رضا نظریان

رضا نظریان

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
۱.

رهاورد جامعه شناس مسلمان در تنقیح دوگانه ساختار و عاملیت: بررسی موردی سه نظریه

تعداد بازدید : ۴۲۲ تعداد دانلود : ۶۹۲
«ساختار و عاملیت» ازمهم ترین مباحث نظری و بنیادی موجود در جامعه شناسی معاصر است. ساختار و عاملیت هریک دارای ویژگی های مخصوص به خود هستند.ضرورت توجه به این دو عنصر در تبیین پدیده های اجتماعی، منجر به پدیدآمدن نظریات متنوعی شده است که هریک ازطریق فرایند متفاوتی، سعی در حفظ اصالت یکی، یا توأمان این دو در یک نظریه اجتماعی دارند. این مقاله با استفاده از روش مقایسه ای، درصدد کشف عناصر مشترک و متمایز موجود در سه نظریه مربوط به تبیین مسئله «رابطه ساختار و عاملیت» است. سه نظریه ای که می خواهند به این دو، توأمان توجه کنند. نظریات مورد بررسی، نظریه «ساختاربندی گیدنز»، نظریه«تکوین آرچر» و نظریه «اصالت فرد جمع رابطه زاهد» هستند. در این بین، نظریه زاهد تبیین جامع تری از نوع رابطه ساختار و عاملیت ارائه داده است. نتیجه ای که از مقایسه بین این نظریات حاصل می شود این است که سازوکار و مکانیسم ارتباطی بین ساختار و عاملیت، با استنادات دینی موجود در نظریه زاهد به عنوان یک جامعه شناس مسلمان قادر است نشان دهد که عاملیت چگونه با ساختار ارتباط می یابد و ساختار چگونه با عاملیت مرتبط می شود.
۲.

مقایسه رئالیسم اسلامی و رئالیسم انتقادی ازمنظر جامعه شناختی

تعداد بازدید : ۳۲۳ تعداد دانلود : ۳۱۴
در این مقاله آرای دو نماینده رئالیسم انتقادی (باسکار و آرچر )با دو نماینده رئالیسم اسلامی(علامه طباطبایی و استاد مطهری)، ازمنظر جامعه شناختی مقایسه شده است. ازآنجاکه رئالیسم وجه مشترک هر دو مکتب است، این وجه مشترک در سه حوزه هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی، هویت ویژه ای به آنها بخشیده است که آنها را به وضوح از مکاتب غیررئالیست(اثبات گرا، تأویل گرا، تجربه گرا) متمایز می کند؛ ازطرف دیگر، هریک از این دو نوع رئالیسم، تمایزاتی در هر سه حوزه دارند. بر این اساس، این مقاله با استفاده از روش تطبیقی درپی دستیابی به دو هدف است: 1. بر آن است تا هویت ویژه رویکرد رئالیستی را در سه حوزه هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی ازمنظر جامعه شناختی نشان دهد؛ 2. با توجه به موارد تمایز بین دو نوع رئالیسم، امکان داوری درباره آنها را فراهم آورد.
۳.

بازشناسی و عیارسنجی دو روایت رئالیستی برای تبیین جنبش اجتماعی

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۱۷ تعداد دانلود : ۲۴۳
جنبش اجتماعی نمونه ای از یک کنش جمعی اثرگذار است؛ اما در چه شرایطی کنش جمعی اثرگذار به وقوع می پیوندد و چگونه تاریخ توسط انسان ها تحول می یابد؟ با مروری بر نظریات جامعه شناسان در این باره درمی یابیم که پاسخ های متفاوتی به این پرسش داده شده است. از نظریات فردگرا، جمع گرا و رابطه گرا گرفته تا نظریات تلفیقی، همه در پی پاسخ گویی به این پرسش مهم بوده اند. به طور کلی نظریات تلفیقی نسبت به نظریات فردگرا، جمع گرا و رابطه گرا، از موفقیت بیشتری در تبیین جنبش اجتماعی برخوردار بوده اند. از جمله منطق هایی که با رویکرد تلفیقی به وجود آمده اند، می توان به منطق دیالکتیک، منطق تبیینی-تفهمی و منطق رئالیستی اشاره کرد. این مقاله ضمن اشاره ای مختصر به منطق دیالکتیک و منطق تبیینی- تفهمی، رسالت شرح منطق رئالیستی در تبیین جنبش اجتماعی را برعهده گرفته است. ازآنجاکه نظریه پردازان رئالیست نیز در تبیین جنبش اجتماعی، به رغم اشتراکات مهم، اختلافات اساسی نیز دارند، نیاز است تا با روش مقایسه ای عیار هر کدام از آنها سنجیده شود. دو روایت برجسته در تبیین رئالیستی کنش جمعی اثرگذار عبارت اند از نظریه اصالت فرد-جمع-رابطه زاهد زاهدانی و نظریه کنشگر- شبکه برونو لاتور. نگارنده برای عیارسنجی این دو روایت رئالیستی از جنبش اجتماعی، انقلاب اسلامی ایران را به عنوان نمونه ای موردی، در ترازوی این دو نظریه قرار می دهد. نتیجه این عیارسنجی، مزیت نسبی هر یک از این دو روایت رئالیستی را متذکر می شود. نظریه اصالت فرد-جمع-رابطه، برای تبیین لحظه وقوع (زمان حال) یک جنبش مزیت نسبی دارد؛ درحالی که نظریه کنشگر-شبکه، برای تبیین گذشته و آینده یک جنبش اجتماعی بهتر می تواند مورد استفاده قرار گیرد
۴.

نقدِ خوانش ساختارگرایانه واقعه عاشورا از اسطوره به سیره

کلید واژه ها: اسطوره تاریخ طبری تورستن هیلن ساختارگرایی فلسفه قیام عاشورا واقعه عاشورا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۰ تعداد دانلود : ۱۲۶
تورستن هیلن پژوهشگر تاریخ دین سوئدی در کتاب واقعه عاشورا با تأثیرپذیری از ساختارگرایی لوی استروس تقابل بین دو جبهه خیر و شر را با اتکا به گزارش تاریخ طبری از واقعه عاشورا توضیح داده است. هیلن واقعه عاشورا را در قالب اسطوره فهمیده است و از این جهت کتاب واقعه عاشورا، یک کتاب تاریخی نیست که قصد داشته باشد واقعیت عاشورا را توضیح دهد بلکه نویسنده بیشتر به دنبال آن است که ذهنیت تاریخ نویسی طبری از واقعه عاشورا را روایت کند. در مقاله حاضر سعی بر آن است که امکانات و محدودیت های خوانش ساختارگرایانه هیلن مورد سنجشِ انتقادی قرار گیرد. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که اگر سه گونه روایت پردازی اسطوره ای، سیره ای و عامیانه ملاک قرار گیرد، گزارش هیلن در قالب روایت پردازی سنت و سیره قرار می گیرد نه قالب روایت پردازیِ اسطوره ای. بنابراین برای خوانش دقیق و کامل تر واقعه، بهتر است از تحلیل اسطوره به تحلیل سنت و سیره تغییر مسیر داد.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان