نقد نقدهای بدن محورانه فرد فلدمن در برابر استدلال های دوگانه انگارانه سول کریپکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان ذهن فیزیکالیست در قرن بیستم سیاهه ای دراز دامن از نظریاتی رنگارنگ در دفاع از تبیینی مادی از ذهن و رویدادها و حالات ذهنی پیش کشیدند. نظریات این همانی تنها پاره ای از این فهرست طویل بود. سول کریپکی، با طرح چند استدلال، نظریات این همانی و تبعاً فیلسوفان ذهن فیزیکالیست را به چالش کشید. در این مقاله به بررسی مجزای نقدهای کریپکی بر دو نظریه «این همانی شخص و بدن» و «این همانی مصداقی» می پردازم. کریپکی علیه چند تقریر از نظریات مادی انگارانه این همانی در فلسفه ذهن استدلال آورده است: در نظریه نخست اعا می شود هر شخصی با بدنش این همان است؛ در دومی، هر رویداد یا حالت ذهنی جزئی (یا مصداق حالت ذهنی) با یک رویداد یا حالت فیزیکی جزئی (یا مصداق حالت فیزیکی) این همان دانسته می شود. دیدگاه های متمایز و متفاوت کریپکی درباره جهان های ممکن، دال های صلب و ویژگی های ذاتی در شکل گیری و پیش بُرد دوگانه انگاریِ ویژه او نقشی تعیین کننده دارد. من نخست به این پیش زمینه های مفهومی و بعد به استدلال های او می پردازم. سپس نقد مفصل و موشکافانه فلدمن را بر این دو تقریر، نقل، واکاوی و نقد می کنم. به نظر می رسد دفاع فلدمن از این همانی شخص- بدن در برابر نقد کریپکی، دست کم دو اشکال دارد و می کوشم با طرح یک استدلال شهودی و نیز یک مثال نقض آن دو اشکال را توضیح دهم. سپس به طرح جایگزین لویس و نظریه همتای او در برابر استدلال کریپکی و باز به نقدهای فلدمن می پردازم. پرسش اصلی این پژوهش این است که آیا استدلال های دوگانه انگارانه کریپکی در برابر حملات مادی انگارانه فلدمن تاب و توانی دارند یا نه. خواهم کوشید نشان دهم از چه رو ادعاهای مادی انگارانه فلدمن در نقد استدلال های کریپکی صائب نیست و همچنان ضدمادی انگاری یا دوگانه انگاری از قوت تبیینی و جاذبه نظری برخوردار خواهد بود.