آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

یَا أیُّهَا الَّذینَ ءَامَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِّنَ الظَّنِّ إنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إثْمٌ وَلاَ تَجَسَّسُوا وَلاَیَغْتَبَّ بَّعْضُکَم بَعْضاً أَیُحِبُّ أحَدُکُمْ أَن یَأکُلَ لَحْمَ أخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتَمُوهُ وَاتَّقُوا اللهَ إنَّ اللهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ[1]؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید، از بسیاری از گمان ها بپرهیزید که پاره ای از گمان ها گناه است، و جاسوسی مکنید، و بعضی از شما غیبت بعضی نکند؛ آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده اش را بخورد؟ از آن کراهت دارید. [پس] از خدا بترسید، که خدا توبه پذیر مهربان است».
بدگمانی یک بیماری روحی روانی است که اگر انسان به درمان آن نپردازد، خود و دیگران را با مشکلات اجتماعی و زوال ارزش های اخلاقی مواجه می سازد.
بدگمانی؛ نگاهی جاهلانه و غیراخلاقی به انسان، جهان و آفریننده هستی است که با افزودنش انسان را گرفتار فشار روحی و خفقان نموده و سرانجام همچون کرم پیله، راه تنفس را بر خویش می بندد و خود را به دست خویش زندانی و محکوم به مرگ می سازد.
بدگمانی به خدا
بدگمانی به خدا ریشه ی سقوط انسان هاست. در آیه 23 سوره فصلت چنین آمده است: ... وَذلِکُمْ ظَنُّکُمُ الَّذِی ظَنَنتُم بِرَبِّکُمْ أرْدَکُمْ فَأصْبَحْتُم مِّنَ الْخَسِرینَ[2]؛ «و همین بود گمانتان که درباره ی پروردگارتان بردید؛ شما را هلاک کرد و از زیان کاران شدید».
در حدیث شریف نبویص از جمله بزرگ ترین «کبائر» بدگمانی در مورد خدا ذکر شده است؛ و حال آن که خوش گمانی به خدا بهای بهشت است.
«أکبر الکبائر سوء الظن بالله»[3]؛ «فإنّ حسن الظن بالله ثمن الجنة».[4]
اگر ایمان عامل آرامش و احساس خیر و نیکی و زیبایی و برنامه ریزی و نظم و هدف داری و مهربانی حاکم بر سراسر هستی است، سوء ظن به خدا نشان «نشناختن» و «بد شناختن» خدا و اراده حاکم بر آفرینش است. جهان بر پایه ی حکمت و رحمت و مهرورزی و احسان و اکرام الهی پدید آمده است و آیه های مهربانی و نعمت گستری و قدرت و حکمت او در جای جای زمین و زمان و زندگی و مرگ انسان و جانوران پیداست. بدگمانی به اهداف و قوانین و حرکت های جهان هستی نشان نداشتن و ضعف و کمبود ایمان است. و چه زیباست تعبیر پیشوای مؤمنان حضرت علیع که فرمود: «لاَ إیمان مع سوء الظنّ[5]؛ همراه با بدگمانی، ایمانی وجود ندارد» و نیز: «لا دین لمسیء الظن[6]؛ شخص بدگمان [به خدا] دین ندارد».
رذایل اخلاقی و رفتارهای بیدادآمیز اجتماعی، ریشه در فقدان و فقر ایمان به خدا دارد که بدون ایمان و پرستش خدای یگانه، اتحاد و انسجام جامعه ی بشری خواب و خیالی بیش نیست؛ چرا که به میزان حاکمیت میراث فطری توحید و تعالیم پیام آوران الهی بر جامعه ی بشری، اتحاد و برادری و هم دلی و هم فکری مقدور است و وحدت جهانی و اتحاد بین المللی جز بر مدار و محور توحید و قوانین الهی امکان پذیر نیست.
در نامه ی امام مؤمنان همه ی تاریخ به مالک اشتر چنین آمده است:
«... فَإنّ البُخْلِ وَالْجُبْنَ والحِرصَ غَرائزُ شَتّی یَجمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بالله[7]...؛ همانا بخل ورزی و بزدلی و آزمندی، اخلاقیات متفاوت و گوناگونی است که در بدگمانی به خد جمع شده است».
ریشه ی اختلافات مالی و حقوقی در زندگی بشر، حرص و بخل و ترس و بیم بی جا نسبت به شرایط آینده است و همه ی این رذایل اخلاقی ریشه در بدگمانی و سوء ظن نسبت به خدای بزرگ دارد. با تقویت ایمان، اخلاق و رفتار جامعه اصلاح می شود، و بدون اصلاح بنیادی فکری‌ فرهنگی، دیگر اصلاحات مشکل اختلافات را حل نخواهد کرد.
انواع بدگمانی به خدا
در قرآن شریف بدگمانی نسبت به دانش الهی[8]، قدرت الهی[9]، صداقت الهی[10]،امداد و رأفت الهی و نیز درباره اخلاق و رفتار پیام آوران الهی[11] مطرح شده است. بی اعتمادی به وجود خدا، و یگانگی او، بی اعتمادی به صفات کمال و جلال الهی، و بی اعتمادی به وعده های الهی، ریشه ی بیماری های اخلاقی و رفتارهای وحدت شکن در قلمرو جامعه است. برای نمونه؛ ظلم بزرگ ترین مانع اتحاد و هم بستگی جامعه ی بشری است که از فقدان و ضعف ایمان به عدل الهی سرچشمه می گیرد. عقاید درست و جهان بینی واقع بینانه؛ یعنی ایمان به اصول عقاید دینی، شرط زندگی در فضای آرام و امنیت و عدالت و احسان و مهرورزی است. هرچه پیوند انسان ها با خدا استوارتر باشد، زمینه ی اتحاد و انسجام و برادری، پایدارتر خواهد بود. امام صادقع در حدیثی فرمود: «حسن الظن بالله أن لاترجوا إلاّ الله ولاتخاف إلاّ ذنبک[12]؛ خوش گمانی به خداوند این است که تمام امیدت به خدا باشد و جز از گناه خویش نترسی».
بدگمانی نسبت به بندگان خدا
بدگمانی به انسان ها ناشی از نوعی برداشت نادرست، فریب خویشتن و متهم کردن دیگران است که به دنبال آن دروغ گفتن به خویشتن که سبب غم و غصّه بی جهت و بر عهده گرفتن بار گناه دیگران می شود را خواهد افزود.
برخی تحلیل های سیاسی از گفتار و رفتار و عملکرد جناح ها و اشخاص مخالف، مولود بدگمانی و سوءظن است که در روابط اشخاص و گروه های مؤمن، بذر جدایی و درگیری می پاشد.
وقتی به ایمان و عقاید اسلامی افراد و جناح ها ـ هرچند مخالفان و رقبای سیاسی خویش ـ اطمینان داریم، تحلیل سخن و کار آنان براساس بدگمانی، کاری منطقی و مشروع و مفید نیست. امیرالمؤمنینع فرمود:
«ضَعْ أمرأخیک عَلی أحسَنِهِ حَتّی یأتِیَکَ مِنْهُ مَا یَغْلِبُک، ولاَتظُنَّنْ بِکَلمَةٍ خَرَجَتْ مِن أخیکَ سُوءاً وَأنْتَ تَجِدُلَهَا، فِی الخَیْرِ مَحْمِل[13]؛ کار برادر دینی خویش را بر بهترین حالت حمل کن، تا وقتی که دیگر راه چاره ای نداری و به سخن برادرت بدگمان مباش تا وقتی که احتمال هدف خیر و خوبی در آن وجود دارد».
در روابط اجتماعی مسلمانان تا آن جا که امکان دارد، حق بدبینی و سؤظن نداریم؛ مگر آن که وابستگی فرد، گروه یا دولتی به کفار اثبات شده باشد.
رسول خدص؛ با تأکید بر پاسداری از اخوت دینی و تحکیم پیوند مسلمانی می فرماید:
«أُطلُب لأخِیکَ عُذراً، فإن لَم تَجِدْلَهُ عُذراً فَالْتَمِس لَهُ عُذر[14]؛ برای گفتار و کرداری که از برادرت سر می زند، عذری بجوی و اگر نیافتی، عذری بتراش».
بدگمانی در روابط دولت و ملت
اعتماد متقابل دولت و ملت یکی از بزرگ ترین نیازهای امت اسلامی است. پیوند استوار دولت و ملت و انسجام و اتحاد مدیران و مردم، مهم ترین پشتوانه ی موفقیّت و زمینه ساز خدمات متقابل و مایه ی عزّت و اقتدار مسلمانان است. در سایه ی انقلاب اسلامی، دولت ایران اسلامی، مردمی شد و مردم صاحب دولت. وحدت و الفت و عشق و اعتماد و احسان در روابط دولت و ملت حاکم گردید و تا روزی که دولت مردان در شعار و عمل براساس احکام و قوانین الهی عمل کنند، این اعتماد و محبت و هم فکری و هم کاری وجود دارد و عزّت و اقتدار از آن دولت و ملت خواهد بود. حسن ظن مردم به دولت، تحمّل مشکلات را بر دولت مردان آسان می نماید. امیرالمؤمنینع به مالک اشتر فرمود: «... وَاعْلَم أنَّه لیس شیءٌ بِأدعَی إلی حُسْنِ ظَنِّ رَاعٍ بِرَعیّتِه مِنْ إحْسَانِه إلَیهم، وَ تَخْفِیفِه المَؤُونَاتِ عَلَیهِم وَتَرْکِ اسْتِکْراهِهِ إیّاهُم عَلی مَالَیسَ لَهُ قِبَلَهُم. فَلْیَکُن مِنکَ فِی ذلِکَ أمرٌ یَجْتَمِعُ لَکَ بِهِ حُسْنُ الظَّنَّ بِرَعیَّتِکَ، فإنَّ حُسْنُ الظَّنِّ یقطَعُ عَنْکَ نَصَباً طویلاً و ...؛[15] بدان به راستی چیزی همانند: 1. احسان حاکم به مردم، 2. کاهش هزینه ها بر دوش مردم، 3. و نخواستن چیزی به ناحق از آنان، موجب حسن گمان حاکم به مردم نمی شود؛ از این رو چنین روشی را برگزین که مایه ی خوش بینی تو به جامعه خواهد شد و خوش گمانی رنج بسیاری را از دوش تو بر می دارد».
و نیز در همین عهد نامه می فرماید:
«... وَلْیَکُنْ أبعَدَ رَعِیَّتِکَ مِنکَ، وَ أشنَأهُمْ عندک، أطلبُهُمْ لِمَعایِبِ النَّاس؛ فإنَّ فِی النَّاسِ عُیُوباً، الوالِی أحقُّ مَنْ سَتَرهَا، فَلاَتَکشِفَنَّ عَمّا غَابَ عَنْکَ مِنْهَا؛ فإنّمَا عَلَیْکَ تَطهِیرُ مَاظَهَرَ لَکَ، واللهُ یَحکُمُ عَلی مَا غَابَ عَنْکَ...[16]؛ باید دورترین مردم از تو و منفورترین آنان نزد تو، کسی باشد که عیوب مردم را جست و جو می کند. در مردم، برخی عیب هاست، که والی بیش از هر کس باید آن را بپوشاند؛ بنابراین از عیوب پنهانی مردم پرده برداری مکن، تو فقط باید به پاک سازی عیوب آشکار بپردازی و بخش پنهان را خدا داوری خواهد کرد».
و در ادامه می فرماید:
«... وَلاتَعجَلَنّ إلی تَصدِیقِ سَاعٍ؛ فإنَّ السَّاعِیَ غَاشٌّ، وإنْ تَشَبَّهَ بِالنَّاصِحِینَ[17]؛ در تصدیق گزارش سخن چین شتاب مکن؛ زیرا نمّام، قصد خوبی ندارد؛ گرچه خود را خیرخواه و دل سوز نشان دهد».
راه کارهای تقویت اعتماد و اتحاد ملّی
برای کاهش و زدودن بی اعتمادی در روابط دولت و ملت راه کارهایی وجود دارد که متون دینی ما بارها بر آن تأکید نموده است، که توجه و بهره گیری از آن، ضامن افزایش خوش بینی و آب شدن یخ های بی اعتمادی در ارتباط دولت و ملت و هرگونه روابط اجتماعی است. تحکیم و تقویت مبانی اتحاد ملّی در سایه ی رعایت و دقت در اجرای راه کارهای مکتبی و الهی از سوی دولت و ملت امکان پذیر است:
1. پای بندی دولت مردان به زهد و ساده زیستی.
2. تعهّد قدرت مندان و ثروت مندان به تواضع و فروتنی و حمایت از محرومان.
3. تقیّد مدیران به بردباری و دوری از تندخویی و تفاخر.
4. جلوگیری از هرگونه جدال و مراء مکتوب و شفاهی.
5 . خودداری از سرزنش و چشم پوشی از خطاها و لغزش های برادران و خواهران دینی.
6 . دوری از حسادت ها و رقابت در ارزش های مادّی.
7. پاسداری از حرمت و آبروی اشخاص در چارچوب احکام الهی.
8 . خودداری از حضور در جایگاه های شک انگیز و مواضع اتهام.
9. روشن گری و اطلاع رسانی نسبت به اقدامات و برخوردهای ابهام آمیز.
10. خودداری از هرگونه اظهار نظر، بدون اطلاع و آگاهی.
11. پای فشردن بر مصالح ملی و نهراسیدن از تهدیدهای خارجی.
12. صداقت با مردم و دوری از فریب و پنهان کاری های بی دلیل.
امور فوق بخشی مهم از روش های اعتمادسازی در روابط مردمی است که البته اعتماد سازی در روابط داخلی بیش از اعتماد به کفار و نهادهای خارجی مورد نیاز جامعه ی ما است.
--------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
[1]. الحجرات 49 : 12.
[2]. الفصّلت 41 : 23.
[3]. کنزالعمال، ح 5849.
[4]. سفینة‌البحار، ج 5 ، ص 390.
[5] . غررالحکم، ح 10534.
[6] . همان، ح 10511.
[7]. نهج البلاغه، نامه 53 .
[8] . الفصّلت 41 : 22.
[9]. الفتح 48 : 22 و الحشر 59 : 2.
[10]. یوسف 12 : 110.
[11]. القصص 28 : 3.
[12]. سفینة البحار، ج 5 ، ص 390.
[13]. میزان الحکمة، ج 7، ص 3392، ح 11525.
[14]. همان، ‌ح 11528.
[15]. نهج البلاغه، نامه 53 .
[16]. همان.
[17]. همان.

تبلیغات