفته است تا کننده کار را در کانون توجه قرار دهد؛ اما مفهوم سازی واژه «عمل» به انجام کاری دلالت می کند که مداوم و با علم و اختیار و به همراه تلاش و کوشش، هدفمند باشد؛ به همین سبب، واژه «عمل» بیشترین رابطه همنشینی با «ایمان» و «کفر» دارد که بیانکننده انجام کارهای خوب یا بد بهصورت مستمر است و درنتیجه، محاسبه و دادن جزا و پاداش الهی نیز با «عمل» صورت می گیرد؛ به همین دلیل، برای نمایاندن این هدف، واژه «عمل» در کانون توجه قرار می گیرد.