محسن کیهان پور

محسن کیهان پور

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

مقدمه ای تحلیلی در حفاظت و مرمت بناهای تاریخی از منظر تاریخ اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: تاریخ اجتماعی مرمت میراث فرهنگی حفاظت و مرمت تاریخ فرهنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹ تعداد دانلود : ۸۷
بیان مسئله:  خلقِ آثار ارزشمندِ هنری و معماری را در هر جامعه ای بخش مهمی از کنش هایِ فرهنگی اجتماعی محسوب می شود. اقدامات حفاظتی و مرمتیِ احتمالی در این آثار نیز به تبعِ آن، می تواند کنشی فرهنگی و اجتماعی باشد. عموماً امر حفاظت ومرمت از آثار و بناهای تاریخی را در ساحتی انسان گرا و مدرن مورد نقد و بررسی قرار می دهند اما می توان نمونه هایی از این دست کنش های فرهنگی اجتماعی را در بستر تاریخ و دوره پیشامدرن یافت که از منظر هدف اگر نه به تمامی، در بخش های عمده ای با این رویکرد تطابق دارد.روش پژوهش:  بر همین اساس و با جستاری توصیفی -تحلیلی و با نظرداشت رویکرد تاریخ اجتماعی برخی از نمونه های موجود و پاره ای از کنش های مضبوط در منابع تاریخی را مورد واکاوی قرارداده ایم. پرسش اصلی این پژوهش آن است که نگهداری و مرمت بنا های تاریخی به عنوان یک کنشِ فرهنگی اجتماعی  چگونه در ساحت تاریخ اجتماعی می تواند تحلیل گردد؟ پاسخ به این پرسش، از آن جهت اهمیت می یابد که اقدامات حفاظتی و مرمتی، نه الزاماً کنشی مدرن بلکه رفتاری فرهنگی، اجتماعی است که در برخی موارد با نیات سیاسی و دینی رخ داده و بخش هایی از زیستِ اجتماعی و فرهنگی مردم در جامعه پیشامدرن در ایران را روشن و قابل تحلیل می سازد.نتیجه: ضمن اثبات جاری بودن فرهنگِ توجه به بناهای تاریخی در طول زمان، به دلایل مختلف ازجمله؛ ارزشمندی، علقه های ملی و دینی و باورهای فرهنگی و اجتماعی و خواست ه ای سیاسی، این فرهنگ در پدیداری نوعی آگاهی و سپس ایجاد کنش های اجتماعیِ حفظ ومرمت، و در برخی موارد نیز تخریب آثارتاریخی و فرهنگی با همان دلایل مؤثر بوده است.          
۲.

فرهنگ تخریب یا تخریب فرهنگی...! بررسی نمونه هایی از رفتارهای فرهنگی به عنوان عوامل مخرب در آثارِ تاریخی فرهنگی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: وندالیسم منظرفرهنگی ارزش فرهنگی باورفرهنگی حفاظت و مرمت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۳۴ تعداد دانلود : ۱۳۹۶
آثار تاریخی، به جز این که تحت تأثیرِ روند طبیعی افول و زوال قرار دارند، در برخی موارد به طورِ کامل، قابل کنترل نیستند، همواره توسط عوامل متعدد دیگر نیز مورد تهدید و در معرض خطر هستند. از عوامل شناخته شده طبیعی و اقلیمی گرفته تا برخی رفتارهای انسانی. می توان گذشته از کنش های اجتماعی روانی که در مطالعات رفتارشناسی اجتماعی (جامعه شناسی رفتاری) از آنها به عنوان وندالیسم یاد می کنند، پاره ای از رفتارهای انسانی خاص را مشاهده کرد که دارای ابعاد قابل بررسی و مهم در حوزه فرهنگ هستند و به شکلی بسیار مهم و کاملاً قابل بررسی، ریشه در باورهای فرهنگی و بومی مناطق مختلف دارند و به گونه ای عمیق مثل هر اعتقاد و باوری دیگر، برای ساکنان یک منطقه و باورمندان به آن دارای ارزش محسوب می شوند. گاهی از اوقات، این گونه باورهای فرهنگی و رفتارهای ناشی و متأثر از آن، به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به تخریب آثار فرهنگی تاریخی منجر می شوند. در حوزه حفاظت از ارزش ها و مواریث فرهنگی (ملموس و ناملموس)، پرسش مهم آن است که کدام موضوع دارای اهمیت بیشتر است؟ به تعبیر دیگر؛ در نگهداشت کدام موضوع باید کوشش بیشتر کرد. اثرِ فرهنگی یا رفتارِ فرهنگی؟و آیا می توان به صورت توأمان از تخریب آثار جلوگیری کرد و هم یک رفتارِفرهنگی را که اساسِ تعریف و غنا در منظرِفرهنگی است حفظ کرد؟ درکِ این موضوع که در حفاظت از مفهوم میراث فرهنگی به ویژه مفاهیم در ارتباط با منظرِفرهنگی، پیوستی غیرقابل انکار میان عناصر و آثار تاریخی و فرهنگی و باورها و رفتارهای متأثر از آن وجود دارد، می تواند در فهم، تحلیل، معرفی آثار مؤثر واقع شود و در حیطه حفاظت، رفتاری مطمئن تر و اصیل تری را موجب شود. با این نگاه پژوهش حاضر، سه نمونه از این رفتارها را در چند حوزه کاملاً متفاوت از جغرافیای فرهنگیِ بزرگ و متنوعِ ایران مورد بررسی قرار داده است و با تشریحِ جنبه های فرهنگی، روانی و اجتماعی این گونه رفتارها، کوشش نموده با تحلیلِ چنین رفتاری، امکان حفاظت از موضوعات و مفاهیم مورد اشاره را بررسی کند.
۳.

