عبدالهادی دانش پور

عبدالهادی دانش پور

مدرک تحصیلی: دانشیار گروه معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۹ مورد از کل ۹ مورد.
۱.

مکان یابی سکونتگاه های روستایی پایدار

کلید واژه ها: توسعه پایدار سکونتگاههای روستایی پایدار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۴۸ تعداد دانلود : ۱۲۹۶
توسعه پایدار را میتوان حالتی از تعادل و توازن بین ابعاد مختلف توسعه دانست. تعامل مناسب و مطلوب میان انسان و محیط، نقش مهمی در پایداری انسان و محیط دارد. توجه شایسته به نحوه خلق و ساماندهی محیط انسان ساخت و توسعه مکانی پایدار، یکی از مقدمات تحقق توسعه پایدار است. در مکان گزینی سکونت گاههای روستایی، به عنوان بخش بزرگی از انواع مجتمع های زیستی، عوامل متعددی نقش داشته است که با توجه به ماهیت هر عامل، شرایط زمانی و مکانی، و اولویتهای فرد یا افراد تصمیم گیرنده اهمیت و میزان...
۲.

ارائه سناریوهای استعاره «خانه» در سبک نوین زندگی شهری مبتنی بر روشCLA(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خانه سبک نوین زندگی شهری CLA سناریو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴۲ تعداد دانلود : ۵۳۶
«خانه» به عنوان یکی از مؤلفه های اصلی سبک زندگی شهری از دیرباز توسط پژوهشگران مختلف لحاظ شده است، اما استعاره «خانه» و تغییرات آن در انطباق با سبک نوین زندگی شهری، مسئله ای است که با وجود اهمیت، پژوهش چندانی در مورد آن، انجام نشده است. ما ایرانیان هنوز در کنار سبک نوین زندگی شهری، عناصر و دل بستگی هایی به سبک سنتی زندگی داشته و به بسیاری از ارزش های سنتی خود پایبندیم. هرچند بدیهی است که تقلید از گذشته به اندازه ریشه کن کردن آن بیهوده خواهد بود. به نظر می رسد باید به منظور حفظ و ماندگاری انگاره های مسکن (خانه) ایرانی، قبل از ورود به آینده، سناریوهای محتمل بر مبنای استعاره های مختلف از خانه را شناسایی کرده و نگاشت مناسبی از ادبیات موضوع در کنار شالوده شکنی و جستجوی ژرف تر مسئله انجام داد. پژوهش حاضر با رویکرد آینده نگرانه با روش تحلیل لایه ای علت ها (CLA) در چهار لایه تحلیل شامل لیتانی، علل کلان اجتماعی، گفتمان/ جهان بینی و اسطوره/ استعاره، سعی دارد تا ضمن شناسایی آینده های بدیل بر مبنای استعاره ها و به تبع آن گفتمان های بدیل از «خانه»، سناریونگاری نموده و سناریوهای یکپارچه و متحول بر مبنای استعاره «خانه» در آینده شهرها ارائه دهد. تحلیل لایه ای علت ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته به منظور شناسایی مضامین اصلی سطوح تحلیل در سطح نخبگان و متخصصان مرتبط با موضوع، به کار گرفته شد. طبق یافته ها، چهار سناریو در ارتباط با مفهوم خانه و خلق آینده بدیل ارائه شد که شامل خانه هوشمند، خانه به عنوان یک ابر دیجیتال، خانه انسانی و خانه متحرک است.
۳.

تحلیلی بر عوامل کالبدی مؤثر بر حس تعلق به مکان در مرکز قدیمی شهر سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حس مکان حس تعلق به مکان عوامل کالبدی مراکز قدیمی شهرها خیابان بیهق سبزوار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۴ تعداد دانلود : ۵۹۵
حس تعلق به مکان، موجب تبدیل فضا به مکانی با ویژگی های حسی و رفتاری خاص برای افراد می شود و توجه به تقویت آن خصوصاً در مراکز قدیمی و بافت تاریخی شهرها از اساسی ترین دغدغه های دانش طراحی شهری محسوب می گردد. مطالعات بسیاری بر ضرورت توجه به نقش عناصر کالبدی در شکل گیری و تداوم رضایتمندی از مکان، هویت فردی و حس تعلق اشاره می نماید. از این رو هدف پژوهش حاضر استخراج هنجارها و سنجه های کالبدی جهت ایجاد و ارتقاء حس تعلق و سنجش این هنجارها و سنجه ها در خیابان بیهق شهر سبزوار است. این پژوهش از نوع کاربردی بوده، رویکردی ترکیبی دارد. ابتدا با استفاده از مطالعه و بررسی متون نظری موجود، عوامل کالبدی مؤثر بر حس تعلق به مکان استخراج گردیده و در قالب هنجارها و سنجه هایی دسته بندی شده اند که روش مورد استفاده در این قسمت از نوع کیفی است. در گام بعدی با هدف سنجش وضعیت موجود و بررسی هنجارها و سنجه های کالبدی مؤثر بر حس تعلق حاصل از مبانی نظری در نمونه ی مورد مطالعه از تکمیل پرسشنامه استفاده شده و اطلاعات حاصل از طریق بررسی رابطه ی همبستگی (همبستگی پیرسون) بین متغیرهای مستقل و وابسته ی تعریف شده با استفاده از نرم افزار SPSS و به روش کمی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج بررسی نشان می دهد سه هنجار «تنوع و جذابیت»، «شخصیت کالبدی منحصر بفرد» و «دید و منظر» نسبت به سایر عوامل کالبدی همبستگی بیشتری با حس تعلق به مکان مورد مطالعه دارند و «انعطاف پذیری» از میزان همبستگی پایین تری نسبت به سایر عوامل برخوردار است. همچنین سنجه های «وجود تسهیلات رفاهی»، «وجود پارکینگ کافی»، «وجود نظم و هماهنگی»، «رعایت تناسبات بصری در فضا» و «ایمنی عابر پیاده» به ترتیب کمترین مطلوبیت را دارند که لازم است به منظور افزایش حس تعلق به مکان، در بازطراحی فضا مورد توجه بیشتری قرارگیرند.
۴.

بازتعریف هستی شناختی مکان به مثابه امر شهری-رابطه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مکان میانجی امر شهری - رابطه ای شبه سوژه شبه ابژه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۴ تعداد دانلود : ۳۳۳
بیان مسئله: کلانشهر معاصر از گذر تحولات گفتمانی و پارادایماتیکِ صورت گرفته در جهان با دو نقشِ گاه متعارض روبه روست: نقش آفرینی در سطح ملی/فراملی و پاسخ گویی به انتظارات سطح محلی. به همین اعتبار و به دلیل کثرت و تنوع ارتباطات میان این دو سطح و سوژه های مختلف ذیل این نقش های دوگانه، تعریف چیستی «مکان» در این کلانشهر، یا به نوعی هستی شناسی مکان، باید دستخوش تغییر شود. آن مفهومی از هستی مکان مد نظر است که بتواند ارتباطات پیچیده مذکور و منازعات محتمل و مستتر در آن را در مقام یک شبه ابژه (مظروف) بر خود هموار کرده و در قامت یک شبه سوژه (ظرف) جرح وتعدیل کند و در خود جای دهد. هدف پژوهش: بازتعریف هستی شناختی مکان به نحوی که فارغ از مرزهای جغرافیایی بتواند در قامت یک لایه واسط تحت عنوان «امر شهری-رابطه ای»، میان این دو سطحِ نقش انگیزی، میانجی گری کند، یعنی مکان در مقام یک شبه ابژه-شبه سوژه.روش پژوهش: پارادایم تحقیق معطوف به الگوواره های بینشی پسا اثبات گرایانه و رهیافت پسا ساختارگرایی است و هستی شناسی مکان به مثابه یک موجودیت شهری-رابطه ای در کلانشهر امروز را دنبال می کند. روش این تحقیق کیفی و نوع آن توسعه ای-اکتشافی است. این تحقیق به واسطه مرور اسناد کتابخانه ای و از طریق توصیف، تحلیل و بسط آرا و رویکردهای نظری، در پی ارائه یک هستی شناختی جدید از مفهوم مکان در کلانشهر امروز است.نتیجه گیری: مکان به عنوان یک شبه ابژه/شبه سوژه باید یک میانجی ارتباط دهنده (امر شهری-رابطه ای) بین دو سطح نقش انگیزی متفاوت باشد تا از این طریق، ارتباطات سوژه های متکثر و بعضاً ناهمگون را انتظام بخشیده و منازعات میان آنها را تعدیل کند. مختصات میانجی گری این لایه واسطِ شهری-رابطه ای چهار حالت طیف گونه را برای سطح مکان بودگی ممکن می کند: نیل به سوی مکان بودگی حداقلی، نیل به سوی مکان بودگی حداکثری، دستیابی به حدی از مکان بودگی، احتمال آشوبناکی و بی نظمی.
۵.

تبیین روش ریخت گونه بندی و کاربرد آن در طراحی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ریخت شناسی شهری ریخت گونه بندی روش های طراحی شهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۵ تعداد دانلود : ۲۱۱
گرایش به حرفه دانش طراحی شهری با هدف ارتقای کیفیت محیط های شهری باعث شده است که سطح وسیعی از نوشته ها در زمینه های مختلف و در ابعاد محتوایی و رویه ای این رشته ارائه گردند. در زمان حاضر، کمبود مشهود در حوزه حرفه ای طراحی شهری، در ابعاد رویه ای و به ویژه در زمینه ارائه روش های کاربردی در مراحل تجزیه و تحلیل فرم شهر و ارائه پیشنهادهای طراحی شهری از قبیل ارائه الگوی بافت های جدید و کدهای هدایت و کنترل فرم بافت ملموس است. در مقاله حاضر، پس از معرفی مفهوم ریخت شناسی شهری به عنوان زمینه ای ویژه در مطالعات فرم شهر، عناصر ریخت شهر از دیدگاه محققان مختلف بررسی می گردد و پس از آن، روش ریخت-گونه بندی به عنوان یکی از روش های کارآمد در طراحی شهری در مقیاس میانی، یعنی بخشی از بافت های شهری، تبیین می شود و کاربرد آن در مرحله تجزیه و تحلیل فرم بافت، ارائه پیشنهادهای طراحی شهری شامل تدوین راهنمای طراحی شهری، ارائه الگوی توسعه بافت های جدید و تهیه کدهای توسعه تبیین می گردد. در بخش جمع بندی مقاله حاضر، معیارها و نیز اجزا و عناصر، محصول و کاربرد روش ریخت-گونه بندی در سه مقیاس کلان و میانی و خرد ارائه می شود و در پایان نیز بافت محله فرحزاد تهران به عنوان نمونه، مورد تجزیه و تحلیل ریخت گونه شناسی قرار می گیرد.    
۶.

تحلیل فضایی جدایی گزینی اجتماعی- فضایی در بافت های ناکارآمد شهری موردکاوی: محله قیطریه کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بافت های ناکارآمد تحلیل فضایی جدایی گزینی محله قیطریه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۱ تعداد دانلود : ۳۰۶
مقدمه تصمیم های عجولانه مدیریتی، مدیریت شهری غیرمتخصص و نبود مطالعات دقیق در طرح های توسعه، در شهرها و به خصوص کلان شهرها، منجر به به وجود آمدن محله هایی با بافت ناکارآمد شده است. یکی از عواقب این تصمیم ها، ایجاد مسئله ای به نام جدایی گزینی در محله های شهری است که به جدایی گروه های مختلف جمعیتی منتج شده است که این مسئله می تواند باعث کاهش تعاملات اجتماعی - اقتصادی ساکنان محله های اطراف آن، کاهش ورود بخش سرمایه گذاری برای توسعه این بافت ها، تغییر نگرش در بیشتر شهروندان نسبت به انتخاب فضای سکونتی خود، مهاجرت ساکنان اصلی و ورود جمعیت غیربومی به بافت و ایجاد مشکلات فراوان برای ساکنان بافت یادشده می شود. در نتیجه این جدایی گزینی، تماس های میان اعضای این طبقه فقیر، زیاد و ارتباط بین طبقه ای، کاهش می یابد و با کاهش طبقه متوسطِ ساکن در بافت ناکارآمد، نابهنجاری های اجتماعی در محله ها شدید می شود. بافت فرسوده واقع در محله قیطریه با جمعیتی حدود 3 هزار نفری، واقع در بافت قدیمی این محله است. دلیل انتخاب محله قیطریه، وجود فرسودگی بافت در بخشی از محله و هسته مرکزی آن و وجود ویژگی های اقتصادی – اجتماعی یکسان در دو قسمت محله (محدوده بافت ناکارآمد و بقیه محله) است. البته، توجه به اهمیت محله به عنوان عنصر پایه نظام شهرسازی در مبانی و مباحث برنامه ریزی شهری و میزان رضایت شهروندان از محل سکونت و مشارکت آن ها در روند بهبود محله ها و نبود توجه کافی در این زمینه، اهمیت و ضرورت انجام این تحقیق را چندین برابر می کند. در این راستا، با وجود مسائل متعدد در این بافت ها، بررسی مسئله ارتباط این نوع بافت ها با مسئله جدایی گزینی فضایی – اجتماعی، می تواند از مهم ترین مسائل محله های شهری تلقی شود. بنابراین، در این پژوهش، به بررسی جدایی گزینی کالبدی و اجتماعی در بافت فرسوده و ناکارآمد محله قیطریه تهران پرداخته می شود. مواد و روش روش تحقیق در مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش انجام توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری داده های تحقیق از اطلاعات موجود در بلوک های آماری سال 1395 شهر تهران، داده های طرح تفصیلی و پرسشنامه استفاده شده است. برای بررسی نحوه توزیع و پراکنش پدیده های اجتماعی و فضایی کالبدی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی مدل های مختلفی تعریف شده اند. مدل میانگین نزدیک ترین همسایگی، مدل خودهمبستگی فضایی محلی موران و مدل تحلیل لکه های داغ و سرد از جمله این مدل ها هستند که در این پژوهش به کار گرفته شده اند.  ابزار تحلیل خودهمبستگی فضایی آماره موران نیز الگوی توزیع فضایی عوارض و پدیده ها را با در نظر گرفتن هم زمان موقعیت مکانی و خصیصه های درونی این عوارض ارزیابی می کند. مدل میانگین نزدیک ترین همسایگی هم از جمله آزمون های خوشه بندی است که برای تعیین الگوی پراکندگی پدیده ها از آن استفاده می شود. براساس این روش، شاخصی به نام Rn (میزان مجاورت) به دست می آید که دامنه آن بین عدد صفر تا 2/15 متغیر است. این شاخصِ پراکندگی، نحوه و چگونگی الگوی توزیع فضایی پدیده ها و عناصر را در محدوده مطالعاتی بیان می کند.  یافته ها در این قسمت از پژوهش برای سنجش جدایی گزینی، از 30 شاخص در سه بُعد اقتصادی با شش شاخص، بعد اجتماعی- جمعیتی با 15 شاخص و بعد کالبدی- فیزیکی با نه شاخص استفاده شده است. شاخص های مورد استفاده برای سنجش جدایی گزینی بعد اقتصادی از بلوک های آماری سرشماری نفوس و مسکن 1395 استفاده شده، عبارت اند از: نرخ اشتغال، بار تکفل، نرخ فعالیت، نرخ اجاره نشینی، نرخ مالکیت و نسبت جنسی اشتغال. برای سنجش طبقات بعد اقتصادی از مدل تاپسیس استفاده شده است که خروجی مدل به بلوک های آماری در Arcgis Pro 3.0 پیوست شد و با استفاده از روش طبقه بندی چندکی طبقه بندی گروه های جمعیتی انجام شد که 34/6 بلوک در طبقه پایین، 32/7 درصد در طبقه متوسط و 32/7 درصد نیز در طبقه بالا واقع شده اند. طبق مدل موران، به طور کلی الگوی توزیع بُعد اقتصادی به صورت خوشه ای است و میزان شاخص هم برابر 0/142 است. برای جداشدگی بُعد اجتماعی 15 شاخص استفاده شده است، که چهار شاخص حس تعلق، آرامش و سکون، روابط اجتماعی و اعتماد، از طریق پرسشنامه محاسبه شده و 11 شاخص دیگر (نرخ سواد، بعد خانوار، نسبت جنسی، تراکم جمعیت، نسبت مهاجرنشینی، نسبت طلاق، نسبت جنسی سواد، نسبت جنسی جمعیت محصل، درصد سالمندان، نسبت جنسی سالمندان، نسبت زنان سرپرست خانوار) از طریق محاسبه شاخص ها روی بلوک های آماری سرشماری نفوس و مسکن محاسبه شده اند. برای سنجش طبقات بُعد اجتماعی- جمعیتی از مدل تاپسیس استفاده شده است که خروجی مدل تاپسیس به بلوک های آماری در Arcgis Pro 3.0 متصل و با استفاده از روش طبقه بندی چندکی اقدام به طبقه بندی گروه های جمعیتی شده است که 34/6 بلوک در طبقه پایین، 32/7 درصد در طبقه متوسط و 32/7 درصد نیز در طبقه بالا واقع شده اند. میزان شاخص موران جهانی برابر 0/007 و الگوی توزیع نیز تصادفی است. برای سنجش طبقات بُعد کالبدی فضایی از مدل تاپسیس استفاده شده است که خروجی مدل تاپسیس به بلوک های آماری در Arcgis Pro 3.0 مرتبط و با استفاده از روش طبقه بندی چندکی، اقدام به طبقه بندی گروه های جمعیتی شده است؛ که 34/6 بلوک در طبقه پایین، 32/7 درصد در طبقه متوسط و 32/7 درصد نیز در طبقه بالا واقع شده اند. بر اساس مدل موران جهانی الگوی توزیع بعد کالبدی- فضایی خوشه ای است و شاخص موران برابر 0/008 است. نتیجه گیری در بُعد اقتصادی، بین شش شاخص مورد مطالعه وزن نرخ اجاره نشینی برابر 0/354 دارای بیشترین وزن و نرخ فعالیت با وزن 0/052 دارای کمترین وزن است. بر اساس شاخص های اقتصادی 34/6  بلوک در طبقه پایین، 32/7  درصد در طبقه متوسط و 32/7 درصد نیز در طبقه بالا واقع شده اند و طبق مدل موران به طور کلی الگوی توزیع بُعد اقتصادی به صورت خوشه ای است و میزان شاخص هم برابر 0/142 است. بر اساس خروجی وزن دهی مدل AHP از شاخص های مورد بررسی در بُعد اجتماعی- جمعیتی، نسبت مهاجرنشینی با وزن 0/171 دارای بیشترین وزن و شاخص بُعد خانوار با وزن 0/019 دارای کمترین امتیاز است. در بُعد کالبدی- فیزیکی 11 شاخص بررسی شد، که شاخص فرسودگی قطعات دارای بیشترین امتیاز و اثر آن برابر 0/224  است و خانوار در واحد مسکونی با ارزش 0/028  دارای کمترین ارزش در جدایی گزینی شده است. از مجموع بلوک های محله که 34/6  بلوک در طبقه پایین، 32/7  درصد در طبقه متوسط و 32/7 درصد نیز در طبقه بالا واقع شده اند و بر اساس مدل موران جهانی الگوی توزیع بُعد کالبدی- فضایی خوشه ای است و شاخص موران برابر 0/008 است. جدایی گزینی بعد اجتماعی- جمعیتی شاخص های تک گروهی در بُعد یکنواختی برابر میانگین آن در سطح محله برابر 0/6 است، در واقع در مرز ورود به جداشدگی بالا واقع شده است. از نظر سطح جداشدگی طبقه متوسط با امتیاز 0/6964 در رتبه اول و طبقه بالا با امتیاز 0/6776 در رتبه دوم و طبقه پایین با امتیاز 0/658  در رتبه سوم جداشدگی قرار دارند. به طور کلی، میانگین این شاخص برای هر سه طبقه برابر 0/67 است. از نظر دسته بندی ایسلند و همکاران در طبقه بالا واقع شده است؛ اما چون فاصله کمی با 0/6 دارد، کمی فراتر از حد آستانه قرار دارد. اما بر اساس شاخص آنتروپی که میانگین آن برابر 0/18 است و چون کمتر از 0/3 است، جدایی شدگی در سطح پایینی اتفاق افتاده است. شاخص جینی نیز برابر 0/683 است و چون بالاتر از 0/6 است، جداشدگی در سطح بالا اتفاق افتاده است. بیشترین جداشدگی در طبقه متوسط با امتیاز 0/697 و در رتبه دوم طبقه بالا با امتیاز 0/68  و طبقه پایین به نسبت با میزان کمتر جداشدگی مقدار آن برابر 0/66 است و در تمامی سطوح شاخص آتکینسون نیز جداشدگی در سطح بالا اتفاق افتاده و میانگین شاخص نیز برابر 0/678 است. 
۷.

مقایسه تطبیقی پارامترهای زیباشناختی فضای شهری از دیدگاه کودکان و بزرگسالان مطالعه موردی: شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زیبایی شناسی شهری فضای شهری کودکان بزرگسالان اصفهان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۱ تعداد دانلود : ۳۰۲
توجه به جنبه های زیبایی شناختی فضاهای عمومی شهری در طراحی شهری از این جهت اهمیت ویژه ای دارد که کاربران آن ادراک زیبایی شناختی یکسانی ندارند و فضا لزوماً پاسخگوی همه طیف ها از این دیدگاه نمی باشد. پژوهش پیشِ رو با فرض وجود تفاوت در ادراک زیباشناختی محیط در گروه های سنی متفاوت، به این پرسش پاسخ داده است که چه ترجیحات زیباشناختی در فضای شهری بین گروه های سنی مختلف وجود دارد و اولویت بندی متغیرهای مرتبط با آن در دو گروه سنی کودک و بزرگسال به چه صورت است. از آنجا که مطالعات زیبایی شناسی در دو بعد نظری و تجربی مورد بحث قرار گرفته، توجه به جنبه های بصری در طراحی شهری و زیبایی شناسی تجربی به عنوان اساس پژوهش قرار گرفت. با مبنا قرار دادن دیدگاه سانتایانا مبتنی بر دسته بندی زیبایی شناسی محیطی در سه دسته حسی، فرمی و نمادین، پژوهش حاضر میزان توجه به هر دسته را در گروه های مورد مطالعه بررسی نموده است. پژوهش از نوع کاربردی بوده، با بهره مندی از ترکیب روش کمی و کیفی و به صورت توصیفی _ تحلیلی دو گروه مورد مطالعه را مقایسه نموده است. روش یافته اندوزی با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، میدانی و تکمیل نقاشی کودک و پرسشنامه به تعداد 750 مورد در قالب طیف لیکرت در دو گروه یاد شده بوده که در نهایت با استفاده از نرم افزار SPSS مورد ارزیابی و استخراج نتایج قرار گرفته که بر اساس فرمول آماری کوکران در جامعه آماری، استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد در اولویت بندی ترجیحات متغیرهای زیباشناختی بین دو گروه سنی و اهمیت متغیرهای فرمی از دیدگاه کودکان تفاوت وجود دارد. از میان سه دسته زیبایی شناسی یاد شده، بیشترین ترجیحات زیباشناختی کودکان به لحاظ فراوانی در دسته متغیرهای فرمی قرار می گیرد.
۹.

بررسی دیدگاه ساکنین محله های منطقه 8 تهران درباره تأثیر شیوع کووید 19 بر شاخص ها و عوامل محله های زیست پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زیست پذیری کووید 19 محله های شهری تحلیل عاملی تهران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳ تعداد دانلود : ۱۳۳
شیوع ویروس کووید 19، شهرها را با چالش های بسیاری مواجه کرده است که مهم ترین آن ها، به خطر انداختن پایداری و زیست پذیری محله های شهری است. اقدامات توصیه شده از سوی سازمان بهداشت جهانی برای جلوگیری از شیوع این ویروس ازجمله فاصله گذاری فیزیکی و قرنطینه خانگی سبب ایجاد سازوکارهای جدیدی شده که زیست پذیری محله ها را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. هدف اصلی پژوهش، بررسی تأثیر شیوع کووید 19 بر شاخص ها و عوامل زیست پذیری محله های شهری از دیدگاه ساکنین می باشد. این پژوهش ازلحاظ روش شناسی، کمی است. این پژوهش بر مبنای نظر ساکنین و با استفاده از ابزار پرسشنامه در محله های منطقه 8 تهران انجام گردیده و با روش تحلیل عاملی اکتشافی، ده عامل بنیادی به ترتیب تبیین کنندگی موضوع، شامل سلامت و شادابی، تفریحات و سرگرمی، سکونت، حمل ونقل، بهداشت محیط، امنیت، اقتصاد و اشتغال، وضعیت فرهنگی، آموزش و هویت شناسایی شده است. از دیدگاه ساکنین، شیوع کووید 19 بیشترین تأثیر را بر عامل سلامت و شادابی با درصد تبیین کنندگی 34/8 داشته است. در بین محله های منطقه 8، محله مدائن در شرایط شیوع کووید 19، از دیدگاه ساکنین نیازهای زیست پذیری افراد را بهتر برآورده کرده است. این رتبه بندی به تفکیک عوامل در محله های منطقه 8 انجام شده که بیانگر اولویت مداخله در شاخص ها برای ارتقاء زیست پذیری محله ها بر اساس دیدگاه ساکنین است. درنهایت، بر مبنای اولویت هر یک از عوامل و مطابق با نظر ساکنین، پیشنهادهایی برای ارتقاء زیست پذیری محله ها در دوران شیوع کووید 19 ارائه شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان