زهرا ماهر

زهرا ماهر

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۱ مورد از کل ۱۱ مورد.
۱.

بررسی رویکردهای جامعه شناختی در باب ماهیت معرفت علمی:(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۳۴ تعداد دانلود : ۱۱۳۳
این مقاله مهم ترین رویکردهای جامعه شناختی در باب ماهیت معرفت علمی را مورد بررسی قرار می دهد. جامعه شناسان قدیم علم به ارایه یک رویکرد عقلانی درباره معرفت علمی پرداخته اند. براساس این رویکرد عقلانی یا دیدگاه معیار، علم یک پدیده عقلانی، همگانی، غیراجتماعی و بی تاثیر از علایق اجتماعی و فرهنگی است. دیدگاه های جدید جامعه شناسی براساس یک نوع معرفت شناسی نسبی گرا (فرهنگ گرا)، معرفت علمی را دارای ماهیت فرهنگی و اجتماعی می دانند. در نتیجه، استعاره معرفت علمی به مثابه «آیینه طبیعت و واقعیت» از میان برداشته شد و بنابراین اساس دیدگاه معیار درباره علم زیر سوال رفت. جامعه شناسان جدید علم با شعار ""علم به مثابه فرهنگ"" اظهار می کنند که معرفت علمی همواره جزئی از فرهنگ بوده ودر بیرون از فرهنگ نمیتوان مقام و جایگاهی برای آن تصور کرد. به بیان دیگر علم به عنوان یک رویه اجتماعی احتمالی، پایه و مبنای مطمئنی در واقعیت ندارد بلکه باید آن را به عنوان یک فعالیت کاملا اجتماعی-فرهنگی شناخت که پیوند اساسی با ارزش ها و ایدئولوژی های اجتماعی دارد. صاحبنظران جامعه شناسی معرفت علمی و طرفداران جنبش های سیاسی-اجتماعی منتقد علم (همچون فمینیست ها) ازجمله مهم ترین نمایندگان رویکرد فرهنگی اند که به بیان دیدگاه ها و نظریات آنها می پردازیم. در بخش پایانی مقاله رویکرد فرهنگی مورد نقد وبررسی قرار می گیرد.
۲.

علم و فرهنگ: تأملی بر مهم ترین تحلیل های فرهنگی در جامعه شناسی علم و فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علم فرهنگ معرفت فناوری جامعه شناسی علم جدید

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی فرهنگ مطالعات فرهنگی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات مطالعات فضای مجازی، جهانی شدن و تکنولوژی های نوین ارتباطاتی تکنولوژی های نوین ارتباطاتی
تعداد بازدید : ۱۸۰۹ تعداد دانلود : ۱۰۴۸
در گذشته اکثر جامعه شناسان علم و فناوری، تلاش های اندکی برای وارد شدن به حوزه رسمی جامعه شناسی فرهنگ انجام داده و حتی در برابر تحلیل های فرهنگی مقاومت می کردند. جامعه شناسان فرهنگ نیز در زمینه فرایند تولید علم و فناوری، تحلیل های ناچیزی ارائه می دادند. این در حالی است که ویژگی عمده جامعه شناسی معرفت و علم جدید تأکید بر فرهنگ و تحلیل فرهنگی در مطالعات علم و فناوری است. در این مقاله به بررسی روندی می پردازیم که جامعه شناسان علم و فناوری در آن تحلیل های فرهنگی خود را ارائه داده اند. حرکت های اخیر برای گسترش قلمرو نظری جامعه شناسی علم و فناوری فراتر از نهاد های رسمی علمی، امکانات و فرصت های جدیدی برای جامعه شناسی فرهنگ ایجاد کرده و در حقیقت موجب توجه مضاعف به جایگاه فرهنگ در مطالعات علم و فناوری شده است. برخی از مهم ترین این تلاش ها عبارتند از: مطالعات مربوط به «فرهنگ مادی، شهروندی علمی، کلان معرفتی ها (فرهنگ در جامعه دانایی) و معرفت شناسی های مدنی»
۳.

تدوین، پایایی سنجی، اعتباریابی و هنجاریابی مقیاس سنجش «درک عمومی از علم» در اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنجاریابی اعتباریابی پایایی سنجی درک عمومی از علم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴۴ تعداد دانلود : ۷۷۶
هدف این پژوهش تدوین پرسشنامه درک عمومی از علم و تعیین اعتبار، پایایی و هنجاریابی آن بوده است. روش پژوهش از نوع پیمایش است و از تکنیک تحلیل عاملی بهره گرفته شده است . به منظور تعیین اعتبار و هنجاریابی 384 نفر و به منظور تعیین پایایی دو نمونه 40 نفری از مردم شهر اصفهان با روش نمونه گیری سهمیه ای انتخاب شدند . در این مطالعه برای تعیین اعتبار پرسشنامه درک عمومی از علم از روش اعتبار محتوا و تحلیل عاملی تأییدی (توسط نرم افزار amos ) و برای تعیین پایایی پرسشنامه از دو روش همسانی درونی و پایایی بازآزمایی استفاده شده است. یافته ها نشان داد متغیر درک عمومی از علم دارای چهار بعد اصلی« علاقه به موضوعات علمی»، «شناخت مفاهیم علمی»، «سطح دانش علمی»، «نگرش به علم و فناوری» و یازده بعد فرعی است. مدل عاملی تأییدی مرتبه دوم مربوط به سنجش درک عمومی از علم نیز، شاخص های برازش خوبی را کسب نمود. پایایی تمام ابعاد درک عمومی از علم با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و ضریب بازآزمایی در حد مطلوبی قرار داشت . پایایی کل پرسشنامه نیز با آلفای کرونباخ 84/0 و بازآزمایی 69/0 در حد مطلوبی است. بنابراین، پرسشنامه تدوین شده درک عمومی از علم دارای اعتبار سازه و پایایی است و از این پس می تواند در تحقیقات اجتماعی به منظور سنجش درک عامه مردم از مفاهیم علمی استفاده شود.
۴.

دانش به عنوان محصول فرهنگی: از جامعه شناسی معرفت علمی ) SSK ( تا مطالعات فرهنگی علم ) )CSS(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فرهنگ معرفت علمی جامعه شناسی معرفت علمی مطالعات فرهنگی علم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳۰ تعداد دانلود : ۶۰۴
ویژگی عمده جامعه شناسی معرفت و علم جدید تأکید بر فرهنگ و تحلیل فرهنگی در مطالعات علم و فناوری است. در این مقاله به بررسی دو حوزه مطالعاتی می پردازیم که جامعه شناسان جدید علم و فناوری در آن تحلیل های فرهنگی خود را ارائه داده اند. این دو حوزه عبارتند از: جامعه شناسی معرفت علمی و مطالعات فرهنگی علم.جامعه شناسی معرفت علمی، نخستین مکتبی است که محتوای درونی معرفت علمی را مستعد و منقاد تحلیل های فرهنگی و جامعه شناختی می کند. در مکتب SSK، پیش فرض اصلی این است که «معرفت علمی تماماً قراردادی است». بر این اساس، طرح و ارزیابی نظریه ها و دعاوی علمی، معلول علایق اجتماعی و گرایشات فرهنگی است، به طوری که نظریه های علمی ابزاری اند برای توجیه، مشروعیت بخشیدن، ترغیب و اقناع.در اوایل دهه 90، با بحران به وجود آمده در تبیینات جامعه شناسی معرفت علمی و انتقادات مطرح شده نسبت به آن، موضوعیت کلی این حوزه به بن بستی جدی رسید و ابتکار در مطالعات علم به جهت گیری های نظری متفاوتی از جمله مطالعات فرهنگی واگذار شد. مطالعات فرهنگی علم بر خلاف جامعه شناسی معرفت علمی، به رد «تبیین» می پردازد و به جای آن بر «معنا» و «درک» تأکید می کند. به عبارت دیگر، مطالعات فرهنگی به مشاجره قدیمی ای بازگشته است که بین رویکردهای تفسیری و هرمنوتیک و رویکردهایی که جامعیت قانون نگر را در امتداد خطوط اثبات گراتر دنبال می کنند، درگرفته بود. این حوزه نوظهور بر این مسئله تأکید می کند که باید برای تعین ناپذیری، بی ثباتی، ابهام و تفاوت نقش مهم تری در علم قائل شد. مطالعات فرهنگی علم، تغییر از جامعه شناسی معرفت علمی به یک فرهنگ گرایی نوین را بنیاد نهاد.
۵.

بررسی و شناخت تأثیر طبقه اجتماعی بر درک عمومی از علم (مطالعه موردی شهروندان اصفهانی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درک عمومی از علم طبقه اجتماعی علاقه به موضوعات علمی نگرش به علم و فناوری سطح دانش علمی شناخت مفاهیم علمی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی فرهنگ مطالعات فرهنگی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی علم و معرفت و تکنولوژی جامعه شناسی علم
تعداد بازدید : ۱۱۹۳ تعداد دانلود : ۵۴۵
پژوهش حاضر با هدف بررسی و شناخت تأثیر طبقه اجتماعی بر درک عمومی از علم صورت گرفته است و با استفاده از مفهوم طبقه اجتماعی سعی در تبیین درک عمومی از علم دارد. جامعه آماری این تحقیق کلّیه ساکنان بالای 15 سال شهر اصفهان بوده اند که 384 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شده اند. روش تحقیق از نوع پیمایش و شیوه نمونه گیری، سهمیه ای بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس نرم-افزارهایspss وAmos صورت گرفته و به نتایج زیر منتج شده است: میانگین علاقه به موضوعات علم و فناوری در بین شهروندان بالاتر از حد متوسط است. اکثریت پاسخگویان نگرش مثبتی به علم و تکنولوژی دارند؛ اما سطح دانش علمی آن ها کمتر از حد متوسط برآورد شده است، همچنین مقایسه میانگین نمرات شاخص های درک عمومی از علم در بین طبقات مختلف به صورت دو به دو طی آزمون توکی نشان می دهد که هر چه طبقه اجتماعی بالاتر باشد، درک افراد از مفاهیم علم و فناوری نیز بالاتر خواهد بود و می توان امیدوار بود که کاهش فاصله طبقاتی گامی مؤثر در جهت ایجاد جامعه ای علم گرا باشد. متغیر «طبقه اجتماعی» در مدل معادله ساختاری با کسب ضریب گامای 66/0، تأثیرگذاری معناداری بر درک عمومی از علم شهروندان نشان داده است و شاخص های برازش نشان می دهد که مدل طراحی شده، به خوبی توسط داده-های جمع آوری شده تأیید می شود.
۶.

رسانه و دین بررسی آثار و کارکردهای نمایش مناسک دینی در رسانه ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دین رسانه رویکرد ابزارگرایانه رویکرد ذات گرایانه مناسک رسانه ای دینی پخش مستقیم مناسک دینی پخش نمایشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶۰ تعداد دانلود : ۶۲۲
قدمت رابطة رسانه و دین، از زمان صنعت چاپ است و از آن زمان ایجاد ارتباطی صحیح و مؤثر بین دین و وسایل ارتباط جمعی، تنظیم کارکردها و ارائه راهکارهایی که به برقراری مؤثر این ارتباط کمک کند، مورد توجه هر دو قرار گرفته است. هدف مقالة حاضر، بررسی رابطة میان دین و رسانه های مدرن با استفاده از رویکرد  تاریخی جامعه شناختی و فلسفی در قالب روش کتابخانه ای است. آیا رسانه ها صرفاً ماهیتی ابزاری دارند و وسیله ای برای دین زدایی از جامعه اند و یا وسایلی خنثی هستند که می توانند در خدمت دین قرار گیرند؟ از لحاظ نظ ری، با طیف ی از نظری ات که از یک سوی به ” جب رگرایی فناوری ک“ و از سوی دیگ ر به ” ابزارگرایی“ منتهی می شود، مواجه می شویم. با توجه به اینکه رسانة ملی تلاش می کند تا به کارکردهای مورد انتظار رسانه های مدرن در چارچوب فضائل اخلاقی و توصیه های دینی عمل کند، به این مسئله می پردازیم که چگونه می توان امور دینی را در گسترة وسیع مخاطبان رسانه های عمومی ترویج و تبلیغ کرد، تا مخاطبی که فرضاً داوطلب دریافت آن پیام نیست، تحت پوشش قرار گرفته و به مخاطبی فعال تبدیل شود. نتایج نشان می دهد پخش ”مستقیم“ مناسک دینی از رسانه بیش از اینکه آثار مثبت داشته باشد دارای آثار منفی است. اما تبدیل محتواهای دینی به ”برنامه های رسانه ای“ در قالب پخش نمایشی به شکلی هنرمندانه می تواند آثار دوجانبه و مثبتی داشته باشد. به این شکل که برای معتقدان به دین نوعی شور و آگاهی مذهبی را موجب شده و برای کسانی که به دنبال مسائل مذهبی نیستند، حداقل به عنوان برنامه ای سرگرم کننده و جالب عمل کند.
۷.

