خلیل الله بیک محمدی

خلیل الله بیک محمدی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۹ مورد از کل ۹ مورد.
۱.

کتاب التریاق نسخه خطی ایرانی یا...؟

کلید واژه ها: التریاق جالینوس ایران جزیره موصل مکتب بغداد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۵۰ تعداد دانلود : ۲۳۵
از آنجایی که آثار کمی از نقاشی دوره سلجوقی به جا مانده و ازسوی دیگر، بیشتر آن ها بدون تاریخ و مکان نگارش هستند؛ بنابراین درباره بیشتر آثار نگارگری این دوره، دیدگاه یکسانی وجود ندارد. از دیگر سوی، چون بیشتر پژوهشگران روش درست علمی را در پژوهش های خود به کار نمی گیرند، به مشکلات موجود در این زمینه می افزایند. یکی از آثار نگارگری این دوره که موضوع این جستار و نیز دارای تاریخ نگارش است، نسخه ای از کتاب التریاق منسوب به «جالینوس» است که در سال 595 ه .ق./1199م.، نوشته شده و در کتابخانه ملی پاریس نگه داری می شود. با توجه به آن که در این دست نوشته، جای نگارش آن درج نشده است، بنابراین درباره این که نسخه مذکور در کجا نوشته و مصورسازی شده، اختلاف نظر وجود دارد. این نسخه را افراد مختلف به جاهای گوناگونی چون: ایران و جزیره، دیاربکر، موصل و مکتب بغداد نسبت داده اند. بر این اساس، مسأله و گزاره اصلی پژوهش حاضر، جایابی محل نگارش و مصورسازی این نسخه خطی است که با روش توصیفی-تحلیلی و تطبیقی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، دیدگاه های پژوهشگران بررسی و نقد شده و با مقایسه تطبیقی نشان داده خواهد شد که نسخه التریاق را نمی توان به موصل، بغداد و...، جز ایران نسبت داد. با بررسی و مقایسه نگاره های این کتاب و دیگر آثار هنری ایرانی، به ویژه سفالینه ها و فلزگری، مشخص شد که شباهت کاملی ازنظر سبک شناسی، شیوه ترسیم نگاره ها و ترکیب بندی بین کتاب التریاق و این آثار وجود دارد؛ بنابراین نسبت دادن این دست نوشته به جزیره نادرست است و می توان گفت که وارونه دیدگاه بیشتر پژوهشگران، نگاره های کتاب التریاق بیشترین شباهت را با شیوه سبک های هنر ایرانی دارد تا عراق؛ بنابراین می توان اذعان داشت که خاستگاه این دست نوشته، ایران و دیدگاه های دیگر نادرست است.
۲.

آیکنوگرافی نماد شتر مصور برروی سفالینۀ گِلابه ای رنگارنگ منسوب به نیشابور

کلید واژه ها: آیکنوگرافی سفال گلابه ای رنگارنگ نیشابور شتر گُمیز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹ تعداد دانلود : ۱۲۰
سفالینه های گِلابه ای رنگارنگ منسوب به نیشابور یکی از سفالینه های منحصربه فرد دوران اسلامی است که دارای نقوش متنوع و نمادین بسیاری هستند. به نظر نقش مایه های این سفالینه ها در پیوند عمیق با باورهای اساطیری و مذهبی مردم سده های سوم و چهارم هجری قمری به وجود آمده اند؛ لذا تفسیر درست نقوش این سفالینه ها کمک شایانی به درک اوضاع اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و مذهبی مردم آن دوران می کند. یکی از نمادهای مصور برروی این سفالینه ها نماد شتری است که برروی کاسه ی گلابه ای رنگارنگ ترسیم شده و در موزه رضا عباسی نگه داری می شود. شتر ترسیم شده برروی این سفال از آن جهت دارای اهمیت است که به نظر گویای مفاهیم عمیق درخصوص تقدیس «شتر» در جامعه نیشابور بوده است. تاکنون برای تفسیر نقش شتر مصور برروی این سفالینه مطالعه هدفمندی صورت نگرفته است؛ لذا نگارندگان درصدد آن هستند نماد شتر مصور برروی سفالینه را در این جستار با روش «آیکنوگرافی» با رویکرد «اروین پانوفسکی» مورد مطالعه قرار دهند. برای نیل به این هدف، پرسش های پیشِ رو طرح می گردد؛ مفهوم نمادین شتر مصور برروی کاسه گلابه ای رنگارنگ نیشابور در ارتباط با کوزه و پرنده چیست؟ کاسه گلابه ای رنگارنگ با نقش مایه شتر، در ترکیب بندی با سایر نقوش برگرفته از عقاید کدام قشر جامعه نیشابوراست؟ برای دست یابی به پاسخ پرسش ها روش پژوهش اتخاذ شده برای پژوهش پیشِ رو کتابخانه ای با رویکرد توصیفی-تحلیلیِ تاریخی است که در آن ابتدا نقوش سفال مورد بحث، واکاوی شده و سپس برای تفسیر نماد آن با روش سه مرحله ای پانوفسکی موردمطالعه قرار می گیرد. برآیند حاصل از مطالعه نماد شتر این است که، مضمون نقش شتر با کوزه زیر شکم و پرنده هُدهُد، به نظر برگرفته از اصول تطهیر زرتشتیان و هم چنین جنبه خاصیت درمانی گُمیز شتر در بین مسلمانان سده های سوم و چهارم هجری قمری ساکن در شمال شرق ایران است.
۳.

ارزیابی و تحلیل فرهنگ های عصر آهن دشت ورامین-پیشوا، مبتنی بر کاوش تپه تقی آباد

کلید واژه ها: عصر آهن دشت ورامین - پیشوا استقرارهای عصر آهن تپه تقی آباد معماری سفال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۱ تعداد دانلود : ۱۶۶
دشت ورامین-پیشوا، از دشت های جنوب شرقی استان تهران و از مهم ترین نواحی فرهنگی مرکز فلات ایران در ادوار مختلف تاریخی به شمار می آید. تپه تقی آباد (تپه درازه) با دو برجستگی غربی و شرقی مرتفع و متشکل از لایه های مختلف غنی عصر آهن و مفرغ، در این دشت قرار دارد؛ این محوطه در سال 1397 مورد مطالعه و کنکاش باستان شناختی قرار گرفته است. در این مطالعه، مشخص گردید که این محوطه، دارای نهشته های مختلفی (معماری، سفال، استخوان و...) از عصر آهن 2 و 1 در لایه های فوقانی، و آثاری از مفرغ متأخر در لایه های تحتانی، هم افق با سنت های فرهنگی رایج در فلات است. این پژوهش با هدف تحلیل یافته های یاد شده و تطبیق آن با یافته های سایر محوطه های دشت ورامین و دیگر محوطه های شاخص همجوار انجام یافته است. پرسش های این پژوهش چنین طرح می شود؛ براساس یافته های باستان شناختی، تحولات فرهنگی تپه تقی آباد دربردارنده چه نوع سنت های فرهنگی عصر آهن است؟ برهمکنش ها و تأثیر و تأثرات منطقه ای و فرامنطقه ای فرهنگ های رایج عصر آهن دشت ورامین، به واسطه یافته های تقی آباد در نوع سفال و معماری، چگونه است؟ برهمین اساس، عصر آهن 2 و 1 دشت ورامین و خاصّه تپه تقی آباد، تاحدودی نشان دهنده کنش های منطقه ای در دشت ورامین، و قرابت و همگرایی فرامنطقه ای فرهنگی با محوطه های همجوار است؛ بنابراین، می توان چنین پنداشت که محوطه های عصر آهن دشت ورامین-پیشوا، بالأخص تپه تقی آباد، محصول و برآیند یک جامعه پیشرفته با شاخصه های جوامع پیچیده شهری و تطوریافته فرهنگ های پیشین با تأسّی فرهنگی از کُنش های هم افق همجوار در شاخصه هایی به مانند معماری و سفال بوده است. پژوهش پیشِ رو از نظر ساختاری، جزو تحقیقات بنیادی با رویکرد تطبیقی-تحلیلی است؛ روش یافته اندوزی، بهره برداری از یافته های یک فصل کاوش باستان شناختی مبتنی بر تحلیل های تاریخی است. نتایج مطالعه استقرارهای دشت ورامین از بررسی های باستان شناختی آن و ارزیابی جوامع عصر آهن دشت ورامین براساس کاوش تپه تقی آباد، این ناحیه و محوطه را به عنوان منطقه و شاخصه ای مهم در مطالعات مراحل فرهنگ های عصر آهن مرکز فلات ایران قرار داده است.
۴.

نخ ریسی، نمودی از مؤلفه های اقتصاد معیشتی درونزای جوامع نیمه یکجانشین رمه دار (مطالعۀ موردی: سردوک های مکشوف از کاوش تپۀ پشت فرودگاه)

کلید واژه ها: نوسنگی جدید مس وسنگ تپۀ پشت فرودگاه گونه شناسی سردوک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۰ تعداد دانلود : ۳۵۱
«سردوک» ها در زمرۀ مواد فرهنگی موردتوجه و نیاز اصلی جوامع رمه دار و نیمه یکجانشین و ازجمله آثاری هستند که ارتباط مستقیم با الگوی معیشت و تولیدات داخلی درونزای البسه و الیاف جوامع اولیه دارند که در تحلیل یافته های محوطه های باستانی تفسیر می شوند. محوطۀ پشت فرودگاه دشت ملایر نیز از این خصیصه مستثنی نبوده و تعداد 123 سردوک به دست آمده در بین یافته های کاوش باستان شناختی آن، ازلحاظ گونه و فراوانی، حضور چشمگیری دارند؛ سردوک های این محوطه را می توان در دو گروه اصلی محدب و مخروطی تقسیم کرد که هر گروه به دو زیرشاخۀ منقوش و ساده، و ازنظر کیفیت ساخت نیز در دو گروه متوسط و خشن قابل تفکیک و گونه شناسی هستند. تمامی سردوک ها از جنس گِل پخته (سفالی) با آمیزۀ گیاهی و در اندازۀ مختلف ساخته شده است؛ برخی از سردوک ها داری نقوش گود هستند که به واسطۀ وسیله ای نوک تیز ایجاد شده است. هدف این پژوهش در وهلۀ اول، گونه شناسی و مطالعۀ سردوک ها، و در وهلۀ دوم، تحلیل الگوی معیشت وابسته به تولید منسوجات تپۀ پشت فرودگاه خواهد بود. تعداد قابل توجه سردوک های تپۀ پشت فرودگاه و کاربرد آن در تولید نخ می تواند با تحلیل آن بر الیاف تولیدشده و چگونگی سازماندهی این تولید، کمک شایان نماید. روش پژوهش حاضر، مبتنی بر مطالعات تطبیقی و با رویکرد توصیفی-تحلیلی، در پی پاسخ به این پرسش هاست: سردوک های مکشوف تپۀ پشت فرودگاه از چه گونه و فرم هایی تشکیل شده و باتوجه به نوع فرم و اندازه ها در تولید چه نوع نخ هایی مورد استفاده بوده است؟ با توجه به نوع نیمه یکجانشینی جوامع تپۀ پشت فرودگاه و فراوانی سردوک ها، تولید منسوجات در این محوطه برای مصارف محلی و داخلی و یا برونزا و دادوستد فرامنطقه ای بوده است؟ باتوجه به نوع استقرار نیمه یکجانشین و کوچ رویی و شیوۀ تولید اقتصادی متکی بر گلّه داری جوامع اولیۀ زاگرس مرکزی و نیز مشخصاً محوطۀ تپه پشت فرودگاه، به نظر می رسد براساس تنوع سردوک های این محوطه در نوع مواد، کیفیت ساخت، فرم و اندازۀ گونه ها، عمدتاً این سردوک ها در الیاف پشم برای مصارف محلی و دادوستد فرامنطقه ای در تأمین نیازهای اولیه بوده است.
۵.

مطالعه دگرگونی های فرهنگی و تغییرات مکان گزینی استقرارهای ادوار مس وسنگ تا عصر قاجار دشت کبودرآهنگ، استان همدان (مبتنی بر دو فصل بررسی باستان شناختی)

کلید واژه ها: دشت کبودرآهنگ بررسی باستان شناختی الگوی استقرار مکان گزینی دگرگشت فرهنگی جغرافیا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۳ تعداد دانلود : ۳۸۶
استقرارهای جوامع انسانی، همواره در طول زمان دچار دگرگونی های فرهنگی و تغییرات مختلف در مکان گزینی خود بوده اند. ازجمله دلایل این دگرش، تحول در راهبردهای معیشتی در نتیجه تغییرات اقلیمی، دگرگشت در سازمان اجتماعی در پی تغییرات تولید، فناوری و... بوده است. در این بین، مهم ترین عامل را باید معیشت و به نوعی جبر وابسته به جغرافیای زیستی (زیست بوم) در تأمین نیازهای اولیه، در ساختار الگوی استقرارهای انسانی قلمداد کرد؛ بنابراین چارچوب های اقتصادی، اجتماعی و محیطی، مکمل یکدیگر برای تحلیل چراییِ ایجاد تغییرات یا عدم آن در الگوهای زیستی انسان ها در طول حیات تاریخی آن ها به شمار می آیند. دشت کبودرآهنگ، از دشت های شمالی استان همدان و از مهم ترین کریدور ها و راه های ارتباطی بین فرهنگ های فلات مرکزی، شمال غرب و زاگرس مرکزی در طی ادوار مختلف بوده است. این دشت در تابستان 1386، تحت عنوان: «بررسی و شناسایی باستان شناختی بخش گل تپه و مرکزی شهرستان کبودرآهنگ»، به صورت فشرده (پیمایشی) با گردآوری مواد فرهنگی از سطح محوطه ها، طی دو فصل بررسی و مطالعه گردیده است. برآیند مطالعات میدانی، دربردارنده 140 محوطه از ادوار مختلف مس وسنگ تا اسلامی متأخر است که نشان از دگرگونی و تغییرات زیست محیطی و فرهنگی در الگوهای استقراری از دوره مس وسنگ تا عصر قاجار دارد. از موضوعات اصلی که در علم باستان شناسی بدان پرداخته می شود، مسأله بررسی تغییرات مکان گزینی محوطه های باستانی و درنهایت، تلاش برای تحلیل تغییر و تحولات الگوهای استقراری و دلایل آن در طول زمان است. در این راستا و برای بررسی فرآیند دگرگشت های الگوهای استقراری، انگاره هایی مبنی بر تأثیر عواملی مانند: «فضا»، «زمان» و «مکان» در روند این تغییرات ارائه شده است. با این وصف، پرسش اصلی این پژوهش چنین طرح می شود که، عوامل تأثیرگذار در دگرگونی و تغییرات فرهنگی استقرارهای دشت کبودرآهنگ از دوره مس وسنگ تا عصر قاجار چه بوده است؟ روش اتخاذشده در پژوهش حاضر، بهره برداری از راهبردهای نظریه «کنت وات»، مبتنی بر تحلیل های GIS با رویکرد تاریخی-تحلیلی خواهد بود. نتایج مطالعه استقرارهای دشت کبودرآهنگ از دوره مس وسنگ تا عصر قاجار، نشان از تغییر در راهبردهای سازشی گروه های انسانی حاضر در آن، براساس الگوهای معیشتی در مکان گزینی با تأسی از جغرافیای منطقه مورد مطالعه در نیازهای جوامع انسانی دارد.
۶.

نگرشی بر منظر باستان شناسی و تحولات فرهنگی استقرارهای دوران اسلامی دشت تویسرکان (از صدر اسلام تا پایان دوره قاجار)

کلید واژه ها: بررسی باستان شناختی تویسرکان دوران اسلامی منظر باستان شناسی الگوی استقرار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰۸ تعداد دانلود : ۹۵۱
دشت تویسرکان از دشت های میان کوهی مرتفع کرانه های غربی رشته کوه الوند، از نظر سوق الجیشی در زمره مهم ترین دشت های مواصلاتی نواحی غربی ایران به شمار آمده و درطول تاریخ، بالأخص دوران اسلامی در مسیر خراسان بزرگ از اهمیت قابل توجهی برخوردار بوده است. این دشت در زمستان 1391، طی پژوهشی مورد بررسی و شناسایی قرار گرفته است؛ این بررسی به صورت فشرده (پیمایشی) با گردآوری مواد فرهنگی از سطح محوطه ها به روش تصادفی، با هدف شناسایی و ثبت محوطه های باستانی و آثار تاریخی مطالعه گردیده است. برآیند بررسی، دربردارنده 44 محوطه از دوران مس وسنگ تا ادوار متأخر اسلامی بوده و با توجه به آثار سطحی شناسایی شده از این میان، 14 محوطه دارای آثاری از دوران مختلف اسلامی هستند که نشان از جایگاه این منطقه در دوران اسلامی بوده، اما تاکنون دشت مذکور از منظر تحولات فرهنگی استقرارهای دوران اسلامی مورد کنکاش قرار نگرفته است. حال پرسش این ست که آثار دوران اسلامی در دشت تویسرکان از چه ویژگی هایی برخوردار بوده و پراکندگی و گسترش آن ها از چه الگویی پیروی کرده و همچنین در چه دوره هایی با افزایش و گسترش، مواجه بوده است؟ هدف اصلی جستار پیشِ رو مطالعه منظرباستان شناسی (زمین سیما) دشت تویسرکان، با گونه شناسی و بررسی تحولات فرهنگی آثار و استقرارهای دوران اسلامی و ترسیم الگویی مناسب از توزیع، پراکنش در دشت مذکور است؛ روش پژوهش با بهره مندی از تحلیل های فضایی GIS و به روش های میدانی و کتابخانه ای، تحلیلی از آثار و مواد فرهنگی گردآوری شده از بررسی و مطالعه باستان شناختیِ صورت گرفته از استقرارهای دوره اسلامی دشت تویسرکان (در سه خوشه)، مبتنی بر نظریات رایج تحلیل الگوی استقرار و منظرباستان شناسی خواهد بود. برآیند پژوهش، نشانگر آن ست که استقرارهای دوران اسلامی این دشت با توزیع در تمامی بخش های دشت، متشکل از محوطه های بزرگ، به عنوان هسته های اصلیِ مکان گزینی و محوطه های کوچک، به عنوان پایگاه های خرده اقماری با وابستگی به راه ها و زمین های قابل کشت شکل یافته اند؛ همچنین دشت تویسرکان در دوره صفوی، شاهد رشد فزآینده تعداد استقرارها بوده که «کاروانسرا» و «پل» فرسفج از شاخص ترین آثار به جامانده آن ست و درنهایت دوره های زند و قاجار نیز با گسترش وسعت استقرارها و جمعیت مواجه می شود.
۷.

