صادق تقیلو

صادق تقیلو

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
۱.

مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار با کاربرد هنر و درمان هیجان مدار بر ابرازگری هیجان افراد با سندرم ضربه عشقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابرازگری هیجان درمان هیجان مدار سندرم ضربه عشقی هنر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 589 تعداد دانلود : 889
زمینه: سندرم ضربه عشقی یکی از سخت ترین و فراگیرترین تجربه ها در زندگی افراد است که ابرازگری هیجان را در افراد دچار مشکل می کند. پژوهش های متعدد نشان می دهد درمان هیجان مدار بر آسیب های هیجانی مؤثر است اما تاکنون پژوهشی مبتنی بر کاربرد هنر در کنار درمان های مبتنی بر هیجان و تجربه گرا انجام نشده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار با کاربرد هنر و درمان هیجان مدار بر ابرازگری هیجان افراد با سندرم ضربه عشقی، انجام شد. روش: طرح این پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر مراجعه کنندگان 25 تا 45 ساله با سندرم ضربه عشقی به کلینیک های روانشناختی منطقه 2 شهر تهران بود که از بین آن ها 51 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 17 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. ابزار سنجش این پژوهش سیاهه ضربه عشق راس (1999) و پرسشنامه ابرازگری هیجانی کینگ و امونز (1990) بود. برای گروه اول درمان هیجان مدار با کاربرد هنر و گروه دوم درمان هیجان مدار گرینبرگ در 12 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که درمان هیجان مدار با کاربرد هنر و درمان هیجان مدار منجر به افزایش ابرازگری هیجانی در مراحل پس آزمون و پیگیری شده است. همچنین نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد درمان هیجان مدار با کاربرد هنر بر افزایش ابراز هیجان مثبت، صمیمیت و ابراز هیجان منفی مؤثرتر از درمان هیجان مدار است (0/05>p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده این نتیجه حاصل می گردد که هنر به عنوان کاتالیزوری در کنار درمان هیجان مدار از طریق باز کردن نیمکره راست، رسیدن به هسته اساسی تروما، ابرازگری سالم هیجان های مثبت و منفی و پذیرش احساسات منجر به اثربخشی بیشتر درمان هیجان مدار شده است. اجرای این درمان در گروه های دیگر و با نمونه های بیشتر پیشنهاد می شود.
۲.

رابطه علّی خودشناسی انسجامی و نیازهای بنیادین روان شناختی با بهزیستی روان شناختی: با توجه به نقش میانجی ذهن آگاهی در دانش آموزان

تعداد بازدید : 804 تعداد دانلود : 752
زمینه و هدف: امکانات آموزشی مناسب درکنار ذهن فعال و باانگیزه یادگیرندگان، پیشرفت کشور را به دنبال خواهد داشت؛ از این رو، یکی از اولویت های مهم پژوهشی در این عرصه، شناخت و بررسی عوامل مؤثر در سلامت روان دانش آموزان است که اجزاء اصلی سیستم آموزشی به حساب می آیند. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه علّی خودشناسی انسجامی و نیازهای بنیادین روان شناختی با بهزیستی روان شناختی با توجه به نقش میانجی گری ذهن آگاهی در دانش آموزان دوره متوسطه تهران انجام گرفت. روش پژوهش: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی با توجه به تعداد متغیرها بر روی یک نمونه 352 نفری انجام شد که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از میان کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 انتخاب شدند. پرسشنامه های خودشناسی انسجامی قربانی و همکاران (2008)، نیازهای بنیادین روان شناختی لاگاردیا و همکاران (2000)، بهزیستی روان شناختی ریف (1989) و ذهن آگاهی فرایبورگ (2006) اجرا شدند و داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی، همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری در سطح معناداری 0.01>P توسط نرم افزار AMOS و SPSS ورژن 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: مدل ساختاری پیش بینی بهزیستی روانشناختی بر اساس نیازهای بنیادین روان شناختی و خودشناسی انسجامی با میانجی گری ذهن آگاهی در دانش آموزان با داده های گردآوری شده، برازش قابل قبول و مطلوبی داشت (0.01> P)؛ بنابراین می توان چنین نتیجه گیری کرد که ارضاء نیازهای بنیادین روان شناختی و خودشناسی انسجامی با میانجی گری ذهن آگاهی، بهزیستی روانی را در دانش آموزان دوره متوسط تبیین می کند. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط مثبت و معنادار بهزیستی روانشناختی با نیازهای بنیادین روان شناختی و خودشناسی انسجامی و تأیید نقش میانجی ذهن آگاهی در این فرآیند و اهمیت بهزیستی روان شناختی در پرورش و ارتقاء عملکرد تحصیلی دانش آموزان، توجه به سطح ذهن آگاهی و ارضای نیازهای بنیادین روان شاختی دانش آموزان در مدارس از اهمیت بسیاری برخوردار است و توصیه می شود مدارس در برنامه کار خود برنامه هایی را برای ارتقاء سطح خودآگاهی دانش آموزان و آشنایی و به کارگیری بیشتر مفاهیمی چون ذهن آگاهی، ترتیب دهند و محیط های آموزشی را به گونه ای برنامه ریزی کنند که بتواند پاسخگوی نیازهای بنیادین دانش آموزان باشد.
۳.

مدل ساختاری روابط بین ویژگی های شخصیت مرزی، دشواری های بین فردی و اعتیاد به اینترنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اعتیاد به اینترنت دشواری های بین فردی شخصیت مرزی مدل ساختاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 416 تعداد دانلود : 702
اعتیاد به اینترنت یکی از مشکلات عمده بهداشت عمومی در سراسر جهان است. تعداد کاربران اینترنت جهانی به بیش از 3/2 میلیون در سال 2011 رسیده است. هر رفتار اعتیادآوری ممکن است در نتیجه نشانه های روان پزشکی به وجود آمده باشد. پژوهش گران نشان داده اند دشواری بین فردی که به طور قابل توجهی در افراد با ویژگی های شخصیت مرزی یافت می شود، با اعتیاد به اینترنت همبسته است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر تبیین مدل ساختاری روابط بین ویژگی های شخصیت مرزی، دشواری های بین فردی و اعتیاد به اینترنت بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل تمام ساکنان شهر کرج در پاییز سال 1394 بود که از میان آن ها 262 نفر به روش نمونه برداری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل سیاهه شخصیت مرزی بوهوس و همکاران، دشواری های بین فردی-47 پیلکونیس و همکاران و اعتیاد به اینترنت یانگ بود. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادله های ساختاری نشان داد که مدل ساختاری پژوهش با داده های گردآوری شده به خوبی برازش دارد و 43 درصد از واریانس اعتیاد به اینترنت به واسطه تغییر در نمره های ویژگی های شخصیت مرزی و دشواری های بین فردی تبیین می شود و دشواری های بین فردی رابطه بین ویژگی های شخصیت مرزی و اعتیاد به اینترنت را میانجی گری می کند. از یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت، اینترنت می تواند یک ابزار اجتماعی مناسب برای برآورده ساختن نیازهای بین فردی افراد با ویژگی های شخصیت مرزی باشد.
۴.

رابطه بین اضطراب و افسردگی با میانجی گری تفکر ارجاعی وکمال گرایی به روش معادلات ساختاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: افسردگی اضطراب کمال گرایی تفکر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 65 تعداد دانلود : 455
مقدمه: در پژوهش حاضر رابطه بین اضطراب و افسردگی با میانجی گری تفکر ارجاعی و کمال گرایی مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: در این مطالعه، 24۰ نفر از دانش آموزان دختر دبیرستان های متوسطه دوم به روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند و با تکمیل پرسش نامه افسردگی بک (۱۹۹۶) و پرسش نامه اضطراب اسپیتزر و همکاران (2006) و پرسشنامه تفکرارجاعی اهرینگ و همکاران (۲۰۱۰) مقیاس کمال گرایی چند بعدی فلت و هویت (1991) در این پژوهش شرکت کردند. داده های گردآوری شده با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که رابطه مستقیم اضطراب و افسردگی غیر معنی دار است. در مقابل، رابطه غیر مستقیم آن ها با میانجی گری تفکر ارجاعی و ابعاد کمال گرایی در سطح 01/0 معنی دار بود. همچنین اثر تفکر ارجاعی بر افسردگی در سطح 01/0 معنی دار بود. از بین ابعاد کمال گرایی، کمال گرایی جامعه مدار و کمال گرایی دیگرمدار به صورت مثبت و در سطح معنی دار 01/0 و کمال گرایی خودمدار به صورت منفی در سطح معنی دار 01/0 بر افسردگی، اثر دارد. نتیجه گیری: یافته ها نشان دادند کمال گرایی دیگرمدار و جامعه مدار و تفکر ارجاعی رابطه بین اضطراب و افسرگی را میانجی گری می کند و در مجموع از طریق کنترل تفکر ارجاعی و اصلاح ابعاد ناسالم کمال گرایی به ابعاد سالم و کارآمد از تبدیل اختلال اضطراب به اختلال افسردگی می توان جلوگیری کرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان