ترنم شیدایی/پیامبر و منشور بزرگ حقوقی، تربیتی/ بایدها و نبایدها در نگاه نبوی (قسمت سوم)
آرشیو
چکیده
متن
رسول خدا وقتی سفره غذا را نزدش می نهادند می فرمود:
سبحانک اللّهمّ ما أحسن ما تبتلینا سبحانک ما أکثر ما تعطینا، سبحانک ما أکثر ما تعافینا اللّهمّ أوسع علینا و علی فقراء المؤمنین و المؤمنات والمسلمین والمسلمات؛
خدایا منزهی تو، چه نیکوست آنچه ما را به آن آزموده ای و چه بسیار است آنچه به ما بخشیده ای و چه فراوان است سلامتی هایی که به ما داده ای. خدایا بر ما و بر فقرای اهل ایمان گشایش در روزی کرامت فرم.
1. شیخ کلینی، اصول کافی، ج 6 ، ص 293.
در نوشتار قبلی، عوامل فقر و غنا در توضیح یکی از نبایدهای نقل شده از رسول اعظم مورد توجه قرار گرفت و رهنمودهای پیشوایان اسلام به محضر خوانندگان گرامی عرضه شد. در این بخش دو نمونه دیگر از نبایدهی حدیث معروف مناهی النبیرا به علاقه مندان فرهنگ و آثار نبوی تقدیم می داریم:
و نهی النّبی عن تقلیم الاظفار بالاسنان و عن السّواک فی الحمّام
پیامبر از چیدن ناخن ها با دندان و از مسواک زدن در حمام نهی فرموده است.
کوتاه کردن ناخن ها
در این زمینه روایات متعددی از معصومین: رسیده است که در منابع روایی با عناوین تقلیم اظفار و قصّ الاظفار ثبت شده است. از جمله محدث بزرگوار شیخ صدوق1 در کتاب من لایحضره الفقیه، جلد اوّل، صفحه 86 ، چهل و دو حدیث درباره ی کوتاه کردن ناخن و شارب گرفتن و شانه زدن آورده است و علاّمه مجلسی در بحارالانوار، ج 73، ص 119، کتاب الاداب والسنن، بابی به عنوان باب قصّ الاظفار گشوده است و پانزده روایت در این موضوع نقل کرده است که دو نمونه از آن را یادآور می شویم:
1. جعفربن احمد قمی رازی، از عالمان قرن چهارم در کتاب العروس نقل کرده است:
قال رسول الله : من قلم اظفاره یوم الجمعه اخرج الله من أنامله داءً وادخل فیه دواءً ولم یصبه جنون ولا جذامٌ ولابرص ومن اخذ من شاربه و قلّم اظفاره یوم الجمعه و قال حین یأخذه! بسم الله و بالله و علی سنة رسول الله لم تسقط منه قلامة ولاجزازة إلاّ کتب الله له بها عتق نسمة ولم یمرض إلاّ مرضه الذی یموت فیه؛ هر کس روز جمعه ناخن های خود را کوتاه کند، خداوند درد را از انگشتانش بیرون کند و درمان را در آن وارد سازد. کسی که چنین کند، گرفتار بیماری های جنون و دیوانگی، جذام و خوره و بیماری پیسی و لکّه های سفید در پوست بدن نخواهد شد، و هر کس شارب را بگیرد و ناخن را کوتاه کند و این دعا را بخواند: "بسم الله و بالله و علی سنة رسول الله " در برابر هر پاره ناخن و بریده مویی که از وی فرو ریزد، خداوند پاداش آزادسازی یک برده به او عنایت می کند و جز به بیماری مرگ، گرفتار بیماری نشود.
در حدیث دیگری پیامبر اکرم محرومیت موقت امّت از وحی الهی را به آلودگی بدن برخی یاران و نگرفتن ناخن ها مرتبط دانسته است:
وقتی نزول وحی بر پیامبر متوقف شد، به حضرت گفتند: ای رسول خدا، نزول وحی بر شما متوقف شده است؟ حضرت فرمود: وکیف لایحتبس عنّی الوحی وأنتم لاتُقلّمِونَ اظفارکم ولاتنفون روائحکم؛ چگونه وحی از من دریغ نشود و حال آن که شما ناخن هایتان را کوتاه نمی کنید و بوهای نامطلوب را از خویش پاک نمی سازید. [یا بین انگشتانتان را پاکیزه نمی کنید].
از روایات چنین استنباط می شود که گرچه کوتاه کردن ناخن ها به طور کلی لازم و از آداب و سنن زندگی پیامبران و امامان: است. ولی چیدن آن در برخی روزهای هفته اثار بهداشتی، درمانی، روحی، اجتماعی، و اقتصادی متعدد و متفاوتی دارد.
رهنمودهای معصومان: درباره ی این نکته ی کوچک بهداشتی، درمانی، اجتماعی، عبادی بسیار دقیق و ارزشمند است. خلاصه ای از پیامدهای این سنّت دینی چنین است:
1. از درد بزرگ یا اعظم، جلوگیری می کند.
2. مایه جریان روزی می شود.
3. سبب ورود روزی می گردد.
4. مایه ی بیرون رفتن ریشه دردها و درمان آن می شود.
5 . عامل مصونیت از جنون و جذام و پیسی است.
6 . از درد دندان و درد چشم مصون می دارد.
7. سبب مصونیت از فقر می گردد.
8 . مانع بیماری ـ مگر بیماری مرگ ـ می شود.
9. دست ها، پاکیزه می ماند.
10. ناخن بلند مایه ی فراموشی و نسیان انسان است.
11. بلند بودن ناخن ها سبب ترک و شکافتن انگشتان می شود.
البته در برخی احادیث آمده است که رسول اکرم به مردان فرمود: "یا معشر الرجال قصّوا اظافیرکم" و به زنان فرمود: "طَوِلّن اظافیرکنّ فانّه ازین لَکُنّ"؛ ای مردان! ناخن هایتان را کوتاه کنید و ای زنان! ناخن ها را بلند نگه دارید که برای شما زینت است.
و البتّه با رعایت نظافت کامل و در حدّ معمول و بدون مانع برای وضو و غسل برای بانوان بلندتر بودن ناخن مطلوب است. همه ی این مطالب از روایات باب قصّ الاظفار قابل استفاده است و شایسته است محققّان و پزشکان مسلمان رابطه ی بلندی ناخن ها و بیماری های مطرح شده در این روایات را مورد بررسی و تحقیق قرار دهند و به نقش ناخن های بلند در بروز عموم بیماری ها و درمان و آثار کوتاهی آن در پیش گیری از بیماری ها به ویژه بیماری های چشم، جذام، جنون، پیسی، دندان درد و حتی مشکل فقر و ناداری توجه نمایند تا امت اسلامی نیز با ارزش های فرهنگی رهنمودهای پیامبران الهی بیشتر آشنا گردد.
مسواک زدن
مسواک زدن در فرهنگ نبوی و اهل بیت: به دلایل گوناگون لازم شمرده شده است، و فرموده اند برای هر وضو یا هر نماز مسواک بزنید. علامه مجلسی1 در جلد 73 بحارالانوار، ص 126، بابی با عنوان زیر آورده است:
باب السواک والحثّ علیه و فوائده و انواعه واحکامه.
در این باب، این فقیه و محدث بزرگوار شیعه، 54 حدیث را در رابطه با ابعاد گوناگون مسواک زدن نقل کرده است. همچنین در دیگر ابواب بحار احادیث فراوانی در این زمینه آمده است. در امالی صدوق نیز از پیامبر گرامی اسلام نقل شده است: ما زال جبرئیل یوصینی بالسواک حتی ظننتُ انّه سیجعله فریضة؛ مدام جبرئیل به من درباره مسواک زدن توصیه می کرد تا آن جا که گمان کردم؛ به زودی آن را واجب اعلام خواهد کرد.
نقش مسواک در نماز
مسواک زدن ثواب نماز را چندین برابر می کند و بر ارزش آن می افزاید. در برخی روایات دو رکعت نماز همراه با مسواک را از هفتاد رکعت برتر دانسته است. در روایات پاداش دو برابر برای آن یاد شده است. در احادیث نمازی را که قبل از آن مسواک زده شده باشد برابر با نماز چهل روز شمرده اند. در روایات پاداش نماز پس از مسواک را برابر با پاداش صد رکعت می داند.
راز تفاوت
میزان ارزش گذاری مسواک و نقش آن در افزایش ثواب نماز در روایات از دو تا یکصد برابر بیان شده است. راز تفاوت میزان ثواب و پاداش نکته ای است که شایان دقت است. شاید این تفاوت به خاطر تفاوت نماز واجب و نوافل و یا نماز شب و دیگر نمازها باشد و یا براساس اماکن و ازمنه و اشخاص میزان فضیلت متفاوت باشد. ولی در هر صورت نقش مسواک در افزایش نقش معنوی و کارآیی نماز با عبادات گوناگون بیان شده است.
از جمله آثار یادآوری شده در احادیث ـ برای مسواک زدن ـ موارد ذیل است:
1. پاک کننده است.
2. سنت نیکو است.
3. مورد سفارش دایمی است
.4. گویا در صورت دشوار نبودن بر امّت، پیامبر اکرم آن را الزام می فرمود.
5 . نماز و دعا مقبول می شود.
6 . عامل تقویت حافظه و زدودن بلغم است.
7 . از سنت پیامبران به شمار می آید.
8 . مایه ی خشنودی خدا است.
9. عامل افزایش هفتاد برابر حسنات می باشد.
.10. رسوبات دندان را می زداید.
11. دندان را سپید می کند.
12. لثه را تحکیم می بخشد.
13. بلغم را دور می سازد.
14. تیرگی چشم را درمان است.
15. لذت غذا خوردن را می افزاید
.16. مایه حضور فرشتگان می شود.
17. راه تلاوت قرآن را پاکیزه می سازد.
18. دهان را خوشبو می کند.
19. از آب ریزی چشم جلوگیری میکند.
20. نماد پاک سازی روح است.
21. مایه افزایش فصاحت و زبان آوری است.
22. عامل رویش موی [صورت] است.
23. وسوسه ی سینه را از بین می برد
.24. عامل تقویت ایمان است.
یادآور میشود که از مسواک زدن در حمّام و توالت منع شده است: قال الصادق (علیه السلام): ایّاک والسواک فی الحمّام فإنّه یورث و باءالاسنان؛ از مسواک زدن در حمام بپرهیز که باعث بیماری عمومی دندانها می شود.
و امام کاظم (علیه السلام) فرموده است: السواک فی الخلاء یورث النجر؛ مسواک کردن در توالت و آبریزگاه سبب آلودگی و بدبویی دهان می شود.
(1). من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 5 .(2) . جامع الاحادیث، کتاب العروس، ص 160.(3) . بحارالانوار، ج 73، ص 119.(4) . بحارالانوار، ج 73، ص 125 ـ 119.(5) . همان.(6) . بحارالانوار، ج 73، ص 126 و 139.(7) . همان، ص 133 و 137.(8) . همان. (9). همان، ص 137.(10) . شیخ صدوق، امالی، ص 216. . (11)بحارالانوار، ج 73، ص 126.(12) . همان.(13) . همان، ص 127.(14) . همان.(15) . همان، ص 128.(16) . همان.(17) . همان، ص 128 و 129.(18) . همان، ص 129.(19) . شیخ صدوق، الخصال، ج 2، ص 155.(20) . بحارالانوار، ج 73، ص 123.(21) . همان.(22) . همان، ص 134.(23) . همان، ص 135.(24) . همان، ص 137.(25) . همان، ص 139.(26) . همان، ص 140.(27) . یلخّص جامع المعارف والاحکام، ج 1، ص 334.(28) . همان، ج 1، ص 334.
سبحانک اللّهمّ ما أحسن ما تبتلینا سبحانک ما أکثر ما تعطینا، سبحانک ما أکثر ما تعافینا اللّهمّ أوسع علینا و علی فقراء المؤمنین و المؤمنات والمسلمین والمسلمات؛
خدایا منزهی تو، چه نیکوست آنچه ما را به آن آزموده ای و چه بسیار است آنچه به ما بخشیده ای و چه فراوان است سلامتی هایی که به ما داده ای. خدایا بر ما و بر فقرای اهل ایمان گشایش در روزی کرامت فرم.
1. شیخ کلینی، اصول کافی، ج 6 ، ص 293.
در نوشتار قبلی، عوامل فقر و غنا در توضیح یکی از نبایدهای نقل شده از رسول اعظم مورد توجه قرار گرفت و رهنمودهای پیشوایان اسلام به محضر خوانندگان گرامی عرضه شد. در این بخش دو نمونه دیگر از نبایدهی حدیث معروف مناهی النبیرا به علاقه مندان فرهنگ و آثار نبوی تقدیم می داریم:
و نهی النّبی عن تقلیم الاظفار بالاسنان و عن السّواک فی الحمّام
پیامبر از چیدن ناخن ها با دندان و از مسواک زدن در حمام نهی فرموده است.
کوتاه کردن ناخن ها
در این زمینه روایات متعددی از معصومین: رسیده است که در منابع روایی با عناوین تقلیم اظفار و قصّ الاظفار ثبت شده است. از جمله محدث بزرگوار شیخ صدوق1 در کتاب من لایحضره الفقیه، جلد اوّل، صفحه 86 ، چهل و دو حدیث درباره ی کوتاه کردن ناخن و شارب گرفتن و شانه زدن آورده است و علاّمه مجلسی در بحارالانوار، ج 73، ص 119، کتاب الاداب والسنن، بابی به عنوان باب قصّ الاظفار گشوده است و پانزده روایت در این موضوع نقل کرده است که دو نمونه از آن را یادآور می شویم:
1. جعفربن احمد قمی رازی، از عالمان قرن چهارم در کتاب العروس نقل کرده است:
قال رسول الله : من قلم اظفاره یوم الجمعه اخرج الله من أنامله داءً وادخل فیه دواءً ولم یصبه جنون ولا جذامٌ ولابرص ومن اخذ من شاربه و قلّم اظفاره یوم الجمعه و قال حین یأخذه! بسم الله و بالله و علی سنة رسول الله لم تسقط منه قلامة ولاجزازة إلاّ کتب الله له بها عتق نسمة ولم یمرض إلاّ مرضه الذی یموت فیه؛ هر کس روز جمعه ناخن های خود را کوتاه کند، خداوند درد را از انگشتانش بیرون کند و درمان را در آن وارد سازد. کسی که چنین کند، گرفتار بیماری های جنون و دیوانگی، جذام و خوره و بیماری پیسی و لکّه های سفید در پوست بدن نخواهد شد، و هر کس شارب را بگیرد و ناخن را کوتاه کند و این دعا را بخواند: "بسم الله و بالله و علی سنة رسول الله " در برابر هر پاره ناخن و بریده مویی که از وی فرو ریزد، خداوند پاداش آزادسازی یک برده به او عنایت می کند و جز به بیماری مرگ، گرفتار بیماری نشود.
در حدیث دیگری پیامبر اکرم محرومیت موقت امّت از وحی الهی را به آلودگی بدن برخی یاران و نگرفتن ناخن ها مرتبط دانسته است:
وقتی نزول وحی بر پیامبر متوقف شد، به حضرت گفتند: ای رسول خدا، نزول وحی بر شما متوقف شده است؟ حضرت فرمود: وکیف لایحتبس عنّی الوحی وأنتم لاتُقلّمِونَ اظفارکم ولاتنفون روائحکم؛ چگونه وحی از من دریغ نشود و حال آن که شما ناخن هایتان را کوتاه نمی کنید و بوهای نامطلوب را از خویش پاک نمی سازید. [یا بین انگشتانتان را پاکیزه نمی کنید].
از روایات چنین استنباط می شود که گرچه کوتاه کردن ناخن ها به طور کلی لازم و از آداب و سنن زندگی پیامبران و امامان: است. ولی چیدن آن در برخی روزهای هفته اثار بهداشتی، درمانی، روحی، اجتماعی، و اقتصادی متعدد و متفاوتی دارد.
رهنمودهای معصومان: درباره ی این نکته ی کوچک بهداشتی، درمانی، اجتماعی، عبادی بسیار دقیق و ارزشمند است. خلاصه ای از پیامدهای این سنّت دینی چنین است:
1. از درد بزرگ یا اعظم، جلوگیری می کند.
2. مایه جریان روزی می شود.
3. سبب ورود روزی می گردد.
4. مایه ی بیرون رفتن ریشه دردها و درمان آن می شود.
5 . عامل مصونیت از جنون و جذام و پیسی است.
6 . از درد دندان و درد چشم مصون می دارد.
7. سبب مصونیت از فقر می گردد.
8 . مانع بیماری ـ مگر بیماری مرگ ـ می شود.
9. دست ها، پاکیزه می ماند.
10. ناخن بلند مایه ی فراموشی و نسیان انسان است.
11. بلند بودن ناخن ها سبب ترک و شکافتن انگشتان می شود.
البته در برخی احادیث آمده است که رسول اکرم به مردان فرمود: "یا معشر الرجال قصّوا اظافیرکم" و به زنان فرمود: "طَوِلّن اظافیرکنّ فانّه ازین لَکُنّ"؛ ای مردان! ناخن هایتان را کوتاه کنید و ای زنان! ناخن ها را بلند نگه دارید که برای شما زینت است.
و البتّه با رعایت نظافت کامل و در حدّ معمول و بدون مانع برای وضو و غسل برای بانوان بلندتر بودن ناخن مطلوب است. همه ی این مطالب از روایات باب قصّ الاظفار قابل استفاده است و شایسته است محققّان و پزشکان مسلمان رابطه ی بلندی ناخن ها و بیماری های مطرح شده در این روایات را مورد بررسی و تحقیق قرار دهند و به نقش ناخن های بلند در بروز عموم بیماری ها و درمان و آثار کوتاهی آن در پیش گیری از بیماری ها به ویژه بیماری های چشم، جذام، جنون، پیسی، دندان درد و حتی مشکل فقر و ناداری توجه نمایند تا امت اسلامی نیز با ارزش های فرهنگی رهنمودهای پیامبران الهی بیشتر آشنا گردد.
مسواک زدن
مسواک زدن در فرهنگ نبوی و اهل بیت: به دلایل گوناگون لازم شمرده شده است، و فرموده اند برای هر وضو یا هر نماز مسواک بزنید. علامه مجلسی1 در جلد 73 بحارالانوار، ص 126، بابی با عنوان زیر آورده است:
باب السواک والحثّ علیه و فوائده و انواعه واحکامه.
در این باب، این فقیه و محدث بزرگوار شیعه، 54 حدیث را در رابطه با ابعاد گوناگون مسواک زدن نقل کرده است. همچنین در دیگر ابواب بحار احادیث فراوانی در این زمینه آمده است. در امالی صدوق نیز از پیامبر گرامی اسلام نقل شده است: ما زال جبرئیل یوصینی بالسواک حتی ظننتُ انّه سیجعله فریضة؛ مدام جبرئیل به من درباره مسواک زدن توصیه می کرد تا آن جا که گمان کردم؛ به زودی آن را واجب اعلام خواهد کرد.
نقش مسواک در نماز
مسواک زدن ثواب نماز را چندین برابر می کند و بر ارزش آن می افزاید. در برخی روایات دو رکعت نماز همراه با مسواک را از هفتاد رکعت برتر دانسته است. در روایات پاداش دو برابر برای آن یاد شده است. در احادیث نمازی را که قبل از آن مسواک زده شده باشد برابر با نماز چهل روز شمرده اند. در روایات پاداش نماز پس از مسواک را برابر با پاداش صد رکعت می داند.
راز تفاوت
میزان ارزش گذاری مسواک و نقش آن در افزایش ثواب نماز در روایات از دو تا یکصد برابر بیان شده است. راز تفاوت میزان ثواب و پاداش نکته ای است که شایان دقت است. شاید این تفاوت به خاطر تفاوت نماز واجب و نوافل و یا نماز شب و دیگر نمازها باشد و یا براساس اماکن و ازمنه و اشخاص میزان فضیلت متفاوت باشد. ولی در هر صورت نقش مسواک در افزایش نقش معنوی و کارآیی نماز با عبادات گوناگون بیان شده است.
از جمله آثار یادآوری شده در احادیث ـ برای مسواک زدن ـ موارد ذیل است:
1. پاک کننده است.
2. سنت نیکو است.
3. مورد سفارش دایمی است
.4. گویا در صورت دشوار نبودن بر امّت، پیامبر اکرم آن را الزام می فرمود.
5 . نماز و دعا مقبول می شود.
6 . عامل تقویت حافظه و زدودن بلغم است.
7 . از سنت پیامبران به شمار می آید.
8 . مایه ی خشنودی خدا است.
9. عامل افزایش هفتاد برابر حسنات می باشد.
.10. رسوبات دندان را می زداید.
11. دندان را سپید می کند.
12. لثه را تحکیم می بخشد.
13. بلغم را دور می سازد.
14. تیرگی چشم را درمان است.
15. لذت غذا خوردن را می افزاید
.16. مایه حضور فرشتگان می شود.
17. راه تلاوت قرآن را پاکیزه می سازد.
18. دهان را خوشبو می کند.
19. از آب ریزی چشم جلوگیری میکند.
20. نماد پاک سازی روح است.
21. مایه افزایش فصاحت و زبان آوری است.
22. عامل رویش موی [صورت] است.
23. وسوسه ی سینه را از بین می برد
.24. عامل تقویت ایمان است.
یادآور میشود که از مسواک زدن در حمّام و توالت منع شده است: قال الصادق (علیه السلام): ایّاک والسواک فی الحمّام فإنّه یورث و باءالاسنان؛ از مسواک زدن در حمام بپرهیز که باعث بیماری عمومی دندانها می شود.
و امام کاظم (علیه السلام) فرموده است: السواک فی الخلاء یورث النجر؛ مسواک کردن در توالت و آبریزگاه سبب آلودگی و بدبویی دهان می شود.
(1). من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 5 .(2) . جامع الاحادیث، کتاب العروس، ص 160.(3) . بحارالانوار، ج 73، ص 119.(4) . بحارالانوار، ج 73، ص 125 ـ 119.(5) . همان.(6) . بحارالانوار، ج 73، ص 126 و 139.(7) . همان، ص 133 و 137.(8) . همان. (9). همان، ص 137.(10) . شیخ صدوق، امالی، ص 216. . (11)بحارالانوار، ج 73، ص 126.(12) . همان.(13) . همان، ص 127.(14) . همان.(15) . همان، ص 128.(16) . همان.(17) . همان، ص 128 و 129.(18) . همان، ص 129.(19) . شیخ صدوق، الخصال، ج 2، ص 155.(20) . بحارالانوار، ج 73، ص 123.(21) . همان.(22) . همان، ص 134.(23) . همان، ص 135.(24) . همان، ص 137.(25) . همان، ص 139.(26) . همان، ص 140.(27) . یلخّص جامع المعارف والاحکام، ج 1، ص 334.(28) . همان، ج 1، ص 334.