مطالعه تطبیقی واقعه تاریخی: ذبح حضرت اسماعیل(ع) در متون مذهبی با یافته های باستان شناختی از بابِل-بین النهرین

کلید واژه ها: حضرت ابراهیم (ع) ذبح حضرت اسماعیل (ع) بابل اثر مُهر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸۶ تعداد دانلود : ۱۰۷۵
چندی از اتفاقات مهم زندگی حضرت ابراهیم(ع) در بابِل-بین النهرین رقم خورده، بنابراین نام آن حضرت برای مردم بابل آشنا بوده است. شهر بابِل یکی از تمدن ها و شهرهای واقع در جنوب بین النهرین است. مردم بابل خدای یکتا و بزرگ را نمی شناختند و بت های سنگی را می پرستیدند، تا این که حضرت ابراهیم(ع) پس از حضورش در این شهر، بت های معبد این شهر را درهم شکست و به همین دلیل وی را به دستور نمرود داخل کوهی از آتش انداختند و آتش برای او گلستان شد. او مسلمانی پاک دین بود که به جز خالق یکتا بر هیچ چیز دیگر سجده نکرد؛ پیامبری که مورد ابتلاء قرار گرفت و هربار سربلند از آزمایش الهی، خود را به معبودش نزدیک تر یافت. یکی از آزمایشات حضرت ابراهیم(ع)، «ذبح» فرزندش حضرت اسماعیل(ع) به دستور خداوند باری تعالی ا ست و بعد از این آزمایش الهی بود که او مقام خلّت را از درگاه پروردگار خود گرفت و تاج خلیل الهی 1 را برسر نهاد. وقایع زندگی او به صورت مفصل در قرآن کریم 2 آمده است. اثر مهرهای منقوش از جمله منابع تصویری و مکتوب و یکی از راه هایی است که ما را از زمان باستان و تحولات اجتماعی آن ها آشنا می سازد. با مطالعه بر روی اثر مهرها و نقوش آن ها می توان با زندگی اجتماعی مردمان پیش از تاریخ و نحوه فعالیت ها، آداب و رسوم، اعتقادات، سنن و خصوصیات زندگی شان آشنا شد. یکی از مهم ترین یافته های کاوش باستان شناختی شهر بابِل، «اثر مُهری» است که نقش ترسیم شده بر روی این قطعه گل منقوش، روایت بریدن سر شخصی (ذبح) را تداعی می کند که "مضمون" آن قابل قیاس با ذبح حضرت اسماعیل(ع) است. سؤال اصلی این پژوهش این است که چه ارتباط معنایی و زمانی بین واقعه تاریخی ذبح حضرت اسماعیل(ع) با اثر مهر به دست آمده از بابل وجود دارد؟ با فرض داشتنِ ارتباط معنایی در مضمون هر دو داستان، در این نوشتار سعی شده است واقعه تاریخی ذبح حضرت اسماعیل(ع) که یکی از مهم ترین قصص مختلف قرآن کریم و منابع دینی و عرفانی ادبی است، با یکی از مهم ترین یافته های تصویری باستان شناختی از شهر بابل (شامل اثر مهری از صحنه قربانگاه که مشابه با واقعه تاریخی ذبح حضرت اسماعیل(ع) است) را بازگو کرده و ارتباط بین این دو ارائه گردد.
۸.

شناسایی محوطه ای از دوره پارینه سنگیِ میانی در جوار ت په قلاکمندبگ، هرسین

کلید واژه ها: هرسین گاماسی آو پارینه سنگی میانی قلاکمندبَگ مواد خام صنایع سنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۰ تعداد دانلود : ۱۱۴۴
«قلاکمندبگ»، از جمله محوطه های مهم نوسنگیِ بدون سفالِ غرب ایران در منطقه «هرسین» به حساب می آید که نزدیک به یک برون زدِ سنگِ چرت (معدن) و در حاشیه رودخانه گاماسی آو شکل گرفته است. شناسایی محوطه ای از دوره پارینه سنگی میانی در بررسی های اخیر در جوار تپه قلاکمندبگ، نشان می دهد که مهم ترین عوامل شکل گیری محوطه های باستانی و حضور انسان هایی از دوران پارینه سنگی به بعد در این بخش، در وهله اول؛ دسترسی به برون زدهای سنگ چرت به منظور ساخت دست افزار و در وهله دوم؛ منابع آبی دائمی (رودخانه گاماسی آو) این منطقه بوده است. پراکنش مصنوعات سنگی در مقیاسی قابل توجه در سطح محوطه و نیز تعداد زیاد نمونه های جمع آوری شده، نشان می دهد که می توان محوطه قلاکمندبگ را به عنوان یک محوطه اردوگاهی، در فضای باز از «پارینه سنگی میانی» به حساب آورد که با هدف تولید ابزار در کنار برون زدِ سنگِ چرت در حاشیه رودخانه گاماسی آو شکل گرفته است.
۹.

تحلیلی درباره اکوسیستم و جغرافیای طبیعی دشت های کرانه شرقی الوند و نقش آن در عدم جذب زیستگاه هایی از جوامع اولیه انسانی (مبتنی بر مطالعات باستان شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جغرافیا جوامع اولیه کرانة شرقی الوند مطالعات باستان شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸۱ تعداد دانلود : ۵۱۰
پژوهش حاضر بازتابی گسترده از هماهنگی باستان شناسی و جغرافیاست. بر پایة مؤلفه های مختلف جغرافیایی، سعی شده، در قالب چهارچوبی، نقش جغرافیا در شکل گیری جوامع انسانی با دیدی گسترده بررسی و دریچه ای از نقش آن در جذب و عدم جذب جوامع اولیه ارائه شود. مفهوم پیدایش جوامع اولیه را باید بر مبنای جغرافیا تحلیل کرد؛ از این منظر، به جغرافیای دشت های کرانة شرقی الوند کمتر توجه شده است. این پژوهش سعی بر آن دارد، با بررسی انواع جغرافیا و پیامدهای شرایط زیست محیطی، با نگرشی بر پوشش گیاهی، جانوری، و نقش آن در شکل گیری استقرارهای اولیه، به شناخت اقلیم و محیط های طبیعی کرانه های شرقی الوند، از منظر ژئومرفولوژی و اکوسیستم در عدم جذب استقرارهای اولیه بپردازد؛ همچنین پژوهش حاضر، در پی پاسخ به این سؤالات است که «نقش جغرافیا در مطالعات باستان شناختی چیست؟» و «تأثیر جغرافیای طبیعی دشت های کرانة شرقی الوند در عدم جذب استقرارهای جوامع چیست؟» طور کلی، آب وهوای کرانه های شرقی الوند با وجود کوه های مرتفع، رودخانه ها، چشمه سارهای فراوان، و پستی و بلندی ها متغیر است؛ بدین ترتیب، این حوزه زمستان هایی سرد دارد و تابستان هایی کم آب و معتدل. جغرافیای کرانة شرقی الوند در گروه جغرافیای سرد و خشک است و بیانگر عدم جذب استقرارهایی از جوامع اولیه و شکل گیری جوامع انسانی از دورة مس و سنگ.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان