آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

متن

جامعه­ی دینی و سالم دارای شاخصه­های تعریف شده­ است. انطباق رفتارهای فردی و اجتماعی با اخلاق و موازین شرعی و حقوقی از مهم­ترین ویژگی­­های این جوامع به شمار می­رود. این انطباق، در سایه­ی ایجاد زمینه­ی مناسب فرهنگی و کارآمد برنامه سازان فرهنگی و دینی میسّر است. در مراکز درمانی و پزشکى، مجموعه­ی پزشکان، پرستاران، کارکنان و بیماران مخاطبان اصلی این نوشتار بوده؛ اگرچه اطلاع رسانی در سطح وسیع و همه جانبه رسالت مهم گروه برنامه ریز کشوری است.
نوشتار حاضر در پی بیان حریم و تأثیر آن بر ارتباط­های انسانی این گروه عظیم و تأثیرگذار جامعه­ است که در دو بخش ارتباط با بیمار و همکاران به بررسی می­پردازد و به منظور بهینه سازی این گونه­ی ارتباطی راه­کار ارایه می­دهد.
حدود و حریم ارتباط
ابتدا به طرح پرسش اصلی چگونه می­توان زمینه­ی حفظ حدود شرع و حریم را در ارتباط پزشکان و پرستاران با بیمار و مجموعه­ی همکار فراهم نمود؟ می­پردازیم تا جای پرسش­های فرعی دیگر زیر نیز فراهم گردد:
محدوده­ی ارتباط پزشک و پرستار با بیمار و مجموعه­ی همکار چه میزان است؟
عوامل آسیب زای این ارتباطات انسانی چیست؟
چه راه­بردهایی جهت حفظ حدود و حریم ارتباط با مجموعه­ی همکار وجود دارد؟
برای رسیدن به پاسخ مناسب شأن و ضرورت اخلاق پزشکی را مورد بررسی قرار می­دهیم.
اخلاق پزشکى
اولین بحث در زمینه­ی طب و پزشکى؛ به ویژه در جامعه­ی دینی اخلاق پزشکى است، که ضرورت آن از دانش پزشکی کمتر نیست؛ چرا که در سایه­ی رفتار اعتدال آمیز و خُلق و خوی پسندیده، پزشک خواهد توانست به وظیفه­ی حرفه­ای خویش عمل کند.([1])
حضرت علی(ع) رابطه­ی عمیق پزشکی و اخلاق را در روایتی به تصویر می­کشد: من تطبّب فلیتق الله والینصح والیجتهد؛ کسی که طبابت می­کند باید تقوای الهی پیشه کند و خیرخواه (نسبت به مردم) و تلاشگر باشد.([2] )
با توجه به تأکید اخلاق پزشکى و توجه به حدود و حریم افراد، شارع مقدس، حتی حکم معالجه­ی خنثی را مشخص نموده و در روایات, جزییات معالجه­ی آن­ها بیان شده است.([3])
حدود در لغت به معنای جدایی و فاصله بین دو چیز است: فصلٌ ما بین کل شیء ‎ٍ حدٌ بینهم([4]). معنای اصطلاحی آن در روابط بین زن و مرد نیز متناسب با معنای لغوی است؛ یعنی فاصله و جدایی بین زن و مرد به گونه­ای که آمیختگی و اختلاط بین آن­ها نباشد. بنابر روایات،‌ هنگامی که حدود مراعات شود حق هیچ کس از بین نخواهد رفت.
حریم؛ چیزی است که مسّ (تماس ب) آن حرام است: الحریم الّذی حرّم مسّه فلا یدنی منه([5]).
ضرورت؛‌ اسم مصدر اضطرار و به معنای مجبور و مضطر شدن در امری است([6]). حَمَلتنی الضرّورة علی کذا و کذا؛ ضرورت, فلان عمل را بر من تحمیل کرد. اصلِ آن از ضرر و به معنای ضیق است([7]). در نتیجه تحمیل یک عمل به خاطر شرایط موجود جهت حفظ مصلحتی بالاتر را ضرورت گویند.
حیاء؛ از نشانه­های ایمان و اکتسابی است؛ زیرا شخص با حیا با انجام معاصی از حیا جدا می­شود،([8]) ولی به نظر می­رسد که حیا نیز مانند سایر وجدانیات، ذاتی بوده و آنچه اکتسابی است علمِ به کیفیت عمل است؛ زیرا برخی از علمای اخلاق از آن با تعبیر "مَلَکه" یاد می­کنند. علمای لغت می­نویسند: ألحیاء، أی إستحیاء و هوالإنقباض والإنزوا عن القبیح مخافة الذّم؛ حیا همان استحیا به معنای گرفتگی نفس و ترک عمل زشت به خاطر ترس از مذمت شدن است.([9]) برخی گفته­اند: گرفتگی روح و نفس و ترک زشتی به خاطر خود عمل است، نه برای ترک از مذمت مردم.([10])
در روایتی آمده است: إنّ الله حیّیٌ ستیر یحبّ الحیاء و السّتر([11])؛ خداوند با حیا و بسیار پوشیده است و حیا و پوشیدگی را دوست دارد. در واقع حیا ملکه­ای است که انسان را از گناه دور می­سازد.
اعتدال؛ به معنای میانه روی در رفتار است و در مباحث اخلاقی به عنوان اصل مطرح می­شود.([12])
اکتف؛ به معنای اقتصار، کوتاه، خلاصه و بسنده کردن؛ یعنی هنگام انجام عملی به حدّ لزوم و مورد نیاز بسنده نمودن.
اخلاق؛ جمع خُلق، ملکه­ای که براساس آن, افعال انسانی بی­محاسبه و با سهولت از وی صادر می­شود. بنابراین صفات و حالاتی که در نفس انسان راسخ نشده, صفات اخلاقی محسوب نمی­شود.
انواع رابطه
ارتباط با هم­نوع از ویژگی­های اختصاصی و امتیازات زندگی بشر است که او را در رسیدن به تعالی و تکامل یاری می­رساند. این مقوله در سه بعد قابل بررسی است: ارتباط با خدا، ارتباط با خود، و ارتباط با هم­نوع.
هدف اصلی نوشتار حیطه­ی سوم است. اگر فرد ارتباط با خود را به خوبی برقرار کرده باشد و نگاه او به زندگى، الهی شود متناسب باورهای خویش حدود و حریم دیگران را حفظ می­کند. این شخص شعارعشق خدمت به بندگان خد را جایگزین شغل جهت امر معاش و رفاه قرار داده و به جای رفتارهای مرموز و غیر شفاف روابط حسن و شفاف را جانشین می­سازد. چنین است که تصویر او از محیط کار و مجموعه­ی همکار متفاوت از دیگران است و رفتاری پسندیده از خود نشان می­دهد.
بزرگان درباره­ی تأثیرگذاری شخصیت پزشک بر کار طبابت گفته­اند:
چاره­ی بسیاری از بیماری­ها تنها دارو نیست، بلکه تدبیر نفسانی طبیب حاذق و روحانیت و تأثیر کلام وی راه علاج آن است.([13])
پزشکان و پرستاران آن­گاه می­توانند وظیفه­ی خویش را به خوبی انجام دهند که جهان بینی صحیح داشته و هدفشان در زندگی مشخص باشد. شیخ صدوق در کتاب علل الشرایع می­نویسد: درمانگر را طبیب گویند، چون با طبابتش نفس و روان مریض را پاک می­کند.([14])
بین طهارت روح و صفای باطن پزشک با شغل او رابطه­ی تنگاتنگ وجود دارد. سلامتی روح و روان مریض تنها از راه دارو میسّر نخواهد بود، بلکه اهمیت بهره­گیری معنوی از پزشک و کادر درمان تأثیری مشابه، یا بیش از آن خواهد داشت.
شارع مقدس برای تطهیر روح پزشک و پرستار, حدود و حریم روابط انسانی را مشخص نموده است.
ارتباط پزشک و پرستار با بیمار
نوع ارتباط انسانی به تناسب شخصیت افراد، متفاوت است. می­توان گفت هر فرد با توجه به سرشت و تربیت اجتماعی خود با دیگران ارتباط برقرار می­کند، اما ارایه­ی یک قالب که بیشتر انسان­ها به آن عمل می­کنند، ممکن به نظر می­­رسد. ارتباط بیمار در مراکز درمانی به سه بخش تقسیم می­شود:
الف. ارتباط عاطفی و روانى؛ گسترده­ و مؤثرترین بخش ارتباطى، که در نگاه، لبخند (تبسّم)، حرکت اعضا و جوارح، مانند: حرکت دست به معنای سلام و ادب، آرام باش، نگران مباش و ... نهفته است.
ارتباط عاطفی یک پزشک، یا پرستار با بیمار در تسریع بهبودی او نقش به سزا دارد و نمی­توان با ارایه­ی حکم کلى، پزشک، یا پرستار و بیمار را از این نعمت روانی محروم ساخت، اما می­توان قالب مشخص و تعریف شده­ای برای نگاه و دیگر روابط عاطفی با بیمار ارایه نمود، اما باید در همه حال از اهرم «اعتدال»، «ضرورت» و «اکتفا» استفاده کرد تا با مراعات حدود شرعى، از دلبستگی­های غیر منطقی بین بیمار و درمانگر جلوگیری شود.
اعتدال یکی از اهرم­های تنظیم کننده­ی روابط انسانی است. افراط و تفریط ویروس ویرانگر و منشأ بسیاری از آسیب­های روانی فرد و اجتماع است. اگر نگاه پزشک و پرستار به بیمار به صورت معتدل و قابل تعریف باشد هرگز تلقی نادرستی از آن نخواهد شد؛ به ویژه ­آن­که جنسیت بیمار با پزشک، یا پرستار مخالف باشد و جذب و انجذاب طبیعی جهت دهنده­ی افکار و اندیشه­های آنان گردد و برداشت­های ذهنی و تخیلی جایگزین واقعیت­های بیرونی شود.
آیه­ی شریفه­ى: ) قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضّوا مِنْ أبْصارِهِمْ ...? وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنّ...( ([15]). به ترسیم
نوع نگاه مرد و زن می­پردازد. غضّ البصر([16]) به معنای بستن چشم و با چشم بسته حرکت کردن نیست، که اگر چنین ­بود، منطقی به نظر نمی­رسید، بلکه به معنای شکستن نگاه است؛ یعنی دو جنس مخالف نگاهشان را به یکدیگر بشکنند و با چشم باز و کامل ننگرند. نیم نگاه پزشک به بیمار از یک سو موجب ارتباط عاطفی با او و از سوی دیگر مانع برداشت­ و تلقی­های نامناسب برای بیمار می­شود. لبخند، اشاره و دیگر حرکت­های اعضا نیز چنین است. به این بیان که هرگونه نماد و سمبل ارتباطی را می­توان در قالب احکام شرعی که متناسب با عقل و فطرت بشر است، قرارداد تا این ارتباط روند اعتدال­آمیز و انسانی داشته باشد.
ضرورت یکی از مهم­ و کلیدی­ترین واژگان فقهی و اخلاقی است، که تشخیص آن بر عهده­ی فرد گذاشته شده و کسی نمی­تواند قلمرو و محدوده­ی آن را برای دیگری تعیین کند؛ اگرچه نظر مرجع تقلید در تشخیص مصادیق ضرورت می­تواند برای مقلّد راه­گشا باشد و نمی­توان گشودن هرگونه انسداد و گرفتگی را از راه ضرورت چاره نمود.([17])
در مورد نگاه، حدّ کلی و اولیه­ی مشخص شده عبارت است از:
نگاه به بدن زن نامحرم چه با قصد لذت و چه بدون آن حرام است و نگاه به صورت و دست­ها اگر به قصد لذت باشد، حرام است،([18]) امّا آن­گاه که ضرورت ایجاب می­کند، این قاعده­ی کلی تخصیص می­یابد:
اگر پزشک در مقام اضطرار مجبور شد به عضوی از بدن بیمار نامحرم نگاه کند باید به همان مقدار لازم اکتفا نماید.([19])
ب. ارتباط کلامى؛ از معمولی­ترین جلوه­های ارتباطی با حدود و ثغور مشخص در متون دینی است. نکته­ی دقیق در این زمینه تعیین ضرورت در حکم کلّی صحبت با نامحرم است ـ برخلاف نگاه که ضرورت بعد از حکم کلی و ثابت مطرح می­شود ـ شاید این مسأله به سبب قابل کنترل بودن زبان نسبت به چشم باشد.
صحبت کردن با نامحرم به غیر ضرورت مکروه است؛ خصوصاً اگر مخاطب، جوان باشد.([20])
صحبت کردن باید به قصد ریبه و تلذذ نباشد و با این عمل، فرد به گناه آلوده نگردد. البته شرط دیگر صبحت زن با مرد نامحرم تلطیف و ترقیق نکردن صدای زن([21]) است.
بنابراین، در ارتباط گفتاری پزشک، یا پرستار با بیمار حدودی مشخص می­شود که اصل ضرورت اهمیت ویژه­ پیدا می­کند و باید بنابر موازین شرعی در نوع و میزان سخن گفتن دقت عملی صورت گیرد تا به سالم سازی روابط پزشک و پرستار با بیمار و در نتیجه بهینه سازی محیط بیمارستان از نظر روانى، فقهی و اخلاقی منجر گردد.
ج. لمس بدن؛ در محدوده­ی درمانگری شکل جدی و اساسی به خود می­گیرد؛ زیرا در بسیاری از بیماری­ها لمس موضع مورد نظر از شرایط تشخیص درد و درمان مؤثر،‌ به شمار می­آید. در رساله­های عملیه از جمله مواردی که نگاه و لمس بدن نامحرم به صورت مشروط استثنا شده، معالجه­ی غیر همجنس با دو شرط زیر است:
1. فقدان پزشک یا پرستار مماثل و نیز بی­نتیجه بودن تلاش آن­ها.
2. ممکن نبودن تشخیص بیماری و درمان بدون لمس و نظر.([22])
در کتب فقهی معالجه­ی غیر همجنس هنگام ضرورت، در ردیف نجات غریق آمده است. البته باید نگاه و لمس به میزان اکتفا باشد.
تفاوت­های جنسیتی و حکم فقهى
در نظر گرفتن تفاوت­های زن و مرد و تنظیم احکام متناسب با هر یک مورد توجه شریعت اسلام است. برای تبیین این بحث به دو روایت اشاره می­شود.
به نقل از علی­بن جعفر از برادرش امام کاظم(ع) سؤال شد:
ران، یا دست زنی زخمی شده است، آی پزشک، یا پرستار مرد می­تواند او را مداوا کند؟ حضرت ­فرمود: خیر([23]).
نیز آن حضرت در پاسخ به این ­پرسش که: ران، یا کتف مردی زخمی شده، آیا شایسته است زنی به او نگاه کرده و مداوایش کند؟‌ می­فرماید: چنان­که عورت نباشد، اشکالی ندارد.
توجه به ویژگی­های جنسیتی درمانگر زن و مرد در این روایت اهمیت ویژه دارد. شاید علت نهی مرد از مداوای زنی که دست، یا پای او زخمی شده، این باشد که غالب گیرنده­های جنسی مرد از راه چشم اوست، و نیز تمام بدن زن برای جنس مخالف جاذبه دارد، برخلاف زنان که گیرنده­ی جنسی آن­ها به وسیله­ی چشم نیست، بلکه بیشتر از راه لمس قابل تحریک است؛ زیرا بدن مرد جاذبه­ی ویژه­ی جنسی کمتری دارد. بنابراین, جواز این معالجه برای زن (به شرط غیر عورت بودن) و جایز نبودن آن برای مرد معالج به تناسب تفاوت­های آن دو از نظر برانگیختگی قوه­ی جنسی است.
در مواردی نیز این حکم کلی و عام تخصیص می­خورد؛ از جمله آن­که:
اگر نسبت به معالجه­ی زن اضطرار ایجاد شود، مرد می­تواند او را معالجه کند.([24])
اگر جنینی در شکم مادر بمیرد؛ در صورتی که زن معالج نتواند، و پزشک مرد قادر به این کار باشد باید این عمل را انجام دهد.([25])
در حال اضطرار و اجبار، لمس و نگاه پزشک و پرستار اشکال ندارد.
بنابراین نگاه و لمس و سخن گفتن با بیمار دارای قواعد تعریف شده­ای است که از سه اصل اعتدال و ضرورت و اکتف پیروی می­کند.
برای حفظ رابطه­ی سالم و صحیح ـ مبتنی بر اصول اخلاقی ـ توجه به دو نکته­ی اساسی و مهم را لازم می­دانیم:
الف. پوشش؛ پوشش موزون و مطلوب عاملی بازدارنده از ورود افراد به خطا و مسیر گناه است. اگر نوع پوشش پزشک و پرستار, محرک و مهیج نباشد، بیمار کمتر دچار تنش روانی می­شود و آرامش ناشی از محیط سالم بیمارستان در تسریع بهبودی او مؤثر است؛ همان­گونه که پوشش منطقی و زیبنده­ی بیمار نیز در ایجاد بهداشت روانی مراکز درمانی تأثیر به سزا دارد. بدیهی است که نوع شغل، یا بیماری و سلامت افراد موجب رفع تکلیف شرعی از آنان نمی­شود؛ زیرا همان­سان که باید در همه حال ـ با توجه به شرایط و تسهیلاتی که فقه معلوم می­سازد ـ نماز بخواند، حجاب نیز از جمله اموری است که باید در عمل مورد امعان قرار گیرد. شاید بتوان گفت: یکی از امور شایع در بیمارستان­ها نپوشاندن موی سر، گردن, مچ دست و روی پا از نامحرم است. بی­توجهی نسبت به این حکم شرعی که تمام فقها آن را واجب می­دانند، یکی از زمینه­های ایجاد مفسده در این مراکز به شمار می­آید.
پوشیدن لباس­های تنگ، یا اندام گونه که برجستگی­ها و تناسب و زیبایی بدن را آشکار می­سازد، مصداق پوشش نامناسب است که اختصاص به فرد ندارد و گروه بیمار و پزشک و پرستار و دیگر همکاران را نیز در بر می­گیرد. فقها در بیان حکم لباس­های بسیار تنگ عباراتى، چون: جایز نیست,([26]) اگر مستلزم مفسده، یا خوف ارتکاب حرام باشد، جایز نیست، حتی در برابر زنان([27]) و ... را به کار گرفته­اند. برخی از پزشکان متعهد با دغدغه­ی حفظ حدود و حریم طرح­هایی درباره­ی انجام معاینات از روی لباس ارایه داده و نتایج مناسبی را به دست آورده­­اند. آزمایش بر روی 25 زن 14 تا 74 ساله نشان می­دهد که اندازه­گیری فشار خون در چهار حالت؛ بدون پوشش، پوشش با ضخامت کم، پوشش با ضخامت متوسط و ضخامت زیاد تفاوت چندانی با یکدیگر ندارد و نوع پوشش برای انجام این امور مشکل ­ساز نیست.([28]) بنابراین به راحتی می­توان برخی عادت­ها را تغییر، یا جایگزین نمود.
ب. اختلاط؛ این مسأله نیز در محیط کار و سازمان­های پزشکی بسیار مشکل­ساز است. اختلاط زن و مرد بدون حدّ و مرز پیامدهای منفی را به دنبال دارد، که آثار ناهنجار و زشت آن به جامعه نیز سرایت می­کند. شهید بزرگوار آیةالله مطهری (ره) در این مورد می­نویسد:
آنچه اسلام لااقل به صورت یک امر اخلاقی توصیه می­کند این است که تا حدّ ممکن اجتماع مدنی غیر مختلط باشد. جامعه­ی امروز زیان­های اجتماعات مختلط را به چشم خود می­بیند.([29])
بحث ما تنها جداسازی بیمارستان­ها، یا بخش­ها نیست؛ چرا که شاید برخی آن را ناممکن پندارند، بلکه تأکید بر حفظ حریم و حدود است، پس اگر استراحت­گاه کادر پزشکی و اجرایی به گونه­ای جداسازی شود که زمینه­ی گناه و آلودگی فکری و چشمی فراهم نباشد، حریم­سازی شده است. می­دانیم که افزایش درجه­ی علمی و مقام­های اجتماعى، خصلت­های انسانی را تغییر نمی­دهد و هرگز میزان تحصیلات، پست و مسؤولیت نیازهای درونی و جنسی زن و مرد را محدود نمی­سازد. زیبا پسندى، گرایش به جنس مخالف، تمایل به ارتباط با جنس مخالف که با نگاه آغاز می­شود و ... از خصوصیات جنسیتی و جنسی افراد است.
محدوده­ی ارتباط با مجموعه­ی همکاران
محیط بیمارستان و درمانگاه صبغه­ی اجتماعی دارد و افراد براساس تعاملات جمعی با یکدیگر زندگی می­کنند، چنین مجموعه­هایی باید از قوانین شرعی ارتباط­های اجتماعی تبعیت کنند. ارتباط با دیگر انسان­ها در دو بعد عاطفی و گفتاری شکل می­گیرد که حدود تعریف شده­ای دارد.
الف. ارتباط عاطفی با همکاران؛ تأثیرگذارترین نوع ارتباط، مدل عاطفی و روانی آن است.
جذب و انجذاب، موهبتی الهی است، که نمی­توان آن را در روابط ناهمجنس بی­تأثیر دانست. البته خدای متعال این کشش و گرایش را برای تحکیم­بخشی پایه­های خانواده بین زن و مرد قرار داده است. زنان، حتی بدون زینت و آرایش و خودنمایى، برای مردان مظهر جذب هستند، که اگر این نعمت الهی در غیر جایگاه خود؛ یعنی در غیر خانه و خانواده قرار گیرد و از حدود و حریم خود خارج شود به یقین مفسده همراه خواهد داشت. احکام الهی مربوط به حدود و حریم روابط زن و مرد نیز جهت ممانعت از این ویرانگری روحی و روانی و اجتماعی است.
بنابراین در ارتباط عاطفی بین همکاران غیر همجنس باید به سه اصل اعتدال، ضرورت و اکتف توجه ویژه داشت. نوع نگاه ـ از سوی مرد و زن ـ و حرکت دست و اعضای چهره نیز ایجاد ارتباط می­کند، که اگر بر اصول یاد شده نباشد، مفاسدی را در پی دارد.
اصل اساسی و مهم ضرورت نیز در برخوردهای روانی و عاطفی دارای جایگاه ویژه است. نگاه مهربان، لبخند ملیح و گیرا و اشارات دوستانه و صمیمانه؛ اگرچه از نشانه­های فرد مؤمن و صاحب ارتباط نیکو با افراد است، امّا هنگام مواجهه با نامحرم این رفتارها باید نظام­مند و تعریف شده و در محدوده و چارچوب مشخص قرار گیرد. اگر نتوان ضرورتی برای رفتارهای عاطفی یافت، منتظر پیامدهای مفسده­انگیز آن باید بود؛ چرا که قضاوت و داوری فرد مقابل درباره­ی ما تغییر می­یابد، پس باید از اصل اولیه حرمت نگاه به نامحرم استفاده کرد و از بذل این نعمت بر افراد کم ظرفیت خودداری نمود.
اکتف‌ به این معنا است که هنگام احساس ضرورت ایجاد رابطه­ی عاطفی با افراد و مجموعه­ی همکاران، به میزان لازم ـ و نه بیشتر ـ اکتفا شود. برای مثال گونه­های مختلف نگاه به جنس مخالف عبارت است از:
الف. نگاه عادی برای شناخت و ادای احترام به او.
ب. نگاه ملیح جهت ابراز هم­دردى، هم­دلی و نوع­دوستى.
ج. نگاه نافذ برای ابراز محبت، ترحم، یا ...
اعتراف به این مسأله که افراد ظرفیت­های گوناگون دارند و نمی­توان آن­ها را یکسان دید، ما را به این نتیجه می­رساند که متناسب با حدود و حریم شرعی و عرفی در حدّ رساندن پیام به فرد مورد نظر ـ در حدّ نیاز و اکتفا و به میزان لازم ـ از ابزاری چون نگاه استفاده شود. بنابراین از نگاه­های نوع دوم و سوم ـ خارج از حد ضرورت و اکتفا ـ که می­تواند مقدمه­ای برای نگاه­های آلوده باشد، باید پرهیز جدّی شود.
ب. ارتباط گفتارى؛ حضور طولانى، مداوم و همیشگی در محیط اشتغال, احساس نیاز به ارتباط با همکاران را بر می­انگیزد و راه ایجاد ارتباط کلامى را می­گشاید. ابتدا از تبادل اطلاعات علمی و تجربه­ی کاری آغاز شده و تا مرز ورود به حریم خصوصی ادامه می­یابد.
گفت­وگو درباره­ی ویژگی­های شخصى، علاقه، سلیقه، خاطره­، مزاح، شوخی و ... پیامدهای منفی و مشکلات فراوانی را به وجود می­آورد.
البته ما منکر اجتماعی بودن انسان و نیاز طبیعی او به هم­کلام شدن با افراد و تعامل و همکاری نیستیم و به آن احترام می­گذاریم، اما تأکید سخن بر جهت­یابی صحیح و سالم روابط است.
باید افراد مجموعه­ی کاری از فرصت­های فراغت استفاده­ی بهینه نموده تا عمر گران­مایه و امکانات خسارت نبیند و این مهم نیاز به فرهنگ­سازی زیربنایی دارد.
آسیب شناسی رابطه­های محیط درمانى
آسیب­های موجود در این­گونه محیط ­ها را می­توان به شکل زیر بیان نمود:
الف. فرصت­های طولانی حضور همکاران در محیط کار مانند شب­های طولانی زمستان و روزهای بلند تابستان و خستگی ناشی از فعالیت­های روزانه، زمینه­ی ایجاد رابطه را فراهم می­سازد.
ب. نداشتن برنامه­های سازمان­دهی شده برای استفاده از فرصت­ها که باید از سوی پزشکان، پرستاران و متولیان امور فرهنگى، در راستای بهبود کیفی و ارتقای سطح علمی فرهنگی انجام گیرد. در غیر این صورت اوقات به کجی یا بیهوده از کف می­رود.
ج. پوشش نامناسب بانوان، میدان جولان جذب و انجذاب طبیعی است و ذهن و خیال افراد را به کژی سوق می­دهد و زمینه­ی انحراف را مهیّا می­سازد.
د. دل­بستگی­های غیر عقلانى، احساسی و موقت، آسیب­های روحی شدید به افراد وارد می­کند. اصل کارآمد پیش­گیری بهتر از درمان را باید به کار بست تا دل­بستگی­های ناشی از خلأ روحی و روانى، زندگی افراد را به مخاطره نیندازد.
ه . پایین بودن سطح معرفت و ایمان افراد؛ زیرا جهان بینی صحیح انسان را از انحراف­های گوناگون مصون می­دارد.
راه­برد
الف. فرهنگ سازی در محیط تحصیل دانشجویان رشته­های علوم پزشکی با ارایه­ی کتاب­های مناسب اعتقادی و اخلاقی و ایجاد کتاب­خانه­های مناسب و زیبا در محل جایگاه استراحت پزشکان و پرستاران و قابل دسترس بیماران. انتخاب بهترین شیوه­های انتقال اطلاعات دینی و استفاده از قالب­های مناسب علمی و ادبی از وظایف و مسؤولیت­های متولیان این­گونه مراکز است.
ب. توجه و اهمیت به پرسش­های مطرح در بین کادر درمانی و نصب صندوق­ ویژه­ی پرسش و پاسخ.
تغییر فضای حاکم در بیمارستان­ها به ویژه در محل استراحت پزشکان و پرستاران از فضای روزمرگی و سطحی به فضای علمی و جهت دهی بحث­های مختلف با طرح سؤال بر روی تابلوهای مناسب ویژه­ی پزشکان و پرستاران و اعطای جوایز و تسهیلات به برندگان و آشکار کردن پاسخ آن­ها برای استفاده­ی دیگران.
ج. حضور مبلغان دینی مذکر و مؤنث با ویژگی­های مناسب محیط و کادر درمانی در اوقات نماز و نیایش و مناسبت­های مذهبى، ملی و درون سازمانی (مانند سال­روز تأسیس همان بیمارستان) و ایجاد زمینه جهت رابطه­ی دوستانه و صمیمانه­ی مستمر بین آن­ها، حتی در سفرهای زیارتى، تفریحى،‌اردوهای علمی و ...
د. توجه ویژه به مدیریت مراکز درمانی و انتخاب مدیران شایسته که سایه­ی معنویتشان بر فضای محیط تأثیرگذار باشد و آن­ها نیز با انتخاب معاونان و مسؤولان لایق، امور مختلف را به خوبی هدایت کنند.
ه . استفاده از ابزار تشویقى، متناسب با شأن پزشکان و پرستاران؛ همچون: اعطای مدال اخلاق پزشکى.
و. برگزاری همایش سالانه و معرفی چهره­های خدوم، متخصص, متعهد و متخلق، به عنوان الگوهای شایسته­ی جامعه­ی پزشکی و ایجاد رقابت سالم در این امر.
ط. امتیاز ویژه برای پزشکان محقق و پژوهشگر در علوم انسانی و اخلاقی و برگزاری مسابقه در زمینه­های یاد شده، که با خاطره نویسی و یادداشت نکات مهم دوره­ی کاری آغاز شده و به تدوین مقالات علمی و ... ختم می­شود. این اقدام، گامی مؤثر در حفظ و احیای ارزش­های شغل شریف و ارزشمند پزشکی و درمانی و ارج نهادن به خدمات ارزنده­ی آنان است.
سخن پایانى
نوع نگاه انسان و تعریف او از جهان هستى، اشتغال، زندگی و ...، چگونگی رابطه­ی او با خود، خدا و هم­نوع را شکل می­دهد. برای فرهنگ سازی در جوامع، باید به جهان بینی و باورهای مبنایی افراد توجه شود. پزشکان و پرستاران، افراد تأثیرگذار جامعه هستند که در صورت توجه به وظایف و حفظ حدود و حریم محیطی سالم و سرشار از انرژی و تلاش را در مراکز درمانی ایجاد می­کنند. ارتباط انسانی این گروه با بیمار و مجموعه­ی همکاران قابل توجه و بررسی است. اعتدال در رفتارهای عاطفی و ارتباط­های کلامى، توجه به ضرورتهای لازم برای حفظ مصلحت و نیز اکتف به موقعیت ویژه­ای که ضرورت ایجاب می­کند، سه اصل مهم این مقوله است.
آسیب­های وارد به افراد و محیط کار ناشی از شکست مرز و حدود روابط مختلف عاطفی (نگاه، لبخند، اشارات، حرکات معنادار و ...)، کلامى، گفتاری و حسی در خصوص ارتباط با بیمار است که برای رفع آن باید به تکالیف و وظایف تعیین شده از سوی شارع مقدس توجه و عمل شود. دسترسی به منابع اطلاعاتی لازم (ایجاد کتاب­خانه، تدوین برنامه­های فرهنگی و تبلیغی مناسب) و سامان­دهی اوقات فراغت پزشک، پرستار، بیمار و کادر اجرایی از جمله لوازم ضروری آفت­زدایی و پاک­سازی مکان­های اشتغال جمعى، و گامی در جهت احیای ارزش­ها و فرهنگ­سازی صحیح است.
پی­نوشت:
[1] . محمدهادی عبد خدایى، اخلاق پزشکى،‌ ص 17.
[2] . بحارالأنوار،‌ ج 62 ،‌ص 74 و جعفر مرتضی العاملى، الآداب الطیّبه، ص 119.
[3] . ابن شعبة الحرانى، تحف العقول، ص 359 ـ 356.
[4] . خلیل­بن احمد الفراهیدى، کتاب العین، ج 3، ص 19.
[5] . ابن منظور،‌ لسان العرب، ج 12، ص 120.
[6] . کتاب العین، ج 7، ص 6 .
[7] . لسان العرب، ج 4، ص 484.
[8] . ابن اثیر، ‌النهایة فی غریب الحدیث، ج 1، ص 452.
[9]. فخرالدین الطریحى، مجمع البحرین، ج 1، ص 611 .
[10]. ر.ک؛ حسین­بن محمد الراغب الاصفهانى، المفردات غریب القرآن، ص 140.
[11] . کنزالعمال، ج 2، ص 387.
[12] . اخلاق پزشکى, ص 17.
[13] . ر.ک؛ آیةالله حسن زاده آملى، سخنی در باب اخلاق پزشکى و تشریح از نظر علمای اسلامی،‌ص 9.
[14] . شیخ صدوق، علل الشرایع، ص 525 .
[15]. النّور (24) : 30 و 31.
[16] . همان.
[17] . ر.ک؛ پزشکی در آینه­ی اجتهاد، استفتائات مقام معظم رهبرى، ص 60 ،‌ 63 .
[18] . ر.ک؛ امام خمینی(ره)، تحریر الوسیلة، مسأله­ی 18 و سیدمحمد کاظم طباطبایی یزدى، عروة الوثقى، باب نکاح، مسأله­ی 31.
[19] . عروة الوثقى، باب النکاح، مسأله­ 35 و تحریر الوسیلة، مسأله 22.
[20] . همان، مسأله­ 39 و تحریر الوسیلة، مسأله 29.
[21] . همان.
[22] . ر.ک؛ تحریر الوسیلة، کتاب النکاح، مسأله­ی 22.
[23] . حمیرى، قرب الاسناد، ص 101.
[24] . ابن حجر عسقلانى، الإصابة فی تمییزالصحابة، ج 2 ، ص 156.
[25] . قرب الاسناد، ص 6.
[26] . آیات عظام: بهجت، سیستانى، فاضل لنکرانى، مکارم شیرازی می­فرمایند: در صورتی که موجب تحریک جنسی دیگر زنان شود، اشکال دارد.
[27] . آیة الله خامنه­اى.
[28] . فریدون عزیزى، فقه و طب، ص 108.
[29] . ر.ک؛ مرتضی مطهرى، مسأله­ی حجاب، ص 236.

تبلیغات