اقدام پژوهی مشارکتی: زمینه ساز کنش ارتباطی در حوزه های عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اقدام پژوهی اقدام پژوهی تکنیکی اقدام پژوهی عملی اقدام پژوهی آزادی بخش کنش ارتباطی حوزه عمومی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۰ تعداد دانلود : ۱۰۹
اقدام پژوهی یک نوع تحقیق خودتاملی جمعی است که به وسیله مشارکت کنندگان در موقعیت های اجتماعی به منظور ارتقا منطق و عدالت عملکردهای آموزشی یا اجتماعی و نیز درک آنها از این عملکردها و موقعیت هایی که این عملکردها در آن انجام می شود، صورت می گیرد. بر این اساس، کلیه افرادی که مسأله مورد تحقیق به طور مستقیم با زندگی آنها در ارتباط است نباید صرفاً به عنوان موضوع تحقیق در نظر گرفته شوند بلکه باید در کلیه مراحل تحقیق نقش فعال داشته باشند. در این مقاله، ابتدا مبانی پارادیمی، ویژگی های کلیدی و مهمترین سنت های اقدام پژوهی مورد بررسی قرار می گیرد؛ سپس ضمن مطرح کردن نظریه «کنش ارتباطی و حوزه عمومی» یورگن هابرماس، پتانسیل اقدام پژوهی در جهت ایجاد کنش ارتباطی در حوزه های عمومی مورد بحث قرار می گیرد. همچنین با توجه به نظریه تلفیقی وی درباره «زیست جهان و سیستم ها» و نقد وی از «سوژه کلان اجتماعی» نگاه عمیق تری به اقدام پژوهی و ویژگی های آن می شود. براساس نتایج حاصله، اقدام پژوهی، کنشی ارتباطی است که در میان شرکت کنندگان خود یک فضای عمومی ایجاد می نماید. فرآیند اقدام پژوهی عبارت است از: تحقیقی متقابل به منظور رسیدن به یک توافق بینا ذهنی، فهم متقابل یک موقعیت، اجماع غیرجبری در مورد آن چه که باید انجام شود و نهایتاً رسیدن به معنایی که نه تنها در نظر خود افراد بلکه در نظر هر فرد منطقی، مشروع باشد (ادّعایی عام). از سویی اقدام پژوهی، به دنبال خلق موقعیت هایی است که در آن افراد در کنار یکدیگر و با همکاری متقابل بتوانند، به شیوه هایی قابل فهم تر، حقیقی تر و از لحاظ اخلاقی مناسب تر از فهم و عمل موجود در جهان فعلی دست یابند. 
۸.

واکاوی تجربه زیسته شهرنشینان از مواجهه با اپیدمی کرونا در زندگی روزمره (مورد مطالعه: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۴۱ تعداد دانلود : ۱۳۸
اپیدمی کروناویروس، عصر حاضر را با مخاطراتی جدید و دامن گستر مواجه کرده است. هدف از تحقیق حاضر، واکاوی تجربه زیسته شهروندان اصفهانی از مواجهه با شرایط کرونایی است. سؤال تحقیق این است که شهروندان چه تجربه ای از زندگی در این شرایط دارند؟ و چه راهبردها و استراتژی هایی را برای مقابله و مواجهه با آن به کار گرفته اند؟ تحقیق، کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی است. 30 نفر از شهروندان اصفهانی به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شد. یافته ها نشان داد سه مقوله اصلی تجربه مواجهه کرونایی شامل «تجربه مواجهه، هراس مواجهه و مدیریت مواجهه»، فضای مفهومی تجارب زیسته شهروندان اصفهانی را از مواجهه کرونایی تشکیل می دهند. نتایج پژوهش، سویه های مختلفی را از مواجهه شهروندان با بحران کرونا به تصویر کشید؛ از هراس رسانه ای، اقتصادی و اجتماعی تا شیوه های مختلف مدیریت مواجهه (مقابله) ازجمله رفتارهای انطباق جویانه، تغییر در سبک زندگی و پروتکل مندی کرونایی، مذهبی کردن مواجهه، توطئه انگاری و عادی انگاری فاجعه برای تاب آوری بیشتر در طول بحران. اپیدمی کروناویروس هراس کنشگران را از یک مخاطره جهانی در وجوه مختلف آن برانگیخته است که همسو با نظریه الریش بک و آنتونی گیدنز، بیانگر اضطراب و ناامنی فراگیر در جهان مدرن است؛ اما برهم کنشی اجتماعی کنشگران با این مخاطره جهانی در بستر شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی محیط زندگی خود، به برساخت اشکال گوناگون فهم از این مخاطره و طرق متناقض رویارویی با آن منجر شده است که نیازمند سیاست گذاری اجتماعی وابسته به زمینه، برای کنترل نظام مند آسیب هاست.
۹.

ارائه یک مدل جامعه شناختی به منظور افزایش تولید علمی در اجتماعات علمی (مطالعه موردی دانشگاه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تولید علمی اجتماع علمی شعایر تعاملی انرژی احساسی فضای توجه نمادین اجماع معرفتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۹۹
پژوهش حاضر با هدف بررسی و شناخت دقیق و علمی عوامل جامعه شناختی مؤثر بر تولید علمی اعضای اجتماعات علمی دانشگاه اصفهان صورت گرفته است. در ابتدا رویکردهای مختلف مورد استفاده در مطالعه تولید علمی و همچنین مفهوم و تاریخچه اجتماع علمی مورد بررسی قرار گرفته ، سپس عوامل مؤثر بر تولید علمی از دیدگاه نظریه پردازان اجتماع علمی (همچون رندل کالینز ، هاگستروم ، کوهن ، لاتور و ولگار) شناسایی شده است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع پیمایش می باشد و از شیوه نمونه گیری سهمیه ای استفاده شده است. جامعه آماری، کلیه اعضای هیئت علمی ، دانشجویان دکترا و دانشجویان سال دوم کارشناسی ارشد دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 90– 1389 می باشند که تعدادشان برابر با 2865 نفراست و از میان آنها 340 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. مهم ترین نتایج این پژوهش عبارتند از: در میان گروه های تحصیلی، گروه علوم پایه بالاترین میزان تولید علمی و گروه فنی و مهندسی پایین ترین تولید علمی را به خود اختصاص داده اند. متغیرهای «میزان تعاملات و ارتباطات» ، «انرژی احساسی» و «اجماع معرفتی» نیز یک رابطه مثبت و معنادار را با تولید علمی نشان می دهند. اما در مدل رگرسیونی متغیر «فضای توجه نمادین» تأثیرگذاری معناداری را بر تولید علمی نشان نداد و از معادله حذف شد. مدل معادله ساختاری تدوین شده نیز شاخص های برازش مطلوبی را کسب کرد و به این ترتیب می تواند به عنوان یک مدل پیشنهادی به منظور افزایش تولید علمی در دانشگاه ها ارائه شود.
۱۰.

مطالعه پدیدارشناختی تجربه زیسته استادان و دانشجویان از آموزش مجازی در دوران کرونا؛ مطالعه موردی دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۲۰ تعداد دانلود : ۱۲۰
پیامدهای کرونا برای اقتصاد، سیاست، فرهنگ، حوزه عمومی، و زندگی روزمره مردم آشکار است. برپایه دیدگاه صاحب نظران آموزش عالی، پیامدهای کرونا برای آموزش به طور عام و آموزش عالی به شکل خاص، نه تنها کمتر از نهادهای اجتماعی دیگر نیست، چه بسا فراگیرتر نیز هست. نخستین و مهم ترین اثر و پیامد آسیب زای کرونا، مربوط به بخش و کارکرد «آموزش» دانشگاهی است. آموزش حضوری برای زمان قابل توجهی معلق ماند و برنامه های حضوری آموزش استاد شاگردی و فعالیت های مربوط به تدریس سنتی به حاشیه رفت. در پژوهش حاضر، سعی شده است تجربه های زیسته و ادراک دانشجویان و مدرسان نظام آموزش مجازی، بازنمایی شود؛ بنابراین، هدف اصلی پژوهش، بررسی ادراک ها و تجربه زیسته استادان و دانشجویان دانشگاه اصفهان از آموزش مجازی در دوران کرونا است تا با شناخت مؤلفه های اجتماعی و فرهنگی دخیل در فرایند آموزش مجازی، مهم ترین آسیب های (چالش های) این نوع آموزش در دانشگاه شناسایی، و با تکیه بر این یافته ها، راهکارهای مؤثری برای تقویت آموزش مجازی در دانشگاه ارائه شود. روش به کاررفته برای انجام پژوهش، روش کیفیِ «پدیدارشناختی» و جامعه آماری بخش کیفی پژوهش، دربردارنده کلیه استادان و دانشجویان دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 1400-1399 بوده است. مجموع شرکت کنندگان در بخش کیفی پژوهش، 32 نفر بوده اند که 14 نفر از آن ها از استادان و 18 نفر از دانشجویان بودند که براساس نمونه گیری هدفمند ترکیبی، انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی (1978) تجزیه و تحلیل شده است. برپایه یافته های پژوهش، آسیب های آموزش مجازی عبارت اند از: «آسیب های آموزشی»، «آسیب های مربوط به فرهنگ دانشگاهی»، «آسیب های مربوط به زیرساخت های اجتماعی اقتصادی»، و «آسیبِ کاهش حس حضور».
۱۱.

