جامعه شناسی بدن و دلالت های آن در حقوق بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف این مقاله مطالعه آثار ترنر درباره جامعه شناسی بدن و نسبت آن با حقوق بشر است. اگرچه مطالعه شهروندی در جامعه شناسی معاصر رشد قابل توجهی داشته است، اما از ماهیت حقوق در این رشته به طور گسترده غفلت شده است. تنها در دهه 1990 آثار برایان ترنر، سبب توسعه جامعه شناسی نوین حقوق بشر شد. این مقاله از این مدعا که حقوق بشر موضوعی مشروع و قابل قبول برای پژوهش جامعه شناسان است، دفاع می کند. روش گردآوری داده ها در این مقاله، اسنادی است. مطالعات جامعه شناختی ترنر در حوزه های پزشکی، بدن، حقوق بشر و دین را می توان نمونه ای از مطالعات چندرشته ای و میان رشته ای در قلمرو علوم انسانی دانست. ترنر، در آثار خود تلاش کرده است با بهره گیری از مفاهیم و یافته های جامعه شناسی بدن، سیاست، و انسان شناسی فلسفی، مانند جسمانیت و آسیب پذیری، مبنایی ماتریالیستی برای دفاع از دعاوی عام حقوق بشر بیابد. او جامعه شناسی بدن را پایه ای برای دفاع از مفاهیم جهان شمول حقوق بشر، و گفتمانی جایگزین برای سنت حقوق طبیعی می داند. به زعم وی، حقوق بشر به عنوان نهادی فراتر از شهروندی، جایگزین مناسبی برای شهروندی و چالش های مرتبط با آن است. روی هم رفته، براساس استدلال این مقاله، جامعه شناسی حقوق بشر، اهمیت فراوانی دارد، زیرا مفهوم شهروندی که خود بر عضویت در یک دولت ملت مبتنی است، دارای محدودیت های آشکاری است؛ بنابراین،حقوق بشر به عنوان یک مفهوم جامعه شناختی، مکمل مهمی برای اندیشه موجود شهروندی است.