محمدحسین لطفی
مطالب
فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
تأثیر مبانی معرفت شناختی ویتگنشتاین بر ایزوتسو در تحلیل معنایی مفاهیم اخلاقی- دینی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
نویسنده:
محمدحسین لطفی
کلید واژه ها: زبان قرآن معرفت شناسی معناشناسی ایزوتسو زمینه گرایی دیدن به عنوانِ کاربرد معنا
حوزه های تخصصی:
ایزوتسو متأثر از مبانی معرفت شناختی ویتگنشتاین، بر آن شد تا با استفاده از معناشناسی به زبان قرآن و تحلیل معنایی مفاهیم اخلاقی- دینی بر اساس جهان بینی قرآن بپردازد. از نظر او، تفاوت معنایی واژگان، به سبب گوناگونی کاربرد آن ها در حوزه معنایی است. اگرچه یک واژه از معنای اساسی و اولیه واحدی برخوردار است، با ورود به یک نظام خاص، مثلاً جهان بینی قرآنی، عناصر تازه معنا شناختی پیدا می کند. بر اساس روش معناشناسی ایزوتسو، هر واژه ای در بافت و زمینه ای خاص، مثلاً قرآن، با اخذ ویژگی های آن واژه و مشتقاتش و در نهایت ارائه انگاره معنایی، معنا می یابد. البته، مجموعه باورها، پیش فرض ها و پیش فهم های فرد بر انگاره ای که به دست می دهد، تأثیر می گذارد. در این نوشتار، با اشاره به روش معنا شناسی ایزوتسو در مفاهیم اخلاقی- دینی قرآن، به تحلیل مبانی معرفت شناختی ای که وی متأثّر از ویتگنشتاین بوده است، از جمله «دیدن به عنوانِ»، «اصل زمینه معنایی» و «نظریه کاربردی معنا»، می پردازیم.
کارکردهای اجتماعی اخلاق دینی و قرآنی در جامعه از منظر تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
نویسنده:
محمدحسین لطفی
کلید واژه ها: اخلاق و جامعه دین کارکرد اخلاق اخلاق قرآنی تفسیر المیزان علامه طباطبایی
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبایی اخلاق را ملکات فاضله می داند که تحصیل آن با تکرار عمل صالح به دست می آید . و اساس و معیار فعل اخلاقی را ذات مقدس خدا و عشق به او و کارکردهای اجتماعی اخلاق را تأمین سعادت دنیوی و اخروی، تأمین بهداشت جسمی و روحی انسان، اصلاح جامعه، ایجاد وحدت و همبستگی اجتماعی، تنظیم زندگی اجتماعی انسان، شکوفایی تمدن و فرهنگ، و... می داند. از دیدگاه ایشان جامعه برخوردار از عینیت و حیثیت حقوقی بوده و شخصیتی مستقل از تک تک افراد دارد و نیروی آن بر نیرو، فکر و شعور فرد غالب است. در نتیجه، اخلاق در دیدگاه او امری جدا از شرایط اجتماعی نیست و به محض تغییر شرایط، اخلاق هم تغییر می کند . وی معتقد است قرآن با پذیرش وجود، عمر، کتاب، شعور، فهم، عمل، اطاعت و معصیت برای اجتماع، بر وجود مستقل آن دلالت دارد. علامه اخلاق را مؤثر در جامعه و متقابلاً نیز به تأثیر جامعه در اخلاق نظر دارد. به عقیده ایشان اخلاق، روح جامعه است؛ و قوانین اجتماعی در جامعه در گرو و بر عهده اخلاق می باشد. بین اخلاق و اعمال در جامعه ارتباط تعاملی وجود دارد و اعمال در عقاید و اخلاق، و عقاید در اخلاق و اعمال، و اخلاق در عقاید و اعمال مؤثر است.