محمدمهدی عبدالعلی نژاد

محمدمهدی عبدالعلی نژاد

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
۱.

جایگاه عالم ناسوت و نسبت آن با انسان از منظر ابن عربی و مایستر اکهارت(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۲ تعداد دانلود : ۱۱۹
ابن عربی و اکهارت با اینکه در بسیاری از اصول و مبانی با یکدیگر موافقت و مشابهت دارند، در وزنی که «تشبیه» و «تنزیه» خداوند می دهند، اختلاف دیدگاه دارند؛ همین اختلاف دیدگاه که در ابتدا در برابر آن همه اتفاق نظرات کم اهمیت به نظر می رسد، در مسئله «جایگاه عالم ناسوت» منجر به اختلافی عمیق و حتی تقابل بین اندیشه دو متفکر ما می شود؛ ازاین رو «عالم ناسوت» و جایگاه آن را می توان مسئله ای تلقی کرد که عمق اختلاف دیدگاه ابن عربی و اکهارت را - با وجود همه مشابهت ها و اتفاق نظرها – در معرض توجه قرار می دهد. حتی آموزه های مشترکی چون «وحدت وجود» و «بر صورت خدا خلق شدن انسان» هم نمی تواند از عمق اختلاف ابن عربی و اکهارت در مسئله جایگاه عالم ناسوت بکاهد. چنانچه اثبات خواهد شد، ابن عربی از این دو آموزه در جهت تقدس بخشیدن به عالم و کثرات استفاده می کند؛ اما اکهارت این دو آموزه را به گونه ای تفسیر می کند که منجر به تحقیر و ناچیز شمردن عالم و کثرات می شود.
۲.

جایگاه «اوبودگی»: چگونگی مطرح شدن خدا نزد امانوئل لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خدا اوبودگی نامتناهی لویناس دیگری اخلاق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۳ تعداد دانلود : ۳۹۶
لویناس از تصور «نامتناهی» یا خدا نزد دکارت به مثابه ی امری که ناشی از اندیشه ی «من اندیشنده» نیست، بسیار بهره برده است، ولی آن را در راستای نظام اخلاقی خود باز تقریر می کند. این که باز تقریر لویناس از برهان دکارت تا چه حد می تواند برهانی اخلاقی در جهت اثبات وجود خدا باشد، و همچنین این که اساساً خدا چه جایگاهی در فلسفه ی وی می تواند داشته باشد، مسائلی هستند که در این مقاله به آن ها پرداخته شده است. از سویی دیدگاه لویناس درباره ی خدا قابل انفکاک از فلسفه ی او نیست. وی فلسفه ی خود را با نقد تاریخ فلسفه ی غربی مبنی بر نادیده گرفتن گرفتن غیریت دیگری شروع می کند. سپس بامعنای خاصی که بر مفهوم سوبژکتیویته بار می کند، می کوشد مسیری اخلاقی به سوی «دیگری» بگشاید؛ مسیری که در آن غیریت «دیگری» به رسمیت شناخته شده باشد. این گونه به نظر می رسد در این مسیر تنگناهایی وجود دارد که لویناس سعی کرده است با طرز تلقی ویژه ی خود از خدا و جعل واژه ی «اوبودگی» برآن ها فائق آید. این مقاله تلاشی است برای پرتوافکنی بر چگونگی سیر لویناس در جهت رسیدن به مفهوم خدا یا «اوبودگی»؛ و این که تا چه حد می توان این سیر را برهانی اخلاقی بر وجود خدا تلقی کرد.
۳.

فلسفه و معرفت به خدا به روایت مایستر اکهارت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خدا فلسفه جزم اندیشی تبتل رازورزی مایستر اکهارت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۶ تعداد دانلود : ۲۶۹
مشهور است که اکهارت تا آخر عمر از «وجود» نامیدن خدا پرهیز کرد. این مسئله را -که بسیاری از مفسران او به سادگی از کنار آن می گذرند- باید پراهمیت تلقی کرد؛ چراکه می تواند کلید فهم کلان اندیشه ی او مخصوصاً نظریه اش در باب معرفت به خدا باشد.اکهارت به خوبی می داند که اگر خدا از جنس وجود باشد، موضوع فلسفه است. با این حساب موضوع فلسفه ،همه چیز را در بر می گیرد و این به جزم اندیشی فیلسوفان می انجامد.اکهارت با فراتر از وجود دانستن خدا فیلسوفانه با جزم اندیشی فلسفی زمان خود مبارزه می کند. مبرا دانستن خدا از وجود، تنها جنبه ی سلبی ندارد بلکه در وجه ایجابی،اکهارت به دنبال معرفی تصوری از خدایی است که سازگاری بیش تری با خدای کتاب مقدس داشته باشد. لذا وی از واژگانی چون عشق، شناخت، تبتّل، لوگوس و... برای معرفی خدای مدنظرش استفاده می کند. درنهایت وی با ارائه ی تفسیری عرفانی از کتاب مقدس ،تنها راه شناخت خدای کتاب مقدس را رازورزی می داند. این مقاله ،تلاشی است جهت روشن سازی مسیر عبور اکهارت از فلسفه و ورود او به عالَم رازورزی برای شناخت خدا.
۴.

نقش دیگری نزد یوهانس اکهارتوس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیگری خود عشق تبتل ذات الوهیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۹ تعداد دانلود : ۴۰۱
امروزه «دیگری» و نوع ارتباط با آن یکی از مسائل مهم فلسفه است. در این مقاله سعی می شود با این مسئله جدید به بازخوانی افکار یوهانس اکهارتوس، فیلسوف عارف متعلق به قرون وسطی بپردازیم، تا ضمن بررسی چگونگی مطرح شدن «دیگری» در اندیشه ای عرفانی، به این پرسش پاسخ گوییم که چگونه فیلسوفی در اواخر قرون وسطی می تواند برای انسان معاصر سخنی برای گفتن داشته باشد و او را در پاسخ به مسائلش یاری رساند. در این پژوهش نشان داده می شود که چگونه نوع نگاه اکهارتوس به «خود» موجب اهمیت یافتن «دیگری» در اندیشه وی می شود. در ادامه ضمن تبیین ویژگی های «دیگری» و تقسیم آن به «دیگری» حقیقی و «دیگری» موهوم، نوع ارتباط فرد با هر یک از آنها بررسی می شود. آنچه برای اکهارتوس اهمیت دارد ارتباط با «دیگری» حقیقی است که برای او عبارت است از ذات الوهیت. لیکن ارتباط با او از طریق شناخت فلسفی ممکن نیست، لذا وی چگونگی این ارتباط را از طریق مفاهیمی عرفانی چون عشق، تبتّل، پسر خدا شدن و... توضیح می دهد. در نهایت ملاحظه می شود چگونه فرد از طریق یکی شدن با ذات الوهیت از طرفی به خودشناسی می رسد و از طرف دیگر ذات الوهیت اعمال و ارتباط او با دیگران را هدایت می کند.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان