ایمان و عمل از نگاه شهید مطهری(ره)(قسمت اول)
آرشیو
چکیده
متن
ایکی از مباحث مطرح در میان اندیشمندان مسلمان آسیب شناسی تفکر اسلامی است. استاد شهید آیةالله مطهری(ره) از جمله کسانی است که در این رابطه مطالب فراوانی نگته است. از نظر معظم له بررسی دقیق عقاید مسلمین، مسأله ی آسب شناسی و در پی آن اصلاح عقاید را ممکن می سازد. یکی از آسیب های جدّی که حیات و پویایی تفکر اسلامی را دچار خلل و خدشه می سازد؛ مسأله ی خوار شمردن تأثیر عمل در سعادت انسان است.
نوشتار حاضر، پس از ریشه یابی این آسیب دیدگی در تفکر مسلمین به تبیین جایگاه اساسی عمل در تفکر اصیل اسلامی از منظر قرآن و اهل بیت: می پردازد.
احیای تفکر اسلامى
یکی از مباحثی که استاد مطهری(ره) در آثار خود بسیار بدان پرداخته و نسبت به آن اظهار نگرانی می نماید، مسأله ی احیای تفکر اسلامى است. از آن جا که سرچشمه و خاستگاه تعالیم اسلامی وحی است و همچون نظریات علمى، مانند: نظریه بطلمیوس در هیئت و نظریه ی انباذقلس در عناصر چهارگانه نیست که بتوان گفت در علم جدید ثابت شده که عناصر چهارگانه عنصر نیستند و همه مرکبند و براساس علم جدید، تمام آن نظریات برای همیشه مردند؛ در مورد تعالیم ناب اسلام مسأله به عکسِ این قضیه می باشد؛ زیرا مفاهیم و تعلیمات اسلامی زنده است و قابل نسخ شدن نیست؛ چرا که منابع تعالیم اسلامى، مانند: علومِ پدید آمده از تجربه، یا فکرِ انسان نیست که تغییر و تحول یابد، بلکه منابع تفکر اسلام، قرآن که کلام خداوند است و سنت و تعالیم پیامبر اکرم(ص) و ائمه: که معصوم از خطا و اشتباه می باشند، همیشه وجود دارد و دنیا هنوز نتوانسته و هرگز نمی تواند مانند آن تعالیم را ـ که انسان ساز باشد و بتواند انسان را به تعالی و سعادت واقعی خود برساند ـ پدید آورد.
بنابراین جوهر و ذات اسلام حیات بخش است، اما گاهی به دلایل خاص، چه از روی عمد و قصد و چه به صورت غیر اختیاری برخی از عقاید اسلامی در تفکر مسلمین دچار آسیب، یا انحراف شده که به تعبیر آیةالله مطهری(ره)، اسلام به صورت نیمه مرده در میان مسلمین آشکار می گردد دلیل آن برخی تلقی های نادرست مسلمانان از مفاهیم اصیل اسلام است. به تعبیر امیرالمؤمنین(ع): «وَ لُبِسَ الإسلامُ لُبْسَ الفَرْوِ مقلوباً؛ و اسلام مانند پوستین وارونه پوشیده شود». اگر انسان لباس اسلام را بر عکس به تن کند؛ آن گاه اسلام اثر حیات بخشی خود را از دست می دهد و در همین زمان است که برای یک مصلح دینی لازم است که به علاجِ این تفکر آسیب دیده بپردازد و درست مانند طبیبی که ابتدا مرض را تشخیص می دهد و سپس علاج را اِعمال می نماید، ابتدا مسایل آسیب دیده ی تفکر اسلامی را شناسایى، و سپس به تبیین صحیح آن آموزه های ناب و اصیل بپردازد.
تأثیر عمل در سعادت انسان
از جمله مباحثی که به عقیده ی استاد مطهری(ره) در مورد تفکر اسلامی باید اصلاح و سامان داده شود؛ مسأله ی اتکای انسان به عمل و دستاوردها و گفتار خود است. این آسیب که در همان قرون اولیه باعث سست شدن ریشه های تفکر مسلمین شد، اکنون نیز در میان ما با شکل های جدید ظهور یافته است؛ در صورتی که در اسلام تکیه گاه تعلیم و تربیت و تعیین سرنوشت و سعادت و شقاوت انسان، اعمال و مکتسباتِ خودِ انسان می باشد. در این باره قرآن می فرماید: )وَ أنْ لَّیْسَ لِلإِنْسانِ إِلاّ ما سَعى( و نیز )فَمَن یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرّةٍ خَیْرًا یَرَهُ ? وَ مَن یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرّةٍ شَرّاً یَرَهُ(. این یک شیوه ی تفکر واقع بینانه است؛ در حالی که ما مسلمین به یک طرز تفکر خیال بافانه روی آورده ایم. برداشت بسیاری از ما، از ایمان و تعالیم اسلامی تنها یک انتساب ظاهری به این است. دین که به خیال ما محبت ظاهری به اهل بیت: برای سعادت و عاقبت به خیری کافی است و از اصل تعالیم اسلامی غافل شویم و از آثار حیات بخش و انسان ساز آن بمانیم و در راه رشد و پیشرفت درمانده گردیم؛ بزرگ ترین عامل ایستایی و نابودی جامعه است.
شیعه و مرجئه گرى
با تأمل در تاریخ صدر اسلام می توان دریافت که جامعه اسلامى، جامعه ای زنده و پویا است و تعالیم اسلام؛ همچون قلبی تپنده به جامعه اسلامی حیات می بخشد. مسلمین صدر اسلام این تعلیم را ـ که روشنی و تاریکی سرنوشت انسان وابسته به ایمان و عملِ اوست ـ از سرچشمه گرفتند و در صدد اصلاح اعمال و تفکرات خود برآمدند، اما رفته رفته در میان آنان افکاری ظهور یافت که تأثیر عمل را کوچک شمرد. به روایت تاریخ برخی افراد و گروه ها برای رسیدن به اهداف خود این مطلب را رواج دادند. خلفای بنی امیّه به دلیل آشکار شدن فسادشان این اعتقاد را ترویج می کردند که اساس دین عبارت از ایمان قلبی است و عمل او اهمیتی ندارد. با تبلیغات گسترده و استخدام عالم نماها برای تبرئه ی خلفای بنی امیه، اعتراض مردم را فرو نشاندند.
این اعتقاد یکی از اصول عقاید مرجئه بود که در قرن دوم پیدا شد و خلفای اموی از آن حمایت کردند. این گروه در باب تعریف ایمان و ارتباط آن با عمل، به اصل جدایی ایمان از عمل معتقد بودند. به زبان آوردن شهادتین را دانسته کافی و ایمان را تنها عقدی قلبی و باوری درونی قلمداد می کردند و تأثیر اعمال انسان را بر ایمان نادیده می گرفتند؛ به همین جهت معتقد بودند که انسان حتی اگر مرتکب کبایر شود؛ ضرر و خدشه ای به ایمان او وارد نمی شود. به عبارت دیگر این تفکر افراطی ارزش عمل را تا پایین ترین درجه تنزل داد و کم کم دچار اباحه گری شد. و کار به آن جا کشیده شد که در دوره ی مأمون ارجاء با اباحه گری مرادف بود. مکتب ارجاء و پیروان آن که به دست خلفای بنی امیه پر و بال گرفتند؛ منشأ چنین آسیبی در تفکر اسلامی شدند.
ائمه معصوم: تأکید بر مفهوم عالی ایمان داشتند. در واقع، دنیای تشیع در پرتو تعالیم ائمه ی خود، صد درصد با این فکر مخالف بود. همچنان که امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: «الإیمانُ معرفةٌ بالقلب و إقرارٌ باللسانِ و عَمَلٌ بالأرکانِ» امامان شیعه همواره در پی تبیین اصل نقش اعمال در سعادت انسان بودند و اصحاب خود را در این جهت تقویت می نمودند تا آنان بتوانند در مجادلات کلامی خود با فرقه های انحرافی از نظرات صحیح و محکم برخوردار شوند. امام کاظم(ع) با اهل جدل وارد بحث می شد و به تبیین دقیق و صحیح اصول عقاید اسلامی می پرداخت.
ارکان سعادت
الف. بررسی دیدگاه قرآن؛ انسان به حکم سرشت خویش در جست وجوی حقیقتی است که آن را تقدیس و پرستش کند، البته این میل باید پرورش یابد تا در مسیر انحرافی قرار نگیرد؛ وگرنه به بت پرستی و انسان پرستی و ... می انجامد. روح حقیقت طلب به تمنای خود نمی رسد؛ بنابراین یگانه راهی که انسان را به مقصد سعادت می رساند، ایمان به ذات یگانه حق است. قرآن در این باره می فرماید: )فَأقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفًا فِطْرَتَ اللّهِ الّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها ...(؛ براین اساس اگرچه ایمان برای رسیدن به کمال سعادت لازم است، ولی به تنهایی کافی نمی باشد. قرآن در سوره عصر، همراه ایمان سه دروازه ی دیگر کاخ سعادت را معرفی می نماید که انسان جز با داشتن این چهار خصلت زیان کار است: 1. ایمان، 2. عمل صالح، 3. توصیه به حق، 4. توصیه به استقامت و صبر.
زیادی کاربردِ ترکیب «ایمان و عمل صالح» در سراسر قرآن نشان از توجه قرآن به اهمیت این دو عامل در کنار یکدیگر است. آیاتی مانند: )... وَ مَنْ عَمِلَ صالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أوْ أنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنّةَ...(؛ و )إِلاّ مَنْ تابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صالِحًا فَأولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنّةَ...(؛ و ...
باید توجه داشت که قرآن تسلیم زبانی را با ایمان واقعی، یکی نمی داند: )وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنّا بِاللّهِ وَ بِالْیَوْمِ اْلآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنینَ( و در آیه ی دیگر می فرماید: )... إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ یَرْفَعُهُ ...( طیب در این آیه همان عقاید حقی است که اعتقاد به آن زیر بنای اعمال انسان است. و با تکرار عمل، اعتقاد راسخ تر و روشن تر می گردد و بر تأثیر آن افزوده شده، قوت می گیرد. یرفعه در آیه نیز همین تقویت و کمک را می رساند.
به عبارت دیگر، نقطه اتکای عمل، همان ایمان و معرفت قلب است و عمل صالح نیز تقوّم و استحکام بخش ایمان است.
ب. بررسی دیدگاه معصومین:؛ ائمه: ایمان را تصدیق قلبی می دانند و این مرحله ای بالاتر از اسلام است. اسلام تنها شهادتین زبانی و ظواهر مسلمانی است، ولی ایمان؛ عبارت از معرفت راسخ شد در قلب انسان است که دارای درجات و مراتب نیز می باشد. امام صادق(ع) می فرماید: «اگر بنده ای گناه کبیر یا صغیره مرتکب شود، از "ایمان" خارج می شود؛ و حال آن که نام اسلام بر او ثابت است، تا آن که توبه و استغفار کند و به حوزه ایمان برگردد». انسان مؤمن، به جهت ایمان خود است.
شخصی خدمت امام باقر(ع) عرض کرد: شیعیان در دیار ما بسیارند. امام ع فرمود: «آیا غنّیِ آن ها بر فقیرشان دستگیری می کند و آیا از خطای یکدیگر می گذرند و ...؟ پس عرض کرد: خیر، چنین نیست. امام فرمود: پس آنان شیعه نیستند، شیعه کسی است که این چنین عمل می کند»
اکنون باید دید که ما شیعیان چه اندازه از میراث ائمه: بهره برده ایم و باید دید که این طرز تفکر حیات بخش در میان ما چگونه است. آیا ما نیز این چنین می اندیشیم و یا این که این تفکر در ما به طرز وارونه ای وجود دارد و ما از تعالیم حیات بخش ائمه خود دور شده ایم. همان دنیای تشیع که در آن زمان در پرتو تعالیم ائمه خود، صد در صد با طرز تفکر مرجئه مخالف بود، اکنون خودش همان فکر مرجئه را پیدا کرده، برخی تلقیات ناصحیح از مفاهیم پویایی مانند ولایت، شفاعت، توکل و ... باعث گمراهی از مسیر نورانی تعلیمات ائمه می شود که باید به اصلاح و تبیین این مفاهیم در تفکر مسلمین پرداخته شود. در معنای توکل ـ حقیقى، زنده، حماسی ـ و شفاعت از دیدگاه استاد شهید مطهری ادامه ی نوشتار را به تبیین اختصاص می دهیم.
نوشتار حاضر، پس از ریشه یابی این آسیب دیدگی در تفکر مسلمین به تبیین جایگاه اساسی عمل در تفکر اصیل اسلامی از منظر قرآن و اهل بیت: می پردازد.
احیای تفکر اسلامى
یکی از مباحثی که استاد مطهری(ره) در آثار خود بسیار بدان پرداخته و نسبت به آن اظهار نگرانی می نماید، مسأله ی احیای تفکر اسلامى است. از آن جا که سرچشمه و خاستگاه تعالیم اسلامی وحی است و همچون نظریات علمى، مانند: نظریه بطلمیوس در هیئت و نظریه ی انباذقلس در عناصر چهارگانه نیست که بتوان گفت در علم جدید ثابت شده که عناصر چهارگانه عنصر نیستند و همه مرکبند و براساس علم جدید، تمام آن نظریات برای همیشه مردند؛ در مورد تعالیم ناب اسلام مسأله به عکسِ این قضیه می باشد؛ زیرا مفاهیم و تعلیمات اسلامی زنده است و قابل نسخ شدن نیست؛ چرا که منابع تعالیم اسلامى، مانند: علومِ پدید آمده از تجربه، یا فکرِ انسان نیست که تغییر و تحول یابد، بلکه منابع تفکر اسلام، قرآن که کلام خداوند است و سنت و تعالیم پیامبر اکرم(ص) و ائمه: که معصوم از خطا و اشتباه می باشند، همیشه وجود دارد و دنیا هنوز نتوانسته و هرگز نمی تواند مانند آن تعالیم را ـ که انسان ساز باشد و بتواند انسان را به تعالی و سعادت واقعی خود برساند ـ پدید آورد.
بنابراین جوهر و ذات اسلام حیات بخش است، اما گاهی به دلایل خاص، چه از روی عمد و قصد و چه به صورت غیر اختیاری برخی از عقاید اسلامی در تفکر مسلمین دچار آسیب، یا انحراف شده که به تعبیر آیةالله مطهری(ره)، اسلام به صورت نیمه مرده در میان مسلمین آشکار می گردد دلیل آن برخی تلقی های نادرست مسلمانان از مفاهیم اصیل اسلام است. به تعبیر امیرالمؤمنین(ع): «وَ لُبِسَ الإسلامُ لُبْسَ الفَرْوِ مقلوباً؛ و اسلام مانند پوستین وارونه پوشیده شود». اگر انسان لباس اسلام را بر عکس به تن کند؛ آن گاه اسلام اثر حیات بخشی خود را از دست می دهد و در همین زمان است که برای یک مصلح دینی لازم است که به علاجِ این تفکر آسیب دیده بپردازد و درست مانند طبیبی که ابتدا مرض را تشخیص می دهد و سپس علاج را اِعمال می نماید، ابتدا مسایل آسیب دیده ی تفکر اسلامی را شناسایى، و سپس به تبیین صحیح آن آموزه های ناب و اصیل بپردازد.
تأثیر عمل در سعادت انسان
از جمله مباحثی که به عقیده ی استاد مطهری(ره) در مورد تفکر اسلامی باید اصلاح و سامان داده شود؛ مسأله ی اتکای انسان به عمل و دستاوردها و گفتار خود است. این آسیب که در همان قرون اولیه باعث سست شدن ریشه های تفکر مسلمین شد، اکنون نیز در میان ما با شکل های جدید ظهور یافته است؛ در صورتی که در اسلام تکیه گاه تعلیم و تربیت و تعیین سرنوشت و سعادت و شقاوت انسان، اعمال و مکتسباتِ خودِ انسان می باشد. در این باره قرآن می فرماید: )وَ أنْ لَّیْسَ لِلإِنْسانِ إِلاّ ما سَعى( و نیز )فَمَن یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرّةٍ خَیْرًا یَرَهُ ? وَ مَن یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرّةٍ شَرّاً یَرَهُ(. این یک شیوه ی تفکر واقع بینانه است؛ در حالی که ما مسلمین به یک طرز تفکر خیال بافانه روی آورده ایم. برداشت بسیاری از ما، از ایمان و تعالیم اسلامی تنها یک انتساب ظاهری به این است. دین که به خیال ما محبت ظاهری به اهل بیت: برای سعادت و عاقبت به خیری کافی است و از اصل تعالیم اسلامی غافل شویم و از آثار حیات بخش و انسان ساز آن بمانیم و در راه رشد و پیشرفت درمانده گردیم؛ بزرگ ترین عامل ایستایی و نابودی جامعه است.
شیعه و مرجئه گرى
با تأمل در تاریخ صدر اسلام می توان دریافت که جامعه اسلامى، جامعه ای زنده و پویا است و تعالیم اسلام؛ همچون قلبی تپنده به جامعه اسلامی حیات می بخشد. مسلمین صدر اسلام این تعلیم را ـ که روشنی و تاریکی سرنوشت انسان وابسته به ایمان و عملِ اوست ـ از سرچشمه گرفتند و در صدد اصلاح اعمال و تفکرات خود برآمدند، اما رفته رفته در میان آنان افکاری ظهور یافت که تأثیر عمل را کوچک شمرد. به روایت تاریخ برخی افراد و گروه ها برای رسیدن به اهداف خود این مطلب را رواج دادند. خلفای بنی امیّه به دلیل آشکار شدن فسادشان این اعتقاد را ترویج می کردند که اساس دین عبارت از ایمان قلبی است و عمل او اهمیتی ندارد. با تبلیغات گسترده و استخدام عالم نماها برای تبرئه ی خلفای بنی امیه، اعتراض مردم را فرو نشاندند.
این اعتقاد یکی از اصول عقاید مرجئه بود که در قرن دوم پیدا شد و خلفای اموی از آن حمایت کردند. این گروه در باب تعریف ایمان و ارتباط آن با عمل، به اصل جدایی ایمان از عمل معتقد بودند. به زبان آوردن شهادتین را دانسته کافی و ایمان را تنها عقدی قلبی و باوری درونی قلمداد می کردند و تأثیر اعمال انسان را بر ایمان نادیده می گرفتند؛ به همین جهت معتقد بودند که انسان حتی اگر مرتکب کبایر شود؛ ضرر و خدشه ای به ایمان او وارد نمی شود. به عبارت دیگر این تفکر افراطی ارزش عمل را تا پایین ترین درجه تنزل داد و کم کم دچار اباحه گری شد. و کار به آن جا کشیده شد که در دوره ی مأمون ارجاء با اباحه گری مرادف بود. مکتب ارجاء و پیروان آن که به دست خلفای بنی امیه پر و بال گرفتند؛ منشأ چنین آسیبی در تفکر اسلامی شدند.
ائمه معصوم: تأکید بر مفهوم عالی ایمان داشتند. در واقع، دنیای تشیع در پرتو تعالیم ائمه ی خود، صد درصد با این فکر مخالف بود. همچنان که امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: «الإیمانُ معرفةٌ بالقلب و إقرارٌ باللسانِ و عَمَلٌ بالأرکانِ» امامان شیعه همواره در پی تبیین اصل نقش اعمال در سعادت انسان بودند و اصحاب خود را در این جهت تقویت می نمودند تا آنان بتوانند در مجادلات کلامی خود با فرقه های انحرافی از نظرات صحیح و محکم برخوردار شوند. امام کاظم(ع) با اهل جدل وارد بحث می شد و به تبیین دقیق و صحیح اصول عقاید اسلامی می پرداخت.
ارکان سعادت
الف. بررسی دیدگاه قرآن؛ انسان به حکم سرشت خویش در جست وجوی حقیقتی است که آن را تقدیس و پرستش کند، البته این میل باید پرورش یابد تا در مسیر انحرافی قرار نگیرد؛ وگرنه به بت پرستی و انسان پرستی و ... می انجامد. روح حقیقت طلب به تمنای خود نمی رسد؛ بنابراین یگانه راهی که انسان را به مقصد سعادت می رساند، ایمان به ذات یگانه حق است. قرآن در این باره می فرماید: )فَأقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفًا فِطْرَتَ اللّهِ الّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها ...(؛ براین اساس اگرچه ایمان برای رسیدن به کمال سعادت لازم است، ولی به تنهایی کافی نمی باشد. قرآن در سوره عصر، همراه ایمان سه دروازه ی دیگر کاخ سعادت را معرفی می نماید که انسان جز با داشتن این چهار خصلت زیان کار است: 1. ایمان، 2. عمل صالح، 3. توصیه به حق، 4. توصیه به استقامت و صبر.
زیادی کاربردِ ترکیب «ایمان و عمل صالح» در سراسر قرآن نشان از توجه قرآن به اهمیت این دو عامل در کنار یکدیگر است. آیاتی مانند: )... وَ مَنْ عَمِلَ صالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أوْ أنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنّةَ...(؛ و )إِلاّ مَنْ تابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صالِحًا فَأولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنّةَ...(؛ و ...
باید توجه داشت که قرآن تسلیم زبانی را با ایمان واقعی، یکی نمی داند: )وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنّا بِاللّهِ وَ بِالْیَوْمِ اْلآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنینَ( و در آیه ی دیگر می فرماید: )... إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ یَرْفَعُهُ ...( طیب در این آیه همان عقاید حقی است که اعتقاد به آن زیر بنای اعمال انسان است. و با تکرار عمل، اعتقاد راسخ تر و روشن تر می گردد و بر تأثیر آن افزوده شده، قوت می گیرد. یرفعه در آیه نیز همین تقویت و کمک را می رساند.
به عبارت دیگر، نقطه اتکای عمل، همان ایمان و معرفت قلب است و عمل صالح نیز تقوّم و استحکام بخش ایمان است.
ب. بررسی دیدگاه معصومین:؛ ائمه: ایمان را تصدیق قلبی می دانند و این مرحله ای بالاتر از اسلام است. اسلام تنها شهادتین زبانی و ظواهر مسلمانی است، ولی ایمان؛ عبارت از معرفت راسخ شد در قلب انسان است که دارای درجات و مراتب نیز می باشد. امام صادق(ع) می فرماید: «اگر بنده ای گناه کبیر یا صغیره مرتکب شود، از "ایمان" خارج می شود؛ و حال آن که نام اسلام بر او ثابت است، تا آن که توبه و استغفار کند و به حوزه ایمان برگردد». انسان مؤمن، به جهت ایمان خود است.
شخصی خدمت امام باقر(ع) عرض کرد: شیعیان در دیار ما بسیارند. امام ع فرمود: «آیا غنّیِ آن ها بر فقیرشان دستگیری می کند و آیا از خطای یکدیگر می گذرند و ...؟ پس عرض کرد: خیر، چنین نیست. امام فرمود: پس آنان شیعه نیستند، شیعه کسی است که این چنین عمل می کند»
اکنون باید دید که ما شیعیان چه اندازه از میراث ائمه: بهره برده ایم و باید دید که این طرز تفکر حیات بخش در میان ما چگونه است. آیا ما نیز این چنین می اندیشیم و یا این که این تفکر در ما به طرز وارونه ای وجود دارد و ما از تعالیم حیات بخش ائمه خود دور شده ایم. همان دنیای تشیع که در آن زمان در پرتو تعالیم ائمه خود، صد در صد با طرز تفکر مرجئه مخالف بود، اکنون خودش همان فکر مرجئه را پیدا کرده، برخی تلقیات ناصحیح از مفاهیم پویایی مانند ولایت، شفاعت، توکل و ... باعث گمراهی از مسیر نورانی تعلیمات ائمه می شود که باید به اصلاح و تبیین این مفاهیم در تفکر مسلمین پرداخته شود. در معنای توکل ـ حقیقى، زنده، حماسی ـ و شفاعت از دیدگاه استاد شهید مطهری ادامه ی نوشتار را به تبیین اختصاص می دهیم.