آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

متن

یکی از بزرگ­ترین نعمت­های الهی به انسان­ها، نعمت عقل و نیروی خردورزی است. کلمه عقل با حالت اسمی در قرآن نیامده و تمام کاربردهای آن مربوط به بهره­گیری از این نیرو و در قالب فعل است.
استفاده از این نعمت الهی و تخریب و تقویت آن در اختیار خود انسان است. دانستن یک نعمت مهم نیست. راکد نگذاشتن و استفاده درست از آن، مسأله مهم در انجام وظیفه است.
نقش حساس عقل و فواید فراوان آن در زندگی از خورشید روشن­تر و از بدیهی­ترین آگاهی­ها و دانسته­های تمام جوامع بشری است؛ در حالی که ارزش دیگر اشیا به وسیله عقل سنجیده می­شود، چگونه امکان دارد کسی در ارزش نیروی تعقل تردید کند؟!
عقل نیرویی است که حفظ، تقویت و پاسداری از سلامت و شکوفایی آن مهم­ترین و اولین وظیفه­ی انسان­هاست، و شاید به همین دلیل شیخ کلینی1 معتبرترین کتاب حدیثی شیعه اصول کافی را با کتاب العقل والجهل آغاز کرده است. وی اولین حدیث اصول کافی را چنین نقل می­کند:
عن ابی جعفر(ع): لمّا خَلَقَ اللهُ العقلَ اسْتَنْطَقَهُ ثُمَّ قالَ لَه أقْبِلْ فَأقْبَلَ ثُمَّ قالَ لَهُ أدْبِرْ فَأدْبَرَ ثُمّ قالَ: و عِزّتِی و جَلالِی ما خَلَقْتُ خَلْقاً هُوَ أحَبُّ إلیَّ مِنْکَ و لا أکمَلْتُکَ إلاّ فِیمَنْ أحِبُّ. أمّا إنّی إیّاکَ آمُرُ و إیّاکَ أنْهی و إیّاکَ أعاقِبُ و إیَاکَ أثِیبُ؛([1]) خداوند عقل را آفرید، به او زبان بخشید و آن را گویا کرد. سپس به او گفت: پیش آى! پیش آمد و به او گفت: بازگرد! برگشت. فرمود: سوگند به عزت و جلالم، مخلوقی از تو محبوب­تر نیافریدم. تو را تنها به کسانی که دوستشان دارم به طور کامل دادم. دستورات من همه متوجه توست و در نواهی نیز روی سخن من با توست. کیفرم و پاداشم نیز متوجه توست.
عقل؛ عزیزترین گوهر هستی است و هر کس از این نعمت بهره بیشتری دارد در آستان قدس ربوبی محبوب­تر و برتر است.
عقل؛ چراغ فروزان زندگی انسانی است و زشت و زیبا را به خوبی نشان می­دهد و خیر و شرّ را معرفی می­کند و انسان را به خیر و صلاح فرا می­خواند و از شرّ و فساد باز می­دارد؛ همان گونه که پیامبر اکرم(ص)، سراج منیر است و به خوبی­ها بشارت می­دهد و از خطرها و خطاها برحذر می­دارد و بشیر و نذیر است، عقل هم در قلمرو حکومت خویش همین نقش روشنگری دعوتگری و هشدار دهی را به خوبی ایفا می­کند.
عقل و وحى؛ یار و یاور و متمم و مکمّل یکدیگرند. اگر در جوامع بشری صد و بیست و چهار هزار پیامبر مبعوث شده­اند، به تعداد آدمیان گذشته و حال و آینده، خداوند، نیروی عقل و خرد را در نهاد انسان­ها قرار داده است.
پیامبر، نقش عقل برونی و عقل، نقش پیامبر درونی را ایفا می­کند، هر دو ریشه در آسمان دارند، هر دو حجّت خدایند، هر دو بزرگ­ترین حامیان انسان­اند، هر دو محبوب اوّل خدایند و هر دو جاده­ی عبادت و قرب الهی را نشان می­دهند. هیچ یک از این دو، آزادی و اختیار را از انسان سلب نمی­کنند، ولی هر دو منادی نجات و فلاح و سعادت انسان در دنیا و آخرت­اند. تفکیک ناپذیری عقل و دین در برخی روایات به صراحت آمده است، اصولاً توحید و یگانه پرستی فرزند عقل نظری و عدالت اجتماعی و فردی مولود عقل عملی است.
قال ابوعبدالله7: مَن کَان عاقلاً کان له دینٌ و مَن کان له دینٌ دَخَلَ الجَنَّةَ([2])؛ امام صادق(ع) فرمود: هرکس عاقل باشد، دین دارد و هر کس دین­دار باشد وارد بهشت می­شود.
خردورزی و حساب­رسى
در جهان آفرینش همه چیز حساب شده و براساس دقت و نظم است، و هر چیز در جایگاه مناسب خود قرار دارد. به تعبیر شاعر:
جهان چون خط و خال و چشم و ابروست که هر چیزی به جای خویش نیکوست
موسای کلیم7 در پاسخ فرعون که گفت: خدای تو کیست؟ خدا را چنین معرفی کرد:
)قالَ رَبُّنَا الّذِی أعْطی کُلّ شَیْ ءٍ خَلْقَهُ ثُمّ هَدی(([3])؛ گفت: پروردگار ما کسی است که هر چیزی را خلقتی که در خور اوست داده؛ سپس آن را هدایت فرموده است. در جای دیگر فرمود:
)الّذی أحْسَنَ کُلّ شَیْ ءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأ خَلْقَ اْلإِنْسانِ مِنْ طینٍ(([4])؛ همان کسی که هر چیزی را که آفریده است نیکوآفریده، و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد.
اگر جهان منظم است و با کسی شوخی و تعارف خویشاوندی ندارد، انسان نمی­تواند بدون نظم و حساب و کتاب در جهان زندگی کند، او نیز باید خود را با نظام آفرینش هماهنگ سازد و خود به حساب خویش رسیدگی نماید؛ در غیر این صورت جهان آفرینش به حساب او خواهد رسید! زندگی در غفلت و بی­توجه به حلال و حرام الهى، حرکت­های بی­محاسبه و ­توجه به آثار و پیامدها، و دور از یاد مبدأ و معاد، نشان حماقت و کم عقلی انسان­ها است. فعالیت­های ما باید تابعی از حرکت نظام آفرینش و براساس اهداف و مسیر تعیین شده از سوی آفریننده هستی باشد.
چه زیبا و گویاست سخن پیشوای اوّل، امیرالمؤمنین(ع) که فرمود: تعرف حماقة الرّجل فی تهوّره فی الأمور([5])؛ حماقت انسان را با گستاخی در کارها می­توان شناخت.
ندامت، نشان کوتاهی در بهره­گیری از عقل و انجام اقدامات و حرکات ناهماهنگ با خردورزی است؛ آن­گاه که انسان بازتاب نامطلوب رفتار خویش را مشاهده می­نماید و در بازشناسی حق از باطل، یا انتخاب حق دچار اشتباه می­گردد، هنگام اقرار به خطا، توبه و پشیمانی و اصلاح اندیشه و رفتار است.
انسان پشیمان از خطا و اشتباه هنوز از نیروی عقل و خرد بهره­مند است، توبه می­کند و به اصلاح رفتار خویش می­کوشد؛ اما چنانچه بر راه کج خویش اصرار و تأکید نماید، حماقت و دیوانگی خویش را به نمایش گزارده است.
امیرالمؤمنین(ع) می­فرماید:
الحِدّةُ ضَرْبٌ مِن الجنون لأنّ صاحِبَها یَنْدَمُ فإن لم یَنْدَمْ فَجُنونُهُ مستحکِمٌ([6])؛ تندخویی نوعی جنون است؛ زیرا شخص تندخو پشیمان می­گردد و اگر پشیمان نشود، دیوانگی او پایدار است.
حساب­رسى
واژه­ی حساب بیش از صدبار در قرآن کریم آمده است. گاه از محاسبات دقیق الهی سخن می­گوید و در فرازی دیگر از محاسبات انسانی و انواع و ابعاد آن پرده بر می­دارد.
واژه­ی حساب به معنای شمارش تعداد امور است. دانستن میزان و مقدار اشیا و نسبت آن­ها با یکدیگر از راه شمارش امکان­پذیر است. یکی از بهترین راه­های داوری در مورد مسایل معنوی و ارزیابی کیفى، تبدیل آن به نمادهای قابل محاسبه ریاضی است. اهمیت آمار و ریاضیات در دنیای امروز از بدیهی­ترین امور است. خردورزی ایجاب می­کند، که در هر گونه برنامه­ریزی و تصمیم­گیرى، به اعداد و ارقام مربوط با آن دسترسی یابیم. هر چه آمار و اطلاعات دقیق­تر باشد، اداره­ی جامعه با نظم و انسجام بیشتری مدیریت می­گردد. مدیریت عقلانى، مدیریت ریاضی در زندگی اجتماعی است، و قوانین ریاضی حاکم بر جهان است؛ از این­رو رفتار انسان از نظم و دقت متناسب با آن برخوردار می­باشد، اما چون سطح آگاهی انسان از اسرار هستی محدود است، باید از وحی الهی کمک بگیرد.
قرآن بارها از محاسبات دقیق الهی و محاسبات نادرست انسان­ها، سخن گفته است.
همه­ی انسان­ها در محاسبات خود کم، یا زیاد گرفتار اشتباه می­شوند. قرآن چه­ زیبا در این باره سخن می­گوید:
)أ یَحْسَبُ اْلإِنْسانُ أنْ یُتْرَکَ سُدًی(([7])؛ )أ یَحْسَبُ أنْ لَنْ یَقْدِرَ عَلَیْهِ أحَدٌ(([8])؛ ) أ یَحْسَبُ أنْ لَمْ یَرَهُ أحَدٌ(([9]) ؛ )أ یَحْسَبُ اْلإِنْسانُ ألّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ(([10]).
محاسبات انسانی بارها مورد نقد و نهی صریح خداوند عزوجل قرار گرفته است:
)... إِنّهُمُ اتّخَذُوا الشّیاطینَ أوْلِیاءَ مِنْ دُونِ اللّهِ وَ یَحْسَبُونَ أنّهُمْ مُهْتَدُونَ(([11])؛ ... آنان شیاطین را به جای خدا، دوستان [خود] گرفته­اند و می­پندارند که راه یافتگانند. آیات 102 تا 105 سوره کهف این مطلب را یادآور شده است؛ از آن جمله:
)أ فَحَسِبَ الّذینَ کَفَرُوا أنْ یَتّخِذُوا عِبادِی مِنْ دُونِی أوْلِیاءَ إِنّا أعْتَدْنا جَهَنّمَ لِلْکافِرینَ نُزُلاً(([12])؛ آیا کسانی که کفر ورزیده­اند، پنداشته­اند که [می­توانند] به جای من، بندگانم را سرپرستی بگیرند؟ ما جهنم را آماده کرده­ایم تا جایگاه پذیرایی کافران باشد.
اشتباه در محاسبه­های عقیدتى، سیاسى، اقتصادی و فرهنگی در زندگی انسان­ها فراوان به چشم می­خورد. قرآن مجید در پنج مورد با به کارگیری عبارت لاتحسبنَّ بر این امر تأکید نموده است:
)وَ لا تَحْسَبَنّ الّذینَ قُتِلُوا فِی سَبیلِ اللّهِ أمْواتًا...(([13])؛ )وَ لا تَحْسَبَنّ اللّهَ غافِلاً عَمّا یَعْمَلُ الظّالِمُونَ...(([14])؛ )فَلا تَحْسَبَنّ اللّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ...(([15])؛ )لا تَحْسَبَنّ الّذینَ کَفَرُوا مُعْجِزینَ فِی اْلأرْضِ...(([16])؛ )لا تَحْسَبَنّ الّذینَ یَفْرَحُونَ بِما أتَوْا وَ یُحِبّونَ أنْ یُحْمَدُوا بِما لَمْ یَفْعَلُوا فَلا تَحْسَبَنّهُمْ بِمَفازَةٍ مِنَ الْعَذابِ وَ لَهُمْ عَذابٌ ألیمٌ(([17])؛
البته گمان مبر کسانی که بدان­چه کرده­اند شادمانی می­کنند و دوست دارند به آنچه نکرده­اند مورد ستایش قرار گیرند، قطعاً گمان مَبَر که برای آنان نجاتی از عذاب است، [که] عذابی دردناک خواهند داشت.
از آن­جا که محاسبات غلط در زندگی فرد و جامعه هر روز تکرار می­شود و انسان بر مبنای این محاسبات بر خود و دیگران زیان وارد می­سازد، بالا بردن دقت محاسبات انسانی و تکیه بر محاسبات دقیق الهی و توبه از اشتباهات و قصور و تقصیرها فریضه­ی همیشگی است. هر سال و هر ماه، بلکه هر هفته و هر روز انسان باید به محاسبه­ی اعمال و وظایف خویش بپردازد. بازنگری و اصلاح افکار و اعمال، و درخواست عفو و بخشش از خداوند متعال و بندگان او که دانسته یا ندانسته مورد ظلم و ستم قرار گرفته­اند، وظیفه­ی عمومی انسان­هاست، که باید همیشه دست به دعا برداشت و بر این امر اقرار نمود: )... رَبّنا ظَلَمْنا أنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنّ مِنَ الْخاسِرینَ(([18]).
فرا رسیدن سال نو بر بسیاری از ما بهانه­­ی غفلت بیشتر و سرگرمی­های مضاعف می­شود و حال آن­که باید فرصتی برای محاسبة النفس و رسیدگی به کارنامه خویش باشد. اگر برای افرادی که در جامعه اسلامی مدیریت و مسؤولیت اجتماعی ندارند، و پست و مقام و امکانات عمومی را در اختیار نگرفته­اند، محاسبة النفس و رسیدگی به کارنامه فردی خویش کافی باشد، برای مدیران و مسؤولان دستگاه­های مختلف فرهنگى، اقتصادى، بهداشتى، درمانى، سیاسى، امنیتی و ... لازم، ولی ناکافی است.
هر چه قلمرو و حوزه­ی اختیارات و امکانات شخص گسترده و فراسو باشد، محاسبه و ارزیابی عملکرد او نیز دقیق­تر و ... خواهد بود.
هیچ­گاه با تبادل لوح تقدیر و تمجید و تعریف و ستایش­ دیگران که از روی حسن نیّت یا به مصلحت بیان می­شود، فریب نخوریم و به تعبیر حضرت آیةالله جوادی آملی رشوه­های معنوی را بهتر بشناسیم.
از حساب اموال تا حساب اعمال
امام صادق(ع) فرموده است:
فحاسِبوا أنفسَکم قبل أن تحاسَبوا فإنّ فی القیامة خمسین موقفاً، کلُّ موقفٍ مُقامُ ألفِ سنةٍ ثمّ فلهذه الآیة([19]):)...فی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ خَمْسینَ ألْفَ سَنَةٍ(([20]) ؛ پیش از آن که به حساب شما رسیدگی کنند، خود به حساب خویش برسید، به راستی در قیامت پنجاه ایستگاه است، که هر ایستگاه هزار سال شما طول می­کشد؛ سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمود که: در روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است.
در پایان هر سال نه تنها به حساب اموال و درآمدها و بدهی­های خویش باید رسیدگی کرد و حق و حقوق خدا و خلق خدا را پرداخت نمود، بلکه رسیدگی به افکار و احوال و اعمال خویش از اولویت بیشتری برخوردار است و باید به وظایف رها شده و گناه و تقصیرهای فردی و اجتماعی بیشتر اندیشید.
پیامبر اعظم(ص) فرمود:
ألا أنبّئکُم بأکْیَسِ الکیِّسِینَ وأحمقِ الحُمقاءِ قالوا بلی یا رسول­الله9 قال: أکْیَسُ الکَیِّسینَ مَن حاسَبَ نفسَه وَعَمِلَ لِما بعد الموتِ و أحْمَقُ الحُمَقاءِ مَنِ اتَّبَعَ نفسُهُ هواهُ و تَمَنِّی عَلَی اللهِ الأمانِى...([21])؛ آیا شما را از زیرک­ترین هوشمندان و احمق­ترین کم خردان آگاه نکنم؟! گفتند: آری یا رسول­الله9! فرمود: باهوش­ترین هوشمندان کسی است که به حساب خویش رسیدگی کند و برای پس از مرگ کاری انجام دهد، و احمق­ترین احمق­ها، کسی است که جان را پیرو هوای نفس قرار دهد و از خداوند انتظارات بی­جا داشته باشد.
در این هنگام مردی از حضرت سؤال نمود: یا رسول­الله9! انسان چگونه به حساب خویش رسیدگی کند؟ حضرت فرمود: وقتی صبح را به شب آورد، روی به خویشتن کند و بگوید: ای نفس این روزی بود که بر تو گذشت و هرگز به سویت باز نمی­گردد و خداوند از تو می­پرسد در چه کاری آن را گذراندی و در آن چه کردى؟ آیا به یاد خدا بودى؟ او را ستودى؟ حق برادر مؤمن خویش را ادا کردی و اندوه او را زدودى؟ حق او را در غیاب وی نسبت به خانواده و فرزندانش پاس داشتى؟ پس از مرگ او درباره بازماندگانش حق او را رعایت کردى؟ آیا با آبروی خویش از غیبت برادر مؤمن جلوگیری کردى؟ مسلمانی را در کاری یاری نمودى؟ امروز نیز چه کردى؟ و ....
بنابر فرمایشات رسول اعظم(ص) حساب­رسى به افکار و اقوال و آثار و احوال و مواضع و عملکرد خویش، وظیفه­ای الهی است که ریشه در خردمندی و خردورزی و رهنمودهای قرآن و سنت نبوی9 دارد. امید است که در آغاز سال جدید و اوایل سی­امین سال پیروزی انقلاب اسلامی کلیه­ی نهادهای کشور موفقیت­ها، موانع، خدمات و کوتاهی­های گذشته و حال خویش را در ابعاد مختلف آموزشى، پژوهشى، اطلاع­رسانى،‌ خدمت رسانی و ... مورد نقد و بررسی منصفانه قرار دهند. و کارنامه خویش را به گونه­ای تنظیم و آشکار سازند تا شایسته­ی تقدیم به محضر خدای عزوجل باشد. )وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ...(([22])
پی­نوشت:
[1]. اصول کافى، ج 1، ص 10 با ترجمه سید جواد مصطفوى.
[2]. اصول کافى، ج 1، ص 12.
[3]. طه20 : 50 .
[4]. سجده32 : 7.
[5] . غررالحکم، ج 2، ص 303.
[6] . نهج البلاغه، حکمت ش 255 دشتى.
[7]. القیامة75 : 36.
[8]. البلد90 : 5 .
[9]. البلد90 : 7 .
[10]. القیامة75 : 3.
[11]. الأعراف7 : 30.
[12]. الکهف18 :‌102.
[13]. آل عمران3 : 169.
[14]. ابراهیم14 : 42.
[15]. ابراهیم14 : 47.
[16]. النور24 : 57.
[17]. آل عمران3 : 188.
[18]. الأعراف7 : 23.
[19]. بحارالأنوار، ج 67 ، ص 126.
[20]. المعارج70 : 4.
[21]. بحارالأنوار، ج 67 ، ص 69 .
[22]. التوبه9 : 105

تبلیغات