« فرش جنگ، فریاد بلند اعتراض با زبان تصویر »(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۶۱۵ تعداد دانلود : ۶۳۸
جنگ به عنوان یک فرآینداجتماعی در هر جامعه ای که رخ دهد وجوه مختلف زندگی انسانی را تحت تأثیر قرار می دهد. از جمله ی این حوزه ها، زمینه های تولیدات هنری است. و گاه این تولیدات الزاماً توسط هنرمندان آکادمیک و با رویکرد و زبان هنری شناخته شده ی روز تولید نمی شود. از آثار پیش از تاریخ تا امروز آدمیان به هر شکل که توانسته اند موضوع جنگ را بازتاب داده اند و در بسیاری از این تولیدات، بخش نامطلوب آن را به امید توقف و تغییر به تصویر کشیده اند. از آخرین نمونه های اینگونه آثار که توسط مردمان عادی و سنتی در اعلام انزجار از جنگ بیان شده فرش هایی است که در افغانستان بافته شده و در آنها المان های جنگ، به عنوان موضوعی آزاردهنده مورد اشاره قرار گرفته است. پرسش آن است که آیا بافندگان و تولیدکنندگان فرش سنتی در افغانستان، بدون آموزش های هنری، چگونه و با چه سامانه ای به این مهم دست یافته اند؟ و آیا توان بازخوانی و دسته بندی در این گونه آثار امکانپذیر است؟ با این نگاه پس از بررسی مختصر نقش و طرح در قالی بافی، به بررسی نمونه هایی که به فرش جنگ در افغانستان مشهورند پرداخته شد و نتیجتاً با رهیافت به دست آمده یکی از آثار برجسته ی ایجاد شده در این زمینه تحلیل هنری شده است.
۴.

ماهیتِ دور هرمنوتیکیِ فهم، در زیبایی شناسیِ تأویلِ عکس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: متن رولان بارت دور هرمنوتیکیِ فهم تأویل عکس علم هرمنوتیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۵۳ تعداد دانلود : ۷۱۴
در هرمنوتیکِ کلاسیک، فرایندِ فهم، عملی ذهنی است که به وسیلة آن، تجربة انسان زنده درک می شود. فهم، گشایندة جهانِ خود و دیگران، به روی ماست. به بیان هایدگر اما، فهم، قدرتِ درک امکان های خود شخص است برای هستی و در متن زیست جهانی که وی در آن زندگی می کند. چگونگیِ حصولِ به فهم، لایه های فهم و مسئلة حلقوی بودنِ فهم، دغدغة متألهین هرمنوتیک و هستی شناسان بوده است. در این میان رولان بارت1در آخرین کتاب خود اتاق روشن2، در فهمی که از عکس به مثابه متن به دست می دهد، بنیانِ هستندگیِ متنِ عکس را در حلقة دوارِ رجوعِ مخاطب و متنِ زیسته اش، و ارتباطِ دیالکتیکیِ حلقوی میان مخاطب ویژة عکس می داند، متنِ عکس و سنتی که مخاطب و عکس از آن برخاسته اند. حلقوی بودنِ فهم، یکی از نکاتِ مهمی است که در هرمنوتیک شلایر ماخر مطرح می شود و امروزه به حلقة هرمنوتیکی شهرت دارد. شلایر ماخر3 که در تاریخ فلسفه از وی به عنوان پدر هرمنوتیک مدرن یاد می شود، حلقوی بودن فهم را برای توصیفِ فهمِ متون ارایه داد. در حالی که بعدها، مارتین هایدگر4 و شاگردِ بزرگش، هانس گئورگ گادامر5 ، در نظریة هرمنوتیکی خود، مسئله را مختص به فهمِ متون نمی دانسته و این حلقه را به اصل بنیادینِ فهمِ بشر از ماهیت و وضعیتِ خویش بسط و گسترش دادند. حلقة هرمنوتیک، در کل به توصیفِ این نکته می پردازد که چگونه جزء و کل، در فرایندِ فهم و تفسیر، به صورتی حلقوی به یکدیگر مربوطند : فهمِ اجزاء برای فهمِ کل ضروری است، در حالی که برای فهمِ اجزاء، باید کل را درک کرد. فهم ما از عکس نیز بسته و وابسته است به شرایط کنونی تأویل و تأویل گر؛ و تأویل عکس خود به جهانی هم بسته است که عکس سرِ توصیفش دارد. نمود چنین حلقة فهمی را می توان به خوبی در کنش ها و واکنش های عکاسی، در احوالاتِ رؤیتِ صادقانه آن، ملاحظه کرد. مقالة حاضر، بر پایة متنِ اتاقِ روشن، به بررسیِ ماهیتِ دورِ هرمنوتیکیِ فهم در تأویلِ آثارِ عکاسی پرداخته و سعی در واکاوی بازنمودهای دور فهم در متنِ عکس دارد.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان