آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

نسل حضرت آدم(ع) چگونه تداوم یافت، آیا از ازدواج فرزندان آن حضرت با یکدیگر نسل بشر به وجود آمد؟
* در قرآن آیه­ای که به صورت صریح تکثیر نسل را توضیح دهد، نیامده؛ تنها در نخستین آیه­ از سوره­ی نسء; به این مطلب اشاره شده است. در مورد کیفیت ازدواج فرزندان آدم و حوا دو نظریه وجود دارد:
1. در آغاز سوره­ی نساء، پس از آن­که آدم و حوا8 به عنوان منشأ خلقت همه­ی افراد بشر معرفی می­شوند، آمده است: )یا أیّهَا النّاسُ اتّقُوا رَبّکُمُ الّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثّ مِنْهُما رِجالاً کَثیرًا وَ نِساءً ...(([1])؛ و خداوند از آن دو، زنان و مردان زیادی را پدید آورد.
تفاسیر مختلف؛ از جمله المیزان، قسمت اخیر آیه را مربوط به کیفیت ازدواج و تکثیر نسل بشر دانسته و نظرات مختلفی را در این زمینه بیان می­کند. علامه طباطبایی1 می­فرماید:
و از آیه­ی شریفه بر می­آید که نسل موجود از انسان، تنها منتهی به آدم و همسرش می­شود و جز این دو نفر، هیچ کس دیگری در انتشار این نسل دخالت نداشته است (نه حوری بهشتى، و نه فردی از افراد جن و نه غیر آن دو)، وگرنه می­فرمود: وبَثَّ منهما و من غیرهم. با پذیرفتن این معنا دو مطلب به عنوان نتیجه بر آن متفرع می­شود.
اول این­که: منظور از جمله­ی رِجالاً کَثیراً وَنِساءً کل بشر است. افرادی که بی واسطه (هابیل و قابیل و غیره)، یا با واسطه (چون دیگر افراد بشر تا هنگام به پا شدن قیامت) از این دو فرد (آدم و حو) منشعب شده­اند، پس کانه فرموده است: و بثّکُم منهُما أیّها النّاس؛ های ای مردم همگی شما را از آن دو نفر منشعب نمود.
مطلب دوم این است که: ازدواج در طبقه­ی اولى، بعد از خلقت آدم و حوا؛ یعنی در فرزندان بلافصل آدم و همسرش بین برادران و خواهران بوده و دختران آدم با پسران او ازدواج کرده­اند، چون آن روز در تمام دنیا، نسل بشر منحصر در همین فرزندان بلافصل آدم بوده (در آن روز غیر از آنان، نه دخترانی یافت می­شده است، تا همسر پسران آدم شوند، و نه پسری بود که همسر دخترانش گردد)؛ بنابراین هیچ اشکالی ندارد (اگر چه در عصر ما خبری تعجب آور است)؛ ولکن از آن­جایی که مسأله یک مسأله­ی تشریعی است و تشریع هم تنها و تنها کار خدای تعالی است؛ و لذا او می­تواند یک عمل را در روزی حلال و روزی دیگر حرام کند: )... وَ اللّهُ یَحْکُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ...(([2])؛ )... إِنِ الْحُکْمُ إِلاّ لِلّهِ...(([3])؛ )... وَ لا یُشْرِکُ فی حُکْمِهِ أحَدًا(([4])؛ )وَ هُوَ اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِی اْلأولى وَ اْلآخِرَةِ وَ لَهُ الْحُکْمُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ(([5]).([6])
خدای متعال طبق مصالح واقعی و تکوینى، احکام تشریعی را وضع نمود، ولی احکام تشریعی مبتنی بر مصالح واقعی و امور تکوینی است؛ از این رو گفته می­شود که احکام و قوانین، تابع مصالح و مفاسد نفس الأمری است. برای مثال: بین قصاص و امنیت جامعه یک رابطه­ی تکوینی و مصلحت واقعی وجود دارد. دین این مصلحت واقعی را کشف نموده و براساس آن قانون قصاص را وضع می­نماید.([7])
2. قول دیگری نیز وجود دارد که ازدواج خواهر و برادر را نفی کرده و حرمت آن را همیشگی دانسته است.
از امام صادق(ع) درباره­ی چگونگی پیدایش نسل آدم، و سخن برخی مردمان که می­گویند: خداوند به آدم وحی کرد که دخترانش را به ازدواج پسرانش درآورد؛ در نتیجه این مردم همگی از خواهران و برادران هستند، سؤال شد، آن حضرت فرمود: خداوند بسیار بزرگ­تر از این است. در واقع چنین کسانی می­گویند که برگزیدگانِ خلقت و احبا و انبیا و رسولان و مردان و زنان مؤمن و مسلم، از حرام هستند و خداوند قدرت نداشته که آن­ها را از حلال خلق کند؛ در حالی که از همه بر حلال و پاک و پاکیزه و گوارا پیمان گرفته است. قسم به خدا که به من خبر داده شد، که بعضی حیوانات نیز ازدواج با خواهر را بد می­دانند، تا جایی که اگر ندانسته چنین کاری را انجام دهند، خود را می­کشند، پس چگونه می­شود که انسان با همه­ی انسانیت و فضل و علمش چنین عملی را انجام دهد؟! گویندگان این سخنان کسانی هستند که از اهل علم و از خانه­های انبیا رو برگرداندند و علم خود را از جایی که امر نشده بودند، گرفتند؛ در نتیجه به جهل و ضلالت افتادند. چگونه خداوند اشیای گذشته و آنچه را که همیشه بوده خلق کرده است؟! وای بر این­ها ...! خداوند هزار سال قبل از خلقت آدم به قلم امر کرد که بر لوح محفوظ آنچه را که تا روز قیامت اتفاق خواهد افتاد، بنویسد در تمامی آن­ها حرام بودن خواهر بر برادر نوشته شد، که ما آن را در کتب چهارگانه مشهور ـ تورات و انجیل و زبور و قرآن ـ می­بینیم. در هیچ­کدام از تورات موسى، زبور داوود و انجیل عیسى: و قرآن محمد(ص) ازدواج خواهر با برادر حلال نشده است. کسانی که این را می­گویند، می­خواهند دلایل زرتشتیان را تقویت کنند. خداوند این­ها را بکشد.([8])
سپس آن حضرت درباره چگونگی پدیدار شدن نسل آدم از فرزندان او می­فرماید: حوا برای آدم هفتاد فرزند دو قلوی پسر و دختر آورد... و شیث تنها بود. اسم او هبةالله و اولین وصی از اوصیا بر روی زمین بود بعد از شیث، یافث متولد شد او هم دوقلو نبود. زمانی که آن دو بالغ شدند و خداوند خواست نسل بشر از آن­ها تکثیر شود ـ آن­گونه که امروز می­بینید ـ و چون از قبل حرام بودن خواهر را بر برادر در لوح نوشته بود، حوریه­ای از بهشت فرستاد و به آدم(ع) امر کرد که او را به ازدواج شیث درآورد و او این چنین کرد. سپس حوریه­ی دیگری از بهشت فرستاد و به آدم امر کرد تا او را به ازدواج یافث درآورد. آن دو نیز به ازدواج یکدیگر درآمدند. شیث صاحب فرزند پسر شد و یافث صاحب دختر. وقتی آن دو بالغ شدند، خداوند به آدم امر کرد که آن دو را به ازدواج یکدیگر درآورد، و آدم(ع) فرمان خدا را اجرا کرد؛ بدین ترتیب برگزیدگان از پیامبران و رسولان از نسل این دو بودند. به خدا پناه می­برم از این­که خواهر و برادری ازدواج کرده باشند؛ آن­گونه که این­ها می­گویند.([9])
قرآن در مورد روش انتخاب همسر و ویژگی­های یک همسر خوب چه فرموده است؟
* آیات متعدد، دستورهای خاصی را به زنان و مردان می­دهد و برای ازدواج، اهدافی را بیان می­کند، تا ملاک و ضابطه­ی ازدواج روشن گردد و با به کارگیری آن، زندگی همسران توأم با آرامش و سازندگی باشد. برای توضیح این مسأله به برخی آیات و روایات اشاره می­کنیم.
خداوند در آیه­های 28 ت 35 سوره­ی احزاب به زنان پیامبر(ص) دستوراتی را می­دهد و جزای عمل بدان را دو برابر دیگر زنان بر می­شمرد. اگرچه اصل دستور خطاب به همه­ی زنان است، اما برای زنان پیامبر ـ به جهت خصوصیت همسری آن حضرت ـ ثواب و عقاب بیشتری در نظر گرفته می­شود. در این آیات، زنان پیامبر به دوری از دنیا، و رو آوردن به خدا و رسول و آخرت دعوت شده­اند: )وَ إِنْ کُنْتُنّ تُرِدْنَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدّارَ اْلآخِرَةَ فَإِنّ اللّهَ أعَدّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْکُنّ أجْرًا عَظیمًا(، به آن­ها امر می­شود تا از بدی­های آشکار دوری کنند: )یا نِساءَ النّبِیّ ِ مَنْ یَأتِ مِنْکُنّ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ یُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَیْنِ وَ کانَ ذلِکَ عَلَی اللّهِ یَسیرًا(، و اطاعت و فروتنی در برابر پروردگار و رسول خدا(ص) داشته باشند و عمل صالح انجام دهند، تا به رزق کریم دست یابند: )وَ مَنْ یَقْنُتْ مِنْکُنّ لِلّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحًا نُؤْتِها أجْرَها مَرّتَیْنِ وَ أعْتَدْنا لَها رِزْقًا کَریمًا(.
به آن­ها هشدار می­دهد تا رفتارشان به گونه­ای نباشد که صاحبان دل­های مریض به آن­ها طمع کنند: )یا نِساءَ النّبِیّ ِ لَسْتُنّ کَأحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتّقَیْتُنّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفًا(.
و در خانه بمانند و با زینت­های آشکار در جمع مردم ظاهر نشوند و نماز را به پا دارند و زکات دهند و از خدا و رسول او اطاعت کنند: )وَ قَرْنَ فی بُیُوتِکُنّ وَ لا تَبَرّجْنَ تَبَرّجَ الْجاهِلِیّةِ اْلأولى وَ أقِمْنَ الصّلاةَ وَ آتینَ الزّکاةَ وَ أطِعْنَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ...(.
برخی از این صفات نیز در سوره­ی تحریم آمده است. در این­جا؛ خداوند برای تنبیه آن دسته از همسران پیغمبر که راز آن حضرت را فاش نمودند، آن­ها را به طلاق تهدید نمود و صفات زنان شایسته و بهتر از آن­ها را بر­شمرد؛ زنانی مسلم، مؤمن، فرمانبر، توبه­کار، عابد، روزه­دار و ... ) عَسی رَبّهُ إنْ طَلّقَکُنّ أنْ یُبْدِلَهُ أزْواجًا خَیْرًا مِنْکُنّ مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ تآئِباتٍ عابِداتٍ سآئِحاتٍ ثَیِّباتٍ وَ أبْکارًا(([10]).
این آیات به ذکر صفات و تأکید بر رازداری زنان پرداخته و بر نگه­داری خویش و اهلشان از آتشی که هیزم آن مردم و سنگ­هاست، توصیه نمود: )یا أیّهَا الّذینَ آمَنُوا قُوا أنْفُسَکُمْ وَ أهْلیکُمْ نارًا...(([11])؛ براین اساس شیوه­ی تربیت فرزندان باید به گونه­ای باشد که آن­ها را از آتش نجات دهد؛ یعنی عصیان خدا را نکنند و اوامر او را اطاعت نمایند و مراقب اعمال خویش باشند؛ زیرا عمل آن­ها میزان جزایشان است.
باید معلوم شود که پدر و مادر دارای چه خصوصیاتی باشند و چگونه عمل کنند تا فرزندانشان را در مسیر عبودیت الهی قرار دهند؟!
آیه­ی 34 سوره­ی نسء; با معرفی زنان دین­دار، می­فرماید: )... فَالصّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَیْبِ بِما حَفِظَ اللّهُ...(؛ زنان درست­کار، فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [برای آنان] حفظ کرده، اسرار [شوهران خود] را حفظ می­کنند....
منظور از حفظ اسرار چیست؟ و استحکام و آرامش و امنیّت خانواده بر چه چیز استوار است؟!
زنانی که عاطفه و محبت را با عفت و تقوا در هم آمیخته­اند و سرّ و حافظ اموال و آبروی همسر و خانواده­ی خود هستند و از آنچه موقعیت خانواده را متزلزل می­سازد، دوری می­جویند، وفا و صفا را منش خود قرار داده، رو به خدا دارند و در همه حال به یاد او هستند و به دستوراتش عمل می­کنند، امنیت و آرامش خانواده را ارج می­نهند، و چون اعمالشان بر اصول اعتقادی استوار است، از زندگی ریشه­دار برخوردارند، و چتر سکون و آرامش را که از مهم­ترین اهداف ازدواج است، بر سر خود، همسر و اهل خانواده می­گسترانند: )وَ مِنْ آیاتِهِ أنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أنْفُسِکُمْ أزْواجًا لِتَسْکُنُوا إلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدّةً وَ رَحْمَةً...( ([12]).
آیاتی که چگونگی رفتار و کردار را به زنان و مردان مسلمان می­آموزد، بیان کننده­ی ویژگی­های یک همسر خوب نیز، هست. آیه­ی حجاب([13]) امر به حفظ عورت و کوتاه کردن نگاه­ و پرهیز از چشم­دوزی زنان و مردان نامحرم دارد. به زنان مؤمن دستور می­دهد که زینت­های خود را آشکار نسازند و حجاب را رعایت کنند.
روایات نیز ویژگی­های همسران را یادآور می­شود، برای مثال: جابر از رسول خدا(ص) نقل می­کند که آن حضرت فرمود: با کسی ازدواج کنید که او را به نیکی و خوش اخلاقی یاد می­کنند، زنانی که بچه­دار شوند و اهل محبت و دوستی باشند و همسر خود را بر هر چیز ترجیح دهند و او را برای دنیا و آخرت خود انتخاب کنند، به کم قانع و عفیف باشند، نسبت به شوهر مطیع و کم هزینه و زیبا و انعطاف پذیر باشند. پشت سر همسر، از او بدگویی نکنند، کینه­توز نباشند، صبور باشند و در غیبت همسر از اموال او مراقبت نمایند و ....([14])
از جمله صفات مردان شایسته در روایات؛ عبارت است از: 1. متدین و اهل عمل. 2. با محبت و صبور. 3. کوشا در تأمین و فراهم نمودن نیاز مالی و وسایل آسایش خانواده و ...([15]).
بسا مشکلات، زندگی انسان را دگرگون سازد و همسر شایسته برخی از ویژگی­ها را از دست بدهد. توانایی مالی و جسمى، زیبایى، مهربانى، ملاطفت و ... رو به ضعف و نقصان است؛ در این صورت چه باید کرد؟! یکی از ویژگی­های همسران خوب، صبر و مقاومت و آمادگی برخورد با مشکلات و ابتلائات است. آمادگی پذیرش مشکلات، نقش مؤثر در استقامت و یافتن راه حل و گشایش امور دارد. کسانی که از مواجهه با سختی­ها گریزان و در هراسند؛ چه بسا با کوچک­ترین مشکل ضربه می­خورند و عقب­ می­نشینند. مشکلات، نقاط ضعف ما را نشان می­دهد، تا با جبران و رفع آن ادامه­ی راه با قوت بیشتر سپری گردد. ازدواج از فرد؛ خانواده و اجتماع می­سازد، از ضعف؛ قدرت و از خودخواهى؛ دگرخواهی و ایثار و گذشت و قبول مسؤولیت. اگر دستاوردهای ازدواج نادیده گرفته شود، فایده­ای جز ارضای غریزه شهوت بر آن مترتب نخواهد بود. اگر پیوند غریزى، با اهداف بزرگ همراه نباشد، خانواده­ای تشکیل نخواهد شد، یا ضعیف و لرزان خواهد بود؛ در این صورت پایه­های اجتماعی خانواده رو به نابودی و فروپاشی خواهد گذشت.
پی­نوشت:
[1]. النسء; (4) : 1.
[2]. الرّعد (13) : 41.
[3]. یوسف (12) : 40.
[4]. الکهف (18) : 26.
[5] . القصص (28) : 70.
[6] . آیةالله مصباح یزدى، نظریه حقوقی اسلام، ج 2، ص 34.
[7] . ترجمه تفسیر المیزان، ج 4، ص 216 و 217.
[8] . بحارالأنوار، ج 11، ص 223 و تفسیر نورالثقلین، ج 9، به نقل از علل الشرایع.
[9]. همان.
[10]. التّحریم (66) : 5 .
[11]. التّحریم (66) : 6 .
[12] . الرّوم (30) : 21.
[13] . النّور (24) : 30 و 31.
[14] . فروع کافى، ج 5 ، ص 324.
[15] . همان.

تبلیغات