مجید وحیدیان رضازاده

مجید وحیدیان رضازاده

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
۱.

اثر تعاملی تمرینات مقاومتی، استقامتی و مصرف عصاره گزنه بر مقادیر آپلین پلاسمایی و تغییرات وزن موش های صحرایی مبتلابه دیابت نوع یک(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۷۵ تعداد دانلود : ۷۵
زمینه و هدف : یکی از بیماری های متابولیکی در جوامع گوناگون، بیماری دیابت نوع یک می باشد. نتایج تحقیقات نشان داده که فعالیت ورزشی و مصرف مکمل ها می توانند اثرات مثبتی بر بهبود بیماری های مختلف داشته باشند. هدف از انجام این تحقیق بررسی اثر تعاملی تمرینات ورزشی و مصرف گزنه بر میزان آپلین به عنوان یکی از آدیپوکاین های مترشحه از بافت چربی موش های مبتلا به دیابت نوع یک بود. روش تحقیق : برای این منظور، تعداد 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به صورت تصادفی به 4 گروه شامل گروه کنترل، گروه مصرف گزنه، گروه تمرین مقاومتی+گزنه و گروه تمرین استقامتی+گزنه تقسیم شدند. با استفاده از استرپتوزوتوسین، دیابت نوع یک به همه حیوانات القاء شد. به جز گروه کنترل، سایر گروه ها روزانه عصاره گزنه به میزان 1 میلی گرم/ کیلوگرم وزن بدن دریافت کردند. گروه تمرین مقاومتی+گزنه بالا رفتن از نردبان همراه با وزنه های متصل به دم را که به طور تدریجی افزایش می یافت، به اجرا درآوردند. گروه تمرین استقامتی+گزنه نیز به فعالیت شنا پرداختند. پروتکل های تمرین به مدت 8 هفته به اجرا درآمدند و در پایان هفته هشتم، از بطن چپ قلب حیوانات به صورت مستقیم نمونه خون تهیه گردید. اندازه گیری آپلین پلاسما با استفاده از کیت آزمایشگاهی آپلین و به روش الایزا انجام شد. برای بررسی تغییرات وزن آزمون t وابسته، به منظور مقایسه میانگین ها در گروه های مختلف، آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی و برای بررسی رابطه بین متغیرها  از ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید و سطح معنی داری 0/05>p در نظر گرفته شد. یافته ها : آپلین در گروه های گزنه (0/04=p)، تمرین مقاومتی+گزنه (0/04=p) و گروه تمرین استقامتی+گزنه (0/0001=p) نسبت به کنترل افزایش معنی داری داشت؛ تغییرات این شاخص در گروه تمرین استقامتی+گزنه نسبت به گروه گزنه (0/02=p) و گروه تمرین مقاومتی+گزنه (0/04=p)؛ با افزایش معنی داری بیشتری همراه بود. در مقایسه میانگین وزن پیش آزمون و پس آزمون آزمودنی ها، در گروه های کنترل، گزنه و تمرین مقاومتی+گزنه؛ کاهش معنی داری (0/0001=p)، مشاهده شد؛ اما این تغییرات در گروه تمرین استقامتی+ گزنه (0/89=p) معنی دار نبود. نتیجه گیری : بهبود سطح پلاسمایی آپلین در گروه تمرین استقامتی+گزنه در موش های مبتلا به دیابت نوع یک، احتمالاً ناشی از اثر تعاملی تمرینات استقامتی و مصرف هم زمان گزنه می باشد.
۲.

اثر تعاملی تمرین روی چرخ کارسنج و مصرف عصاره ضدالتهابی گزنه بر تغییرات برخی شاخص های التهابی مرتبط با چاقی در زنان دچار اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۲ تعداد دانلود : ۷۵
زمینه و هدف: بافت چربی به عنوان یک بافت اندوکرین، محل تولید بیش از 50 سایتوکاین و سایر مولکول هایی است که در فرآیندهای ایمنی و التهابی بدن دخیل می باشند. هدف این مطالعه بررسی اثر تعاملی تمرین روی چرخ کارسنج و مصرف عصاره ضدالتهابی گزنه، بر تغییرات برخی شاخص های التهابی مرتبط با چاقی در زنان دچار اضافه وزن و چاق بود. روش تحقیق: تعداد 46 نفر زن دارای اضافه وزن و چاق با BMI بزرگ تر از 25 کیلوگرم بر مترمربع و دامنه سنی 45-25 سال به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به 4 گروه شامل گروه های تمرین + گزنه (12 نفر با میانگین نمایه توده بدن 4/83±31/28)، تمرین + دارونما (12 نفر با میانگین نمایه توده بدن 3/11±30/34)، گزنه (11 نفر با میانگین نمایه توده بدن 4/22±29/66) و دارونما (11 نفر با میانگین نمایه توده بدن 2/63±29/79) تقسیم شدند. تمرین هوازی شامل فعالیت به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته، هر جلسه 16 تا 30 دقیقه با شدت 55 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره به صورت رکاب زدن روی چرخ کارسنج بود. شرکت کنندگان در دو گروه مصرف کننده گزنه روزانه 8 میلی لیتر عصاره هیدروالکلی گزنه دریافت نمودند و دارونمای مورداستفاده نیز ترکیبی از آب و رنگ مشابه عصاره به میزان روزانه 8 میلی لیتر بود. داده ها با آزمون های کولموگروف – اسمیرنوف، آنالیز واریانس یک سویه و t وابسته در سطح معنی داری 05/0p≤ تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پس از 8 هفته مداخله، مقادیر عامل نکروز دهنده تومور آلفا در گروه های تمرین + گزنه (0/005=p)، تمرین + دارونما (0/04=p) و گزنه (0/02=p) به طور معنی دار کاهش یافت. همچنین 8 هفته مداخله موجب کاهش معنی دار IL-6 در گروه های تمرین + گزنه (0/03=p) و تمرین + دارونما (0/004=p) گردید؛ درحالی که در گروه دارونما افزایش معنی داری داشت (0/01=p). نتیجه گیری: تمرین هوازی روی چرخ کارسنج به عنوان یک شیوه غیرتهاجمی و مصرف عصاره گزنه به عنوان یک مکمل گیاهی، می توانند به تنهایی و به صورت ترکیبی، شاخص های التهابی را در افراد دارای اضافه وزن یا چاق تعدیل نمایند.
۳.

تأثیر هشت هفته تمرین هوازی با چرخ کارسنج و مصرف عصاره گزنه بر سطوح پلاسمایی نسفاتین-1 و پروتئین واکنشگر C در زنان دارای اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: چاقی پروتئین واکنشگر C نسفاتین-1 چرخ کارسنج گزنه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  4. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۱۵۶ تعداد دانلود : ۸۱۱
هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی با چرخ کارسنج و مصرف عصاره گزنه بر سطوح پلاسمایی نسفاتین-1 و پروتئین واکنشگر C در زنان دارای اضافه وزن و چاق بود. 46 زن دارای اضافه وزن و چاق با دامنه سنی 45-25 سال و kg/m 225<BMI به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به چهار گروه؛ تمرین+گزنه (12نفر)، تمرین+دارونما (12نفر)، عصاره گزنه (11نفر) و دارونما (11نفر) تقسیم شدند. گروه های مصرف کننده عصاره گزنه و دارونما به ترتیب به مدت هشت هفته روزانه 8 میلی لیتر عصاره گزنه و محلول دارونما پس از وعده غذایی اصلی دریافت کردند. تمرین هوازی نیز هشت هفته و هر هفته سه جلسه تمرین با شدت 60 تا 75 درصد ضربان قلب ذخیره بود. مرحله اول خون گیری پس از 12 ساعت ناشتایی و مرحله دوم  48 ساعت پس از خاتمه تمرینات در شرایط تجربی اجرا شد. سطح پلاسمایی نسفاتین-1 پس از هشت هفته تمرین هوازی و مصرف گزنه به طور معناداری در گروه های تمرین+گزنه، تمرین+دارونما و گزنه افزایش یافت (05/0>P) که بیشترین افزایش مربوط به گروه تمرین+گزنه بود. تغییرات وزن، BMI و درصد چربی در همه گروه های مداخله نسبت به پیش آزمون تفاوت معناداری را نشان داد (01/0>P). همچنین سطح پلاسمایی CRP در گروه های تمرین+گزنه، تمرین+دارونما و گزنه به طور معناداری کاهش یافت (05/0>P). در نتیجه به نظر می رسد تمرین هوازی روی چرخ کارسنج، یک شیوه تمرینی مؤثر به همراه مصرف عصاره گزنه می تواند با کاهش شاخص التهابی CRP و افزایش سطوح پلاسمایی نسفاتین-1، بدن را در برابر بیماری های التهابی مرتبط با چاقی ایمن کند.
۴.

تأثیر تمرین استقامتی و مصرف متادون بر سطح سرمی اینترفرون گاما و اینترلوکین 17 در موش های صحرایی وابسته به مورفین در دوره سندروم ترک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اینترفرون گاما اینترلوکین 17 سندروم ترک تمرین استقامتی متادون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۹
مقدمه هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر8 هفته تمرین استقامتی و مصرف متادون به عنوان جایگزین مورفین بر سطح سرمی سایتوکاین های اینترفرون گاما و اینترلوکین17 بود. مواد و روش ها: تعداد24 موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن 10± 220گرم به چهار گروه کنترل، ورزیده، مصرف کننده متادون، ورزیده مصرف کننده متادون تقسیم شدند. همه گروه ها به وسیله مورفین سولفات mL/4mg/ 0 در طی21روز معتاد شدند. برای اطمینان از وابستگی به مورفین، به تعدادی از حیوانات نالوکسان (ip ,kg/3mg) تزریق شد. به آب آشامیدنی گروه مصرف کننده متادون و گروه ورزیده مصرف کننده متادون پودر متادون هیدروکلراید اضافه شد. گروه ورزیده و گروه ورزیده مصرف کننده متادون به مدت8 هفته بر روی تردمیل دویدند. مدت زمان و سرعت به صورت تدریجی افزایش یافت. پیش از شروع تمرینات و24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، نمونه خونی از همه حیوانات تهیه و از سرم خون به روش الایزا میزان سطح سرمی اینترفرون گاما و اینترلوکین17 اندازه گیری شد. یافته ها: سطح سرمی اینترفرون گاما گروه ورزیده مصرف کننده متادون در مقایسه با گروه مصرف کننده متادون افزایش ( 001/ 0>P) و سطح سرمی اینترلوکین17 کاهش معنیداری را نشان داد ( 0.01>P). همچنین افزایش معنیداری در سطح سرمی اینترفرون گاما ( 0.01>P) و کاهش معنی داری در سطح اینترلوکین17 ( 0.001>P) در گروه ورزیده نسبت به گروه ورزیده مصرفکننده متادون مشاهده شد. نتیجه گیری: تمرین استقامتی در دوره سندروم ترک باعث افزایش اینترفرون گاما و کاهش اینترلوکین17 در گروههای فعال نسبت به گروههای غیرفعال شده و تاثیر بیشتری بر این سایتوکاینها گذاشت. بنابراین این نوع ورزش می تواند باعث بهبود عملکرد سیستم ایمنی در دوره سندروم ترک گردد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان