شیرین حاجی آدینه

شیرین حاجی آدینه

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر تئوری انتخاب بر سازگاری زناشویی و رضایت جنسی زوجین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: تئوری انتخاب سازگاری زناشویی رضایت جنسی زوجین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۳ تعداد دانلود : ۵۰۷
زمینه و هدف: سال های اول ازدواج، لذت بخش ترین و در عین حال سخت ترین و پرمخاطره ترین دوران زندگی مشترک زوجین می باشد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر تئوری انتخاب بر سازگاری زناشویی و رضایت جنسی زوجین انجام گرفت. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی زوجین در سال اول زندگی مشترکشان می باشد که از مشکلات زناشویی و نارضایتی جنسی رنج می بردند و در سال 1395 به کلینیک مشاوره و مددکاری بصیرت در شهر اصفهان مراجعه نمودند. از این جامعه، 20 زوج (20 زن و 20 مرد)، به شیوه ی نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و پس از همتاسازی به طور تصادفی در دو گروه آزمایش(20 نفر) و کنترل(20 نفر) گمارده شدند. اعضای گروه آزمایش از هشت جلسه آموزش گروهی مبتنی بر تئوری انتخاب برخوردار گردیدند، با این حال گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. پرسشنامه های سازگاری زناشویی اسپانیر(1976) و رضایت جنسی لارسون(1998)، قبل و بعد از مداخلات آموزشی، به عنوان پیش آزمون و پس آزمون بر روی کلیه افراد اجرا گردید. یافته های حاصل از پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره و نرم افزار (SPSS-18) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که پس از تعدیل اثر همپراش پیش آزمون، تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات سازگاری زناشویی(01/0>p و 32/12=F) و رضایت جنسی(01/0>p و 66/8=F) در دو گروه کنترل و آزمایش وجود دارد. با وجود این، بین میانگین نمرات سازگاری زناشویی و رضایت جنسی شرکت کنندگان زن و مرد، تفاوت معنی داری وجود نداشت(05/0<p). نتیجه گیری: به نظر می رسد آموزش گروهی مبتنی بر تئوری انتخاب، از طریق آگاه سازی زوجین از نیازهای اساسی ، روانشناسی کنترل بیرونی و به کارگیری هفت عادت مهرورزی به جای عادت های تخریب گر، می تواند منجر به بهبود سازگاری زناشویی و رضایت جنسی زوجین شود.
۲.

اثربخشی مداخله مبتنی بر تنظیم هیجان بر راهبردهای نظم دهی شناختی هیجانی و ناگویی هیجانی در بیماران مبتلا به نارسایی عروق کرونر قلب(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: بیماری عروق کرونر قلب راهبردهای نظم دهی شناختی هیجانی ناگویی هیجانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۱ تعداد دانلود : ۳۰۷
زمینه و هدف: رویکرد درمانی یکپارچه یک رویکرد شناختی رفتاری متمرکز بر هیجان است. هدف اصلی آن فرآیندهای هیجانی است و برای اختلالاتی با مؤلفه های هیجانی قوی قابل اجرا است. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی مداخله مبتنی بر تنظیم هیجان بر راهبردهای نظم دهی شناختی هیجانی (Cognitive emotion regulation strategies) و ناگویی هیجانی (Alexithymia) در بیماران مبتلا به نارسایی عروق کرونر قلب (Coronary Heart Disease یا CHD) بود. مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر از نوع کارآزمایی بالینی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به CHD مراجعه کننده به مرکز قلب تهران در بین ماه های خرداد تا مرداد 1395 بود. از این تعداد 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو (Toronto Alexithymia Scale یا TAS-20) و پرسشنامه راهبردهای نظم دهی شناختی هیجانی (Cognitive Emotion Regulation Questionnaire یا CERQ) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) و همچنین به کمک نرم افزار آماری SPSS نسخه 22 صورت گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که مداخله مبتنی بر تنظیم هیجان بر راهبردهای نظم دهی شناختی هیجانی مثبت (19/11=F، 004/0>p) و منفی (83/7=F، 02/0>p) و همچنین ناگویی هیجانی (87/10=F، 006/0>p) در بیماران مبتلا به CHD تأثیرگذار است. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان دهنده اثربخشی مداخله مبتنی بر تنظیم هیجان برگرفته از روش درمانی یکپارچه بر راهبردهای نظم دهی شناختی هیجانی و ناگویی هیجانی بیماران مبتلا به CHD است. نتایج پژوهش حاضر می تواند به پژوهش گران و درمانگران حیطه ناگویی هیجانی در زمینه عوامل تأثیرگذار بر آن در بیماران مبتلا به CHD کمک کننده باشد.
۳.

پیش بینی اختلالات رفتاری کودکان بر اساس سبک های فرزند پروری مادران با میانجی گری سبک دلبستگی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختلالات رفتاری سبک های فرزندپروری سبک های دلبستگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲ تعداد دانلود : ۱۹
هدف: شیوع اختلالات رفتاری در کودکان قابل توجه است و با سبک های فرزند پروری مادران و سبک های دلبستگی ارتباط دارد. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اختلالات رفتاری کودکان بر اساس سبک های فرزند پروری مادران با میانجی گری سبک دلبستگی کودکان در شهر اصفهان انجام شد. مواد و روش ها: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه پژوهش را کلیه کودکان 8 تا 11 سال شهر اصفهان در سال 1402 تشکیل داد که از بین آن ها به صورت در دسترس 310 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه سبک های فرزند پروری بامریند (1991)، پرسشنامه سبک دلبستگی کاپنبرنگ و همکاران (2006) و مشکلات رفتاری راتر (1975) بود. یافته ها: یافته ها نشان داد ضرایب مسیر شیوه فرزند پروری آزاد گذاری مطلق 26/0 =β، شیوه استبدادی 38/0=β و شیوه اقتدار منطقی  14/0- =β بدست آمد که در سطح 05/0≥P معنی دار بود. ضریب مسیر سبک های دلبستگی به اختلالات رفتاری نیز 47/0 =β بدست آمد که در 05/0≥P معنی دار بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، می توان گفت اختلالات رفتاری کودکان با سبک های فرزند پروری مادران و سبک های دلبستگی پیش بینی می شود.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان