آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

شکوفایی استعدادها و توانایی‌های انسان و هدایت آن‌ها در مسیر صحیح، رشد و تعالی او را به ارمغان می‌آورد؛ هم‌چنان که عدم بهره‌برداری صحیح از امکانات و استعدادها، سبب سقوط آدمی در پرتگاه‌های انحراف از حقیقت و فلسفه وجودی خویش و جهان می‌شود.
در جهان امروز اگر چه انسان از نظر صنعت و تکنولوژی به پیشرفت‌های چشم‌گیری دست یافته، اما از نظر اخلاقی نه تنها به پیشرفتی نایل نیامده، بلکه از ارزش‌های راستین تهی گشته و در نابسامانی‌ها دست و پا می‌زند، چنان‌که این عصر را، عصر بحران تربیت نامیده‌اند. از این‌رو بایستی بیش از پیش به مسأله تربیت و نقش کاربردی آن پرداخته شود؛ چرا که در فرایند تربیت، تفکرات و خط مشی‌ها شکل گرفته و متربی با پرورش و تربیت صحیح، در آینده با فعالیت‌های خویش جامعه را به سوی سعادت یا انحطاط سوق می‌دهد. از دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) تربیت، نعمتی است خاص انسان‌ها که با توجه به اثرات آن، در تمام مراحل زندگی و به خصوص دوران حساس کودکى، بسیار لازم و پراهمیت می‌باشد. ایشان بخش اعظم این مسؤولیت را متوجه مادران، به عنوان الگویی سرشار از عاطفه برای کودکان، دانسته و آن را وظیفه‌ای انسانی و الهی برای بانوان می‌دانستند؛ هم‌چنان که همواره می‌کوشیدند تا با احیای مقام واقعی مادران و نقش آنان در مسأله تربیت، حضور مؤثر و نامحسوس بانوان در امور اجتماع و رابطه مستقیم آن با سعادت اجتماع را به همگان یادآوری کنند.
اهمیت تربیت
تربیت، در حقیقت علم، هنر و یا خدمتی است که فردی با صلاحیت، استعدادهای نهفته آدمی را طی جریانی مستمر و هدفمند کشف و شکوفا می‌کند. در مکتب اسلام، تربیت یعنی احیای فطرت خداآشنای آدمی و پرورش ابعاد وجودی او در جهت حرکت به سوی کمال بی‌نهایت. ([1]) امام خمینی(ره) نیز با در نظر گرفتن این فطرت توحیدى، تربیت را عامل شکوفایی آن دانسته‌اند. ([2]) از نظر ایشان، انسان حیوانی قابل تربیت است([3]) که در بدو خلقت چیزی جز استعداد محض نیست. ([4]) اگر این طبع خالی النقش در میان دو بی‌نهایت کمال و شقاوت به وسیله تربیت مهار نگردد، در طلب امور برای خود به حد افسار گسیختگی خواهد رسید. ([5]) از این روست که نعمت تربیت پذیری انسان دستمایه و غایت بعثت انبیاء قرار گرفته است. ([6]) اگر چه تعلیم و تربیت از نظر بزرگان دین و علم جزء برترین دانش‌هاست، اما امروزه اغلب روان‌شناسان، هیچ یک از سرشتوراثت و تربیت را به تنهایی عامل اصلی رشد نمی‌دانند؛ بلکه معتقدند این دو در جهت هدایت رشد همواره با یکدیگر در تعامل‌اند. ([7]) البته در برخی موارد نیز تربیت می‌تواند بر وراثت غالب شود؛ چنان‌چه دکتر کارل، زیست‌شناس، معتقد است زمینه‌های ارثی هرچه باشند، فرد تحت تأثیر تربیت در مسیری قرار می‌گیرد که یا وی را به قله کوه‌های مرتفع، یا به دامنه تپه‌ها و یا به میان گل و لای منجلاب‌ها می‌کشاند.
در مکتب اسلام، تربیت افراد، چه از جهت پرورش شایسته انسانی و چه از جهت مقدمه بودن برای ساختن جامعه توجه خاصی شده است؛ چنانچه حضرت امام(ره) ریشه گرفتاری‌ها را تربیت نشدن انسان‌هایی دانسته‌اند که در کسوت‌های مختلف اجتماعی، فردی در جامعه ظاهر می‌شوند. ([8]) این گونه افراد دارای پایه‌های استوار فکری برای اعمالشان نیستند و عقایدشان از عمق معانی و ارزش‌ها سیراب نگشته است.
ویژگی دوران کودکی در اثرپذیرى
امروزه مکتب روان‌کاوی برای اثر بنیادی اولین سال‌های زندگی در رشد و شکل‌گیری شخصیت، ارزش بسیاری قایل است؛ زیرا در این دوره که ساختمان عصبی از قدرت انعطاف ‌پذیری بالایی برخوردارند، سرعت یادگیری و پایداری آن بیشتر است. ([9]) همچنین روان‌شناسان رشد روانی کودک را به دوره‌های مهمی تقسیم می‌کنند که در هر یک از حوزه‌های رشد، اثر گذار است. اگر در این دوره‌ها رفتار خاصی شکل نگیرد، ممکن است در آینده رشد آن به حد بالقوه نرسد. ([10]) این مطالب، در حقیقت همان فرمایش امام علی(ع) است که قلب کودک را زمین کاشته نشده‌ای توصیف می‌کند که آماده پذیرش هر بذری است: ما ألْقِیَ فِیها مِن شَیْءٍ قَبِلَتْهُ([11])؛ آماده پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده می‌شود.
آن حضرت ضمن بیان ویژگی‌های این دوران، درباره ویژگی تربیت در این دوران می‌فرماید: العلمُ فی الصِغَر، کالنقش فِی الحجر([12])؛ علم آموزی در کودکی همانند نقش بر روی سنگپایدار می‌باشد. از این‌رو خطاب به فرزند گرامی خویش می‌فرماید: بر آن شدم، تو را با خوبی‌ها تربیت کنم؛ زیرا در آغاز زندگی قرار دارى، تازه به روزگار روی آورده‌اى، نیتی سالم و روحی با صفا داری([13]). امام خمینی(ره) نیز با الهام از این مکتب فرموده است: اطفال را معلومات یا اخلاقی که در اول صباوت حاصل شده، تا آخر کهولت باقی و برقرار است.([14])
اگر فراگیری در کودکی ریشه‌ای‌تر و پایه آموزش‌های پسین است، از این روست که به گفته ابن خلدون، آموزش نخستین، مبدأ ملکات قلبی است([15])؛ هم‌چنان‌که برخی معتقدند کودک در پنج سالگی نسخه کوچک شخص جوانی است که در آینده شخصیتش شکل خواهد گرفت. ([16]) شاید این سخنان، شبهه نفی اختیار برای هرگونه تغییر روش در آینده فرد را به دنبال داشته باشد یا بسیار مبالغه به نظر برسد، اما باید توجه داشت که اگرچه انسان موجود قابل تغییر و بازگشتی است که در صد سالگی هم امکان تغییر خود را دارد، اما بی‌شک حالات روحی کم­کم به صورت ملکه درآمده و برگرداندن آن‌ها دشوار خواهد شد. ([17]) امام(ره) نیز با درک این ضرورت‌ها، همواره به جوانان تأکید می‌کردند در جوانی به مجاهده و تربیت نفس بپردازند؛ زیرا آدمی با افزایش سن از ملکوت اعلی دور شده و ذهنش مکدر می‌گردد. ([18])
امام علی(ع) نیز خطاب به فرزندشان، امام حسن(ع) می‌فرماید: در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آن‌که دل تو سخت شود و عقل تو به چیز دیگری مشغول گردد.([19])
خانواده و تربیت فرزندان
خانواده اولین هسته طبیعی و فراگیرترین واحد سازنده جامعه است و والدین نیز اولین معماران شخصیت کودک هستند که باید به این مسؤولیت خود در قبال کودک و جامعه اهمیت به سزایی بدهند؛ زیرا تربیت صحیح از حقوق اولیه و اساسی فرزند است که بر عهده والدین می‌باشد. تأثیر محیط خانواده در روند رشد و تربیت به اندازه‌ای است که برخی ریشه شخصیت را از دوران کودکی و نوع روابط فرد با اعضای خانواده دانسته([20]) و برخی دیگر پا فراتر نهاده و از دید جامعه‌شناسى، خانواده را یکی از پنج عامل تکوین، رشد و یا انحطاط تمدن‌ها([21]) و یا معیار شناخت و سنجش آسیب‌های اجتماعی([22]) می‌دانند. امام(ره) نیز اولین محیط و محل شروع تربیت را خانواده و به خصوص دامان مادر معرفی می‌کند که در کنار پدر پایه‌ریز استقلال و آزادی و تعهد است([23]) و کودکی که به این شیوه خوب تربیت شود، جز با عوامل قوی قدم در بی‌راهه نمی‌گذارد. ([24])
جایگاه محوری مادر
امام خمینی(ره) با در نظر گرفتن اوّلیت و اولویت مادر در تربیت کودک، اغلب خطابات خود را در مورد تربیت کودکان، متوجه مادران و بانوان نموده و فرموده‌اند: [بچه] در دامن مادر بهتر تربیت می‌شود، تا در جوار پدر.([25]) عاطفه مادری سبب می‌شود وی بیش از دیگران به کودک خود توجه نماید؛ و نیز موقعیت زیستی روانی و همراهی دائمی مادر با کودک، نقش بالاتری نسبت به پدر که زمان کمتری با کودک می‌گذراند، دارد و کودک، او را به عنوان اولین و مطمئن‌ترین رهبر می‌پذیرد. خانم طباطبایى، عروس بزرگوار امام(ره) نقل می‌کنند:
امام(ره) نقش مادر را در خانه بسیار تعین کننده می‌دانستند و به تربیت بچه اهمیت زیادی می‌دادند. گاهی ما به شوخی می‌گفتیم: پس زن باید همیشه در خانه بماند؟ ایشان در جواب می‌گفتند: شما خانه را کم نگیرید، تربیت بچه‌ ها کم نیست. اگر کسی بتواند یک نفر را تربیت کند، خدمت بزرگی به جامعه کرده است. ایشان معتقد بودند که تربیت فرزند از عهده مرد بر نمی‌آید و این کار دقیقاً به زن بستگی دارد؛ چون عاطفه زن بیشتر است و قوام خانواده هم باید براساس محبت و عاطفه باشد.([26])
تأکید بر نقش مادر به منظور نفی نقش پدر و یا کم اهمیت جلوه دادن آن نیست؛ چرا که اسلام بار کلی صیانت از حریم خانواده و رشد دادن اعضای آن به سوی کمال را بر دوش مردان نهاده است. اما از جایگاه ارزشمند و تأثیرگذار مادر در این زمینه، نسبت به نقش پدر، نباید غافل شد؛ جایگاهی که نزد امام(ره) از شرافت بسیار بالایی برخوردار بود؛ آن‌چنان که زنان را در این شرافت جلوتر از مردان می‌دانستند. ([27]) و با الهام از آموزه‌های دینی در زمینه مقام و شأن مادر می‌فرمود: یک شب مادر نسبت به فرزندش از سال‌ها عمر پدر متعهد، ارزنده‌تر است.([28]) تربیت انسانی و اسلامی شاخص‌ترین و اصلی‌ترین وظیفه زنان در کسوت مادری است؛ چرا که به عقیده امام(ره): شما [بانوان] مسئولید که در دامن‌های خودتان اولادهای متّقی بار بیاورید، تربیت کنید، به جامعه تحویل بدهید....([29]) روان‌شناسان 80% تربیت کودک را سهم مادر می‌دانند([30])؛ چرا که اولین برخوردها، جملات و آشنایی‌ها هرگاه استمرار پیدا کند و با نیروی روانی و اثرگذاری در دل آدمی نفوذ پیدا کند، تأثیر به سزایی بر وی می‌گذارد. کودک نیز پس از تولد با نخستین فردی که تماس و ارتباط برقرار می‌کند یا به عبارتی ارتباط قبلی خود را ادامه و گسترش می‌دهد مادر است که اگرچه این ارتباط به ظاهر ارتباطی زیستی می‌باشد، اما سبب پیدایش و تقویت رابطه روانی و عاطفى، به عنوان نخستین عامل رشد و تکامل کودک می‌شود. کودک، به وسیله مادر با دیگران آشنا شده و ارتباط برقرار می‌کند و مادر تکیه‌گاه قابل اعتماد و منبع کسب اطلاعات و آگاهی‌های لازم و جدید برای وی محسوب می‌شود؛ چنان‌چه در این زمینه گفته شده: کودک در آغوش مادر وابسته‌تر از هر موجود دیگری روی زمین است؛ ولی در همان‌جا نخستین تأثیرات اخلاقى، محبت و خداشناسی را احساس می‌کند. رعایت اصول اخلاقی در انسان نتیجه توسعه نخستین تأثیرات محبت و خداشناسی است که نوزاد احساس کرده است.([31]) این جایگاه کلیدی مادر سبب می‌شود اولین عنصر لازم در تربیت، یعنی پذیرش از سوی متربی به راحتی برایش حاصل گردد. از سوی دیگر علاوه بر این‌که خود، عامل انسانی تربیت است، نقش تعیین کننده‌ای در کنترل و انتخاب عوامل غیر انسانی تربیت، همچون محیط، دوستان و ... دارد. باید توجه داشت که این تأثیرات تنها در بعد روانی کودک خلاصه نشده، بلکه به تبع آن در سایر ابعاد زندگی او دخالت خواهد داشت. روان‌شناسان در تحقیقی پس از بررسی کودکان جدا از مادر به این نتیجه رسیدند کودکانی که با مادران خود زندگی کرده‌اند، از جنبه‌های رشد بدنى، ادراکى، حافظه، شناخت محیط، هوش و رشد اجتماعی بر کودکانی که جدا از مادر زندگی کرده‌اند، برتری دارند. ([32])
ارتباط عاطفی و دلبستگی مادر به کودک
به جرأت می‌توان گفت بهترین روش تربیت، استفاده از نیروی عظیم محبت است و چنانچه خداوند علت موفقیت پیامبر(ص) در امر رسالت و تربیت بشر را لطف و مهربانی ایشان، بیان می‌کند: به [برکتِ] رحمت الهى، با آنان نرم‌خو [و پر مهر] شدى، و اگر تند‌خو و سخت‌دل بودی قطعاً از پیرامون تو پراکنده می‌شدند.([33]) کودک نیز به محبت و روابط عاطفی نیازمند است؛ چنانچه مرحوم فلسفى; می‌گوید: احساسات کودک قبل از عقل او ظهور می‌کند و بهره‌برداری از سرمایه‌های عاطفی بسیار زودتر از ذخایر عقل او شروع می‌شود.([34]) با توجه به این مطلب باید گفت، کودک قبل از هر چیز در جنبه عاطفی رشد می‌کند و اشباع غریزه محبت‌جویی جز در دستان مادر به نیکوترین و پسندیده‌ترین وجه نیست. عطوفت بلاشرط مادر سبب ایجاد علاقه و دلبستگی میان کودک و مادر و پدید آمدن مقبولیت و رابطه‌ای قوی و محکم میان آن دو می‌شود. امام خمینی(ره) این رابطه را این گونه ترسیم می‌نماید: ... بچه‌ها آن علاقه‌ای که به مادر دارند، به هیچ کس ندارند و در دامن مادر که هستند تمام ... آرزوهایی که دارند، خلاصه می‌شود در مادر، همه چیز را در مادر می‌بینند.([35]) از این رو ایشان علت بهتر بودن فراگیری و یادگیری کودک از مادر نسبت به معلم و پدر و ... را وجود علاقه کودک به مادر، که بیشتر از همه علایق است، می‌داند. ([36])
محبت نیز می‌تواند در تقلید و الگوپذیری کودک نقش مؤثری داشته باشد؛ چنانچه شهید مطهرى; درباره‌ی نیروی محبت می‌گوید: محبت به سوی مشابهت و مشاکلت می‌راند و قدرت آن سبب می‌شود، محب به شکل محبوب درآید. ([37]) در حقیقت راز نفوذ مادر، همان محبت بی‌شائبه اوست که رهبری بی‌رقیب وی را تضمین می‌کند؛ چرا که یکی از عوامل روانی اطاعت‌پذیری و اثرگذاری دوست داشتن است که خالصانه‌ترین و بی‌دریغ‌ترین آن‌ها در دامان مادر یافت می‌شود. همان‌گونه که در روایات آمده است: الإنسانُ عبیدُ الإحسان؛ انسان بنده احسان است.([38])
الگوگیری و تقلید کودک از مادر
تقلید از رفتار والدین و اعضای خانواده از بارزترین ویژگی‌های کودکان خصوصاً در سنین پیش‌دبستانی است؛ چرا که هر اندازه الگوهای رفتاری نزد کودک، شخصیت محبوب‌تری داشته باشند؛ رفتارهای کلامی و غیر کلامی آن‌ها بیشتر مورد توجه واقع می‌شود. ([39]) بنابراین والدین، خصوصاً مادر نقش به سزایی در پیدایی و شکل‌گیری شخصیت و گرایش و نگرش کودک دارد، تا آن‌جا که نبی‌اکرم9 می‌فرمایند: مَن یُولَدُ، یُولَدُ عَلَی الفطرةِ و أبَواهُ یُهَوِّدانِه و یُنَصِّرانِه([40]). دامنه‌ی این اثرگذاری تا حد جهت‌دهی به دین کودک گسترش می‌یابد.
