آوای اسلام / یوسف و اسلام
آرشیو
چکیده
متن
با احترام به کت استیونس... دپارتمان امنیتی و بنگاههای اطلاعاتی میهنی ما اطلاعاتی نگران کننده مبنی بر فعالیتهای او در اختیار دارند که مغایر با قوانین ما حس میشوند. نیاز است که او در لیست نظارت قرار گیرد؛ بنابراین از ورودش به ایالات متحده جلوگیری شود. کالین پاول، 14 سپتامبر 2004کت که بود؟
در سال 1948 از پدری قبرسی ـ یونانی و مادری سوئدی، با نام اصلی استیون گئورگیو در طبقه بالای رستورانی متولد شد که در چند قدمی سیرک پیکادلی و محله سوهوی لندن قرار داشت و پدر و مادرش آن را میگرداندند. با اینکه پدرش ارتدوکس یونانی بود، ولی استیو به مدرسه کاتولیکها رفت. در هشت سالگی، پدر و مادرش جدا شدند. او اندکی بعد با مادرش به سوئد رفت و در آنجا تحت تأثیر دایی هوگوی نقاش به هنر روی آورد. در شانزده سالگی، دبیرستان را رها کرد تا به هنرستان همراسمیت بپیوندد. موسیقی فولک، هوش از سر استیون نوجوان برد و خیلی زود در 18 سالگی، نخستین ترانهاش من سگم را دوست دارم ـ 1966 را ضبط کرد. سال بعد، وقتی نخستین آلبومش متی و فرزند 1967 را بیرون میداد، نام هنری کت استیونس را بر خود نهاد.
کت استیونس از 1967 وارد جدول موسیقی پاپ بریتانیایی شد و تا سال 1978 آخرین آلبومش را ـ پیش از سکوتی سه دههای ـ منتشر کرد. او به عنوان یکی از سلاطین جداول موسیقی بریتانیایی، آمریکایی و اروپایی و جهانی به حساب میآمد. در طول یازده سال، دوازده آلبوم و تعداد زیادی سولو خلق کرد.
از ابتدای دهه هفتاد، به مذاهب شرقی گرایش پیدا کرد، اما پس از یک حادثه اتومبیل در 1975 که او را تا یک قدمی مرگ پیش برد، کنکاش معناگرایانه کت اسیتونس جدّیتر شد.
پس از نجات از مرگ، در گفت و گوی با شبکه H اعتراف کرد: در آن لحظه، به درگاه خدا التماس کردم. ناگهان خود را بازیافتم و گفتم: خدایا اگر مرا نجات دهی، در خدمت تو خواهم بود.
هنگامی که برادرش دیوید یک جلد قرآن به او هدیه داد، استیونس احساس کرد با خود و زندگی از در صلح درآمده و از همان جا به اسلام گروید. سال 1977 به صورت رسمی مسلمان شد و نام خود را به یوسف اسلام تغییر داد.
با ابلاغیهی وزیر خارجه وقت دولت بوش، پرواز شماره 919 لندن ـ واشنگتن به بهانههای امنیتی، 600 مایل آن سو تر از پایتخت آمریکا در فرودگاه بنگور فرود آمد تا میهمان ویژه پرواز، یوسف اسلام به وسیله مأموران اف.بی.آی از 250 مسافر دیگر جدا شود و مورد بازپرسی قرار گیرد، و سرانجام نیز به بریتانیا بازگردانده شود. این کمترین هزینهای بود که یوسف برای اسلام میپرداخت، چون سالها قبل در دومین سال تشرف به دین مبین پیامبراعظم صل الله علیه و آله و سلم دست از تمام مظاهر زندگی پاپ استارها شست و حتی مهمترین مشغلهاش را به تبعیت از دستور شرع اسلام رها کرد. زمانی که نام یوسف اسلام را بر خود نهاد، اعلام کرد که دیگر آلبومی منتشر نمیکند. او تا سال 1981 در پی مطالعهی اسلام و قرآن بود. سال 1981 مدرسه ابتدایی اسلامی در جاده سالیزبوری در حومه شمالی لندن افتتاح کرد و با گسترش آن به راهنمایی، تمامی تلاش و انرژی خود را وقف آموزش اسلامی به کودکان و امور خیریه نمود. او در همین زمان ازدواج کرد و تا کنون پدر 5 فرزند است. سال 1985 جهت کمک به قحطی زدگان اتیوپی تصمیم به اجرای یک کنسرت گرفت، امّا به نوعی بایکوت شد.
از این لحظه اعتقاداتش رنگ مبارزاتی گرفت. براساس گزارش دانشجویان دانشگاه کینگستون لندن در 21 فوریه 1989 یوسف اسلام داستان سفر خود به اسلام را برای آنها بازگو کرد. در پی آن سخنرانی به حمایت از حکم اعدام سلمان رشدی متهم گردید. از همان لحظه یوسف وارد ماجرایی جنجالی گردید. او برای دفاع از عقاید خویش متذکر شد که تنها از دستورات قرآن حمایت میکند. در ماه مه همان سال در برنامهی تلویزیون انگلیس گفت: اگر رشدی زنگ در خانه من را بزند و تقاضای کمک کند، امکان دارد با کسی تماس بگیرم که بیش از او به خودش لطمه بزند. من ترجیحاً با آیةالله خمینی (قدس سره) تماس میگیرم و به ایشان میگویم که این مرد (رشدی) دقیقاً کجاست.
یک بار هم توپ را به زمین مسیحیان انداخت و گفت: من تازه مسلمانم و تنها آنچه را که باور دارم، به زبان میآورم. اگر شما از یک طلبه کتاب مقدس بخواهید تا برداشتش را از ده فرمان بگوید، تنها انتظار دارید که آنها را صادقانه تکرار کند و او را به خاطر عمل به ده فرمان ملامت نخواهید کرد؛ پس به شما میگویم که انجیل سرشار از عنوانهایی مشابه (فتوای مزبور) است.
دنیای موسیقی نیز با یوسف اسلام نا مهربانی کرد؛ از آن جمله: گروه 10000 مانیاکز کاور قطعه قطار صلح او را از آلبومش حذف کرد.
پس از سالها انزوا و بایکوت خبری، حادثه یازدهم سپتامبر 2001 فرصت خوبی برای یوسف اسلام مهیا کرد. در سایت رسمیاش www.catsteen.co نسبت به حمله انتحاری، اعلام انزجار نمود: امیدوارم بتوانم دردمندی قلبیام را از حمله تروریستی دیروز به مردم بیگناه آمریکا بیان کنم... باید بگویم هیچ پیرو راست آیین اسلام، نمیتواند چنین حملهای را توجیه کند.
در اکتبر 2001 در برنامهای ویدئویی که از شبکه H1 پخش شد، در کنسرت نیویورک برای اولین بار پس از بیست سال، ترانه قطار صلح را به شکل زنده اجرا نمود. با وجود نقش کاملاً موجّه او در واکنش حادثهی برجهای دوقلو، سه سال بعد دولت فدرال آمریکا از ورودش به خاک این کشور جلوگیری کرد. در پی آن دستگاه امنیت حمل و نقل ایالات متحده فاش نمود: نگرانیهایی از بابت پیوندهای میان او و فعالیتهای تروریستی احتمالی وجود داشته است.
بلافاصله دپارتمان امنیت میهنی ایالات متحده، اسلام را رسماً به حمایت مالی از گروه اسلامگرای مسلح فلسطین حماس متهم کرد. ظاهراً جک استراو وزیر خارجه دولت بلر از شهروند سرشناس بریتانیایی طی ملاقات حضوریاش با کالین پاول در سازمان ملل دفاع کرد، ولی این کار به حذف نام یوسف اسلام از لیست نظارت دستگاه امنیتی آمریکا منجر نشد. اسلام تشابه اسمی خود با یک یوسف اسلام دیگر را باعث خطای آمریکاییها دانست، اما در حالی که این ماجرا میرفت به لکه دار شدن اعتبار هنرمند مسلمان منجر شود؛ پاتک او به حمله روزنامههای زرد بریتانیایی چون سان و ساندی تایمز موفق از آب درآمد. این دو روزنامه، گزارشهایی منتشر کردند که بر تشخیص درست آمریکاییها از هویت یوسف اسلام صحه میگذاشت، اما شکایت او به پیروزی بزرگی انجامید. این دو روزنامه برای فرار از دادگاه، حاضر شدند جوابیه اسلام را چاپ و کتباً از او معذرت خواهی کنند. دفاعیات او منجر به گسترش انتشار فعالیتهای بشر دوستانهی اسلام شد.
با این اقدام جامعه جهانی از فعالیتهای عضو فعال جامعه مسلمین لندن و بنیانگذار و رییس خیریه نوعدوستی کوچک که سالها از قحطی زدگان آفریقایی و هزاران کودک و خانواده بی سرپرست در بالکان، اندونزی و عراق حمایت میکرد، آگاه شد. اسلام در سال 2004 خیریه امداد مسلمان را هم تأسیس کرد، و در جریان کمک به سیل زدگان سونامی نقش اساسی ایفا نمود و بدین ترتیب توسط بنیاد میخائیل گورباچف طی مراسمی در رم به عنوان مرد صلح 2004 مفتخر گردید. این نشان را 5 دارنده نشان صلح نوبل به او تقدیم کردند. پیروزی بزرگتر، زمانی بود که تقریباً همزمان با برکناری کالین پاول، یک مؤسسه معتبر آمریکایی او را به عنوان آهنگساز سال انتخاب کرد. جامعه آمریکایی خالقان، مؤلفان و ناشران (ASCAP) او را در سالهای 2005 و 2006 به عنوان بهترین آهنگساز بریتانیایی فعال در زمینه حقوق اجتماعی برگزید. هر دو جایزه به خاطر دو اجرای مختلف از ترانه قدیمی یوسف با نام نخستین جراحت، عمیقترین است به او تعلق گرفت.
نخستین بار پس از 25 سال، یوسف در کنسرت 4666 نلسون ماندل با اجرای ترانه دنیای وحشی که در آن پیتر گابریل همراهیاش میکرد، دست از تحریم سرودههای انگلیسی برداشت. وی میگوید: این شکل از موسیقی، در اسلام به آن شکلی که من باور دارم، ممنوع نیست... اما شاید این اشتباه من باشد. در واقع او میپذیرد که مدتی در این مورد دچار بدفهمی نسبت به شرع اسلام هم شده است. او احساس میکرد استعدادش در موسیقی پاپ بزرگترین اسلحهای است که در وضعیت نابسامان امروز جهان در اختیار دارد.
در 58 سالگی روزگارش را با نقاشی، نواختن عود و گیتار، آموزش اسلام و قرآن و ادارهی مؤسسات خیریه پر میکند. او طی سه دهه دوری از پاپ، چیزی را فراموش نکرده و شخصیت کت استیونس را همواره در کنار باورهایش زنده نگه داشته است. او به سادگی از مهمترین هنرش چشم پوشید و تا بهار امسال حاضر نشد با هیچ کمپانی ضبط موسیقی، قرارداد ببندد.
در این فاصله، تنها چند آلبوم مذهبی را به شکل محدود منتشر ساخت، در حالی که حتی سرودن نواهای مذهبی به زبان انگلیسی را که از کودکی بدان حرف میزد، حرام میدانست.
او تمام دهه 90 را به ضبط آلبومهایی با مضامین مذهبی و بدون بهرهبردن از هیچ سازی مگر پرکاشن گذراند. زمانی که متوجه شد هیچ اثر آموزشی درخوری در فرهنگ آنگلوساکسون برای آموزش مفاهیم اسلامی به کودکان ساخته نشده است، آلبومهای الف برای الله و کوهستان نور را منتشر کرد.([1])
[1]. ر.ک؛ روزنامه همشهری، 25/8/1385.
در سال 1948 از پدری قبرسی ـ یونانی و مادری سوئدی، با نام اصلی استیون گئورگیو در طبقه بالای رستورانی متولد شد که در چند قدمی سیرک پیکادلی و محله سوهوی لندن قرار داشت و پدر و مادرش آن را میگرداندند. با اینکه پدرش ارتدوکس یونانی بود، ولی استیو به مدرسه کاتولیکها رفت. در هشت سالگی، پدر و مادرش جدا شدند. او اندکی بعد با مادرش به سوئد رفت و در آنجا تحت تأثیر دایی هوگوی نقاش به هنر روی آورد. در شانزده سالگی، دبیرستان را رها کرد تا به هنرستان همراسمیت بپیوندد. موسیقی فولک، هوش از سر استیون نوجوان برد و خیلی زود در 18 سالگی، نخستین ترانهاش من سگم را دوست دارم ـ 1966 را ضبط کرد. سال بعد، وقتی نخستین آلبومش متی و فرزند 1967 را بیرون میداد، نام هنری کت استیونس را بر خود نهاد.
کت استیونس از 1967 وارد جدول موسیقی پاپ بریتانیایی شد و تا سال 1978 آخرین آلبومش را ـ پیش از سکوتی سه دههای ـ منتشر کرد. او به عنوان یکی از سلاطین جداول موسیقی بریتانیایی، آمریکایی و اروپایی و جهانی به حساب میآمد. در طول یازده سال، دوازده آلبوم و تعداد زیادی سولو خلق کرد.
از ابتدای دهه هفتاد، به مذاهب شرقی گرایش پیدا کرد، اما پس از یک حادثه اتومبیل در 1975 که او را تا یک قدمی مرگ پیش برد، کنکاش معناگرایانه کت اسیتونس جدّیتر شد.
پس از نجات از مرگ، در گفت و گوی با شبکه H اعتراف کرد: در آن لحظه، به درگاه خدا التماس کردم. ناگهان خود را بازیافتم و گفتم: خدایا اگر مرا نجات دهی، در خدمت تو خواهم بود.
هنگامی که برادرش دیوید یک جلد قرآن به او هدیه داد، استیونس احساس کرد با خود و زندگی از در صلح درآمده و از همان جا به اسلام گروید. سال 1977 به صورت رسمی مسلمان شد و نام خود را به یوسف اسلام تغییر داد.
با ابلاغیهی وزیر خارجه وقت دولت بوش، پرواز شماره 919 لندن ـ واشنگتن به بهانههای امنیتی، 600 مایل آن سو تر از پایتخت آمریکا در فرودگاه بنگور فرود آمد تا میهمان ویژه پرواز، یوسف اسلام به وسیله مأموران اف.بی.آی از 250 مسافر دیگر جدا شود و مورد بازپرسی قرار گیرد، و سرانجام نیز به بریتانیا بازگردانده شود. این کمترین هزینهای بود که یوسف برای اسلام میپرداخت، چون سالها قبل در دومین سال تشرف به دین مبین پیامبراعظم صل الله علیه و آله و سلم دست از تمام مظاهر زندگی پاپ استارها شست و حتی مهمترین مشغلهاش را به تبعیت از دستور شرع اسلام رها کرد. زمانی که نام یوسف اسلام را بر خود نهاد، اعلام کرد که دیگر آلبومی منتشر نمیکند. او تا سال 1981 در پی مطالعهی اسلام و قرآن بود. سال 1981 مدرسه ابتدایی اسلامی در جاده سالیزبوری در حومه شمالی لندن افتتاح کرد و با گسترش آن به راهنمایی، تمامی تلاش و انرژی خود را وقف آموزش اسلامی به کودکان و امور خیریه نمود. او در همین زمان ازدواج کرد و تا کنون پدر 5 فرزند است. سال 1985 جهت کمک به قحطی زدگان اتیوپی تصمیم به اجرای یک کنسرت گرفت، امّا به نوعی بایکوت شد.
از این لحظه اعتقاداتش رنگ مبارزاتی گرفت. براساس گزارش دانشجویان دانشگاه کینگستون لندن در 21 فوریه 1989 یوسف اسلام داستان سفر خود به اسلام را برای آنها بازگو کرد. در پی آن سخنرانی به حمایت از حکم اعدام سلمان رشدی متهم گردید. از همان لحظه یوسف وارد ماجرایی جنجالی گردید. او برای دفاع از عقاید خویش متذکر شد که تنها از دستورات قرآن حمایت میکند. در ماه مه همان سال در برنامهی تلویزیون انگلیس گفت: اگر رشدی زنگ در خانه من را بزند و تقاضای کمک کند، امکان دارد با کسی تماس بگیرم که بیش از او به خودش لطمه بزند. من ترجیحاً با آیةالله خمینی (قدس سره) تماس میگیرم و به ایشان میگویم که این مرد (رشدی) دقیقاً کجاست.
یک بار هم توپ را به زمین مسیحیان انداخت و گفت: من تازه مسلمانم و تنها آنچه را که باور دارم، به زبان میآورم. اگر شما از یک طلبه کتاب مقدس بخواهید تا برداشتش را از ده فرمان بگوید، تنها انتظار دارید که آنها را صادقانه تکرار کند و او را به خاطر عمل به ده فرمان ملامت نخواهید کرد؛ پس به شما میگویم که انجیل سرشار از عنوانهایی مشابه (فتوای مزبور) است.
دنیای موسیقی نیز با یوسف اسلام نا مهربانی کرد؛ از آن جمله: گروه 10000 مانیاکز کاور قطعه قطار صلح او را از آلبومش حذف کرد.
پس از سالها انزوا و بایکوت خبری، حادثه یازدهم سپتامبر 2001 فرصت خوبی برای یوسف اسلام مهیا کرد. در سایت رسمیاش www.catsteen.co نسبت به حمله انتحاری، اعلام انزجار نمود: امیدوارم بتوانم دردمندی قلبیام را از حمله تروریستی دیروز به مردم بیگناه آمریکا بیان کنم... باید بگویم هیچ پیرو راست آیین اسلام، نمیتواند چنین حملهای را توجیه کند.
در اکتبر 2001 در برنامهای ویدئویی که از شبکه H1 پخش شد، در کنسرت نیویورک برای اولین بار پس از بیست سال، ترانه قطار صلح را به شکل زنده اجرا نمود. با وجود نقش کاملاً موجّه او در واکنش حادثهی برجهای دوقلو، سه سال بعد دولت فدرال آمریکا از ورودش به خاک این کشور جلوگیری کرد. در پی آن دستگاه امنیت حمل و نقل ایالات متحده فاش نمود: نگرانیهایی از بابت پیوندهای میان او و فعالیتهای تروریستی احتمالی وجود داشته است.
بلافاصله دپارتمان امنیت میهنی ایالات متحده، اسلام را رسماً به حمایت مالی از گروه اسلامگرای مسلح فلسطین حماس متهم کرد. ظاهراً جک استراو وزیر خارجه دولت بلر از شهروند سرشناس بریتانیایی طی ملاقات حضوریاش با کالین پاول در سازمان ملل دفاع کرد، ولی این کار به حذف نام یوسف اسلام از لیست نظارت دستگاه امنیتی آمریکا منجر نشد. اسلام تشابه اسمی خود با یک یوسف اسلام دیگر را باعث خطای آمریکاییها دانست، اما در حالی که این ماجرا میرفت به لکه دار شدن اعتبار هنرمند مسلمان منجر شود؛ پاتک او به حمله روزنامههای زرد بریتانیایی چون سان و ساندی تایمز موفق از آب درآمد. این دو روزنامه، گزارشهایی منتشر کردند که بر تشخیص درست آمریکاییها از هویت یوسف اسلام صحه میگذاشت، اما شکایت او به پیروزی بزرگی انجامید. این دو روزنامه برای فرار از دادگاه، حاضر شدند جوابیه اسلام را چاپ و کتباً از او معذرت خواهی کنند. دفاعیات او منجر به گسترش انتشار فعالیتهای بشر دوستانهی اسلام شد.
با این اقدام جامعه جهانی از فعالیتهای عضو فعال جامعه مسلمین لندن و بنیانگذار و رییس خیریه نوعدوستی کوچک که سالها از قحطی زدگان آفریقایی و هزاران کودک و خانواده بی سرپرست در بالکان، اندونزی و عراق حمایت میکرد، آگاه شد. اسلام در سال 2004 خیریه امداد مسلمان را هم تأسیس کرد، و در جریان کمک به سیل زدگان سونامی نقش اساسی ایفا نمود و بدین ترتیب توسط بنیاد میخائیل گورباچف طی مراسمی در رم به عنوان مرد صلح 2004 مفتخر گردید. این نشان را 5 دارنده نشان صلح نوبل به او تقدیم کردند. پیروزی بزرگتر، زمانی بود که تقریباً همزمان با برکناری کالین پاول، یک مؤسسه معتبر آمریکایی او را به عنوان آهنگساز سال انتخاب کرد. جامعه آمریکایی خالقان، مؤلفان و ناشران (ASCAP) او را در سالهای 2005 و 2006 به عنوان بهترین آهنگساز بریتانیایی فعال در زمینه حقوق اجتماعی برگزید. هر دو جایزه به خاطر دو اجرای مختلف از ترانه قدیمی یوسف با نام نخستین جراحت، عمیقترین است به او تعلق گرفت.
نخستین بار پس از 25 سال، یوسف در کنسرت 4666 نلسون ماندل با اجرای ترانه دنیای وحشی که در آن پیتر گابریل همراهیاش میکرد، دست از تحریم سرودههای انگلیسی برداشت. وی میگوید: این شکل از موسیقی، در اسلام به آن شکلی که من باور دارم، ممنوع نیست... اما شاید این اشتباه من باشد. در واقع او میپذیرد که مدتی در این مورد دچار بدفهمی نسبت به شرع اسلام هم شده است. او احساس میکرد استعدادش در موسیقی پاپ بزرگترین اسلحهای است که در وضعیت نابسامان امروز جهان در اختیار دارد.
در 58 سالگی روزگارش را با نقاشی، نواختن عود و گیتار، آموزش اسلام و قرآن و ادارهی مؤسسات خیریه پر میکند. او طی سه دهه دوری از پاپ، چیزی را فراموش نکرده و شخصیت کت استیونس را همواره در کنار باورهایش زنده نگه داشته است. او به سادگی از مهمترین هنرش چشم پوشید و تا بهار امسال حاضر نشد با هیچ کمپانی ضبط موسیقی، قرارداد ببندد.
در این فاصله، تنها چند آلبوم مذهبی را به شکل محدود منتشر ساخت، در حالی که حتی سرودن نواهای مذهبی به زبان انگلیسی را که از کودکی بدان حرف میزد، حرام میدانست.
او تمام دهه 90 را به ضبط آلبومهایی با مضامین مذهبی و بدون بهرهبردن از هیچ سازی مگر پرکاشن گذراند. زمانی که متوجه شد هیچ اثر آموزشی درخوری در فرهنگ آنگلوساکسون برای آموزش مفاهیم اسلامی به کودکان ساخته نشده است، آلبومهای الف برای الله و کوهستان نور را منتشر کرد.([1])
[1]. ر.ک؛ روزنامه همشهری، 25/8/1385.