زنان و پرسشها
آرشیو
چکیده
متن
نسل حضرت آدم(ع) چگونه تداوم یافت، آیا از ازدواج فرزندان آن حضرت با یکدیگر نسل بشر به وجود آمد؟
* در قرآن آیهای که به صورت صریح تکثیر نسل را توضیح دهد، نیامده؛ تنها در نخستین آیه از سورهی نسء; به این مطلب اشاره شده است. در مورد کیفیت ازدواج فرزندان آدم و حوا دو نظریه وجود دارد:
1. در آغاز سورهی نساء، پس از آنکه آدم و حوا8 به عنوان منشأ خلقت همهی افراد بشر معرفی میشوند، آمده است: )یا أیّهَا النّاسُ اتّقُوا رَبّکُمُ الّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثّ مِنْهُما رِجالاً کَثیرًا وَ نِساءً ...(([1])؛ و خداوند از آن دو، زنان و مردان زیادی را پدید آورد.
تفاسیر مختلف؛ از جمله المیزان، قسمت اخیر آیه را مربوط به کیفیت ازدواج و تکثیر نسل بشر دانسته و نظرات مختلفی را در این زمینه بیان میکند. علامه طباطبایی1 میفرماید:
و از آیهی شریفه بر میآید که نسل موجود از انسان، تنها منتهی به آدم و همسرش میشود و جز این دو نفر، هیچ کس دیگری در انتشار این نسل دخالت نداشته است (نه حوری بهشتى، و نه فردی از افراد جن و نه غیر آن دو)، وگرنه میفرمود: وبَثَّ منهما و من غیرهم. با پذیرفتن این معنا دو مطلب به عنوان نتیجه بر آن متفرع میشود.
اول اینکه: منظور از جملهی رِجالاً کَثیراً وَنِساءً کل بشر است. افرادی که بی واسطه (هابیل و قابیل و غیره)، یا با واسطه (چون دیگر افراد بشر تا هنگام به پا شدن قیامت) از این دو فرد (آدم و حو) منشعب شدهاند، پس کانه فرموده است: و بثّکُم منهُما أیّها النّاس؛ های ای مردم همگی شما را از آن دو نفر منشعب نمود.
مطلب دوم این است که: ازدواج در طبقهی اولى، بعد از خلقت آدم و حوا؛ یعنی در فرزندان بلافصل آدم و همسرش بین برادران و خواهران بوده و دختران آدم با پسران او ازدواج کردهاند، چون آن روز در تمام دنیا، نسل بشر منحصر در همین فرزندان بلافصل آدم بوده (در آن روز غیر از آنان، نه دخترانی یافت میشده است، تا همسر پسران آدم شوند، و نه پسری بود که همسر دخترانش گردد)؛ بنابراین هیچ اشکالی ندارد (اگر چه در عصر ما خبری تعجب آور است)؛ ولکن از آنجایی که مسأله یک مسألهی تشریعی است و تشریع هم تنها و تنها کار خدای تعالی است؛ و لذا او میتواند یک عمل را در روزی حلال و روزی دیگر حرام کند: )... وَ اللّهُ یَحْکُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ...(([2])؛ )... إِنِ الْحُکْمُ إِلاّ لِلّهِ...(([3])؛ )... وَ لا یُشْرِکُ فی حُکْمِهِ أحَدًا(([4])؛ )وَ هُوَ اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِی اْلأولى وَ اْلآخِرَةِ وَ لَهُ الْحُکْمُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ(([5]).([6])
خدای متعال طبق مصالح واقعی و تکوینى، احکام تشریعی را وضع نمود، ولی احکام تشریعی مبتنی بر مصالح واقعی و امور تکوینی است؛ از این رو گفته میشود که احکام و قوانین، تابع مصالح و مفاسد نفس الأمری است. برای مثال: بین قصاص و امنیت جامعه یک رابطهی تکوینی و مصلحت واقعی وجود دارد. دین این مصلحت واقعی را کشف نموده و براساس آن قانون قصاص را وضع مینماید.([7])
2. قول دیگری نیز وجود دارد که ازدواج خواهر و برادر را نفی کرده و حرمت آن را همیشگی دانسته است.
از امام صادق(ع) دربارهی چگونگی پیدایش نسل آدم، و سخن برخی مردمان که میگویند: خداوند به آدم وحی کرد که دخترانش را به ازدواج پسرانش درآورد؛ در نتیجه این مردم همگی از خواهران و برادران هستند، سؤال شد، آن حضرت فرمود: خداوند بسیار بزرگتر از این است. در واقع چنین کسانی میگویند که برگزیدگانِ خلقت و احبا و انبیا و رسولان و مردان و زنان مؤمن و مسلم، از حرام هستند و خداوند قدرت نداشته که آنها را از حلال خلق کند؛ در حالی که از همه بر حلال و پاک و پاکیزه و گوارا پیمان گرفته است. قسم به خدا که به من خبر داده شد، که بعضی حیوانات نیز ازدواج با خواهر را بد میدانند، تا جایی که اگر ندانسته چنین کاری را انجام دهند، خود را میکشند، پس چگونه میشود که انسان با همهی انسانیت و فضل و علمش چنین عملی را انجام دهد؟! گویندگان این سخنان کسانی هستند که از اهل علم و از خانههای انبیا رو برگرداندند و علم خود را از جایی که امر نشده بودند، گرفتند؛ در نتیجه به جهل و ضلالت افتادند. چگونه خداوند اشیای گذشته و آنچه را که همیشه بوده خلق کرده است؟! وای بر اینها ...! خداوند هزار سال قبل از خلقت آدم به قلم امر کرد که بر لوح محفوظ آنچه را که تا روز قیامت اتفاق خواهد افتاد، بنویسد در تمامی آنها حرام بودن خواهر بر برادر نوشته شد، که ما آن را در کتب چهارگانه مشهور ـ تورات و انجیل و زبور و قرآن ـ میبینیم. در هیچکدام از تورات موسى، زبور داوود و انجیل عیسى: و قرآن محمد(ص) ازدواج خواهر با برادر حلال نشده است. کسانی که این را میگویند، میخواهند دلایل زرتشتیان را تقویت کنند. خداوند اینها را بکشد.([8])
سپس آن حضرت درباره چگونگی پدیدار شدن نسل آدم از فرزندان او میفرماید: حوا برای آدم هفتاد فرزند دو قلوی پسر و دختر آورد... و شیث تنها بود. اسم او هبةالله و اولین وصی از اوصیا بر روی زمین بود بعد از شیث، یافث متولد شد او هم دوقلو نبود. زمانی که آن دو بالغ شدند و خداوند خواست نسل بشر از آنها تکثیر شود ـ آنگونه که امروز میبینید ـ و چون از قبل حرام بودن خواهر را بر برادر در لوح نوشته بود، حوریهای از بهشت فرستاد و به آدم(ع) امر کرد که او را به ازدواج شیث درآورد و او این چنین کرد. سپس حوریهی دیگری از بهشت فرستاد و به آدم امر کرد تا او را به ازدواج یافث درآورد. آن دو نیز به ازدواج یکدیگر درآمدند. شیث صاحب فرزند پسر شد و یافث صاحب دختر. وقتی آن دو بالغ شدند، خداوند به آدم امر کرد که آن دو را به ازدواج یکدیگر درآورد، و آدم(ع) فرمان خدا را اجرا کرد؛ بدین ترتیب برگزیدگان از پیامبران و رسولان از نسل این دو بودند. به خدا پناه میبرم از اینکه خواهر و برادری ازدواج کرده باشند؛ آنگونه که اینها میگویند.([9])
قرآن در مورد روش انتخاب همسر و ویژگیهای یک همسر خوب چه فرموده است؟
* آیات متعدد، دستورهای خاصی را به زنان و مردان میدهد و برای ازدواج، اهدافی را بیان میکند، تا ملاک و ضابطهی ازدواج روشن گردد و با به کارگیری آن، زندگی همسران توأم با آرامش و سازندگی باشد. برای توضیح این مسأله به برخی آیات و روایات اشاره میکنیم.
خداوند در آیههای 28 ت 35 سورهی احزاب به زنان پیامبر(ص) دستوراتی را میدهد و جزای عمل بدان را دو برابر دیگر زنان بر میشمرد. اگرچه اصل دستور خطاب به همهی زنان است، اما برای زنان پیامبر ـ به جهت خصوصیت همسری آن حضرت ـ ثواب و عقاب بیشتری در نظر گرفته میشود. در این آیات، زنان پیامبر به دوری از دنیا، و رو آوردن به خدا و رسول و آخرت دعوت شدهاند: )وَ إِنْ کُنْتُنّ تُرِدْنَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدّارَ اْلآخِرَةَ فَإِنّ اللّهَ أعَدّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْکُنّ أجْرًا عَظیمًا(، به آنها امر میشود تا از بدیهای آشکار دوری کنند: )یا نِساءَ النّبِیّ ِ مَنْ یَأتِ مِنْکُنّ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ یُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَیْنِ وَ کانَ ذلِکَ عَلَی اللّهِ یَسیرًا(، و اطاعت و فروتنی در برابر پروردگار و رسول خدا(ص) داشته باشند و عمل صالح انجام دهند، تا به رزق کریم دست یابند: )وَ مَنْ یَقْنُتْ مِنْکُنّ لِلّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحًا نُؤْتِها أجْرَها مَرّتَیْنِ وَ أعْتَدْنا لَها رِزْقًا کَریمًا(.
به آنها هشدار میدهد تا رفتارشان به گونهای نباشد که صاحبان دلهای مریض به آنها طمع کنند: )یا نِساءَ النّبِیّ ِ لَسْتُنّ کَأحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتّقَیْتُنّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفًا(.
و در خانه بمانند و با زینتهای آشکار در جمع مردم ظاهر نشوند و نماز را به پا دارند و زکات دهند و از خدا و رسول او اطاعت کنند: )وَ قَرْنَ فی بُیُوتِکُنّ وَ لا تَبَرّجْنَ تَبَرّجَ الْجاهِلِیّةِ اْلأولى وَ أقِمْنَ الصّلاةَ وَ آتینَ الزّکاةَ وَ أطِعْنَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ...(.
برخی از این صفات نیز در سورهی تحریم آمده است. در اینجا؛ خداوند برای تنبیه آن دسته از همسران پیغمبر که راز آن حضرت را فاش نمودند، آنها را به طلاق تهدید نمود و صفات زنان شایسته و بهتر از آنها را برشمرد؛ زنانی مسلم، مؤمن، فرمانبر، توبهکار، عابد، روزهدار و ... ) عَسی رَبّهُ إنْ طَلّقَکُنّ أنْ یُبْدِلَهُ أزْواجًا خَیْرًا مِنْکُنّ مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ تآئِباتٍ عابِداتٍ سآئِحاتٍ ثَیِّباتٍ وَ أبْکارًا(([10]).
این آیات به ذکر صفات و تأکید بر رازداری زنان پرداخته و بر نگهداری خویش و اهلشان از آتشی که هیزم آن مردم و سنگهاست، توصیه نمود: )یا أیّهَا الّذینَ آمَنُوا قُوا أنْفُسَکُمْ وَ أهْلیکُمْ نارًا...(([11])؛ براین اساس شیوهی تربیت فرزندان باید به گونهای باشد که آنها را از آتش نجات دهد؛ یعنی عصیان خدا را نکنند و اوامر او را اطاعت نمایند و مراقب اعمال خویش باشند؛ زیرا عمل آنها میزان جزایشان است.
باید معلوم شود که پدر و مادر دارای چه خصوصیاتی باشند و چگونه عمل کنند تا فرزندانشان را در مسیر عبودیت الهی قرار دهند؟!
آیهی 34 سورهی نسء; با معرفی زنان دیندار، میفرماید: )... فَالصّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَیْبِ بِما حَفِظَ اللّهُ...(؛ زنان درستکار، فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [برای آنان] حفظ کرده، اسرار [شوهران خود] را حفظ میکنند....
منظور از حفظ اسرار چیست؟ و استحکام و آرامش و امنیّت خانواده بر چه چیز استوار است؟!
زنانی که عاطفه و محبت را با عفت و تقوا در هم آمیختهاند و سرّ و حافظ اموال و آبروی همسر و خانوادهی خود هستند و از آنچه موقعیت خانواده را متزلزل میسازد، دوری میجویند، وفا و صفا را منش خود قرار داده، رو به خدا دارند و در همه حال به یاد او هستند و به دستوراتش عمل میکنند، امنیت و آرامش خانواده را ارج مینهند، و چون اعمالشان بر اصول اعتقادی استوار است، از زندگی ریشهدار برخوردارند، و چتر سکون و آرامش را که از مهمترین اهداف ازدواج است، بر سر خود، همسر و اهل خانواده میگسترانند: )وَ مِنْ آیاتِهِ أنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أنْفُسِکُمْ أزْواجًا لِتَسْکُنُوا إلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدّةً وَ رَحْمَةً...( ([12]).
آیاتی که چگونگی رفتار و کردار را به زنان و مردان مسلمان میآموزد، بیان کنندهی ویژگیهای یک همسر خوب نیز، هست. آیهی حجاب([13]) امر به حفظ عورت و کوتاه کردن نگاه و پرهیز از چشمدوزی زنان و مردان نامحرم دارد. به زنان مؤمن دستور میدهد که زینتهای خود را آشکار نسازند و حجاب را رعایت کنند.
روایات نیز ویژگیهای همسران را یادآور میشود، برای مثال: جابر از رسول خدا(ص) نقل میکند که آن حضرت فرمود: با کسی ازدواج کنید که او را به نیکی و خوش اخلاقی یاد میکنند، زنانی که بچهدار شوند و اهل محبت و دوستی باشند و همسر خود را بر هر چیز ترجیح دهند و او را برای دنیا و آخرت خود انتخاب کنند، به کم قانع و عفیف باشند، نسبت به شوهر مطیع و کم هزینه و زیبا و انعطاف پذیر باشند. پشت سر همسر، از او بدگویی نکنند، کینهتوز نباشند، صبور باشند و در غیبت همسر از اموال او مراقبت نمایند و ....([14])
از جمله صفات مردان شایسته در روایات؛ عبارت است از: 1. متدین و اهل عمل. 2. با محبت و صبور. 3. کوشا در تأمین و فراهم نمودن نیاز مالی و وسایل آسایش خانواده و ...([15]).
بسا مشکلات، زندگی انسان را دگرگون سازد و همسر شایسته برخی از ویژگیها را از دست بدهد. توانایی مالی و جسمى، زیبایى، مهربانى، ملاطفت و ... رو به ضعف و نقصان است؛ در این صورت چه باید کرد؟! یکی از ویژگیهای همسران خوب، صبر و مقاومت و آمادگی برخورد با مشکلات و ابتلائات است. آمادگی پذیرش مشکلات، نقش مؤثر در استقامت و یافتن راه حل و گشایش امور دارد. کسانی که از مواجهه با سختیها گریزان و در هراسند؛ چه بسا با کوچکترین مشکل ضربه میخورند و عقب مینشینند. مشکلات، نقاط ضعف ما را نشان میدهد، تا با جبران و رفع آن ادامهی راه با قوت بیشتر سپری گردد. ازدواج از فرد؛ خانواده و اجتماع میسازد، از ضعف؛ قدرت و از خودخواهى؛ دگرخواهی و ایثار و گذشت و قبول مسؤولیت. اگر دستاوردهای ازدواج نادیده گرفته شود، فایدهای جز ارضای غریزه شهوت بر آن مترتب نخواهد بود. اگر پیوند غریزى، با اهداف بزرگ همراه نباشد، خانوادهای تشکیل نخواهد شد، یا ضعیف و لرزان خواهد بود؛ در این صورت پایههای اجتماعی خانواده رو به نابودی و فروپاشی خواهد گذشت.
پینوشت:
[1]. النسء; (4) : 1.
[2]. الرّعد (13) : 41.
[3]. یوسف (12) : 40.
[4]. الکهف (18) : 26.
[5] . القصص (28) : 70.
[6] . آیةالله مصباح یزدى، نظریه حقوقی اسلام، ج 2، ص 34.
[7] . ترجمه تفسیر المیزان، ج 4، ص 216 و 217.
[8] . بحارالأنوار، ج 11، ص 223 و تفسیر نورالثقلین، ج 9، به نقل از علل الشرایع.
[9]. همان.
[10]. التّحریم (66) : 5 .
[11]. التّحریم (66) : 6 .
[12] . الرّوم (30) : 21.
[13] . النّور (24) : 30 و 31.
[14] . فروع کافى، ج 5 ، ص 324.
[15] . همان.
* در قرآن آیهای که به صورت صریح تکثیر نسل را توضیح دهد، نیامده؛ تنها در نخستین آیه از سورهی نسء; به این مطلب اشاره شده است. در مورد کیفیت ازدواج فرزندان آدم و حوا دو نظریه وجود دارد:
1. در آغاز سورهی نساء، پس از آنکه آدم و حوا8 به عنوان منشأ خلقت همهی افراد بشر معرفی میشوند، آمده است: )یا أیّهَا النّاسُ اتّقُوا رَبّکُمُ الّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثّ مِنْهُما رِجالاً کَثیرًا وَ نِساءً ...(([1])؛ و خداوند از آن دو، زنان و مردان زیادی را پدید آورد.
تفاسیر مختلف؛ از جمله المیزان، قسمت اخیر آیه را مربوط به کیفیت ازدواج و تکثیر نسل بشر دانسته و نظرات مختلفی را در این زمینه بیان میکند. علامه طباطبایی1 میفرماید:
و از آیهی شریفه بر میآید که نسل موجود از انسان، تنها منتهی به آدم و همسرش میشود و جز این دو نفر، هیچ کس دیگری در انتشار این نسل دخالت نداشته است (نه حوری بهشتى، و نه فردی از افراد جن و نه غیر آن دو)، وگرنه میفرمود: وبَثَّ منهما و من غیرهم. با پذیرفتن این معنا دو مطلب به عنوان نتیجه بر آن متفرع میشود.
اول اینکه: منظور از جملهی رِجالاً کَثیراً وَنِساءً کل بشر است. افرادی که بی واسطه (هابیل و قابیل و غیره)، یا با واسطه (چون دیگر افراد بشر تا هنگام به پا شدن قیامت) از این دو فرد (آدم و حو) منشعب شدهاند، پس کانه فرموده است: و بثّکُم منهُما أیّها النّاس؛ های ای مردم همگی شما را از آن دو نفر منشعب نمود.
مطلب دوم این است که: ازدواج در طبقهی اولى، بعد از خلقت آدم و حوا؛ یعنی در فرزندان بلافصل آدم و همسرش بین برادران و خواهران بوده و دختران آدم با پسران او ازدواج کردهاند، چون آن روز در تمام دنیا، نسل بشر منحصر در همین فرزندان بلافصل آدم بوده (در آن روز غیر از آنان، نه دخترانی یافت میشده است، تا همسر پسران آدم شوند، و نه پسری بود که همسر دخترانش گردد)؛ بنابراین هیچ اشکالی ندارد (اگر چه در عصر ما خبری تعجب آور است)؛ ولکن از آنجایی که مسأله یک مسألهی تشریعی است و تشریع هم تنها و تنها کار خدای تعالی است؛ و لذا او میتواند یک عمل را در روزی حلال و روزی دیگر حرام کند: )... وَ اللّهُ یَحْکُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ...(([2])؛ )... إِنِ الْحُکْمُ إِلاّ لِلّهِ...(([3])؛ )... وَ لا یُشْرِکُ فی حُکْمِهِ أحَدًا(([4])؛ )وَ هُوَ اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِی اْلأولى وَ اْلآخِرَةِ وَ لَهُ الْحُکْمُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ(([5]).([6])
خدای متعال طبق مصالح واقعی و تکوینى، احکام تشریعی را وضع نمود، ولی احکام تشریعی مبتنی بر مصالح واقعی و امور تکوینی است؛ از این رو گفته میشود که احکام و قوانین، تابع مصالح و مفاسد نفس الأمری است. برای مثال: بین قصاص و امنیت جامعه یک رابطهی تکوینی و مصلحت واقعی وجود دارد. دین این مصلحت واقعی را کشف نموده و براساس آن قانون قصاص را وضع مینماید.([7])
2. قول دیگری نیز وجود دارد که ازدواج خواهر و برادر را نفی کرده و حرمت آن را همیشگی دانسته است.
از امام صادق(ع) دربارهی چگونگی پیدایش نسل آدم، و سخن برخی مردمان که میگویند: خداوند به آدم وحی کرد که دخترانش را به ازدواج پسرانش درآورد؛ در نتیجه این مردم همگی از خواهران و برادران هستند، سؤال شد، آن حضرت فرمود: خداوند بسیار بزرگتر از این است. در واقع چنین کسانی میگویند که برگزیدگانِ خلقت و احبا و انبیا و رسولان و مردان و زنان مؤمن و مسلم، از حرام هستند و خداوند قدرت نداشته که آنها را از حلال خلق کند؛ در حالی که از همه بر حلال و پاک و پاکیزه و گوارا پیمان گرفته است. قسم به خدا که به من خبر داده شد، که بعضی حیوانات نیز ازدواج با خواهر را بد میدانند، تا جایی که اگر ندانسته چنین کاری را انجام دهند، خود را میکشند، پس چگونه میشود که انسان با همهی انسانیت و فضل و علمش چنین عملی را انجام دهد؟! گویندگان این سخنان کسانی هستند که از اهل علم و از خانههای انبیا رو برگرداندند و علم خود را از جایی که امر نشده بودند، گرفتند؛ در نتیجه به جهل و ضلالت افتادند. چگونه خداوند اشیای گذشته و آنچه را که همیشه بوده خلق کرده است؟! وای بر اینها ...! خداوند هزار سال قبل از خلقت آدم به قلم امر کرد که بر لوح محفوظ آنچه را که تا روز قیامت اتفاق خواهد افتاد، بنویسد در تمامی آنها حرام بودن خواهر بر برادر نوشته شد، که ما آن را در کتب چهارگانه مشهور ـ تورات و انجیل و زبور و قرآن ـ میبینیم. در هیچکدام از تورات موسى، زبور داوود و انجیل عیسى: و قرآن محمد(ص) ازدواج خواهر با برادر حلال نشده است. کسانی که این را میگویند، میخواهند دلایل زرتشتیان را تقویت کنند. خداوند اینها را بکشد.([8])
سپس آن حضرت درباره چگونگی پدیدار شدن نسل آدم از فرزندان او میفرماید: حوا برای آدم هفتاد فرزند دو قلوی پسر و دختر آورد... و شیث تنها بود. اسم او هبةالله و اولین وصی از اوصیا بر روی زمین بود بعد از شیث، یافث متولد شد او هم دوقلو نبود. زمانی که آن دو بالغ شدند و خداوند خواست نسل بشر از آنها تکثیر شود ـ آنگونه که امروز میبینید ـ و چون از قبل حرام بودن خواهر را بر برادر در لوح نوشته بود، حوریهای از بهشت فرستاد و به آدم(ع) امر کرد که او را به ازدواج شیث درآورد و او این چنین کرد. سپس حوریهی دیگری از بهشت فرستاد و به آدم امر کرد تا او را به ازدواج یافث درآورد. آن دو نیز به ازدواج یکدیگر درآمدند. شیث صاحب فرزند پسر شد و یافث صاحب دختر. وقتی آن دو بالغ شدند، خداوند به آدم امر کرد که آن دو را به ازدواج یکدیگر درآورد، و آدم(ع) فرمان خدا را اجرا کرد؛ بدین ترتیب برگزیدگان از پیامبران و رسولان از نسل این دو بودند. به خدا پناه میبرم از اینکه خواهر و برادری ازدواج کرده باشند؛ آنگونه که اینها میگویند.([9])
قرآن در مورد روش انتخاب همسر و ویژگیهای یک همسر خوب چه فرموده است؟
* آیات متعدد، دستورهای خاصی را به زنان و مردان میدهد و برای ازدواج، اهدافی را بیان میکند، تا ملاک و ضابطهی ازدواج روشن گردد و با به کارگیری آن، زندگی همسران توأم با آرامش و سازندگی باشد. برای توضیح این مسأله به برخی آیات و روایات اشاره میکنیم.
خداوند در آیههای 28 ت 35 سورهی احزاب به زنان پیامبر(ص) دستوراتی را میدهد و جزای عمل بدان را دو برابر دیگر زنان بر میشمرد. اگرچه اصل دستور خطاب به همهی زنان است، اما برای زنان پیامبر ـ به جهت خصوصیت همسری آن حضرت ـ ثواب و عقاب بیشتری در نظر گرفته میشود. در این آیات، زنان پیامبر به دوری از دنیا، و رو آوردن به خدا و رسول و آخرت دعوت شدهاند: )وَ إِنْ کُنْتُنّ تُرِدْنَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدّارَ اْلآخِرَةَ فَإِنّ اللّهَ أعَدّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْکُنّ أجْرًا عَظیمًا(، به آنها امر میشود تا از بدیهای آشکار دوری کنند: )یا نِساءَ النّبِیّ ِ مَنْ یَأتِ مِنْکُنّ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ یُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَیْنِ وَ کانَ ذلِکَ عَلَی اللّهِ یَسیرًا(، و اطاعت و فروتنی در برابر پروردگار و رسول خدا(ص) داشته باشند و عمل صالح انجام دهند، تا به رزق کریم دست یابند: )وَ مَنْ یَقْنُتْ مِنْکُنّ لِلّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحًا نُؤْتِها أجْرَها مَرّتَیْنِ وَ أعْتَدْنا لَها رِزْقًا کَریمًا(.
به آنها هشدار میدهد تا رفتارشان به گونهای نباشد که صاحبان دلهای مریض به آنها طمع کنند: )یا نِساءَ النّبِیّ ِ لَسْتُنّ کَأحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتّقَیْتُنّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفًا(.
و در خانه بمانند و با زینتهای آشکار در جمع مردم ظاهر نشوند و نماز را به پا دارند و زکات دهند و از خدا و رسول او اطاعت کنند: )وَ قَرْنَ فی بُیُوتِکُنّ وَ لا تَبَرّجْنَ تَبَرّجَ الْجاهِلِیّةِ اْلأولى وَ أقِمْنَ الصّلاةَ وَ آتینَ الزّکاةَ وَ أطِعْنَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ...(.
برخی از این صفات نیز در سورهی تحریم آمده است. در اینجا؛ خداوند برای تنبیه آن دسته از همسران پیغمبر که راز آن حضرت را فاش نمودند، آنها را به طلاق تهدید نمود و صفات زنان شایسته و بهتر از آنها را برشمرد؛ زنانی مسلم، مؤمن، فرمانبر، توبهکار، عابد، روزهدار و ... ) عَسی رَبّهُ إنْ طَلّقَکُنّ أنْ یُبْدِلَهُ أزْواجًا خَیْرًا مِنْکُنّ مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ تآئِباتٍ عابِداتٍ سآئِحاتٍ ثَیِّباتٍ وَ أبْکارًا(([10]).
این آیات به ذکر صفات و تأکید بر رازداری زنان پرداخته و بر نگهداری خویش و اهلشان از آتشی که هیزم آن مردم و سنگهاست، توصیه نمود: )یا أیّهَا الّذینَ آمَنُوا قُوا أنْفُسَکُمْ وَ أهْلیکُمْ نارًا...(([11])؛ براین اساس شیوهی تربیت فرزندان باید به گونهای باشد که آنها را از آتش نجات دهد؛ یعنی عصیان خدا را نکنند و اوامر او را اطاعت نمایند و مراقب اعمال خویش باشند؛ زیرا عمل آنها میزان جزایشان است.
باید معلوم شود که پدر و مادر دارای چه خصوصیاتی باشند و چگونه عمل کنند تا فرزندانشان را در مسیر عبودیت الهی قرار دهند؟!
آیهی 34 سورهی نسء; با معرفی زنان دیندار، میفرماید: )... فَالصّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَیْبِ بِما حَفِظَ اللّهُ...(؛ زنان درستکار، فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [برای آنان] حفظ کرده، اسرار [شوهران خود] را حفظ میکنند....
منظور از حفظ اسرار چیست؟ و استحکام و آرامش و امنیّت خانواده بر چه چیز استوار است؟!
زنانی که عاطفه و محبت را با عفت و تقوا در هم آمیختهاند و سرّ و حافظ اموال و آبروی همسر و خانوادهی خود هستند و از آنچه موقعیت خانواده را متزلزل میسازد، دوری میجویند، وفا و صفا را منش خود قرار داده، رو به خدا دارند و در همه حال به یاد او هستند و به دستوراتش عمل میکنند، امنیت و آرامش خانواده را ارج مینهند، و چون اعمالشان بر اصول اعتقادی استوار است، از زندگی ریشهدار برخوردارند، و چتر سکون و آرامش را که از مهمترین اهداف ازدواج است، بر سر خود، همسر و اهل خانواده میگسترانند: )وَ مِنْ آیاتِهِ أنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أنْفُسِکُمْ أزْواجًا لِتَسْکُنُوا إلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدّةً وَ رَحْمَةً...( ([12]).
آیاتی که چگونگی رفتار و کردار را به زنان و مردان مسلمان میآموزد، بیان کنندهی ویژگیهای یک همسر خوب نیز، هست. آیهی حجاب([13]) امر به حفظ عورت و کوتاه کردن نگاه و پرهیز از چشمدوزی زنان و مردان نامحرم دارد. به زنان مؤمن دستور میدهد که زینتهای خود را آشکار نسازند و حجاب را رعایت کنند.
روایات نیز ویژگیهای همسران را یادآور میشود، برای مثال: جابر از رسول خدا(ص) نقل میکند که آن حضرت فرمود: با کسی ازدواج کنید که او را به نیکی و خوش اخلاقی یاد میکنند، زنانی که بچهدار شوند و اهل محبت و دوستی باشند و همسر خود را بر هر چیز ترجیح دهند و او را برای دنیا و آخرت خود انتخاب کنند، به کم قانع و عفیف باشند، نسبت به شوهر مطیع و کم هزینه و زیبا و انعطاف پذیر باشند. پشت سر همسر، از او بدگویی نکنند، کینهتوز نباشند، صبور باشند و در غیبت همسر از اموال او مراقبت نمایند و ....([14])
از جمله صفات مردان شایسته در روایات؛ عبارت است از: 1. متدین و اهل عمل. 2. با محبت و صبور. 3. کوشا در تأمین و فراهم نمودن نیاز مالی و وسایل آسایش خانواده و ...([15]).
بسا مشکلات، زندگی انسان را دگرگون سازد و همسر شایسته برخی از ویژگیها را از دست بدهد. توانایی مالی و جسمى، زیبایى، مهربانى، ملاطفت و ... رو به ضعف و نقصان است؛ در این صورت چه باید کرد؟! یکی از ویژگیهای همسران خوب، صبر و مقاومت و آمادگی برخورد با مشکلات و ابتلائات است. آمادگی پذیرش مشکلات، نقش مؤثر در استقامت و یافتن راه حل و گشایش امور دارد. کسانی که از مواجهه با سختیها گریزان و در هراسند؛ چه بسا با کوچکترین مشکل ضربه میخورند و عقب مینشینند. مشکلات، نقاط ضعف ما را نشان میدهد، تا با جبران و رفع آن ادامهی راه با قوت بیشتر سپری گردد. ازدواج از فرد؛ خانواده و اجتماع میسازد، از ضعف؛ قدرت و از خودخواهى؛ دگرخواهی و ایثار و گذشت و قبول مسؤولیت. اگر دستاوردهای ازدواج نادیده گرفته شود، فایدهای جز ارضای غریزه شهوت بر آن مترتب نخواهد بود. اگر پیوند غریزى، با اهداف بزرگ همراه نباشد، خانوادهای تشکیل نخواهد شد، یا ضعیف و لرزان خواهد بود؛ در این صورت پایههای اجتماعی خانواده رو به نابودی و فروپاشی خواهد گذشت.
پینوشت:
[1]. النسء; (4) : 1.
[2]. الرّعد (13) : 41.
[3]. یوسف (12) : 40.
[4]. الکهف (18) : 26.
[5] . القصص (28) : 70.
[6] . آیةالله مصباح یزدى، نظریه حقوقی اسلام، ج 2، ص 34.
[7] . ترجمه تفسیر المیزان، ج 4، ص 216 و 217.
[8] . بحارالأنوار، ج 11، ص 223 و تفسیر نورالثقلین، ج 9، به نقل از علل الشرایع.
[9]. همان.
[10]. التّحریم (66) : 5 .
[11]. التّحریم (66) : 6 .
[12] . الرّوم (30) : 21.
[13] . النّور (24) : 30 و 31.
[14] . فروع کافى، ج 5 ، ص 324.
[15] . همان.