بررسی دیدگاه روشن فکران دینی در باب شبهه عدم جامعیت قرآن با تأکید بر اندیشه های مهندس بازرگان
مسئله جامعیت قرآن یکی از مباحث مهم در باب شناخت قرآن محسوب می شود. اصل این مسئله از صدر اسلام مورد توجه دانشمندان بوده است و هریک از دانشمندان با نگاهی خاص، پاسخ هایی به این مسأله داده اند. برخی با نگاه جامعیت در همه زمینه ها و برخی با نگاه حداقلی به آن پرداختند. به طور کلی دیدگاه ها در باب قلمرو دین و جامعیت قرآن را می توان به سه دیدگاه عمده تقسیم کرد؛ دیدگاه حدّاقلی؛ دیدگاه اعتدالی و دیدگاه حدّاکثری. برخی از روشن فکران دینی با طرح شبهه پیرامون عدم جامعیت قرآن،قائل به دیدگاه حداقلی می باشند که براساس آن، قلمرو دین و قران درامور اخروى(خدا و معاد) محدود شده و انجام کارهاى اصلاحى دنیایی مردم، دور از شأن خداوند و نوعى تنزّل دادن مقام پیامبران به نخبگان سیاسی و اجتماعی است. ادّعاها و دلایل روشنفکران دینی با آنچه که در قرآن و متون دینی درمسائل مختلف زندگی بشر اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، حقوقی و غیره وجود دارد همخوانی ندارد و دلایل عقلی نیز برخلاف ایده آنها است. این مقاله با روش کتابخانه ای و رویکرد توصیفی تحلیلی با هدف بررسی دیدگاه برخی روشن فکران دینی با تأکید براندیشه های مهندس بازرگان درباب جامعیت قرآن، با دلایل روشن در راستای رد شبهه مذکور، از همگرایی و همسویی و حضور آشکار قرآن با زندگی بشری در این دنیا سخن گفته و از دخالت قرآن و دین در امور هدایتی مردم و رویکرد اعتدالی دفاع کرده است.