پاسداری و شکوفایی عقل
آرشیو
چکیده
متن
همهی ما از سرمایههای مادی خویش به خوبی محافظت میکنیم و اموال و املاک و اسناد مالی را از تجاوز و تصرف و دستبرد دزدان و غارتگران و کف زنان و ... مصون و محفوظ نگه میداریم و در صورت نیاز، بخشی از اموال را برای حفاظت دستاوردها هزینه میکنیم. گاه سرمایههای مالی را بیمه نموده و با انواع و انحای گوناگون در پاسداری از آن میکوشیم، اما مگر نه اینکه گوهر عقل و اندیشه، به محافظت و مراقبت بیشتر نیاز دارد؟! آیا خطر و آسیب این گوهر گرانبها را تهدید نمیکند؟! آیا این گوهر قابل سرقت و ربودن نیست؟ آیا سرمایهی عقلی و فکری انسان، چیزی کم بهاست، که مراقبت از آن لازم نباشد؟! بیتردید، نیروی عقل و خرد از ارزشمندترین سرمایههای انسان است، که انسان بی آن امکانات دیگر را نیز از کف داده و حاضر است برای به چنگ آوردن دوبارهی آن همهی اموال خود را صرف نماید و این اقدام را نه تنها خسارت، بلکه سود زندگی میشمرد؛ زیرا انسانیت او به عقل و خرد بستگی دارد.
امیرالمؤمنین(ع) در رهنمودهای خویش به امام حسن(ع) فرمود:
یا بنیّ لافقر أشدّ من الجهل ولا عُدْم أشدّ من عدم العقل([1])؛ فرزندم! هیچ کمبودی از نادانی سختتر نیست و هیچ کمبوی از نبود عقل دشوارتر نیست.
در مورد دیگر همان بزرگوار میفرماید:
أغنَی الغِنی العَقْل و أکبر الفَقْر الحُمق([2])؛ بزرگترین بینیازى؛ نیروی خردورزی است و بزرگترین نوع فقر، کمبود عقل است. عقل به عنوان سرمایهی اولیهی زندگى، نعمتی اهدایی از سوی خداوند به عموم انسانهاست. عقل، نرمافزاری آسمانی است، که همزمان با تولید و تولّد در روان انسان نصب شده است و آفریننده هستى، مسؤولیت حفاظت، تقویت و رشد و شکوفایی آن را به خود انسان سپرده است. پاسداری از این گوهر ملکوتى؛ همچون دیگر نعمتهای الهى، رسالتی سنگین و شیرین است. شکوفایی و آبیاری و رسیدگی به این بذر عرشی ضامن سلامت و عزت و سعادت جاودانهی انسان است. و تباهسازی و بیمهری به آن ریشهی تمام مشکلات زندگی فرد و جامعه است. رفتار انسان نسبت به عقل و خرد خویش گام اوّل به سوی نیکبختی و بدبختی است. سعادتمند کسی است که از این نعمت الهی پاسداری نماید، آن را رشد دهد، به رهنمودهایش توجه کند و آن را حاکم زندگی خویش قرار دهد. و بد بخت کسی است که عامل تباهى، سرکوب، تضعیف، تعطیلى، مرگ، پژمردگى، ضعف و ناتوانی آن شود.
اقدامات انسان نسبت به این بذر آسمانی در سه بخش قابل دستهبندی است:
1. کارهایی که سبب تقویت و رشد و شکوفایی عقل است.
2. کارهایی که عامل سرکوب و اسارت و تضعیف و پژمردگى و مرگ نیروی خرد است.
3. کارهایی که در تقویت و تضعیف عقل نقشی ندارد.
از آنجا که در نظام آفرینش، عقل و پیامبران، هدف واحدی را دنبال میکنند و یار و همکار یکدیگر به حساب میآیند؛ تقویت هر کدام تقویت دیگری است و تضعیف هر یک به تضعیف دیگری میانجامد. عقل، انسان را به سوی پیامبران هدایت میکند و پیامبران، انسان را به عقل و فطرت خویش ارجاع میدهند.
امیرالمؤمنین علی(ع) در نهج البلاغه، بعثت را عامل شکوفایی عقل و فطرت میشمرد و در عباراتی عمیق فلسفه بعثت پیامبران الهی را چنین بیان میفرماید:
فَبَعَثَ فیهِم رُسلَهُ، و وَاتَر إلیهم أنبیائَهُ، لِیَسْتَأدُوهُم میثاقَ فِطرَتِه، و یُذَکِّروُهم مَنْسِیَّ نعمتِهِ، و یَحْتَجُّوا عَلَیْهِم بِالتّبلیغ، ویُثیروا لَهُمْ دَفائِنَ العُقولِ، و یُروُهُم آیاتِ المَقْدِرَة([3])؛ خداوند رسولانی را برانگیخت و پیامبرانش را پیاپی به سوی آنها فرستاد تا مردم را به ادای پیمانی فطری که با آفریدگارشان بسته بودند، وادار نمایند و نعمت فراموش شده او را به یادشان بیاورند و با تبلیغ دلایل روشن، وظیفه رسالت را به جای آورند، و نیروهای مخفی عقول مردم را برانگیزانند و بارور بسازند، و آیات با عظمت الهی را که در هندسه کلی هستی نقش بسته است، به آنان بنمایانند.
پیوند عقل و وحی تنها راه شکوفایی عقل است، و عقل انسان بدون شناخت پیامبران و اطاعت از آنها شکوفا نمیشود. عقل همانند کودکی است که بدون تغذیه از شیر وحى، زندگی و طراوت و رشد او متوقف میگردد.
وحى، بهار آفرین عقلهاست و قرآن، بهار دلهاست: و لکلِّ شیء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان([4]).
ماه رمضان بهار ارتباط انسان و خدای رحمان است. عقل انسان در سایهی تفکر و کم خوری و تلاوت قرآن شکوفا میشود.
راهکارهای تقویت عقل
نظام آفرینش به گونهای است که کاربرد صحیح هر عضو موجب تقویت و رشد آن میگردد، و رکود و به کارگیری نامناسب، پژمردگى و ضعف روزافزون را به دنبال دارد. رهنمودهای امیرالمؤمنین(ع) در این میدان شایان توجه است.
در کتاب ارزشمند غررالحکم، بیش از دویست و سی حدیث در زمینه عقل و خردورزی آمده است.
1. کاربرد عقل؛ حضرت یکی از راههای تقویت عقل را چنین میشمرد: العقل غریزة تزید بالعلم والتّجارب([5])؛ خرد نیرویی غریزی است که با علم و تجربه افزایش مییابد.
بی تردید بخشی از توان خردورزی انسان، موهوبی و از الطاف عمومی خدا به انسانهاست، ولی قدری از نیروی عقلورزی بستگی به رفتار اختیاری انسان و میزان بهرهگیری از عقل خدادادی و استفاده درست از این نعمت الهی دارد.
2. آموزش؛ تفکر و تعقل، در سایهی آموزش و یادگیرى، غنیتر، سریعتر و دقیقتر میشود. مباحث فلسفه و منطق به میزانی که روش شناخت و ترازوی ارزیابی اندیشههای درست و نادرست باشد، دارای ارزش و احترام است. علوم گوناگون انسانى، تجربی و پایه به میزان در اختیار انسان بودن، توان تفکّر و خردورزی را میافزاید.
در کلمات مولای امت چنین آمده است: أعون الأشیاء عَلی تزکیة العقل، التّعلیم([6])؛ از مهمترین عوامل پرورش عقل، یاد دادن و تعلیم است.
در اینکه کدام دانشها به تقویت عقل میانجامد و کدام دانش بیشترین نقش را دارد و کدام دانش مانع خردورزی است، پژوهشی عمیق در زمینهی رابطه علم و عقل و انواع شناخت عوامل و موانع آن ضروری است.
3. مطالعهی آثار علمى؛ انتقال اطلاعات و تجارب نسلهای گذشته نقش مهمی در تقویت آگاهی و قدرت تصمیمگیری نسل امروز دارد. تاریخ؛ کانونی مهم برای تقویت عقل و خردورزی به حساب میآید، وآزمایشگاه بررسی اقدامات افراد و جوامع بشری است. افزون بر این هر دانش دیگری که آیات الهی را نشان دهد، مایه افزایش خردورزی است.
امام صادق(ع) فرموده است:
کثرة النَّظر فی الحکمة تَلْقَحُ العقل([7])؛ زیاد نظر کردن و تأمل در حکمت، عقل را بارور میکند.
کثرة النَّظر فی العلم یفتح العقل([8])؛ اندیشیدن و دقّت در علم، خرد را شکوفا میسازد.
حکمت و دانش، نقش مهمی در پرورش عقل انسان دارد. پیامبران الهی با تعلیم کتاب و حکمت و تربیت اخلاق و تزکیه، انسان را به سوی اهداف بلند الهی هدایت کردند.
4. معاشرت با خردمندان؛ یکی از مهمترین شیوههای عملی برای پرورش عقل، معاشرت و مصاحبت با خردمندان است؛ اینگونه ارتباطها کارگاه خردورزی است. انسان، معیارها، رفتارها، روشها و دانشهای مورد نیاز را در عمل فرا میگیرد. پیشوای اوّل و امام خردمندان جهان حضرت علی(ع) میفرماید: أکثر الصّلاح والصَّواب فی صحبة أولِی النُّهی والألباب([9])؛ بیشترین ساماندهی و سامانیابی و درستی کارها و گفتارها در همراهی با خردمندان نهفته است.
در مورد دیگر میفرماید:
صاحِبْ الحکماء و جالِسْ الحلماء و أعرِضْ عنِ الدُّنیا، تسکن جنّة المأوی([10])؛ با حکیمان همراه شو، با خردمندان بنشین و از دنیا روی برگردان، تا ساکن بهشت شوى. نقش خردمندان در پرورش خرد جای تردید ندارد. گفتوگو، معاشرت، مسافرت، دیدار، حضور در مجالس درس و بحث و زیارت عالمان و خردمندان، یکی از راهکارهای مؤثر در شکوفایی عقل است. در رهنمودهای مولا علی(ع) آمده است: صحبةُ الولیّ اللّبیب حیة الروح([11])؛ همنشینی با دوست خردمند، مایه حیات روح است.
برگزاری مجالس علمى، بحث و گفتوگو با اندیشمندان، دیدار گروهی و فردی با عالمان دین؛ از جمله اقدامهایی است، که مسؤولان آموزش و پرورش و مدیران رسانهها و همهی دلسوزان عرصهی فکر و فرهنگ با انجام آن میتوانند نسل جدید را از تباهی و سرگرمیهای بیهوده نجات دهند. افزایش همفکری و مشاوره در امورگوناگون عقل و خرد را شکوفا میسازد.
5 . مشاوره؛ همیشه نباید بر عقل فردی خویش تکیه کرد، چه زیباست سخن امام علی(ع) که میفرماید: الإستِشَارَة عَیْنُ الهِدَایَهِ. وَ قَد خَاطَرَ مَنِ اسْتَغْنی بِرأیِهِ([12])؛ مشورت عین هدایت است و هر کس با نظر خویش احساس بینیازی کند، خویش را با خطر مواجه ساخته است.
بهرهگیری از عقل و اندیشه دیگران و تضارب آرا، زوایای ناشناختهی کار را روشن میکند. انسان در فعالیتهای آموزشى، پژوهشى، تربیتى، اجرایی و... نیازمند مشورت است. اهمیت این مسأله در جایی که تصمیمگیری او در زندگی سایر انسانها نقشپذیر است و سرنوشت گروهی از افراد، وابسته به فکر و اقدام و تصمیمهای اوست، دو چندان میگردد.
ادامه دارد...
پینوشت:
[1]. عوالم العلوم، ج 2، ص 33.
[2]. همان، ص 34.
[3]. نهج البلاغه، خطبه 1.
[4]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 220.
[5] . غررالحکم، ص 53 .
[6] . غررالحکم، ص 43.
[7]. بحارالأنوار، ج 75، ص 247 و تحف العقول، ص 364.
[8] . بحارالأنوار، ج 1، ص 159 و دعوات راوندى، ص 221.
[9]. غررالحکم، ص 429.
[10]. غررالحکم، ص 9.
[11]. غررالحکم، ص 429.
[12]. نهج البلاغه، حکمت 211.
امیرالمؤمنین(ع) در رهنمودهای خویش به امام حسن(ع) فرمود:
یا بنیّ لافقر أشدّ من الجهل ولا عُدْم أشدّ من عدم العقل([1])؛ فرزندم! هیچ کمبودی از نادانی سختتر نیست و هیچ کمبوی از نبود عقل دشوارتر نیست.
در مورد دیگر همان بزرگوار میفرماید:
أغنَی الغِنی العَقْل و أکبر الفَقْر الحُمق([2])؛ بزرگترین بینیازى؛ نیروی خردورزی است و بزرگترین نوع فقر، کمبود عقل است. عقل به عنوان سرمایهی اولیهی زندگى، نعمتی اهدایی از سوی خداوند به عموم انسانهاست. عقل، نرمافزاری آسمانی است، که همزمان با تولید و تولّد در روان انسان نصب شده است و آفریننده هستى، مسؤولیت حفاظت، تقویت و رشد و شکوفایی آن را به خود انسان سپرده است. پاسداری از این گوهر ملکوتى؛ همچون دیگر نعمتهای الهى، رسالتی سنگین و شیرین است. شکوفایی و آبیاری و رسیدگی به این بذر عرشی ضامن سلامت و عزت و سعادت جاودانهی انسان است. و تباهسازی و بیمهری به آن ریشهی تمام مشکلات زندگی فرد و جامعه است. رفتار انسان نسبت به عقل و خرد خویش گام اوّل به سوی نیکبختی و بدبختی است. سعادتمند کسی است که از این نعمت الهی پاسداری نماید، آن را رشد دهد، به رهنمودهایش توجه کند و آن را حاکم زندگی خویش قرار دهد. و بد بخت کسی است که عامل تباهى، سرکوب، تضعیف، تعطیلى، مرگ، پژمردگى، ضعف و ناتوانی آن شود.
اقدامات انسان نسبت به این بذر آسمانی در سه بخش قابل دستهبندی است:
1. کارهایی که سبب تقویت و رشد و شکوفایی عقل است.
2. کارهایی که عامل سرکوب و اسارت و تضعیف و پژمردگى و مرگ نیروی خرد است.
3. کارهایی که در تقویت و تضعیف عقل نقشی ندارد.
از آنجا که در نظام آفرینش، عقل و پیامبران، هدف واحدی را دنبال میکنند و یار و همکار یکدیگر به حساب میآیند؛ تقویت هر کدام تقویت دیگری است و تضعیف هر یک به تضعیف دیگری میانجامد. عقل، انسان را به سوی پیامبران هدایت میکند و پیامبران، انسان را به عقل و فطرت خویش ارجاع میدهند.
امیرالمؤمنین علی(ع) در نهج البلاغه، بعثت را عامل شکوفایی عقل و فطرت میشمرد و در عباراتی عمیق فلسفه بعثت پیامبران الهی را چنین بیان میفرماید:
فَبَعَثَ فیهِم رُسلَهُ، و وَاتَر إلیهم أنبیائَهُ، لِیَسْتَأدُوهُم میثاقَ فِطرَتِه، و یُذَکِّروُهم مَنْسِیَّ نعمتِهِ، و یَحْتَجُّوا عَلَیْهِم بِالتّبلیغ، ویُثیروا لَهُمْ دَفائِنَ العُقولِ، و یُروُهُم آیاتِ المَقْدِرَة([3])؛ خداوند رسولانی را برانگیخت و پیامبرانش را پیاپی به سوی آنها فرستاد تا مردم را به ادای پیمانی فطری که با آفریدگارشان بسته بودند، وادار نمایند و نعمت فراموش شده او را به یادشان بیاورند و با تبلیغ دلایل روشن، وظیفه رسالت را به جای آورند، و نیروهای مخفی عقول مردم را برانگیزانند و بارور بسازند، و آیات با عظمت الهی را که در هندسه کلی هستی نقش بسته است، به آنان بنمایانند.
پیوند عقل و وحی تنها راه شکوفایی عقل است، و عقل انسان بدون شناخت پیامبران و اطاعت از آنها شکوفا نمیشود. عقل همانند کودکی است که بدون تغذیه از شیر وحى، زندگی و طراوت و رشد او متوقف میگردد.
وحى، بهار آفرین عقلهاست و قرآن، بهار دلهاست: و لکلِّ شیء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان([4]).
ماه رمضان بهار ارتباط انسان و خدای رحمان است. عقل انسان در سایهی تفکر و کم خوری و تلاوت قرآن شکوفا میشود.
راهکارهای تقویت عقل
نظام آفرینش به گونهای است که کاربرد صحیح هر عضو موجب تقویت و رشد آن میگردد، و رکود و به کارگیری نامناسب، پژمردگى و ضعف روزافزون را به دنبال دارد. رهنمودهای امیرالمؤمنین(ع) در این میدان شایان توجه است.
در کتاب ارزشمند غررالحکم، بیش از دویست و سی حدیث در زمینه عقل و خردورزی آمده است.
1. کاربرد عقل؛ حضرت یکی از راههای تقویت عقل را چنین میشمرد: العقل غریزة تزید بالعلم والتّجارب([5])؛ خرد نیرویی غریزی است که با علم و تجربه افزایش مییابد.
بی تردید بخشی از توان خردورزی انسان، موهوبی و از الطاف عمومی خدا به انسانهاست، ولی قدری از نیروی عقلورزی بستگی به رفتار اختیاری انسان و میزان بهرهگیری از عقل خدادادی و استفاده درست از این نعمت الهی دارد.
2. آموزش؛ تفکر و تعقل، در سایهی آموزش و یادگیرى، غنیتر، سریعتر و دقیقتر میشود. مباحث فلسفه و منطق به میزانی که روش شناخت و ترازوی ارزیابی اندیشههای درست و نادرست باشد، دارای ارزش و احترام است. علوم گوناگون انسانى، تجربی و پایه به میزان در اختیار انسان بودن، توان تفکّر و خردورزی را میافزاید.
در کلمات مولای امت چنین آمده است: أعون الأشیاء عَلی تزکیة العقل، التّعلیم([6])؛ از مهمترین عوامل پرورش عقل، یاد دادن و تعلیم است.
در اینکه کدام دانشها به تقویت عقل میانجامد و کدام دانش بیشترین نقش را دارد و کدام دانش مانع خردورزی است، پژوهشی عمیق در زمینهی رابطه علم و عقل و انواع شناخت عوامل و موانع آن ضروری است.
3. مطالعهی آثار علمى؛ انتقال اطلاعات و تجارب نسلهای گذشته نقش مهمی در تقویت آگاهی و قدرت تصمیمگیری نسل امروز دارد. تاریخ؛ کانونی مهم برای تقویت عقل و خردورزی به حساب میآید، وآزمایشگاه بررسی اقدامات افراد و جوامع بشری است. افزون بر این هر دانش دیگری که آیات الهی را نشان دهد، مایه افزایش خردورزی است.
امام صادق(ع) فرموده است:
کثرة النَّظر فی الحکمة تَلْقَحُ العقل([7])؛ زیاد نظر کردن و تأمل در حکمت، عقل را بارور میکند.
کثرة النَّظر فی العلم یفتح العقل([8])؛ اندیشیدن و دقّت در علم، خرد را شکوفا میسازد.
حکمت و دانش، نقش مهمی در پرورش عقل انسان دارد. پیامبران الهی با تعلیم کتاب و حکمت و تربیت اخلاق و تزکیه، انسان را به سوی اهداف بلند الهی هدایت کردند.
4. معاشرت با خردمندان؛ یکی از مهمترین شیوههای عملی برای پرورش عقل، معاشرت و مصاحبت با خردمندان است؛ اینگونه ارتباطها کارگاه خردورزی است. انسان، معیارها، رفتارها، روشها و دانشهای مورد نیاز را در عمل فرا میگیرد. پیشوای اوّل و امام خردمندان جهان حضرت علی(ع) میفرماید: أکثر الصّلاح والصَّواب فی صحبة أولِی النُّهی والألباب([9])؛ بیشترین ساماندهی و سامانیابی و درستی کارها و گفتارها در همراهی با خردمندان نهفته است.
در مورد دیگر میفرماید:
صاحِبْ الحکماء و جالِسْ الحلماء و أعرِضْ عنِ الدُّنیا، تسکن جنّة المأوی([10])؛ با حکیمان همراه شو، با خردمندان بنشین و از دنیا روی برگردان، تا ساکن بهشت شوى. نقش خردمندان در پرورش خرد جای تردید ندارد. گفتوگو، معاشرت، مسافرت، دیدار، حضور در مجالس درس و بحث و زیارت عالمان و خردمندان، یکی از راهکارهای مؤثر در شکوفایی عقل است. در رهنمودهای مولا علی(ع) آمده است: صحبةُ الولیّ اللّبیب حیة الروح([11])؛ همنشینی با دوست خردمند، مایه حیات روح است.
برگزاری مجالس علمى، بحث و گفتوگو با اندیشمندان، دیدار گروهی و فردی با عالمان دین؛ از جمله اقدامهایی است، که مسؤولان آموزش و پرورش و مدیران رسانهها و همهی دلسوزان عرصهی فکر و فرهنگ با انجام آن میتوانند نسل جدید را از تباهی و سرگرمیهای بیهوده نجات دهند. افزایش همفکری و مشاوره در امورگوناگون عقل و خرد را شکوفا میسازد.
5 . مشاوره؛ همیشه نباید بر عقل فردی خویش تکیه کرد، چه زیباست سخن امام علی(ع) که میفرماید: الإستِشَارَة عَیْنُ الهِدَایَهِ. وَ قَد خَاطَرَ مَنِ اسْتَغْنی بِرأیِهِ([12])؛ مشورت عین هدایت است و هر کس با نظر خویش احساس بینیازی کند، خویش را با خطر مواجه ساخته است.
بهرهگیری از عقل و اندیشه دیگران و تضارب آرا، زوایای ناشناختهی کار را روشن میکند. انسان در فعالیتهای آموزشى، پژوهشى، تربیتى، اجرایی و... نیازمند مشورت است. اهمیت این مسأله در جایی که تصمیمگیری او در زندگی سایر انسانها نقشپذیر است و سرنوشت گروهی از افراد، وابسته به فکر و اقدام و تصمیمهای اوست، دو چندان میگردد.
ادامه دارد...
پینوشت:
[1]. عوالم العلوم، ج 2، ص 33.
[2]. همان، ص 34.
[3]. نهج البلاغه، خطبه 1.
[4]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 220.
[5] . غررالحکم، ص 53 .
[6] . غررالحکم، ص 43.
[7]. بحارالأنوار، ج 75، ص 247 و تحف العقول، ص 364.
[8] . بحارالأنوار، ج 1، ص 159 و دعوات راوندى، ص 221.
[9]. غررالحکم، ص 429.
[10]. غررالحکم، ص 9.
[11]. غررالحکم، ص 429.
[12]. نهج البلاغه، حکمت 211.