سیده فاطمه نورانی خطیبانی

سیده فاطمه نورانی خطیبانی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

چگونگی نسبت میان مفهوم «وجود» و معنای «خدا» در رسائل کلامی بوئثیوس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: «آنچه هست» بسیط جوهر ذات وجود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 452 تعداد دانلود : 525
مسئله اصلی این پژوهش پی بردن به چگونگی نسبت میان مفهوم «وجود» و معنای «خدا» در رسائل کلامی بوئثیوس است. بدین منظور چهار مسئله به روش تحلیلی-توصیفی در رسائل کلامی مورد واکاوی قرار می گیرند: 1. چرا بوئثیوس بحث وجودشناسی را در رسائل کلامی مطرح کرد و هدف او از بیان تمایز بین «وجود» و «آنچه هست» در این رسائل با ماهیّتی کاملا مسیحی و الهیّاتی چه بود. 2. تأثیر بحث مزبور در تبیین تعالی خداوند به واسطه سه صفت «ثبوت»، «کمال» و «خیر بودن» وجود؛ 3. تأثیر این بحث در «خالق بودن» خداوند؛ 4. تأثیر آن در «واحدبودن» خداوند. بررسی این موارد مؤدی به این نتیجه شد که بوئثیوس با تمایز قائل شدن بین «وجود» و «آنچه هست»، خداوند را موجود بسیطی می داند که «وجود» و «آنچه هست» در او یکی است، بنابراین وجود برای او ضروری است. کمال خدا نیز به سبب بساطت ذات او است؛ چون او ذات و جوهر خویش است، بنابراین هر کمیّت و کیفیّتی که بر خداوند اطلاق شود حمل جوهری خواهد بود. بوئثیوس بساطت خداوند را از نظر اصالت وجود و فعل توضیح می دهد و وجود خدا را مساوی با خودِ خیر می گیرد، امّا مخلوقات که بسیط نیستند، به غیر از خیربودن چیز دیگری هم هستند. خالق و مخلوق تفاوت جوهری دارند و حضور جامع او ورای دو مقوله مکان و زمان به جوهر خداوند برمی گردد. بوئثیوس با تفکیک عدد انتزاعی از عدد عینی معتقد است تثلیث موجب کثرت نمی شود، چون در خدا هیچ تفاوت ماهوی وجود ندارد و او چیزی جز ذات خودش نیست.
۲.

رابطه فلسفه و دین در مسیح شناسی بوئثیوس با تکیه بر رسائل کلامی و تسلّای فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بوئثیوس رسائل کلامی تسلای فلسفه مسیح شناسی رابطه شخص طبیعت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 947 تعداد دانلود : 134
پژوهش حاضر به روش تحلیلی-توصیفی درصدد تبیین رابطه فلسفه و دین در مسیح شناسی بوئثیوس است. بدین منظور در رسائل کلامی به عنوان نماینده دیدگاه های کلامی بوئثیوس سه کار صورت می پذیرد: 1- تعیین و تبیین مسأله کلامی بوئثیوس در مسیح شناسی. 2- تبیین مؤلفه هایی همچون: تبیین عقلانی «تثلیث» به کمک مقوله «رابطه»، تعریف دقیق «شخص» و «طبیعت» در مسأله «تثلیث»، تأکید بر تمایز بین طبیعت و شخص و نشان دادن ضعف آرای اوتیکس و نسطوریوس. 3- پاسخ نهایی بوئثیوس به این مسأله کلامی. در تسلّای فلسفه به عنوان نماینده فلسفه بوئثیوس به دنبال واکاوی دو مسأله هستیم: 1.آیا این رساله چنانکه برخی ادّعا کرده اند، فاقد هرگونه نشان و تعلیم مسیحی است؟ 2. آیا بوئثیوس در این رساله به صراحت تعالیم مسیحی را زیر سؤال می برد یا اینکه تنها آشکارا به مسیحیّت اشاره نمی کند؟ بررسی این موارد مودّی به این نتیجه شد که در رسائل کلامی ، بوئثیوس به دنبال تبیین عقلانی اینکه تثلیث، به معنای سه خدایی نیست و توحید است، کمّ و کیف مشترک در سه شخص الهی، یعنی مقوله جوهر را عامل وحدت تثلیث و تمایز بین پدر، پسر و روح ا لقدس را از نوع مقوله رابطه می داند که البته این رابطه، مایه تغیّر در جوهر و ذات نمی شود. او که در رسائل کلامی، ایمان مسیحی را با تبیین عقلانی در توافق با عقل می دید، در تسلّای فلسفه، نیازی به اشاره مستقیم به تعالیم مسیحی نمی دید؛ وی به دنبال نجات بخشی عقل است و این هیچ تعارضی با ایمان مسیحی او ندارد. او ابتدا با رسائل کلامی ایمان را می فهمد و بعد به واسطه تسلّای فلسفه به نجات بخشی ایمان می رسد، بدین صورت تسلّای فلسفه می تواند تکمله رسائل کلامی و ایمان مسیحی او محسوب شود.
۳.

