ابولقاسم دادور

ابولقاسم دادور

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

جایگاه اجتماعی زنان نوازنده در نگاره های ایران و هند؛ مطالعه موردی: عصر صفوی و گورکانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زنان نوازنده نگارگری موسیقی صفوی گورکانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱ تعداد دانلود : ۹۱
در سده دهم هجری، هند و ایران تحت حکومت دو خاندان برجسته صفویان و گورکانیان به قدرت های بزرگی تبدیل شدند. اوج قدرت صفویان در ایران با شکوه قدرت گورکانیان در هند همزمان، و این همزمانی، به ایجاد ارتباطات میان دو کشور منجر شد. ظهور سبک نقاشی مخصوص هندی که به سبب مهاجرت نقاشان ایرانی به هند به وجود آمد، در تاریخ هنر هند اسلامی بسیار مهم است. در این برهه تاریخی در هند، مینیاتور سخت مورد توجه بوده و با درخشش خاصی جلوه گر شده است. اولین آثار هندی در این زمینه به طورکلی برگرفته از آثار ایرانی عصر صفویه بود که علاوه بر تفاسیر ادبی، حاوی محتویات جامعه شناختیی و رخدادهای تاریخی این عصر بود. همین امر زمینه تفحص در شاخه های گوناگون این دوره را بر اساس نگارگری به امری ضروری مبدل ساخته است. تصاویر این دوره در دو کشور حاکی از آن است که زنان ایرانی و هندی در این دوره نه تنها به عنوان رقصنده که در جایگاه نوازنده نیز فعالیت می کردند. با توجه به نگاره های مورد بازبینی، چنین به نظر می رسد که زنان نوازنده جز در مجالس خصوصی که گاه در حضور شخص پادشاه و گاه به صورت کاملاً زنانه و بدون حضور مردان برگزار می شدند در دیگر اماکن حضور نداشته اند. همچنین به نظر می رسد نوازندگان زن، تنها در حال نوازندگی سازهای خاصی نشان داده شده اند که می تواند نشانگر مهارت بیشتر زنان در آن دسته از سازها نسبت به مردان باشد. با این حال تفاوت هایی نیز در تصاویر مورد استفاده از زنان نوازنده و همچنین سازهایی که مورد استفاده آنان بوده، در دو کشور وجود دارد. در این پژوهش سعی بر آن است که با نگاهی تطبیقی و تحلیلی بر نگاره های دو مکتب ایران و هند به این مهم دست یافت که آیا بانوان نوازنده در دو کشور جایگاهی برابر داشته اند و تنوع سازهای مورد استفاده آنان به چه صورت بوده است؟ نتایج به دست آمده از بررسی 20 نگاره از هر مکتب و استفاده از منابع مکتوب به عنوان شاهد بوده است. این پژوهش با روش تطبیقی و تحلیلی انجام شده و گردآوری اطلاعات آن با روش کتابخانه ای-اسنادی صورت گرفته است.
۲.

کارکرد معنایی دلالت های صریح و ضمنی در مطالعة موردی آثار محمد سیاه قلم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شمنیسم دلالت های ضمنی دلالت های صریح نظام های رمزگانی محمد سیاه قلم

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی طراحی، نقاشی ایران و اسلام نقاشان
  2. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی طراحی، نقاشی ایران و اسلام سبک ها
  3. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری گروه های ویژه بررسی نمادها
تعداد بازدید : ۴۴۵۲ تعداد دانلود : ۱۸۹۷
در بررسی آثار نقاشی، همچون دیگر آثار تصویری، ما با سطوح مختلفی از نشانه ها روبه رو می شویم که این سطوح به وجودآورنده معنا در آثار هستند. روابطی که بین نشانه ها و نظام های رمزگانی در آثار نقاشی به کار می رود، دلالت را به وجود می آورد، بنابراین دریافت اولیه مخاطب در برخورد با سطوح اولیه آثار باعث به وجود آوردن معنایی می شود که از رابطه دلالتی صریح نشئت گرفته است. آنچه در پی آن می آید و موجب گسترش معنا و رفتن به سطوح دیگری از نشانه ها می شود، به دلالت های ضمنی اثر شکل می دهد. مسئله اصلی در این تحقیق بررسی دلالت های به کاررفته در آثار محمد سیاه قلم (مطالعه موردی این آثار) با رویکرد نشانه شناسی است. از این دیدگاه، به متغیرهایی همچون نقش دلالت های ضمنی و صریح، عوامل اجتماعی و فرهنگی و حضور آیین ها و باورهای اساطیری توجه می شود. همچنین، تلاش می شود که به پرسش هایی نظیر کارکرد دلالت های ضمنی در آثار محمد سیاه قلم و اینکه چه بینامتنیتی را در این آثار پیش می کشد پاسخ داده شود. در این مقاله با روش تحلیلی - توصیفی و با این فرضیه که در آثار محمد سیاه قلم می توان از طریق دلالت های ضمنی و رمزگان های تصویری موجود در این آثار، ارتباطی بین این رمزگان ها با آیین ها و نمادهای شمنیسم یافت، این آثار را مطالعه می کنیم.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان