مبانی نظری معماری اشراقی: آیا معماری اشراقی ممکن است؟
منبع:
فردوس هنر سال اول تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
10 - 19
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: معماری اشراقی یعنی آن معماری که در تعریف مبانی اولیه اعم از اجزاء، مقدمات و کلیت مبتنی بر نظریة فلسفی و وجودشناسی اشراق باشد؛ فلسفه ای که مؤسس آن در عالم اسلامی شیخ شهاب الدین سهروردی معروف به شیخ اشراق است و قطب الدین شیرازی از مفسران مشهور آن است. این معماری تا آنجا که فلسفه اشراقی نظریه ارسطویی ماده و صورت را در خود هضم و جذب کرده و با آن همراه است از معماری کلاسیک که مفاهیم فلسفی صورت و ماده جوهر و عرض را مفروض می شمارد، تمییز داده نمی شود. ماده تا بی نهایت تقسیم پذیر است و آنچه به آن وحدت می بخشد صورت است، اما آن اصل متافیزیکی مهمی که مخصوص معماری اشراقی است و بر صورت افزون می شود و حتی بر آن غلبه دارد؛ نور است.هدف مقاله: در این مقاله دربارة فرضیه معماری نور و امکان انطباق آن با نور محصور در فیزیک و معماری مبتنی بر صورت فضایی بحث می شود. این مقاله هنوز مدعی استخراج معماری موسوم به اشراق نیست بلکه در مبانی فرضیة چنین معماری غور و تحقیق می کند که می تواند موردعلاقه اندیشمندان معمار ملی و اسلامی این سرزمین باشد.نتیجه گیری: فضاهای نوری در معماری یعنی آن فضاها که به صورت مستقیم و غیرمستقیم از شعاع نور بهره مندند بر فضاهای غیرنوری نه تنها در ظهور غلبه دارند بلکه معنی و مفهوم و حتی مفاهیم بنیادی فضاهای غیرنوری جهان منوط به معنی و مفهوم فضاهای نوری است. این فضاهای نوری در حکم آینه هایی هستند که فضاهای واقعی و جهان واقع ما را احاطه کرده اند و از آنها گریزی به خارج نداریم. اما ما جهان واقعی و فضای واقعی را پذیرفته ایم زیرا ما به فضاهای نوری که متمایز کننده اند واقف هستیم. از سوی دیگر می توان گفت در کنار فضاهای نوری فضاهای کور و تاریکی وجود دارند و ازاین رو که آنها را تنها در فضاهای روشن و نوری می توان به جای آورد تابع فضاهای روشن یافته می شوند. فضاهای روشن آینه اند و فضاهای گم شده را در آنها می توان به جای آورد و بازشناخت. برخلاف عقیده تیموتی میشل که می گوید جهان و امر واقعی کاملاً بیرون از تجلی و ظهور ظاهر می شود و قلمروی ناب واقعی است که مقدم بر همه ظهور است به نظر ما فضای نوری در شناخت مقدم بر فضای واقعی، تاریک و موهوم است و فضای موهوم و هیولایی بدون نور قابل شناخت نیست. معماری اشراقی یک معماری ضد راز و ضد استعاره ای است. همه چیز را باید آن چنان که شرقی است، تعریف کرد و ساخت. در زبان این معماری روشنی جای استعاره را می گیرد و همه چیز برای دیدن و دیده شدن به کار می آید.