نسیم صبح/امام مهدی دوازدهمین جانشین رسول خدا(ص)
آرشیو
چکیده
متن
اعتقاد به وجود دوازده جانشین برای پیامبر اکرم(ص) از سخنان صریح و بیپرده خود آن بزرگوار پدیده آمده است و لذا این عقیده، عقیدهای اسلامی است و نه مذهبى. در مقالهای که فصلنامه انتظار موعود در شماره 25 و 26 خود منتشر کرده است و ما آن را ضمن تشکر از ناشر محترم و نویسنده گرانقدرجناب آقای غلامحسین زینلی که به کند و کاوی پژوهشگرانه در این مقوله پرداخته است در چند شماره تقدیم حضور خوانندگان ارجمند مینماییم:
بخش دوم
ویژگیهای امامان: در حدیث
حدیث امامان أثنا عشر:، ویژگیهایی داراست که مجموع آن جز بر معصومین: بر کس دیگر قابل تطبیق نیست. مهمترین این ویژگیها عبارت است از:
1. عدد آنان دوازده نفر است: ... أثنا عشر خلیفة .... ([1])
2. همگی آنان از قریش هستند: ... کلّهم من قریش.([2])
3. این دوازده نفر، خلفای کلّ امت هستند، نه بخشی از امت.
سؤال شد چند نفر خلیفه بر این امت خلافت خواهند کرد؟ پیامبر(ص) فرمود: دوازده نفر... ([3])و([4]) و نیز: همواره امر خلافت، میان امتم به شایستگی ادامه دارد، تا دوران خلافت دوازده خلیفه سپری گردد.... ([5])
در مجموعهی روایات فوق، تعبیری مهم به چشم میخورد و آن، واژهی امّت است که همه پیروان پیامبر اکرم(ص) را از صدر اسلام تا قیامت شامل میشود، و هرگز نمیتوان آن را به مسلمانان عصری خاص اختصاص داد.
روایاتی که واژه فوق در آن به کار رفته، گویای آن است که خلفای دوازدهگانه خلفای کلّ امتند، از اینرو آنها چنانکه دانشمندان اهل سنت پنداشتهاند خلفای امت اسلامی در قرن اول، یا دوم هجری نیستند، تا آنکه دوران خلافتشان پس از گذشت زمان تعیین شده، سپری شده باشد، بلکه آنها چنانکه نصوص روایات فوق نشان میدهد خلفای کل امت اسلامیاند و تا امت باقی است، همواره یکی از آنها، میان امت باقی است، تا امّت بدون پیشوا و سرپرست باقی نماند.
4. در شماری از تعابیر حدیث، قوام و استواری دین، دایر مدار وجود خلفای دوازدهگانه است: لایزال الدّین قائماً حتّی تقوم السّاعة أو یکون علیکم أثنا عشر خلیفة.... ([6])
به مفاد دو روایت فوق، اگر دوران خلافت خلفای دوازدهگانه سپری شود؛ دین، قوام و استواری خود را از دست خواهد داد. و چون دین، استوار و پابرجاست، پس هنوز دوران خلافت آنها پایان نپذیرفته است. مفهوم فوق، به هیچ روی با توجیهات دانشمندان اهل سنت دربارهی حدیث، سازش ندارد.
5 . در شمار دیگری از نقلهای حدیث، عزّت دین، دایر مدار وجود امامان دوازدهگانه قرار داده شده است؛ یعنی دین، تا زمانی عزیز است که اینان باشند، و اگر روزی فرا رسد که کسی از آنان باقی نباشد، اسلام عزت خود را از دست خواهد داد: لایزال هذا الدّین عزیزاً إلی أثنا عشر خلیفة... و لایزال هذا الدّین قائماً ما کان أثنا عشر خلیفة کلّهم من قریش.([7]) از آنجا که نمیتوان پذیرفت اسلام، عزّت خود را از دست داده باشد، باید بپذیریم که دوران خلافت خلفای دوازدهگانه هنوز پایان نیافته است.
6 . در برخی نقلها آمده است: دشمنی دشمنان، به آنان زیان نمیرساند.([8]) و تنها گذاشتن و خوار کردن آنان، زیانی به آنها وارد نمیسازد.([9])
تعابیر فوق نشان میدهد که خلافت خلفای دوازدهگانه رسول خدا(ص) لزوماً به معنای حاکمیت و قدرت ظاهری نیست، چون اگر چنین باشد و با این وجود، مردم آنان را تنها گذاشته، یا با ایشان به دشمنی برخیزند، و این امر به شکست ظاهری آنها منتهی شود، زیان آشکاری به ایشان خواهد رسید؛ از اینرو آشکار میگردد که حاکمیت و سلطه ظاهری در خلافت آنها نقشی ندارد و خلافتشان، یک منصب الهی و استحقاقی است و حاکمیت و قدرت ظاهرى، تنها یکی از شؤون خلافت الهی است، که اگر زمینه فراهم گردد؛ خلفای رسول خدا(ص) به این امر مبادرت داشته و چنانچه شرایط اجازه ندهد؛ در این صورت گزند و زیانی به منصب خلافت الهی آنان وارد نخواهد شد.
7. در شماری از تعابیر حدیث آمده است: إنّ هذا الأمر لاینقضی حتّی یمضی فیهم أثنا عشر خلیفة... ([10])؛ امر خلافت پایان نمییابد، مگر آنکه دوران خلافتِ دوازده نفر خلیفه سپری شود که همگی آنان از قریشاند.
تعبیر فوق نشان میدهد که امر خلافت، میان امت اسلامی دایر مدار وجود خلفای دوازدهگانه رسول خدا(ص) است و تا یکی از آنان باقی است، خلافت نیز باقی است و هرگاه دوران آنان سپری شود، روزگار خلافت نیز به پایان خواهد رسید. به جز نقل فوق از حدیث جابر، دلایل دیگری نیز وجود دارد که نشان میدهد عُمر خلافت، پایان نیافته است، بلکه دوران خلافت خلفای دوازدهگانه رسول خدا(ص) ادامه دارد. صاحبان صحاح اهل سنت از رسول خدا(ص) نقل کردهاند که فرمود: لایزال هذا الأمر فی قریش ما بقی من النّاس إثنان([11])؛ همواره امر خلافت در میان قریش است، تا آنگاه که دو نفر انسان در جهان باقی باشند. به دلالت حدیث فوق همواره در همه زمانها، خلیفهای از تبار قریش میان امّت اسلامی وجود دارد، تا جهان به پایان رسد. حدیث فوق، حدیث امامان اثنا عشر را تکمیل میکند و نشان میدهد که هماکنون، خلیفه قرشی تباری میان امّت اسلامی وجود دارد.
همچنین شماری از دانشمندان اهل سنت در شرح حدیث جابربن سمره که موضوع بحث کنونی ما است، حضرت مهدی را مصداق حدیث، و او را یکی از خلفای دوازدهگانه رسول خدا دانستهاند. از آن جملهاند: ابو داود، سیوطی و ابنکثیر. ([12])
افزون بر این، شخص رسول خدا(ص) نیز براساس احادیث صحیحی که از آن حضرت در دست است حضرت مهدی را یکی از خلفای امت اسلامی به شمار آوردهاند. شماری از حافظان حدیث، از رسول خدا(ص) نقل کردهاند که فرمود: یکی از خلفای شما خلیفهای است که اموال را میبخشد، بدون آنکه آن را بشمارد.([13])
دانشمندان مسلمان، مصداق حدیث فوق را حضرت مهدی موعود دانستهاند.([14])
چنانکه میدانیم، حداقل، حکومت ظاهری حضرت مهدی پس از این و در آخرالزمان خواهد بود. نتیجه، این که خلافت خلفای دوازده گانه، پایان نیافته است؛ بلکه خلافت الهیِ جانشینان رسول خدا ادامه دارد.
8 . در شماری از تعابیر حدیث، مطالبی به چشم میخورد که نشان میدهد مسأله خلافت، در دوران خلفای دوازدهگانه، در مسیر خیر و صلاح قرار خواهد داشت. در یکی از نقلهای حدیث جابر آمده است: همواره امر خلافت صالح و شایسته است، تا دوازده نفر امیر وجود داشته باشند که همگی آنان از قریش هستند.([15])
و در حدیث ابوجحیفه آمده است: همواره مسأله خلافت در میان امتم به نحو شایستهای ادامه دارد تا دوران دوازده نفر خلیفه که همگی آنان از قریش میباشند سپری گردد.([16])
9. در یکی از نقلهای حدیث آمده است: دین خدا، همواره استوار و پا برجا است، تا قیامت به پا شود یا آنکه دوازده نفر خلیفه بر شما خلافت کنند که همگی آنان، از قریشاند.([17])
از حدیث فوق نیز به وضوح استفاده میشود که دوران خلافت خلفای دوازدهگانه پایان نیافته، بلکه تا قیامت استمرار دارد. این، با نظر دانشمندان تشیع سازگار است، نه با نظر دانشمندان اهل سنت.
وقتی تاریخ خلافت اسلامی را مینگریم، سلسلهای را که خلافت آنان، منطبق بر حدیثهای فوق باشد، نمییابیم؛ سلسهای که از دوازده نفر تشکیل شده باشند، خلفای کلّ امت اسلامی باشند، از دودمان قریش باشند و همگی آنان افرادی صالح و شایسته باشند. اینجا است که باید بپذیریم مقصود از خلفای دوازدهگانه، امامان اهلبیت رسول خدایند که همگی آنان، افرادی صالح و شایستهاند و از نسل خود رسول خدا(ص) و خلافت آنان نیز منصبی الهی است. اینان، اگر به عرصه حکومت ظاهری قدم نهند، حکومت آنان شایستهترین حکومت موجود خواهد بود. این واقعیتی است که جهان اسلام، یک بار، آن را در روزگار حکومت امیرمؤمنان علی(ع) دیده است و پس از این، یک بار دیگر در روزگار حکومت جهانی فرزندش، حضرت مهدی موعود و پس از آن، خواهد دید.
10. این حدیث با تفکر اهل سنت در بحث خلافت ناسازگار است. زیرا اهل سنت بر این باورند که رسول خدا پس از خود کسی را به عنوان جانشین خویش تعیین نکرده بلکه با سکوت خود تصمیمگیری درباره مسأله خلافت را به اصحاب و امّت واگذار نموده است. بنابراین، انتخاب خلیفه حقی از حقوق مردم است، و آنان حق دارند از میان افراد شایسته در طی زمانهای مختلف، به هر تعدادی که بخواهند و از هر قوم و قبیلهای که تشخیص دهند، خلیفه و امامی برای خود انتخاب کنند.
این در حالی است که حدیث یاد شده با چنین فکر و اندیشهای ناسازگار است و آن را نفی میکند؛ زیرا رسول خدا(ص) در این حدیث برای خلفای امت اسلامی، اوصاف و شرایطی تعیین نموده، و امت اسلامی نیز مؤظف به رعایت این شرایط میباشند. مثل اینکه باید تعداد خلفای امت اسلامی دوازده نفر باشند، همهشان از قریش باشند، افرادی صالح باشند، خلفای کل امت باشند، وجودشان مایه عزت دین و عزت خلافت باشد.
تعیین اوصاف و شرایط یاد شده برای خلیفه و پیشوای امت اسلامى، از جانب رسول خدا(ص) به وضوح بیانگر آن است که تعیین جانشین پیامبر حق خدا و پیامبر است، نه حق مردم. چرا که اگر این امر از حقوق مردم بود معنا نداشت که پیامبر حقوق آنان را نادیده گرفته و برای آن، شرایطی ذکر کند. بلکه چنانکه طبق ادعا اصل مسأله به امت واگذار شده باید بیان اوصاف و شرایط آن نیز به مردم واگذار میشد، و خود مردم شرایط و اوصاف جانشین رسول خدا(ص) را تعیین میکردند. حال آنکه چنین نشده، و پیامبر چنین حقی برای اصحاب و دیگر آحاد امت اسلامی قایل نشده، و شخصاً به تعیین شرایط لازم برای خلیفه و پیشوای مسلمین، اقدام نمودهاند.
پینوشت:
[1]. مسلم، صحیح، کتاب أماره، باب 51 و احمدبن حنبل، مسند، ج 5 ، ص 106 90 و طبرانى، معجم کبیر، ج 2، ص 277.
[2]. بخارى، صحیح، کتاب احکام، باب 51 و ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج 1، ص 153 و بیهقى، دلایل النبوة، ج 6 ، ص 561 .
[3]. در حدیث جابربن سمرة آمده است: یکون لهذه الأمّة أثنا عشر خلیفة» و در حدیث ابن مسعود آمده است: أنه سئل کم یملک هذه الأمّة من خلیفة؟ قال: أثنا عشر... و در حدیث ابوجحیفه آمده است: لایزال أمر أمتی صالحاً حتی یمضی أثنا عشر خلیفة... و احمدبن حنبل، مسند، ج 5 ، ص 106 و طبرانى، معجم کبیر، ج 2، ص 198 و متقی هندى، کنزالعمال، ج 12، ص 33.
[4]. لایزال الدّین قائماً حتی تقوم الساعة أو یکون علیکم أثنا عشر خلیفة... و لایزال هذا الدّین قائماً ما کان أثنا عشر خلیفة کلّهم من قریش و مسند احمدبن حنبل، ج 2، ص 55 و مستدرک حاکم نیشابورى، ج 4، ص 501 و نورالدین هیثمى، مجمع الزواید، ج 5 ، ص 344 و فتح البارى، ج 13، ص 212.
[5]. لایزال أمر أمتی صالحاً حتّی یمضی أثنا عشر خلیفة ... حاکم نیشابورى، مستدرک، ج 3، ص 618 و نورالدین هیثمى، مجمع الزواید، ج 5 ، ص 190 و متقی هندى، کنزالعمال، ح 33849 و محمدبن اسماعیل بخارى، تاریخ بخارى، ج 8 ، ص 411.
[6]. مسلم، صحیح، کتاب أماره، باب 1 و أبیداوود، سنن، کتاب المهدى، و سیوطى، تاریخ الخلفا، ص 18 و بیهقى، دلایل النبوة، ج 6 ، ص 52 و ابن حجر عسقلانى، فتح البارى، ج 13، ص 212 و البانى، سلسلة الصحیحة، ح 376.
[7]. مسلم، صحیح، کتاب أماره، باب 1 و احمدبن حنبل، مسند، ج 5 ، ص 106 90 و متقی هندى، کنزالعمال، ج 12، ص 32 و فتح البارى، ج 13، ص 211 و معجم کبیر طبرانی، ج 2، ص 195.
[8]. لایضرّهم عداوة مَن عاداهم ...، معجم کبیر، ج 2، ص 256، ح 2073 و کنزالعمال، ج 12، ص 33.
[9]. لایضرّهم مَن خذلهم....
[10]. معجم کبیر ، ج 2، ص 285 و فتح البارى، ج 13، ص 211.
[11]. صحیح مسلم، کتاب اماره، باب 1 و صحیح بخارى، ج 4، ص 218 و ج 9، ص 78 و مسند احمد، ج 2، ص 39، 93 و 128.
[12]. سنن ابی داود، کتاب المهدى و تاریخ الخلفاء، ص 10 12 و النهایة فی الفتن، ج 1، ص 9 .
[13]. من خلفائکم خلیفةیحثو المال حثیاً لا یعدّه عدد؛ صحیح مسلم، کتاب فتن، ح 68 و مسند احمد، ج 3، ص 5 ، 37، 49، 60 ، 96 و 317 و درالمنثور، ج 6 ، ص 58 و مستدرک حاکم، ج 4،ص 454 و جامع الاصول، ج 11، ص 84 ، ح 7891.
[14]. البانى، صحیح الجامع الصغیر، ج 5 ، ص 217.
[15]. لایزال هذا الأمر صالحاً حتی یکون اثنا عشر امیراً کلّهم من قریش؛ مسند احمد، ج 5 ، ص 97 و 107.
[16]. لایزال أمر امّتی صالحاً حتی یمضی اثنا عشر خلیفة کلهم من قریش؛ مستدرک حاکم، ج 3، ص 618 و مجمع الزواید، ج 5 ، ص 190 و کنزالعمال، ح 33849.
[17]. لایزال الدین قائماً حتی تقوم الساعة او یکون علیکم اثنا عشر خلیفة... کلّهم من قریش؛ مسلم، صحیح، کتاب اماره، باب 1 و ابی داود، سنن، کتاب المهدى، تاریخ الخلفاء، ص 18 و بیهقى، دلایل النبوة، ج 6 ، ص 520 و فتح البارى، ج 13، ص 212
بخش دوم
ویژگیهای امامان: در حدیث
حدیث امامان أثنا عشر:، ویژگیهایی داراست که مجموع آن جز بر معصومین: بر کس دیگر قابل تطبیق نیست. مهمترین این ویژگیها عبارت است از:
1. عدد آنان دوازده نفر است: ... أثنا عشر خلیفة .... ([1])
2. همگی آنان از قریش هستند: ... کلّهم من قریش.([2])
3. این دوازده نفر، خلفای کلّ امت هستند، نه بخشی از امت.
سؤال شد چند نفر خلیفه بر این امت خلافت خواهند کرد؟ پیامبر(ص) فرمود: دوازده نفر... ([3])و([4]) و نیز: همواره امر خلافت، میان امتم به شایستگی ادامه دارد، تا دوران خلافت دوازده خلیفه سپری گردد.... ([5])
در مجموعهی روایات فوق، تعبیری مهم به چشم میخورد و آن، واژهی امّت است که همه پیروان پیامبر اکرم(ص) را از صدر اسلام تا قیامت شامل میشود، و هرگز نمیتوان آن را به مسلمانان عصری خاص اختصاص داد.
روایاتی که واژه فوق در آن به کار رفته، گویای آن است که خلفای دوازدهگانه خلفای کلّ امتند، از اینرو آنها چنانکه دانشمندان اهل سنت پنداشتهاند خلفای امت اسلامی در قرن اول، یا دوم هجری نیستند، تا آنکه دوران خلافتشان پس از گذشت زمان تعیین شده، سپری شده باشد، بلکه آنها چنانکه نصوص روایات فوق نشان میدهد خلفای کل امت اسلامیاند و تا امت باقی است، همواره یکی از آنها، میان امت باقی است، تا امّت بدون پیشوا و سرپرست باقی نماند.
4. در شماری از تعابیر حدیث، قوام و استواری دین، دایر مدار وجود خلفای دوازدهگانه است: لایزال الدّین قائماً حتّی تقوم السّاعة أو یکون علیکم أثنا عشر خلیفة.... ([6])
به مفاد دو روایت فوق، اگر دوران خلافت خلفای دوازدهگانه سپری شود؛ دین، قوام و استواری خود را از دست خواهد داد. و چون دین، استوار و پابرجاست، پس هنوز دوران خلافت آنها پایان نپذیرفته است. مفهوم فوق، به هیچ روی با توجیهات دانشمندان اهل سنت دربارهی حدیث، سازش ندارد.
5 . در شمار دیگری از نقلهای حدیث، عزّت دین، دایر مدار وجود امامان دوازدهگانه قرار داده شده است؛ یعنی دین، تا زمانی عزیز است که اینان باشند، و اگر روزی فرا رسد که کسی از آنان باقی نباشد، اسلام عزت خود را از دست خواهد داد: لایزال هذا الدّین عزیزاً إلی أثنا عشر خلیفة... و لایزال هذا الدّین قائماً ما کان أثنا عشر خلیفة کلّهم من قریش.([7]) از آنجا که نمیتوان پذیرفت اسلام، عزّت خود را از دست داده باشد، باید بپذیریم که دوران خلافت خلفای دوازدهگانه هنوز پایان نیافته است.
6 . در برخی نقلها آمده است: دشمنی دشمنان، به آنان زیان نمیرساند.([8]) و تنها گذاشتن و خوار کردن آنان، زیانی به آنها وارد نمیسازد.([9])
تعابیر فوق نشان میدهد که خلافت خلفای دوازدهگانه رسول خدا(ص) لزوماً به معنای حاکمیت و قدرت ظاهری نیست، چون اگر چنین باشد و با این وجود، مردم آنان را تنها گذاشته، یا با ایشان به دشمنی برخیزند، و این امر به شکست ظاهری آنها منتهی شود، زیان آشکاری به ایشان خواهد رسید؛ از اینرو آشکار میگردد که حاکمیت و سلطه ظاهری در خلافت آنها نقشی ندارد و خلافتشان، یک منصب الهی و استحقاقی است و حاکمیت و قدرت ظاهرى، تنها یکی از شؤون خلافت الهی است، که اگر زمینه فراهم گردد؛ خلفای رسول خدا(ص) به این امر مبادرت داشته و چنانچه شرایط اجازه ندهد؛ در این صورت گزند و زیانی به منصب خلافت الهی آنان وارد نخواهد شد.
7. در شماری از تعابیر حدیث آمده است: إنّ هذا الأمر لاینقضی حتّی یمضی فیهم أثنا عشر خلیفة... ([10])؛ امر خلافت پایان نمییابد، مگر آنکه دوران خلافتِ دوازده نفر خلیفه سپری شود که همگی آنان از قریشاند.
تعبیر فوق نشان میدهد که امر خلافت، میان امت اسلامی دایر مدار وجود خلفای دوازدهگانه رسول خدا(ص) است و تا یکی از آنان باقی است، خلافت نیز باقی است و هرگاه دوران آنان سپری شود، روزگار خلافت نیز به پایان خواهد رسید. به جز نقل فوق از حدیث جابر، دلایل دیگری نیز وجود دارد که نشان میدهد عُمر خلافت، پایان نیافته است، بلکه دوران خلافت خلفای دوازدهگانه رسول خدا(ص) ادامه دارد. صاحبان صحاح اهل سنت از رسول خدا(ص) نقل کردهاند که فرمود: لایزال هذا الأمر فی قریش ما بقی من النّاس إثنان([11])؛ همواره امر خلافت در میان قریش است، تا آنگاه که دو نفر انسان در جهان باقی باشند. به دلالت حدیث فوق همواره در همه زمانها، خلیفهای از تبار قریش میان امّت اسلامی وجود دارد، تا جهان به پایان رسد. حدیث فوق، حدیث امامان اثنا عشر را تکمیل میکند و نشان میدهد که هماکنون، خلیفه قرشی تباری میان امّت اسلامی وجود دارد.
همچنین شماری از دانشمندان اهل سنت در شرح حدیث جابربن سمره که موضوع بحث کنونی ما است، حضرت مهدی را مصداق حدیث، و او را یکی از خلفای دوازدهگانه رسول خدا دانستهاند. از آن جملهاند: ابو داود، سیوطی و ابنکثیر. ([12])
افزون بر این، شخص رسول خدا(ص) نیز براساس احادیث صحیحی که از آن حضرت در دست است حضرت مهدی را یکی از خلفای امت اسلامی به شمار آوردهاند. شماری از حافظان حدیث، از رسول خدا(ص) نقل کردهاند که فرمود: یکی از خلفای شما خلیفهای است که اموال را میبخشد، بدون آنکه آن را بشمارد.([13])
دانشمندان مسلمان، مصداق حدیث فوق را حضرت مهدی موعود دانستهاند.([14])
چنانکه میدانیم، حداقل، حکومت ظاهری حضرت مهدی پس از این و در آخرالزمان خواهد بود. نتیجه، این که خلافت خلفای دوازده گانه، پایان نیافته است؛ بلکه خلافت الهیِ جانشینان رسول خدا ادامه دارد.
8 . در شماری از تعابیر حدیث، مطالبی به چشم میخورد که نشان میدهد مسأله خلافت، در دوران خلفای دوازدهگانه، در مسیر خیر و صلاح قرار خواهد داشت. در یکی از نقلهای حدیث جابر آمده است: همواره امر خلافت صالح و شایسته است، تا دوازده نفر امیر وجود داشته باشند که همگی آنان از قریش هستند.([15])
و در حدیث ابوجحیفه آمده است: همواره مسأله خلافت در میان امتم به نحو شایستهای ادامه دارد تا دوران دوازده نفر خلیفه که همگی آنان از قریش میباشند سپری گردد.([16])
9. در یکی از نقلهای حدیث آمده است: دین خدا، همواره استوار و پا برجا است، تا قیامت به پا شود یا آنکه دوازده نفر خلیفه بر شما خلافت کنند که همگی آنان، از قریشاند.([17])
از حدیث فوق نیز به وضوح استفاده میشود که دوران خلافت خلفای دوازدهگانه پایان نیافته، بلکه تا قیامت استمرار دارد. این، با نظر دانشمندان تشیع سازگار است، نه با نظر دانشمندان اهل سنت.
وقتی تاریخ خلافت اسلامی را مینگریم، سلسلهای را که خلافت آنان، منطبق بر حدیثهای فوق باشد، نمییابیم؛ سلسهای که از دوازده نفر تشکیل شده باشند، خلفای کلّ امت اسلامی باشند، از دودمان قریش باشند و همگی آنان افرادی صالح و شایسته باشند. اینجا است که باید بپذیریم مقصود از خلفای دوازدهگانه، امامان اهلبیت رسول خدایند که همگی آنان، افرادی صالح و شایستهاند و از نسل خود رسول خدا(ص) و خلافت آنان نیز منصبی الهی است. اینان، اگر به عرصه حکومت ظاهری قدم نهند، حکومت آنان شایستهترین حکومت موجود خواهد بود. این واقعیتی است که جهان اسلام، یک بار، آن را در روزگار حکومت امیرمؤمنان علی(ع) دیده است و پس از این، یک بار دیگر در روزگار حکومت جهانی فرزندش، حضرت مهدی موعود و پس از آن، خواهد دید.
10. این حدیث با تفکر اهل سنت در بحث خلافت ناسازگار است. زیرا اهل سنت بر این باورند که رسول خدا پس از خود کسی را به عنوان جانشین خویش تعیین نکرده بلکه با سکوت خود تصمیمگیری درباره مسأله خلافت را به اصحاب و امّت واگذار نموده است. بنابراین، انتخاب خلیفه حقی از حقوق مردم است، و آنان حق دارند از میان افراد شایسته در طی زمانهای مختلف، به هر تعدادی که بخواهند و از هر قوم و قبیلهای که تشخیص دهند، خلیفه و امامی برای خود انتخاب کنند.
این در حالی است که حدیث یاد شده با چنین فکر و اندیشهای ناسازگار است و آن را نفی میکند؛ زیرا رسول خدا(ص) در این حدیث برای خلفای امت اسلامی، اوصاف و شرایطی تعیین نموده، و امت اسلامی نیز مؤظف به رعایت این شرایط میباشند. مثل اینکه باید تعداد خلفای امت اسلامی دوازده نفر باشند، همهشان از قریش باشند، افرادی صالح باشند، خلفای کل امت باشند، وجودشان مایه عزت دین و عزت خلافت باشد.
تعیین اوصاف و شرایط یاد شده برای خلیفه و پیشوای امت اسلامى، از جانب رسول خدا(ص) به وضوح بیانگر آن است که تعیین جانشین پیامبر حق خدا و پیامبر است، نه حق مردم. چرا که اگر این امر از حقوق مردم بود معنا نداشت که پیامبر حقوق آنان را نادیده گرفته و برای آن، شرایطی ذکر کند. بلکه چنانکه طبق ادعا اصل مسأله به امت واگذار شده باید بیان اوصاف و شرایط آن نیز به مردم واگذار میشد، و خود مردم شرایط و اوصاف جانشین رسول خدا(ص) را تعیین میکردند. حال آنکه چنین نشده، و پیامبر چنین حقی برای اصحاب و دیگر آحاد امت اسلامی قایل نشده، و شخصاً به تعیین شرایط لازم برای خلیفه و پیشوای مسلمین، اقدام نمودهاند.
پینوشت:
[1]. مسلم، صحیح، کتاب أماره، باب 51 و احمدبن حنبل، مسند، ج 5 ، ص 106 90 و طبرانى، معجم کبیر، ج 2، ص 277.
[2]. بخارى، صحیح، کتاب احکام، باب 51 و ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج 1، ص 153 و بیهقى، دلایل النبوة، ج 6 ، ص 561 .
[3]. در حدیث جابربن سمرة آمده است: یکون لهذه الأمّة أثنا عشر خلیفة» و در حدیث ابن مسعود آمده است: أنه سئل کم یملک هذه الأمّة من خلیفة؟ قال: أثنا عشر... و در حدیث ابوجحیفه آمده است: لایزال أمر أمتی صالحاً حتی یمضی أثنا عشر خلیفة... و احمدبن حنبل، مسند، ج 5 ، ص 106 و طبرانى، معجم کبیر، ج 2، ص 198 و متقی هندى، کنزالعمال، ج 12، ص 33.
[4]. لایزال الدّین قائماً حتی تقوم الساعة أو یکون علیکم أثنا عشر خلیفة... و لایزال هذا الدّین قائماً ما کان أثنا عشر خلیفة کلّهم من قریش و مسند احمدبن حنبل، ج 2، ص 55 و مستدرک حاکم نیشابورى، ج 4، ص 501 و نورالدین هیثمى، مجمع الزواید، ج 5 ، ص 344 و فتح البارى، ج 13، ص 212.
[5]. لایزال أمر أمتی صالحاً حتّی یمضی أثنا عشر خلیفة ... حاکم نیشابورى، مستدرک، ج 3، ص 618 و نورالدین هیثمى، مجمع الزواید، ج 5 ، ص 190 و متقی هندى، کنزالعمال، ح 33849 و محمدبن اسماعیل بخارى، تاریخ بخارى، ج 8 ، ص 411.
[6]. مسلم، صحیح، کتاب أماره، باب 1 و أبیداوود، سنن، کتاب المهدى، و سیوطى، تاریخ الخلفا، ص 18 و بیهقى، دلایل النبوة، ج 6 ، ص 52 و ابن حجر عسقلانى، فتح البارى، ج 13، ص 212 و البانى، سلسلة الصحیحة، ح 376.
[7]. مسلم، صحیح، کتاب أماره، باب 1 و احمدبن حنبل، مسند، ج 5 ، ص 106 90 و متقی هندى، کنزالعمال، ج 12، ص 32 و فتح البارى، ج 13، ص 211 و معجم کبیر طبرانی، ج 2، ص 195.
[8]. لایضرّهم عداوة مَن عاداهم ...، معجم کبیر، ج 2، ص 256، ح 2073 و کنزالعمال، ج 12، ص 33.
[9]. لایضرّهم مَن خذلهم....
[10]. معجم کبیر ، ج 2، ص 285 و فتح البارى، ج 13، ص 211.
[11]. صحیح مسلم، کتاب اماره، باب 1 و صحیح بخارى، ج 4، ص 218 و ج 9، ص 78 و مسند احمد، ج 2، ص 39، 93 و 128.
[12]. سنن ابی داود، کتاب المهدى و تاریخ الخلفاء، ص 10 12 و النهایة فی الفتن، ج 1، ص 9 .
[13]. من خلفائکم خلیفةیحثو المال حثیاً لا یعدّه عدد؛ صحیح مسلم، کتاب فتن، ح 68 و مسند احمد، ج 3، ص 5 ، 37، 49، 60 ، 96 و 317 و درالمنثور، ج 6 ، ص 58 و مستدرک حاکم، ج 4،ص 454 و جامع الاصول، ج 11، ص 84 ، ح 7891.
[14]. البانى، صحیح الجامع الصغیر، ج 5 ، ص 217.
[15]. لایزال هذا الأمر صالحاً حتی یکون اثنا عشر امیراً کلّهم من قریش؛ مسند احمد، ج 5 ، ص 97 و 107.
[16]. لایزال أمر امّتی صالحاً حتی یمضی اثنا عشر خلیفة کلهم من قریش؛ مستدرک حاکم، ج 3، ص 618 و مجمع الزواید، ج 5 ، ص 190 و کنزالعمال، ح 33849.
[17]. لایزال الدین قائماً حتی تقوم الساعة او یکون علیکم اثنا عشر خلیفة... کلّهم من قریش؛ مسلم، صحیح، کتاب اماره، باب 1 و ابی داود، سنن، کتاب المهدى، تاریخ الخلفاء، ص 18 و بیهقى، دلایل النبوة، ج 6 ، ص 520 و فتح البارى، ج 13، ص 212