«آسیب پذیری اجتماعی» شهروندان اصفهانی در مواجهه با اپیدمی کووید 19: یک مطالعه ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اپیدمی کووید 19 آسیب شناسی برساخت اجتماعی مخاطره روش تحقیق ترکیبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۴
اپیدمی کووید 19، عصر حاضر را با مخاطراتی جدید و دامن گستر مواجه کرده است. پژوهش حاضر، ابتدا تجربه زیسته شهروندان اصفهانی از آسیب پذیری دوران کرونا را واکاوی می کند و سپس میزان آسیب پذیریِ گروه های مختلف اجتماعی را در جامعه آماری کل شهروندان اصفهانی می سنجد. پژوهش حاضر، از نظر روش شناسی یک تحقیق ترکیبی از نوع متوالی کیفی-کمی است. روش کیفی از نوع پدیدارشناسی است. بر این اساس با استفاده از تکنیک نمونه گیری هدفمند[1] ، تعداد 30 نفر از افرادی انتخاب شدند که به اقتضای شرایط خویش، تجربه آسیب دیدگی بیشتری از کروناویروس داشتند . مصاحبه ها از نوع نیمه ساختاریافته بود. پس از پیاده سازی مصاحبه ها و تبدیل گفت وگوها به متن، داده ها با استفاده از روش تحلیل داده کولایزی[2] کدگذاری و تفسیر شد. در بخش کمی، با انجام تحقیق پیمایشی، میزان «آسیب پذیری شهروندان اصفهانی از مواجهه با کرونا» بر نمونه ای معرف از کل شهروندان 19 تا 64 ساله شهر اصفهان، سنجش شد. با استفاده از فرمول کوکران و شیوه نمونه گیری سهمیه ای، 483 نفر از شهروندان مطالعه شدند. نتایج بخش کیفی نشان داد شهروندان اصفهانی طی زندگی در شرایط کرونایی و برهمکنشی های اجتماعی با این شرایط، آسیب های مختلفی را تجربه کرده اند که در پنج مقوله آسیب های اقتصادی، فرهنگی، آموزشی، اجتماعی و نهادی قرار گرفته اند. نتایج آزمون فرضیات نشان داد در آسیب های اقتصادی، شغلی و اجتماعی، میانگین نمرات پاسخگویان از حد متوسط نرمال پایین تر است و گویای آن است که شهروندان اصفهانی از لحاظ اقتصادی و اجتماعی آسیب پذیری کمتری داشته اند، اما در حوزه آسیب های فرهنگی، نهادی و آموزشی، میانگین نمرات پاسخگویان بالاتر از حد متوسط نرمال است. میزان آسیب پذیری در ابعاد اقتصادی، فرهنگی و آموزشی، در بین طبقات مختلف اجتماعی به گونه ای معنادار متفاوت است، اما در دیگر ابعاد تفاوت معناداری در بین طبقات مختلف اجتماعی وجود ندارد. بنابراین، آسیب پذیری شهروندان اصفهانی از شرایط همه گیری کرونا، ناشی از فقدان نظام منسجم و کارآمد مدیریت بحران در کشور، بیشتر از نوع فرهنگی و نهادی است، حال آنکه در سطوح اجتماعی و اقتصادی توانسته اند خود را با شرایط اپیدمی سازگار کنند. این نتایج تلویحات کاربردی در تدوین مداخلات برای بحران های کنونی و آینده کلان شهر اصفهان و چه بسا جامعه ایران خواهد داشت.   [1]. Purposive sampling [2]. Colaizzi’s method of data analysis  

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان