سیرت مهدوى
آرشیو
چکیده
متن
سیره امام مهدی در رفتار شخصی و در مورد مردم، نمایانگر حاکمی نمونه است. حکومت در نگاه ایشان، وسیلهای برای خدمت به مردم و رسانیدن آنها به قلههای کمال است، نه جایگاهی برای زراندوزی و ستمگری و به استثمار کشیدن بندگان خدا. امام مهدى مانند همه پیامبران و رهبران راستین و شایسته الهى، در فکر آسایش خلق است. او که درباره خود سختگیر و دقیق است،([1]) با امت چون پدری مهربان است و آسایش و راحتی آنها را میخواهد.([2]) او مصداق کامل رهبری است که از میان مردم برگزیده شده و در بین آنها و مانند آنها زندگی میکند. به همین دلیل، دردهای آنها را به خوبی میشناسد و درمان آنها را میداند و تمام همت خود را برای بهبودی حال آنها به کار میگیرد و در این راه تنها به رضایت الهی میاندیشد.
سیره تربیتی
تکامل تربیت و بلوغ روحی انسان، از جمله برنامههای مهم قیام امام مهدی است. حضرت برنامه خود را از این نقطه زیربنایی آغاز میکند تا برنامههای دیگر به شایستگی انجام یابد و زمینهها و عوامل اصلی اصلاح، شایستگى، رفاه، عدالت، دادگرى، قانونشناسى، تعهدپذیرى، مهرورزى، محبت، ایثار و فداکاری در سطح جامعه پیدا گردد. در دوران امام، همه مسائل بشری به هدف اصلی و مرز نهایی میرسد و بشر در ادامه تلاش سالیان گذشته خویش، به محضر استاد و معلمی راه مییابد که نکتهای از دید ژرفنگر و حقیقتبین او پوشیده نیست و هدف او پردهبرداری از حقایق و مجهولات است و تا سرحد امکان و توان انسانها، آنان را به اوج تکامل علمی میرساند، چنان که امام باقر(ع) میفرماید: مهدی ما به هنگام رستاخیز، نیروهای عقلانی تودهها را تمرکز میدهد و خردها و دریافتهای خلق را به کمال میرساند.([3])
سیره سیاسى
در روایتی از امام باقر(ع) آمده است: به خدا سوگند! گویا میبینم که مهدى، میان رکن و مقام، با مردم به ...سلطان جدید از آسمان بیعت میکند.([4])
مقصود از سلطان جدید، شیوهای تازه در ادارة حکومت اجتماع است که تاریخ بشر نظیر آن را درهیچ نوع از حکومتها و دولتها ندیده است؛ حکومتی در سطح کل جامعة بشر و به تمام معنا اسلامی و مطابق با تمدن و پیشرفت انسان. در دوران رهبری امام مهدی ، با ایجاد مدیریت و حاکمیت یگانه برای همه جوامع و نژادها، یکی از عوامل اصلی تضاد و جنگ از میان میرود. ([5]) در آن زمان، ستمگران از مسند قدرت به زیر کشیده میشوند و هر دولت باطلی از بین میرود و زمینی نمیماند، مگر این که در آنجا گلبانگ محمدی بلند میشود.([6]) در دعای افتتاح هم میخوانیم:
خدیا! از تو امیدوارم که دولت با کرامت امام زمان را به ظهور آوری و اسلام و اهلش را با آن عزت بخشی و نفاق و اهل نفاق را ذلیل و خوار گردانى.
سیره حکومتى
هر حاکمی در حکومت و بخشهای گوناگون مدیریت خود، شیوهای مخصوص دارد که از ویژگیهای حکومت او به شمار میآید. امام مهدی نیز وقتی حکومت جهان را به دست میگیرد، در تدبیر نظام جهانی خود روش خاصی دارد. ایشان تحقق بخش دیدگاه همة پیامبران و امامان و تشکیلدهندة حکومت عدل اسلامی و اجراکنندة نقشههای پیامبر اسلام(ص) در صحنة گیتی است. از این رو، سیرة او همانند سیرة پیامبر اکرم(ص) و برنامه دولتش، بازیابی عظمت قرآن و احیای آموزههای عالی اسلام است.([7]) حضرت مهدی با ظهور خود، با جاهلیت مدرن و جدید که دردناکتر از جاهلیت قدیم است، برخورد میکند و ارزشهای اسلامی و الهی را بر ویرانههای جاهلیت نو بنیان میکند.([8]) از ویژگیهای اساسی حکومت مهدوى، مورد پذیرش همه افراد بودن آن است. شخص امام که در رأس حکومت است، الگوی اعلا، نمایش عملى، تجسم ظهور برنامههای اسلامی و آموزههای آن، و نیز نسخة سعادتبخش جامعة بشری به شمار میآید. در این نظام، هم قوانین بر اجرای عدالت و حقنظر دارد، و هم حاکم و نظام حکومتی از راه و روش عدل منحرف نمیشود.([9]) حکومتی که در مدتی کوتاه، بر دشواریها چیره گردد و نابسامانیها را از بین ببرد و با برچیدن ناامیدی از دلها، بذر امید در آنها بکارد، از پشتیبانی مردمی برخوردار خواهد بود. حکومتی که آتش جنگها را خاموش کند و امنیت را برقرار سازد، حکومت بر دلهاست.([10])
سیرة مدیریتی
یکی از ارکان مهم حکومت، کارگزاران آن هستند. هنگامی که مسئولان حکومتی افرادی شایسته باشند، کار دولت و ملت به سامان خواهد رسید و دستیابی به اهداف حکومت، آسانتر خواهد بود. امام مهدى در مقام رئیس حکومت جهانى، برای بخشهای مختلف دنیا، حاکمانی را از میان بهترین یاوران خود بر میگزیند؛ کسانی که تمام ویژگیهای حاکم اسلامى، یعنی دانش، مدیریت، تعهد، پاکی در نیت و شجاعت در تصمیمگیری را دارا هستند. دولت حضرت مهدی از پیامبران، جانشینان آنان، تقواپیشگان و صالحان روزگار ترکیب شده است، چنان که در روایتی میخوانیم که حضرت عیسی(ع) به امام مهدی میگوید: همانا من به عنوان وزیر فرستاده شدهام، نه امیر و فرمان رو.([11])
سیرة جهادی و مبارزاتى
امام مهدی با انقلاب خود، بساط کفر و شرک را از گسترة زمین بر میچیند و همگان را به دین مقدس اسلام دعوت میکند. ایشان در راه و روش خویش، سازشناپذیر است و در اجرای حدود و احکام الهی و مبارزه با ستمگران، قاطعیتی خدایی دارد.([12]) چشمپوشی و مسامحهای در روش او نیست و از سرزنشکنندگان نمیترسد و بدون هیچگونه ملاحظهاى، تبهکاران را کیفر میدهد.
قاطعیت، ویژگیهمة رهبران راستین الهی است که در وجود امام در اوج و کمال است ([13]) و همین معیار پاکسازی جوامع به شمار میآید. حضرت مهدی برای تحقق اهداف پیامبران الهی و برقراری عدالت جهانی قیام میکند. طبیعی است در چنین شرایطی که حق و حقیقت آشکارا بر جهانیان عرضه میشود، تنها کسانی در جبهة باطل باقی میمانند که به کلی هویت الهی و انسانی خود را از دست دادهاند و جز به فساد و ظلم نمیپردازند. شمشیر برندة مهدوی در مورد اینگونه افراد از نیام بیرون میآید.
سیرة قضایى
حضرت مهدی برای برقراری عدالت قیام میکند و برای اجرای این عدالت، به نظام قضایی استواری نیاز دارد؛ از اینرو، حضرت از افرادی استفاده میکند که افزون بر تسلط کامل بر مبنای اسلامی و فقهى، از نظر پیشینه نیز کمترین ایراد و اشکالی بر آنان نباشد.([14])
امام مهدی در برقراری عدالت به شیوة جد بزرگوارش امام علی(ع) عمل میکند و با جدیت و قدرت، به دنبال به دست آوردن حقوق پایمال شدة مردمان است. ایشان حق را هرجا که باشد به صاحب آن بر میگرداند و چنان به عدالت رفتار میکند که مطابق روایات، زندگان آرزو میکنند مردگان برگردند و از برکت عدل او بهرهمند شوند. ([15]) امام صادق(ع) میفرماید: وقتی مهدی قیام کند، مانند داوود و سلیمان داوری میکند؛ یعنی شاهد و گواه نمیطلبد.([16]) به یقین این داورى، به سبب اعتماد بر علم الهی است و موجب برپاشدن عدالت حقیقی در جامعه میشود.
سیرة اقتصادى
روش امام مهدی در امور مالی حکومت، بر مبنای مساوات است و این همان روش پسندیدهای است که در زمان پیامبر گرامی اسلام(ص) وجود داشت. امام مهدى، بیتالمال را ثروتی عمومی میداند که همگان در آن شریک هستند، به گونهای که هیچگونه تبعیض و امتیازجویی در آن راه ندارد و بخشش ثروتها و زمینها به کلی ممنوع است؛([17]) رفاه اقتصادی برای همه، با اجرای اصل عدالت اجتماعی و برپایی تسلط قرآن امکانپذیر است.
در واقع رفاه و بینیازى، از میوههای درخت تناور عدل است و امام مهدى با تحقق بخشیدن به اصول دادگرى و عدالت اجتماعی، همگان را به زندگی درست و سازمان یافته میرساند. حضرت برای ایجاد زمینههای اصلاح فردی و اجتماعی با بینیاز کردن مردم از نظر مادى، بستری مناسب را برای پرداختن افراد به طاعت و عبادت پروردگار به وجود میآورد.
سیرة اعتقادى
یکی از مشکلاتی که امام مهدى با آن روبرو میشود، مشکل برداشتها و تفسیرهای نادرستی است که در راه و روشهای دین خدا و اصول و فروع احکام الهی پدید آمده و قرنهاست در ذهن جامعة اسلامی نفوذ کرده است. مشکل امام، مشکل تودههای نادانی است که در دوران عمر خود، گرفتار بدآموزهای گسترده در آموزههای دین بودهاند و اکنون از سر جهل و با رهبری و راهنمایی تزویرگران عالمنما، رو در روی امام و منجی خویش میایستند. کوشش در رسالت امام، تطبیق درست و دقیق آموزههای قرآن بر مسائل حیات بشری و مشخص کردن حد و مرزهای واقعی احکام اسلام است.
در حقیقت در آن دوران، دین و مذهب به سوی هدف اصلی هدایت میشود و جهتگیری و حرکت مذهبى، در راه سعادت و رفاه و تعالی انسان قرار میگیرد. امام مهدى در آغاز رستاخیز خویش، به پیرایش آبادیها از مظاهر تجملگرایی و مصرفزدگى، به ویژه در سازمانها و مؤسسات مذهبی میپردازد و همة امکانات و نیروها را صرف هدف اصلی مذهب، یعنی برپایی عدالت و رفاه عمومی و نجات انسانها از چنگال اهریمنی ظلم و محرومیت میکند. ([18])
سیرة اجتماعی
امنیت اجتماعى، امنیت در بخشهای گوناگون زندگی اجتماعی را در برمیگیرد؛ یعنی امنیت در بخشهای اقتصادى، سیاسى، دفاعى، فرهنگی و ... امنیت اجتماعى زمینهساز همه فعالیتهای درست و مفید اجتماعی و شرط لازم رشد و تکامل خود و جامعه است.
امام مهدی پدیدآورندة امنیت اجتماعى است؛ امنیتی که بشریت در تمام دوران تاریخ خود مانند آن را ندیده است. رسول خدا(ص) در اینباره به حضرت زهرا(س) فرمود: خداوند از نسل امام حسن(ع) و امام حسین(ع) شخصی را بر میانگیزد که دژهای گمراهی را میگشاید و دلهای سیاه قفلخورده را تسخیر میکند.([19]) در آن زمان، روابط نامشروع، مشروبات الکلی و رباخواری از بین میرود. مردم به عبادت و اطاعت رو میآورند و امانتها را به خوبی رعایت میکنند. اشرار نابود میشوند و افراد صالح باقی میمانند. ([20])
پینوشت:
[1]. حر عاملى، وسایل الشیعه، ج3، ص348.
[2]. کلینى، اصول کافى، ج1، ص225.
[3]. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج52، ص336 و صدوق، کمالالدین، ج2، ص675 و حائری یزدى، على، الزام الناصب، ص177.
[4]. بحارالانوار، ج52، ص230.
[5]. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ نامه مهدویت، ص137.
[6]. اصول کافى، ج8، ص278 و بحارالانوار، ج52، ص340 و الغیبه نعمانى، ص233.
[7]. مفید، الارشاد، ص391 و طوسى، الغیبه، ص277 و بحارالانوار، ج52، ص354.
[8]. نعمانى، الغیبه، ص236.
[9]. رضوانى، علىاصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص621 .
[10]. القندوزی الحنفى، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ص431 و حرعاملى، اثبات الهداه، ج3، ص524.
[11]. ابن طاووس، الملاحم و الفتن، ص83 و ابن حماد، الفتن، ص160.
[12]. کمالالدین، ج2، ص122.
[13].الغیبه نعمانى، ص233.
[14]. اثبات الهداه، ج3، ص551.
[15]. ابن حماد مروزى، الفتن، ص99.
[16]. اثبات الهداه، ج3، ص447.
[17]. بحارالانوار، ج52، ص309.
[18]. الغیبه نعمانى، ص297 و اصول کافى، ج3، ص368 و بحارالانوار، ج52، ص374.
[19]. مقدسی شافعی ، یوسف بن یحیى، عقدالدّرر، ص152.
[20]. صافی گلپایگانى، لطفالله، منتخب الاثر، ص474 و الغیبه طوسی، ص32 و بحارالانوار، ج52، ص362.
[11]. النّور )24) : 2.
سیره تربیتی
تکامل تربیت و بلوغ روحی انسان، از جمله برنامههای مهم قیام امام مهدی است. حضرت برنامه خود را از این نقطه زیربنایی آغاز میکند تا برنامههای دیگر به شایستگی انجام یابد و زمینهها و عوامل اصلی اصلاح، شایستگى، رفاه، عدالت، دادگرى، قانونشناسى، تعهدپذیرى، مهرورزى، محبت، ایثار و فداکاری در سطح جامعه پیدا گردد. در دوران امام، همه مسائل بشری به هدف اصلی و مرز نهایی میرسد و بشر در ادامه تلاش سالیان گذشته خویش، به محضر استاد و معلمی راه مییابد که نکتهای از دید ژرفنگر و حقیقتبین او پوشیده نیست و هدف او پردهبرداری از حقایق و مجهولات است و تا سرحد امکان و توان انسانها، آنان را به اوج تکامل علمی میرساند، چنان که امام باقر(ع) میفرماید: مهدی ما به هنگام رستاخیز، نیروهای عقلانی تودهها را تمرکز میدهد و خردها و دریافتهای خلق را به کمال میرساند.([3])
سیره سیاسى
در روایتی از امام باقر(ع) آمده است: به خدا سوگند! گویا میبینم که مهدى، میان رکن و مقام، با مردم به ...سلطان جدید از آسمان بیعت میکند.([4])
مقصود از سلطان جدید، شیوهای تازه در ادارة حکومت اجتماع است که تاریخ بشر نظیر آن را درهیچ نوع از حکومتها و دولتها ندیده است؛ حکومتی در سطح کل جامعة بشر و به تمام معنا اسلامی و مطابق با تمدن و پیشرفت انسان. در دوران رهبری امام مهدی ، با ایجاد مدیریت و حاکمیت یگانه برای همه جوامع و نژادها، یکی از عوامل اصلی تضاد و جنگ از میان میرود. ([5]) در آن زمان، ستمگران از مسند قدرت به زیر کشیده میشوند و هر دولت باطلی از بین میرود و زمینی نمیماند، مگر این که در آنجا گلبانگ محمدی بلند میشود.([6]) در دعای افتتاح هم میخوانیم:
خدیا! از تو امیدوارم که دولت با کرامت امام زمان را به ظهور آوری و اسلام و اهلش را با آن عزت بخشی و نفاق و اهل نفاق را ذلیل و خوار گردانى.
سیره حکومتى
هر حاکمی در حکومت و بخشهای گوناگون مدیریت خود، شیوهای مخصوص دارد که از ویژگیهای حکومت او به شمار میآید. امام مهدی نیز وقتی حکومت جهان را به دست میگیرد، در تدبیر نظام جهانی خود روش خاصی دارد. ایشان تحقق بخش دیدگاه همة پیامبران و امامان و تشکیلدهندة حکومت عدل اسلامی و اجراکنندة نقشههای پیامبر اسلام(ص) در صحنة گیتی است. از این رو، سیرة او همانند سیرة پیامبر اکرم(ص) و برنامه دولتش، بازیابی عظمت قرآن و احیای آموزههای عالی اسلام است.([7]) حضرت مهدی با ظهور خود، با جاهلیت مدرن و جدید که دردناکتر از جاهلیت قدیم است، برخورد میکند و ارزشهای اسلامی و الهی را بر ویرانههای جاهلیت نو بنیان میکند.([8]) از ویژگیهای اساسی حکومت مهدوى، مورد پذیرش همه افراد بودن آن است. شخص امام که در رأس حکومت است، الگوی اعلا، نمایش عملى، تجسم ظهور برنامههای اسلامی و آموزههای آن، و نیز نسخة سعادتبخش جامعة بشری به شمار میآید. در این نظام، هم قوانین بر اجرای عدالت و حقنظر دارد، و هم حاکم و نظام حکومتی از راه و روش عدل منحرف نمیشود.([9]) حکومتی که در مدتی کوتاه، بر دشواریها چیره گردد و نابسامانیها را از بین ببرد و با برچیدن ناامیدی از دلها، بذر امید در آنها بکارد، از پشتیبانی مردمی برخوردار خواهد بود. حکومتی که آتش جنگها را خاموش کند و امنیت را برقرار سازد، حکومت بر دلهاست.([10])
سیرة مدیریتی
یکی از ارکان مهم حکومت، کارگزاران آن هستند. هنگامی که مسئولان حکومتی افرادی شایسته باشند، کار دولت و ملت به سامان خواهد رسید و دستیابی به اهداف حکومت، آسانتر خواهد بود. امام مهدى در مقام رئیس حکومت جهانى، برای بخشهای مختلف دنیا، حاکمانی را از میان بهترین یاوران خود بر میگزیند؛ کسانی که تمام ویژگیهای حاکم اسلامى، یعنی دانش، مدیریت، تعهد، پاکی در نیت و شجاعت در تصمیمگیری را دارا هستند. دولت حضرت مهدی از پیامبران، جانشینان آنان، تقواپیشگان و صالحان روزگار ترکیب شده است، چنان که در روایتی میخوانیم که حضرت عیسی(ع) به امام مهدی میگوید: همانا من به عنوان وزیر فرستاده شدهام، نه امیر و فرمان رو.([11])
سیرة جهادی و مبارزاتى
امام مهدی با انقلاب خود، بساط کفر و شرک را از گسترة زمین بر میچیند و همگان را به دین مقدس اسلام دعوت میکند. ایشان در راه و روش خویش، سازشناپذیر است و در اجرای حدود و احکام الهی و مبارزه با ستمگران، قاطعیتی خدایی دارد.([12]) چشمپوشی و مسامحهای در روش او نیست و از سرزنشکنندگان نمیترسد و بدون هیچگونه ملاحظهاى، تبهکاران را کیفر میدهد.
قاطعیت، ویژگیهمة رهبران راستین الهی است که در وجود امام در اوج و کمال است ([13]) و همین معیار پاکسازی جوامع به شمار میآید. حضرت مهدی برای تحقق اهداف پیامبران الهی و برقراری عدالت جهانی قیام میکند. طبیعی است در چنین شرایطی که حق و حقیقت آشکارا بر جهانیان عرضه میشود، تنها کسانی در جبهة باطل باقی میمانند که به کلی هویت الهی و انسانی خود را از دست دادهاند و جز به فساد و ظلم نمیپردازند. شمشیر برندة مهدوی در مورد اینگونه افراد از نیام بیرون میآید.
سیرة قضایى
حضرت مهدی برای برقراری عدالت قیام میکند و برای اجرای این عدالت، به نظام قضایی استواری نیاز دارد؛ از اینرو، حضرت از افرادی استفاده میکند که افزون بر تسلط کامل بر مبنای اسلامی و فقهى، از نظر پیشینه نیز کمترین ایراد و اشکالی بر آنان نباشد.([14])
امام مهدی در برقراری عدالت به شیوة جد بزرگوارش امام علی(ع) عمل میکند و با جدیت و قدرت، به دنبال به دست آوردن حقوق پایمال شدة مردمان است. ایشان حق را هرجا که باشد به صاحب آن بر میگرداند و چنان به عدالت رفتار میکند که مطابق روایات، زندگان آرزو میکنند مردگان برگردند و از برکت عدل او بهرهمند شوند. ([15]) امام صادق(ع) میفرماید: وقتی مهدی قیام کند، مانند داوود و سلیمان داوری میکند؛ یعنی شاهد و گواه نمیطلبد.([16]) به یقین این داورى، به سبب اعتماد بر علم الهی است و موجب برپاشدن عدالت حقیقی در جامعه میشود.
سیرة اقتصادى
روش امام مهدی در امور مالی حکومت، بر مبنای مساوات است و این همان روش پسندیدهای است که در زمان پیامبر گرامی اسلام(ص) وجود داشت. امام مهدى، بیتالمال را ثروتی عمومی میداند که همگان در آن شریک هستند، به گونهای که هیچگونه تبعیض و امتیازجویی در آن راه ندارد و بخشش ثروتها و زمینها به کلی ممنوع است؛([17]) رفاه اقتصادی برای همه، با اجرای اصل عدالت اجتماعی و برپایی تسلط قرآن امکانپذیر است.
در واقع رفاه و بینیازى، از میوههای درخت تناور عدل است و امام مهدى با تحقق بخشیدن به اصول دادگرى و عدالت اجتماعی، همگان را به زندگی درست و سازمان یافته میرساند. حضرت برای ایجاد زمینههای اصلاح فردی و اجتماعی با بینیاز کردن مردم از نظر مادى، بستری مناسب را برای پرداختن افراد به طاعت و عبادت پروردگار به وجود میآورد.
سیرة اعتقادى
یکی از مشکلاتی که امام مهدى با آن روبرو میشود، مشکل برداشتها و تفسیرهای نادرستی است که در راه و روشهای دین خدا و اصول و فروع احکام الهی پدید آمده و قرنهاست در ذهن جامعة اسلامی نفوذ کرده است. مشکل امام، مشکل تودههای نادانی است که در دوران عمر خود، گرفتار بدآموزهای گسترده در آموزههای دین بودهاند و اکنون از سر جهل و با رهبری و راهنمایی تزویرگران عالمنما، رو در روی امام و منجی خویش میایستند. کوشش در رسالت امام، تطبیق درست و دقیق آموزههای قرآن بر مسائل حیات بشری و مشخص کردن حد و مرزهای واقعی احکام اسلام است.
در حقیقت در آن دوران، دین و مذهب به سوی هدف اصلی هدایت میشود و جهتگیری و حرکت مذهبى، در راه سعادت و رفاه و تعالی انسان قرار میگیرد. امام مهدى در آغاز رستاخیز خویش، به پیرایش آبادیها از مظاهر تجملگرایی و مصرفزدگى، به ویژه در سازمانها و مؤسسات مذهبی میپردازد و همة امکانات و نیروها را صرف هدف اصلی مذهب، یعنی برپایی عدالت و رفاه عمومی و نجات انسانها از چنگال اهریمنی ظلم و محرومیت میکند. ([18])
سیرة اجتماعی
امنیت اجتماعى، امنیت در بخشهای گوناگون زندگی اجتماعی را در برمیگیرد؛ یعنی امنیت در بخشهای اقتصادى، سیاسى، دفاعى، فرهنگی و ... امنیت اجتماعى زمینهساز همه فعالیتهای درست و مفید اجتماعی و شرط لازم رشد و تکامل خود و جامعه است.
امام مهدی پدیدآورندة امنیت اجتماعى است؛ امنیتی که بشریت در تمام دوران تاریخ خود مانند آن را ندیده است. رسول خدا(ص) در اینباره به حضرت زهرا(س) فرمود: خداوند از نسل امام حسن(ع) و امام حسین(ع) شخصی را بر میانگیزد که دژهای گمراهی را میگشاید و دلهای سیاه قفلخورده را تسخیر میکند.([19]) در آن زمان، روابط نامشروع، مشروبات الکلی و رباخواری از بین میرود. مردم به عبادت و اطاعت رو میآورند و امانتها را به خوبی رعایت میکنند. اشرار نابود میشوند و افراد صالح باقی میمانند. ([20])
پینوشت:
[1]. حر عاملى، وسایل الشیعه، ج3، ص348.
[2]. کلینى، اصول کافى، ج1، ص225.
[3]. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج52، ص336 و صدوق، کمالالدین، ج2، ص675 و حائری یزدى، على، الزام الناصب، ص177.
[4]. بحارالانوار، ج52، ص230.
[5]. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ نامه مهدویت، ص137.
[6]. اصول کافى، ج8، ص278 و بحارالانوار، ج52، ص340 و الغیبه نعمانى، ص233.
[7]. مفید، الارشاد، ص391 و طوسى، الغیبه، ص277 و بحارالانوار، ج52، ص354.
[8]. نعمانى، الغیبه، ص236.
[9]. رضوانى، علىاصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص621 .
[10]. القندوزی الحنفى، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ص431 و حرعاملى، اثبات الهداه، ج3، ص524.
[11]. ابن طاووس، الملاحم و الفتن، ص83 و ابن حماد، الفتن، ص160.
[12]. کمالالدین، ج2، ص122.
[13].الغیبه نعمانى، ص233.
[14]. اثبات الهداه، ج3، ص551.
[15]. ابن حماد مروزى، الفتن، ص99.
[16]. اثبات الهداه، ج3، ص447.
[17]. بحارالانوار، ج52، ص309.
[18]. الغیبه نعمانى، ص297 و اصول کافى، ج3، ص368 و بحارالانوار، ج52، ص374.
[19]. مقدسی شافعی ، یوسف بن یحیى، عقدالدّرر، ص152.
[20]. صافی گلپایگانى، لطفالله، منتخب الاثر، ص474 و الغیبه طوسی، ص32 و بحارالانوار، ج52، ص362.
[11]. النّور )24) : 2.