تاکنون پژوهش های بسیاری درباره تفاوت های بنیادین رویکردهای نخبگان ایرانی از طیف های گوناگون فکری نسبت به پدیده رژیم صهیونیستی در سرزمین فلسطین انجام شده، اما کمتر پژوهشی درباره تطور این دیدگاه ها انجام گرفته و کمتر پژوهشگری روند تحول دیدگاه های همه نخبگان سیاسی ایرانی در قبال رژیم صهیونیستی را جستجو کرده است. این درحالی است که به نظر می رسد تمامی نخبگان، به رغم تمامی تفاوت ها به واسطه ایرانی بودن و اثرپذیری از مجموعه آگاهی ها و تجربه های مشترک تاریخی- سیاسی جامعه ایرانی، در قبال رژیم اشغالگر قدس، سیر تاریخی ای را تجربه کرده اند که نهایت و اوج آن، طرد و نفی کامل این رژیم در دوره پس از انقلاب اسلامی است. در این مقاله سعی شده تا ضمن مروری بر گفتمان نخبگان سیاسی ایران در قبال رژیم صهیونیستی، این فرایند تجزیه و تحلیل شود. این پژوهش چنین نتیجه می گیرد که دیدگاه نخبگان سیاسی ایرانی در قبال سه موضوع روابط ایران و غرب، جایگاه ایران در منطقه و نیز برقراری عدالت در مناسبات منطقه ای و بین المللی نقش مهمی در تعریف دیدگاه آنان نسبت به رژیم صهیونیستی ایفا کرده که نتیجه آن، تاکید بر عدم مشروعیت این رژیم است.