کرونا تهدیدکننده سعادت های دروغین بشر با تکیه بر تسلایابی بوئثیوس از فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بوئثیوس کرونا انسان سعادت های دروغین خیر حقیقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 125 تعداد دانلود : 967
در این مقاله با شبیه سازی وضعیت بوئثیوس حاصل از سقوط سیاسی و لوازم آن مانند از دست دادن قدرت، ثروت و افتخار و ... با وضعیتی که بیماری کرونا و پیامدهای ناشی از آن برای بشر داشته، به تمایز سعادت های دروغین خودساخته بشر با سعادت حقیقی او پرداخته شده است تا دریافته شود آیا تسلایابی بوئثیوس از فلسفه در برخورد با سعادت های دروغین در موارد مشابه با سقوط سیاسی و لوازم آن، مانند بیماری همه گیر کرونا نیز صادق است. بدین منظور، تعریف بوئثیوس از انسان، سعادت های دروغین، سعادت راستین و فرآیند بازگشت به خود که به نیل انسان به خیر حقیقی منجر می شود، به روش تحلیلی توصیفی واکاوی می شوند. بوئثیوس در تعریف انسان به دوگانه انگاری قائل است و بدن انسان را فانی و نفس او را فناناپذیر می داند. ازنظر او، لازمه سعادت راستین، پایداری است، حال آنکه ویژگی ماده ناپایداری است؛ بنابراین، آن سعادت های مربوط به جزء مادی انسان، در عین حال که برای زندگی خاکی بشر ضروری اند، پایدار نیستند. گاهی بر اثر سقوط سیاسی یک فرد و گاه با عوامل دیگری که لازمه دنیای ناپایدار است، از بین می رود. ازنظر بوئثیوس، چون خیر حقیقی پایدار است، پس به جزء غیر مادی انسان، یعنی نفس مربوط است. خداوند در طبیعت انسان نیل به این خیر را قرار داده که همان خدا است و فلسفه کمک می کند تا انسان با شناخت خود، ازطریق فرآیند بازگشت به خود به آن رهنمون شود.
۴.

