آسیب شناسی ساختار نظام آموزش عالی در اجرای برنامه های پنج ساله توسعه بخش آموزش عالی به منظور ارائه راهبردهای مناسب
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی آسیب ها و موانع ساختار نظام آموزش عالی در اجرای برنامه های توسعه بخش آموزش عالی به منظور ارائه راهبردهای مناسب است. برای نیل به این هدف نظر سه گروه از نمونه آماری یعنی مدیران ارشد دولتی، صاحبنظران مدیریت و برنامه ریزی، مدیران و کارشناسان اداری جمع آوری گردید که دو گروه اخیر به روش نمونه گیری هدف دار قضاوتی انتخاب شدند. روش پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نظر چگونگی گردآوری داده ها شامل سه نوع تحلیل محتوا، توصیفی ـ پیمایشی و توصیفی ـ همبستگی است. داده ها و اطلاعات مورد نیاز پژوهش علاوه بر مطالعه متون و پیشینه آن، از طریق تحلیل متن مصاحبه های مدیران ارشد و پرسشنامه محقق ساخته به دست آمد و از طریق شاخص های آمار توصیفی و استنباطی تحلیل گردید.
به طور کلی نتایج به دست آمده از پژوهش نشان دادند که موانع و آسیبهای اصلی ساختار نظام آموزش عالی در اجرای برنامه های توسعه از ساختار وظیفه ای آن ناشی شده اند. این موانع شامل مواردی چون؛ عدم انطباق ساختار با ویژگیهای برنامه ها، عدم انطباق ساختار با محیط اجرای برنامه ها و عدم انطباق ساختار با اهداف برنامه ها می باشند که برایندی از ساختار وظیفه ای نظام آموزش عالی و محدودیتهای آن هستند. بدین منظور سه راهبرد فرهنگ مشارکتی، مدیریت ترکیبی یا نظام مند و ساختار ماتریسی به ترتیب اهمیت به عنوان راهبردهای رفع آسیبها و موانع ساختاری نظام آموزش عالی در اجرای برنامه های توسعه معرفی شدند، به طوری که راهبردهای سه گانه ضمن همبستگی با همدیگر، بر اساس الگوی رگرسیونی نقش بزرگی را در آسیب زدایی ساختار این نظام بازی می کنند.