تقلید و الگوپذیری در دوران کودکی از قدرت بالایی برخوردار است؛ زیرا کودک با جهان اطراف و قواعد زندگی ناآشناست و از سویی قدرت تمیز و داوری و تعقل هنوز در وجود او رشد لازم را نکرده است. بنابراین کودک که برای شباهت به مادر، انگیزه‌های عاطفی و روانی کافی را دارد، به تقلید از رفتار مادر می‌پردازد؛ آن‌چنان که بسیاری از رفتارهای وی حتی در بزرگسالى، انعکاس و آئینه‌ای از رفتارهای مادر اوست. امام خمینی(ره) در این رابطه می‌فرماید: بچه از همان جا [‍دا‌من مادر]، اعمالش و گفتارش به تقلید از مادر که از همه تقلیدها بالاتر است و به تزریق مادر که از همه تزریق‌ها مؤثرتر است تربیت می‌شود.([41])
رفتار مادران در پی سرمشق کودکان بهتر زهرکتاب و زهرگونه دفتر است
بنابراین می‌توان گفت راز موفقیت مادر در امر تربیت کودک، در حقیقت نتیجه فرایندی دو سویه میان او و کودک است که سبب می‌شود القاء معانی و آموزه‌ها به کودک در این رابطه تسریع و مؤثرتر واقع گردد.
ادامه دارد...
پی­نوشت:
[1]. علی قائمى، زمینه تربیت، ص 27.
[2]. برگرفته از: صحیفه امام، ج 14، ص 33.
[3]. همان، ج 8، ص 255.
[4]. امام خمینی(ره)، چهل حدیث، ص 323.
[5]. برگرفته از: صحیفه امام، ج 11، ص 449 و 450.
[6]. همان، ج 4، ص 189.
[7]. ریتال اتکینسون، زمینه روان‌شناسی هلیگارد، ترجمه محمدتقی براهنى، ج 1، ص 136.
[8]. برگرفته از: صحیفه امام، ج 15، ص 491.
[9]. حمزه گنجى، روان‌شناسی عمومى، ص 322.
[10]. زمینه روان‌شناسی هلیگارد، ج 1، ص 14.
[11]. محمد دشتى، نهج البلاغه، نامه 31، ص 533 .
[12]. محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج 1، ص 224.
[13]. نهج البلاغه، نامه 31، ص 533 .
[14]. امام خمینی(ره)، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 154.
[15]. فلسفه تعلیم و تربیت، ج 1، ص 327.
[16]. محمد عطاران، آراء مربیان بزرگ مسلمان درباره تربیت کودک، ص 111.
[17]. ر.ک؛ مرتضی مطهرى، تعلیم و تربیت در اسلام، ص 57 .
[18]. برگرفته از: صحیفه امام، ج 14، ص 153.
[19]. نهج البلاغه، نامه 31، ص 523.
[20]. مرکز انجمن اولیاء و مربیان، کنگره سال جهانی خانواده، ص 119.
[21]. علی قائمى، تربیت و بازسازی، ص 57 .
[22]. باقر ساروخانى، مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی خانواده، ص 134.
[23]. برگرفته از: صحیفه امام، ج 15، ص 245.
[24]. همان، ج 8، ص 363.
[25]. همان، ج 9 ، ص 294.
[26]. غلامعلی رجایى، برداشت‌هایی از سیره امام خمینی(ره)، ص 33.
[27]. برگرفته از: صحیفه امام، ج 7، ص 283 . یک بار امام(ره) به یکی از دخترانشان فرمود: حاضرم ثوابی را که تو از تحمل شیطنت فرزندت می‌برى، با ثواب تمام عبادات خود عوض کنم. برداشتی از سیره امام خمینی(ره)، ص 34.
[28]. تبیان، ج 8 ، ص 124به نقل از: جلوه‌های رحمانى، ص 47.
[29]. صحیفه امام، ج 7، ص 504.
[30]. مرکز امور مشارکت زنان ریاست جمهورى، زنان و گفت‌وگوی تمدن‌ها، ج 2، ص 108.
[31]. ژان شاتو، مربیان بزرگ، ترجمه حسین شکوهى، ص 231.
[32]. ناصر بی‌ریا، روان‌شناسی رشد، ج 2، ص 859.
[33]. آل عمران3 : 159.
[34]. محمدتقی فلسفى، کودک از نظر وراثت و تربیت، ج 1، ص 226.
[35]. صحیفه امام، ج 7، ص 283.
[36]. همان، ج 8 ، ص 90.
[37]. مرتضی مطهرى(ره)، جاذبه و دافعه حضرت علی(ع)، ص 68.
[38]. بحارالأنوار، ج 71، ص 117.
[39]. غلامعلی افروز، روان‌شناسی و تربیت کودکان و نوجوانان، ص 61.
[40]. محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج 5 ، ص 296.
[41]. صحیفه امام، ج 7، ص 283.

تبلیغات