رابطه فلسفه و دین در انسان شناسی بوئثیوس با تکیه بر رسائل کلامی و تسلای فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بوئثیوس رسائل کلامی تسلای فلسفه انسان شناسی اختیار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 73 تعداد دانلود : 266
مسئله محوری در این مقاله پی بردن به رابطه فلسفه و دین در انسان شناسی بوئثیوس است. بدین منظور مؤلفه هایی همچون خلقت، چیستی اختیار و دلیل مختار بودن انسان و غایت نهایی انسان هم در رسائل کلامی، به عنوان نماینده دیدگاه های کلامی بوئثیوس، و هم در تسلای فلسفه، به عنوان نماینده فلسفه بوئثیوس، به روش تحلیلی-توصیفی مورد بررسی قرار می گیرند. بوئثیوس در هر دو اثر قائل به دوگانه انگاری و مختار بودن انسان است و عقل داشتن انسان را دلیل بر اختیار او می داند. در خصوص خلقت انسان و قرارگیری نفس در بدن، در رسائل کلامی گزارش کتاب مقدس را می پذیرد و در تسلای فلسفه بیشتر به قرائت افلاطونی قائل است، هرچند در اینجا نیز تجسد نفوس را به فعل الهی نسبت می دهد. در تسلای فلسفه، او به نحو کامل تری به اختیار انسان و علم الهی می پردازد، و به کمک پنج مؤلفه راه های کسب معرفت، متعلق علم قرار گرفتن مدرَک نه به واسطه ذات خود بلکه به واسطه ذات مدرِک، تمایز میان ضرورت محض و ضرورت مشروط، تمایز سرمدیت با ابدیت، و اثبات سرمدیت برای علم خداوند، نظریه خود را در خصوص جمع بین مشیت الهی و اختیار انسان ارائه می دهد. او ثابت می کند که همه وقایع آینده از منظر الهی ضروری اند، اما برخی فی نفسه ضرورت دارند و برخی به اختیار انتخاب می شوند. در مجموع، تصویری که بوئثیوس از انسان در تسلای فلسفه ارائه می دهد تصویر انسان در رسائل کلامی را مخدوش نمی سازد.
۵.

رابطه فلسفه و دین در آفرینش از نظر بوئثیوس با تکیه بر رسائل کلامی و تسلّای فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رسائل کلامی تسلای فلسفه آفرینش عدم سرمدیت خیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 301 تعداد دانلود : 364
محور اصلی این پژوهش پی بردن به رابطه فلسفه و دین در بحث آفرینش از نظر بوئثیوس است. بدین منظور مؤلفه هایی همچون خلقت موجودات از عدم و علّت دانستن خداوند، الگوی خلقت، غیر موجَب بودن خداوند در آفرینش، ازلیّت زمان و سرمدیّت خداوند، در رسائل کلامی به عنوان نماینده کلام بوئثیوس و در تسلّای فلسفه به عنوان نماینده فلسفه بوئثیوس به روش تحلیلی-توصیفی به صورت جداگانه و مقایسه ای بررسی می شوند. در رسائل کلامی به این مؤلّفه ها با توجه به آموزه آفرینش در کتاب مقدّسو تعالیم مسیحی پرداخته می شود؛ امّا در تسلّای فلسفه این مؤلّفه ها بعد از پرداختن به تعریف خیر، اذعان به وجود خدای خالق و یکی دانستن خیر و خدا بررسی می شوند. با مقایسه مؤلّفه ها، پیش فرض ها، روش و غایت بوئثیوس از آفرینش در رسائل کلامی و در تسلّای فلسفه پی می بریم کهپیش فرض بوئثیوس در تبیین این مقوله در هر دو، بر دو اصل خالق بودن خداوند و ضروری بودن وجود برای خداوند استوار است که او در این مورد متّکی بر قول کتاب مقدّس است. مؤلّفه هایی که او از آموزه آفرینش در تسلّای فلسفه ارائه می دهد، مؤلّفه های آفرینش در رسائل کلامی را نقض نمی کند. او در هر دوی این آثار به روش مکتب نوافلاطونی وفادار است. تنها تفاوت در بحث مزبور این است که بوئثیوس در تسلّای فلسفه بر اثبات خیر اصرار دارد که البته تأکید می کند که خیر و خداوند یکی هستند و این گونه نیست که با اثبات وجود خیر در این رساله، بوئثیوس منشأ و مبدأ موجودات را چیزی غیر از خداوند بداند.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان