ناصرقلی سارلی

ناصرقلی سارلی

مدرک تحصیلی: دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۳ مورد از کل ۲۳ مورد.
۲۱.

بررسی نقش ساختار و محتوای گفت وگو در داستان سیاوش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فردوسی داستان سیاوش شخصیت گفت وگو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲ تعداد دانلود : ۶۲
موضوع مقاله حاضر، بررسی و تحلیل عنصر داستانی گفت وگو، در داستان سیاوش است. این داستان با گفت وگوی طوس و گیو که مادر سیاوش را یافته اند، آغاز می شود و با گفت وگوی سیاوش با پیلسم برادر پیران که از او می خواهد پیامش را به پیران رساند، پایان می پذیرد. بنابراین داستان سیاوش اساساً گفت و گو محور است و تمام اطلاعاتی که قرار است داستان در اختیار خواننده بگذارد، از طریق گفت و گو به وی انتقال می یابد، گذشته از این گفت وگو، در پیوند با عنصرهای دیگر داستان، کارکردهای متفاوت خود را آشکار می کند. فردوسی با بهره گیری از آن، شخصیت های داستان را توصیف و معرفی می کند. کنش های داستانی و درگیری ها و کشمکش ها را نشان می دهد، اندیشه های آرمانگرایانه خویش را به گونه ای غیر مستقیم در اختیار مخاطب می گذارد. پدیده های ذهنی را عینی می کند، به مساله روان شناختی پیوند ذهنی و زبان اشاره کرده، در عمل نشان می دهد که در بررسی داستان نمی توان و نباید کارکردهای گفت و گو را از قلم انداخت. داده های این پژوهش از رهگذر مطالعات کتاب خانه ای فراهم آمده و پس از دسته بندی با بهره گیری از روش تحلیلی توصیف شده است. این پژوهش بیش از هر چیز نشان می دهد که فردوسی، در جایگاه داستان سرا، نه تنها عناصر داستان را می شناسد، بلکه بیش از آن از نحوه کارکرد آن ها آگاهی دارد.
۲۲.

دوره بندی تاریخ ادبیات با هدف آموزش ادبیات فارسی به غیر فارسی زبانان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دوره بندی آموزش ادبیات غیرفارسی زبانان تاریخ ادبیات نوع و فرم (قالب) ادبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱ تعداد دانلود : ۴۹
تهیه و تدوین برنامه آموزشی کلان[1] به نحوی بنیادین با نگارش درس نامه و کتاب آموزشی مرتبط است. بخش بندی ادواری تاریخ ادبیات فارسی، متناسب با اهداف آموزشی، می تواند بنیاد نظری برنامه آموزشی زبان فارسی به غیرفارسی زبانان را فراهم آورد. مسئله اصلی این پژوهش آن است که چگونه می توان از انگاره خاص و متفاوتی از دوره بندی در تاریخ ادبیات فارسی برای آموزش ادبیات فارسی به غیرفارسی زبانان بهره برد، به گونه ای که رضایت و یادگیری زبان آموزان را درپی داشته باشد. هدف آن است که با توجه به برنامه آموزشی کلان و درنظر داشتن وضعیت دانش زبانی فارسی آموزان و دوره های ادبیات فارسی، طرحی نو برای آموزش ادبیات فارسی به غیرفارسی زبانان به دست داده شود و روایی و اعتبار این طرح، با کاربست آن در میان گروهی از غیرفارسی زبانان آزموده شود. برای این منظور، از میان رویکردها و شیوه های مختلف دوره بندی تاریخ ادبیات ، نوعی دوره بندی براساس ترتیب تاریخی معکوس، نوع ادبی، فرم (قالب ادبی) و افراد شاخص پیشنهاد کرده ایم. این ملاک ها در ترکیبی که ازلحاظ ترتیب تاریخی از دوره معاصر به گذشته های دورتر پیش می رود سیر تاریخی معکوس انواع و قالب های ادبی گوناگون را با درنظر داشتن شاعران و نویسندگان برجسته هر دوره روایت می کند. برای آزمودن کارکرد این شیوه، محتوای تهیه شده (کتاب درخت زنده) را به فارسی آموزان سطح میانی و فوق میانی تدریس کرده و نتایج نظرسنجی درباره یادگیری آن ها را تحلیل کردیم. تحلیل ها نشان می دهد که هر دو سطح، نسبت به تدریس این محتوا، رضایت زیادی دارند. [1] curriculum [1] curriculum
۲۳.

واسازی و فرارفتن از تقابل های دوگانی در متون اهل تصوف (شواهد از کتاب های نثر فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تقابل دوگانی واسازی زبان اهل تصوف زبان قرآن/زبان دین نثر فارسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹ تعداد دانلود : ۴۹
پژوهشگران عرفان و تصوف اسلامی شکل گیری زبان تصوف و گفتمان عرفانی را از جنبه های بسیار مهم تاریخ تصوف شمرده اند؛ به ویژه تمایز تدریجی زبان تصوف از زبان دین و تبدیل آن به گفتمانی مستقل موضوع پژوهش های ارزشمندی بوده است. پژوهشگران نشان داده اند که تجربه عرفانی و تفسیر قرآنی ابتدا از هم جدایی ناپذیر بوده اند و زبان تجربه عرفانی صرفاً از واژگان قرآنی بهره می برده است، اما به تدریج، تجربه عرفانی استقلال می پذیرد و از زبان قرآنی/زبان دین جدا می شود و زبانی خاصّ خود پدید می آورد. از ویژگی های واژگانی زبان قرآن/دین، بهره گیری از تقابل های دوگانی است. تقابل هایی چون بهشت/دوزخ، خیر/شر، دنیا/آخرت اساس آموزه های دینی و قرآنی را می سازند و در متون اهل تصوف نیز با بسامد بالا به کار می روند. کاربرد تقابل های دوگانی در متون اهل تصوف از تقابل های دوگانی دینی بسیار فراتر می رود و به ویژه در کتاب های تعلیمی تصوف، اصطلاحات جدید فراوانی برمبنای تقابل دوگانی شکل می گیرد. یکی از وجوه تمایز زبان تصوف، واسازی تقابل های دوگانی است. این واسازی هم در تقابل های دوگانی زبان دین و هم در تقابل های برساخته در زبان اهل تصوف اعمال می شود. این واسازی شکل ها و جنبه ها گوناگون و متفاوتی دارد و تحلیل آن می تواند ما را با خلاقانه ترین و نوآورانه ترین ابعاد جهان بینی و تجربه عرفانی صوفیان آشنا سازد. این ابداع زبانی که در نوبودن و یگانگی تجربه عرفانی ریشه دارد، نشانه اصالت آن تجربه است. در این پژوهش، واسازی و فرارفتن از تقابل های دوگانی را در یک پیکره از خلاقانه ترین سخنان اهل تصوف که از متون نثر فارسی فراهم آمده است بررسی کرده ایم. با تحلیل و طبقه بندی شکل های گوناگون این واسازی و فرارفتن نشان داده ایم چگونه این ویژگی، به زبان اهل تصوف نوعی خصوصیت شعری و هنری می بخشد و آن را در جایگاهی کاملاً متمایز نسبت به متون دینی و زبان اهل شریعت قرار می دهد. فرارفتن از تقابل های دوگانی با ویژگی پارادوکسی زبان اهل تصوف ارتباط نزدیکی دارد و امکان بیان تجربه های پیچیده تری را برای اهل تصوف فراهم می آورد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان