نورومارکتینگ/ نورومارکتینگ و مراحل آن در عمل
حوزه های تخصصی:
نورومارکتینگ (Neuromarketing) با بررسی امواج مغزی، عملاً بازاریابی مدرن را توسعه و گسترش داده است.
پیش از این، بازاریابها متکی بر تخیل ورزیهای جسورانه و تجربه و مشاهدات گوناگون می دانستند که به کارگیری رنگهای اصلی نظیر قرمز در بسته بندی، مشتری بیشتری را ترغیب می کند که این محصول را از قفسه بردارند و در نهایت، رفتار خرید صورت خواهد گرفت. اکنون به جای این نگاه کلیشه ای، بررسی امواج مغزی نشان می دهد که ""رنگ قرمز"" نیز برای شخصیتهای گوناگون و منش های متفاوت پیام واحدی را برای مغز افراد مخابره نخواهد کرد. از این رو برای محصول خاص باید امواج مغزی بررسی شود؛ چرا که به احتمال برای برخی افراد، رغبت برانگیز نخواهد بود، تا جایی که از قفسه ی کالای مورد نظر می گریزند.
به همین ترتیب، صدای خاصی که در تبلیغات رادیو تلویزیونی، به منظور باز کردن حساب سپرده گذاری بانک شنیده می شود، برای برخی اعتمادبه نفس و اطمینان به آینده را نوید می دهد، اما برخی شخصیتها با توجه به منش آنها، این نوع صداها را نوعی فریبکاری ارزیابی می کنند.
چرا؟ پاسخ چنین پرسشهایی را می توان با به کارگیری ابزارهای ""نورومارکتینگ"" با بررسی امواج مغزی به دور از تحلیلهای سوگیرانه و تخیل ورزیهای جسورانه به دست آورد. این اثر نیز در پی توصیف و تشریح قابلیتهای نورومارکتینگ در دنیای کنونی است.