"زمینه های نفوذ شیطان قسمت چهارم"
آرشیو
چکیده
متن
در شمارهی گذشته به زمینههای نفوذ شیطان در بعد بینش و گرایش پرداخته شد. از آنجا که انسان همواره از راه منش نیز در تیررس شیطان قرار دارد این جنبه نیز مورد بررسی قرار میگیرد.
زمینههای نفوذ شیطان در بعد منش؛
انسانهای طبیعتگرا در بعد رفتار و منش به جای عزم و ارادهی متین و استوار و ریشهدار در بینش و گرایش صحیح، از ارادههای سست و بیریشه تبعیت کرده و راه حیوانیت میپویند.
انجام برخی امور، زمینه را برای نفوذ بیشتر شیطان فراهم میکند از جمله:
1. پرحرفی؛ گفتار انسان نقش مؤثری در سرنوشت انسان و کسب رضا یا سخط خداوند ایفا میکند، از اینرو لازم است به دقت مراقب گفتههای خویش باشیم.([1]) )یومئذلا تنفع الشفاعة إلا من أذن له الرحمن و رضی له قولاً(([2])؛ در آن روز، شفاعت [به کسی] سود نبخشد، مگر کسی را که [خدای] رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آید. براساس این آیه، خداوند اجازهی شفاعت را به کسی میدهد که گفتارش را بپسندد.
معمولاً حرف زدن موجب پراکندگی فعالیت ذهن شده و از قدرت تفکر و تمرکز میکاهد. علاوه بر این به نقل مطالب بیهوده و احیاناً گناه مانند غیبت، تهمت، زخم زبان و ... منجر خواهد شد، چرا که در این گونه سخن گفتن تأمل و تدبّر در کار نیست و این خود زمینهای مهیا برای گمراهی انسان است.
پیامبر اکرم9 پرحرفی را موجب قساوت قلب و دوری از خدا([3]) دانسته و حضرت علی7 آن را از موجبات مرگ قلب شمرده که نتیجهاش دخول در آتش([4]) است. در حدیث معراج خداوند به تأثیر کم گویی و کم خوری اشاره میفرماید: یا احمد انّ العبد اذا جاع بطنه و حفظ لسانه علّمته الحکمة...؛ کسی که این دو را داشته باشد، به او حکمت میآموزم....
وقتی انسان کم خور و اهل روزه و سکوت بود، میتواند به خود توجه داشته باشد و عیبهای خود را ببیند و به عیبهای دیگران نپردازد. البته بصیرت و آگاهی به عیوب خویش از جمله آثار حکمت است، البته حکمت آثار دیگری نیز دارد، از جمله موجب روشنایی قلب و بصیرت باطنی میگردد، که در نتیجهی آن انسان علاوه بر مفاهیم حقایق را نیز مییابد.
2. پرخوری؛ غالباً کلام خداوند در زمینهی مواهب دنیوی همراه با قید "لاتسرفوا" آمده است از جمله؛ آیه 41 انعام([5]) و 31 اعراف([6]) که توصیه الهی به زیادهروی نکردن در خوردن و آشامیدن است. در آیهی 168 بقره([7]) بعد از بیان اباحهی روزیهای حلال نسبت به پیروی از شیطان اعلام خطر میشود و این بدان معناست که اغوای شیطان از طریق خوراکیها و استفادهی نابه جا از آنها نیز میسر است. طبق فرمایش امام سجاد7 انباشتن معده از انواع غذاها باعث تنبلی و فراموشی یاد خدا میشود؛ إعلم ویحک یابن آدم ... ؛ وای بر تو ای پسر آدم بدان که سنگینی پرخوری و رخوت و تنبلی برخاسته از انباشتن معده و مستی سیری و غفلت حاصل از قدرت، از چیزهایی هستند که انسان را در زمینهی عمل تنبل کرده و ذکر خدا را از یاد او میبرد و از نزدیک بودن مرگ غافل میسازد، تا جایی که شخص گرفتار دوستی دنیا، گویی از مستی شراب دیوانه شده است.([8])
3. پرخوابی؛ گذشته از این که نیاز بدن به خواب و استراحت یک مسألهی واضح و آشکار است، از جمله مواهب الهی برای انسان به شمار میرود )وجعلنا نومکم سباتاً(([9])؛ و خواب شما را [مایهی] آسایش گردانیدیم. آنچه باید توجه شود خواب نیز مانند دیگر نعمتهاست و باید به حدّ متعادل و مناسب برسد، در غیر این صورت به عنوان یکی از صفات زشت و موجب نفرت و بغض خداوند خواهد شد. قال الصادق7: إن الله عزّوجل یبغض کثرة النوم و کثرة الفراغ؛ شخص پر خواب بیکار، منفور و مبغوض خداوند عزوجل است.([10])
بنا به فرمایش امام صادق7 شیطان با تشویق انسان به پرخوابی وقت مناجات با خدا را از او میگیرد: فانّ الشیطان یقول لک نَم فانّ لک بعد لیلاً طویلاً...؛ شیطان به تو میگوید بخواب، هنوز شب طولانی در پیش داری.([11])
4. ارتباط با نامحرم؛ ارتباط مداوم در محیط کار یا خانه با نامحرم موجب شکسته شدن حریم بین زن و مرد شده و هرآنچه این ارتباط نزدیکتر شود، زمینه را برای نفوذ شیطان بازتر میکند. سفارش لطیف قرآن به مؤمنان در مواجهه با نامحرم و کنترل چشم و نگاه در این رابطه است ﴿قل للمؤمنین یغضّوا من أبصارهم ...﴾ ([12]) "غض", به معنی کاستن و کم کردن از نگاه([13]) است، چرا که اگر انسان چشم خود را به کلی ببندد, راه رفتن برایش ممکن نیست، امّا اگر نگاه خود را از اندام و صورت نامحرم برگیرد و چشم خود را پایین اندازد, صحنهی ممنوع را از دید خود حذف میکند.([14])
برخی از روایات ارتباط زیاد با نامحرم را نادرست شمرده و انسان را از خلوت و مجالست با آنها منع میفرماید، همچنان که در روایتی از حضرت علی7 آمده: قال ابلیس لموسی7, یا موسی لاتخلُ باءمرأة لاتحل لک...؛ ابلیس به موسی7 گفت: ای موسی با زنی که بر تو حلال و محرم نیست خلوت مکن, زیرا هیچ مردی با زن نامحرم تنها نشد، جز اینکه من شخصاً و نه یارانم با او باشم.([15])
به طور قطع در جایی که شیطان حضور دارد, انواع معصیتها اتفاق میافتد. و این هشداری است به انسان تا همواره به فکر عواقب وحشتناک آن باشد.
5. هذل و شوخی؛ طبیعت انسان، مزاح را میپسندد و با آن شاد میشود، امام صادق7 شوخ طبعی را به عنوان یکی از ویژگیهای انسان مؤمن بر میشمارند.([16])
به طور قطع میتوان گفت در مزاح بایستی آداب لازم رعایت شود، به طوری که بیمورد و زیاد نباشد و به متانت و وقار انسان صدمه نزند و باعث ایجاد کینه و کدورت نشود، چرا که شیطان از کدورتها استفاده کرده و به درون انسان راه پیدا میکند و موجب گمراهی میشود.
6 . رفت و آمد زیاد به بازار؛ بازار سرای بیخبری، غفلت و سرگرمی است، سرزدن به مغازههای گوناگون و دیدن کالاهای متنوع و پرس و جو از قیمتها و ارتباط نزدیک با نامحرمان و هم کلام شدنهای بیمورد با آنان؛ همه و همه زمینههای گناه و غفلت را فراهم مینماید. شاید بتوان گفت از همین روست که توقف زیاد در بازار مکروه است و برای جلوگیری از غفلت در بازار سفارش شدهایم به: قال رسولالله9: السوق دار سهو و غفلة، فمن سبح فیها تسبیحة کتب الله له بما الف الف حسنة.
از آنجا که ورود و خروج از بازار برای بعضی افراد به عنوان شغل و برای عموم مردم در تهیه مایحتاج زندگی ضروری به حساب میآید، از حضرت رسول9 نقل شده: "هرکه در بازار یک تسبیح گوید خدا هزار هزار ثواب برایش رقم میزند."([17]) که عمل بدان میتواند تا حدودی از آسیب پذیری بکاهد.
طبق فرمایش امام باقر7 بازار بدترین بقعهی روی زمین و میدان ابلیس است و شیطان در بازار به فرزندانش دستور میدهد که همه را فریب دهند.([18])
7. لهو و لعب؛ نیاز فطری و طبیعی انسان به سرگرمی و تفریحات سالم از مسایل بدیهی و روشن است. آن هنگام که پسران حضرت یعقوب7 به بهانهی گردش بردن برادر، خدمت پدر میرسند؛ حضرت یعقوب7 میپذیرد.([19]) این توافق دلیل بر تأیید این نیاز فطری است. مذموم و ناپسندی زمانی است که به این امور سرگرم شده و از مقصد اصلی و امور مهم باز بماند.([20]) امیر المؤمنین7 نتیجهی سرگرمی به کارهای لهو و بیهوده را حضور و خشنودی شیطان بیان کرده و میفرماید: مجالسة اهل اللهو ینسی القرآن و یحضر الشیطان([21]) و نیز اللّهو یسخط الرحمن و یرضی الشیطان و ینسی القرآن.([22])
8 . سرگرمی به دنیا؛ پیداست که دنیا و زخارف آن از جمله آفریدههای الهی و وسیلهای برای رسیدن به قرب خداوند و کمال مطلوب است. از نظر قرآن کریم، زندگی دنیا چنین توصیف شده است:
1. به عنوان متاع نامیده شده است؛ )... وما الحیاة الدنیا فی الأخرة إلاّ متاع(([23]) ؛ "متاع" به معنای هر چیزی که خود هدف نیست، بلکه وسیلهای برای رسیدن به هدف است. 2. "عرض" نام گرفت؛ )... تبتغون عرض الحیاة الدنیا...(([24]) ؛"عرض" چیزی است که خودی نشان میدهد و به زودی از بین میرود. 3. زینت نامیده شد؛ )... ترید زینة الحیاة الدنیا...(([25]) ؛"زینت" به معنای زیبایی و جمالی است که ضمیمهی چیز دیگر شود تا محبوب و جالب توجه گردد. در این صورت کسی که جذب آن میشود، در واقع به دنبال چیزی بوده که در آن نیست. 4. به عنوان "لهو و لعب" نامیده شد؛ )وما الحیاة الدنیا إلاّ لعب و لهو...(([26]) "لهو"کارهای بیهودهای است که آدمی را از انجام امور واجب باز میدارد و "لعب" عملی است که به خاطر یک هدف خیالی و خالی از حقیقت انجام میگیرد. 5 . متاع غرور نیز خوانده شده است؛ )... وما الحیاة الدنیا إلاّ متاع الغرور(([27])؛ و "متاع غرور" به معنای هر فریبندهای است که آدمی را گول بزند.([28])
از این رو سرگرمی به دنیا زمینهی مناسب و آمادهای برای نفوذ شیطان است. امیرالمؤمنین7 نیز با توصیف لذتهای دنیوی همگان را از دلبستگی و سرگرمی در دنیا بر حذر میدارند.([29])
از آنچه تاکنون گذشت میتوان نتیجه گرفت که شیطان سعی دارد انسان را نسبت به خداوند و معاد و قیامت غافل کند تا آدمی به راحتی تن به هر گناهی بدهد و راه نفوذ برای شیطان باز شود. گاه از طریق گرایشات انسان نظیر مال دوستی، مقام دوستی و رفاه طلبی و ... وارد میشود و گاه برخی از کارهای ما، زمینه را برای نفوذ او هموار میکند. در نوشتار بعدی به طرح راههای پیشگیری نفوذ شیطان از آن جمله پیشگیری علمی به معنای بالا بردن شناخت و معرفت است، خواهیم پرداخت. پیشگیری عملی نظیر استعاذه، تقویت ایمان، توکل و ... نیز منظور ماست که به خواست خدا بیان خواهد شد.
ادامه دارد...
پینوشت:
[1]. اکبر هاشمی رفسنجانی، تفسیر راهنما، ج 11، ص 217، ش 11 و 12.
[2]. طه )20( : 109.
[3]. لاتکثروا الکلام بغیر ذکرالله فانّ کثرة الکلام بغیر ذکرالله قسوة القلب، انّ ابعد الناس من الله القلب القاسی میزان الحکمة، باب 3518، ح 17874.
[4]. من کثر کلامه کثر خطاؤه، ومن کثر خطاؤه قلّ حیاؤه، ومن قلّ حیاؤه قلّ ورعه، و من قلّ ورعه مات قلبه ومن مات قلبه دخل النار همان، ح 17875.
[5] . )وهو الذی أنشأ جنات معروشات و غیر معروشات والنخل والزرع ..... ولاتسرفوا إنه لایحبّ المسرفین (.
[6] . )...کلوا واشربوا ولاتسرفوا...(.
[7]. )... کلوا ممّا فی الأرض حلالاً طیّباً ولا تتّبعوا خطوات الشیطان...(.
[8] . محمد محمدی ریشهری، میزان الحکمة، باب 3097، ح 15195.
[9]. نبأ )78( : 9.
[10]. همان، میزان الحکمة، باب 3976، ح 20921.
[11]. میرزاحسین نوری، مستدرک الوسایل، ج 5، ص 124، ح 5484 .
12. نور ﴿24﴾ : 30.
13. راغب, مفردات, ص 361 و ابن منظور, لسان العرب, ج 7, ص 197.
14. تفسیر نمونه, ج 14, ص 436.
15. همان، میزان الحکمة, ج 2، ص 1459.
[16]. مامن مؤمن الاّ وفیه دعابة، قلت وما الدعابة؟ قال: المزاح؛ هیچ مؤمنی نیست مگر اینکه در او دعابه باشد. عرض شد دعابه چیست؟ فرمود: مزاح و شوخی. میزان الحکمة، باب 3690، ح 18856.
[17]. همان، میزان الحکمة، باب 1935، ح 9045.
[18]. همان، ح 9043.
[19]. یوسف )12( : 12 و 13.
[20] . راغب، مفردات، ص 455.
[21] . همان، میزان الحکمة، باب 3583، ح 18347.
[22]. همان، ح 18346.
[23]. رعد )13( : 26.
[24]. نساﺀ )4( : 94.
[25] . کهف )18( : 28.
[26] . انعام )6( : 32.
[27] . آل عمران )3( : 185.
[28] . تفسیر المیزان، ج 2، ص 502 و 503، ترجمه؛ محمدباقر موسوی همدانی.
[29]. همان، میزان الحکمة، باب 1226، ح 63 58 .
زمینههای نفوذ شیطان در بعد منش؛
انسانهای طبیعتگرا در بعد رفتار و منش به جای عزم و ارادهی متین و استوار و ریشهدار در بینش و گرایش صحیح، از ارادههای سست و بیریشه تبعیت کرده و راه حیوانیت میپویند.
انجام برخی امور، زمینه را برای نفوذ بیشتر شیطان فراهم میکند از جمله:
1. پرحرفی؛ گفتار انسان نقش مؤثری در سرنوشت انسان و کسب رضا یا سخط خداوند ایفا میکند، از اینرو لازم است به دقت مراقب گفتههای خویش باشیم.([1]) )یومئذلا تنفع الشفاعة إلا من أذن له الرحمن و رضی له قولاً(([2])؛ در آن روز، شفاعت [به کسی] سود نبخشد، مگر کسی را که [خدای] رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آید. براساس این آیه، خداوند اجازهی شفاعت را به کسی میدهد که گفتارش را بپسندد.
معمولاً حرف زدن موجب پراکندگی فعالیت ذهن شده و از قدرت تفکر و تمرکز میکاهد. علاوه بر این به نقل مطالب بیهوده و احیاناً گناه مانند غیبت، تهمت، زخم زبان و ... منجر خواهد شد، چرا که در این گونه سخن گفتن تأمل و تدبّر در کار نیست و این خود زمینهای مهیا برای گمراهی انسان است.
پیامبر اکرم9 پرحرفی را موجب قساوت قلب و دوری از خدا([3]) دانسته و حضرت علی7 آن را از موجبات مرگ قلب شمرده که نتیجهاش دخول در آتش([4]) است. در حدیث معراج خداوند به تأثیر کم گویی و کم خوری اشاره میفرماید: یا احمد انّ العبد اذا جاع بطنه و حفظ لسانه علّمته الحکمة...؛ کسی که این دو را داشته باشد، به او حکمت میآموزم....
وقتی انسان کم خور و اهل روزه و سکوت بود، میتواند به خود توجه داشته باشد و عیبهای خود را ببیند و به عیبهای دیگران نپردازد. البته بصیرت و آگاهی به عیوب خویش از جمله آثار حکمت است، البته حکمت آثار دیگری نیز دارد، از جمله موجب روشنایی قلب و بصیرت باطنی میگردد، که در نتیجهی آن انسان علاوه بر مفاهیم حقایق را نیز مییابد.
2. پرخوری؛ غالباً کلام خداوند در زمینهی مواهب دنیوی همراه با قید "لاتسرفوا" آمده است از جمله؛ آیه 41 انعام([5]) و 31 اعراف([6]) که توصیه الهی به زیادهروی نکردن در خوردن و آشامیدن است. در آیهی 168 بقره([7]) بعد از بیان اباحهی روزیهای حلال نسبت به پیروی از شیطان اعلام خطر میشود و این بدان معناست که اغوای شیطان از طریق خوراکیها و استفادهی نابه جا از آنها نیز میسر است. طبق فرمایش امام سجاد7 انباشتن معده از انواع غذاها باعث تنبلی و فراموشی یاد خدا میشود؛ إعلم ویحک یابن آدم ... ؛ وای بر تو ای پسر آدم بدان که سنگینی پرخوری و رخوت و تنبلی برخاسته از انباشتن معده و مستی سیری و غفلت حاصل از قدرت، از چیزهایی هستند که انسان را در زمینهی عمل تنبل کرده و ذکر خدا را از یاد او میبرد و از نزدیک بودن مرگ غافل میسازد، تا جایی که شخص گرفتار دوستی دنیا، گویی از مستی شراب دیوانه شده است.([8])
3. پرخوابی؛ گذشته از این که نیاز بدن به خواب و استراحت یک مسألهی واضح و آشکار است، از جمله مواهب الهی برای انسان به شمار میرود )وجعلنا نومکم سباتاً(([9])؛ و خواب شما را [مایهی] آسایش گردانیدیم. آنچه باید توجه شود خواب نیز مانند دیگر نعمتهاست و باید به حدّ متعادل و مناسب برسد، در غیر این صورت به عنوان یکی از صفات زشت و موجب نفرت و بغض خداوند خواهد شد. قال الصادق7: إن الله عزّوجل یبغض کثرة النوم و کثرة الفراغ؛ شخص پر خواب بیکار، منفور و مبغوض خداوند عزوجل است.([10])
بنا به فرمایش امام صادق7 شیطان با تشویق انسان به پرخوابی وقت مناجات با خدا را از او میگیرد: فانّ الشیطان یقول لک نَم فانّ لک بعد لیلاً طویلاً...؛ شیطان به تو میگوید بخواب، هنوز شب طولانی در پیش داری.([11])
4. ارتباط با نامحرم؛ ارتباط مداوم در محیط کار یا خانه با نامحرم موجب شکسته شدن حریم بین زن و مرد شده و هرآنچه این ارتباط نزدیکتر شود، زمینه را برای نفوذ شیطان بازتر میکند. سفارش لطیف قرآن به مؤمنان در مواجهه با نامحرم و کنترل چشم و نگاه در این رابطه است ﴿قل للمؤمنین یغضّوا من أبصارهم ...﴾ ([12]) "غض", به معنی کاستن و کم کردن از نگاه([13]) است، چرا که اگر انسان چشم خود را به کلی ببندد, راه رفتن برایش ممکن نیست، امّا اگر نگاه خود را از اندام و صورت نامحرم برگیرد و چشم خود را پایین اندازد, صحنهی ممنوع را از دید خود حذف میکند.([14])
برخی از روایات ارتباط زیاد با نامحرم را نادرست شمرده و انسان را از خلوت و مجالست با آنها منع میفرماید، همچنان که در روایتی از حضرت علی7 آمده: قال ابلیس لموسی7, یا موسی لاتخلُ باءمرأة لاتحل لک...؛ ابلیس به موسی7 گفت: ای موسی با زنی که بر تو حلال و محرم نیست خلوت مکن, زیرا هیچ مردی با زن نامحرم تنها نشد، جز اینکه من شخصاً و نه یارانم با او باشم.([15])
به طور قطع در جایی که شیطان حضور دارد, انواع معصیتها اتفاق میافتد. و این هشداری است به انسان تا همواره به فکر عواقب وحشتناک آن باشد.
5. هذل و شوخی؛ طبیعت انسان، مزاح را میپسندد و با آن شاد میشود، امام صادق7 شوخ طبعی را به عنوان یکی از ویژگیهای انسان مؤمن بر میشمارند.([16])
به طور قطع میتوان گفت در مزاح بایستی آداب لازم رعایت شود، به طوری که بیمورد و زیاد نباشد و به متانت و وقار انسان صدمه نزند و باعث ایجاد کینه و کدورت نشود، چرا که شیطان از کدورتها استفاده کرده و به درون انسان راه پیدا میکند و موجب گمراهی میشود.
6 . رفت و آمد زیاد به بازار؛ بازار سرای بیخبری، غفلت و سرگرمی است، سرزدن به مغازههای گوناگون و دیدن کالاهای متنوع و پرس و جو از قیمتها و ارتباط نزدیک با نامحرمان و هم کلام شدنهای بیمورد با آنان؛ همه و همه زمینههای گناه و غفلت را فراهم مینماید. شاید بتوان گفت از همین روست که توقف زیاد در بازار مکروه است و برای جلوگیری از غفلت در بازار سفارش شدهایم به: قال رسولالله9: السوق دار سهو و غفلة، فمن سبح فیها تسبیحة کتب الله له بما الف الف حسنة.
از آنجا که ورود و خروج از بازار برای بعضی افراد به عنوان شغل و برای عموم مردم در تهیه مایحتاج زندگی ضروری به حساب میآید، از حضرت رسول9 نقل شده: "هرکه در بازار یک تسبیح گوید خدا هزار هزار ثواب برایش رقم میزند."([17]) که عمل بدان میتواند تا حدودی از آسیب پذیری بکاهد.
طبق فرمایش امام باقر7 بازار بدترین بقعهی روی زمین و میدان ابلیس است و شیطان در بازار به فرزندانش دستور میدهد که همه را فریب دهند.([18])
7. لهو و لعب؛ نیاز فطری و طبیعی انسان به سرگرمی و تفریحات سالم از مسایل بدیهی و روشن است. آن هنگام که پسران حضرت یعقوب7 به بهانهی گردش بردن برادر، خدمت پدر میرسند؛ حضرت یعقوب7 میپذیرد.([19]) این توافق دلیل بر تأیید این نیاز فطری است. مذموم و ناپسندی زمانی است که به این امور سرگرم شده و از مقصد اصلی و امور مهم باز بماند.([20]) امیر المؤمنین7 نتیجهی سرگرمی به کارهای لهو و بیهوده را حضور و خشنودی شیطان بیان کرده و میفرماید: مجالسة اهل اللهو ینسی القرآن و یحضر الشیطان([21]) و نیز اللّهو یسخط الرحمن و یرضی الشیطان و ینسی القرآن.([22])
8 . سرگرمی به دنیا؛ پیداست که دنیا و زخارف آن از جمله آفریدههای الهی و وسیلهای برای رسیدن به قرب خداوند و کمال مطلوب است. از نظر قرآن کریم، زندگی دنیا چنین توصیف شده است:
1. به عنوان متاع نامیده شده است؛ )... وما الحیاة الدنیا فی الأخرة إلاّ متاع(([23]) ؛ "متاع" به معنای هر چیزی که خود هدف نیست، بلکه وسیلهای برای رسیدن به هدف است. 2. "عرض" نام گرفت؛ )... تبتغون عرض الحیاة الدنیا...(([24]) ؛"عرض" چیزی است که خودی نشان میدهد و به زودی از بین میرود. 3. زینت نامیده شد؛ )... ترید زینة الحیاة الدنیا...(([25]) ؛"زینت" به معنای زیبایی و جمالی است که ضمیمهی چیز دیگر شود تا محبوب و جالب توجه گردد. در این صورت کسی که جذب آن میشود، در واقع به دنبال چیزی بوده که در آن نیست. 4. به عنوان "لهو و لعب" نامیده شد؛ )وما الحیاة الدنیا إلاّ لعب و لهو...(([26]) "لهو"کارهای بیهودهای است که آدمی را از انجام امور واجب باز میدارد و "لعب" عملی است که به خاطر یک هدف خیالی و خالی از حقیقت انجام میگیرد. 5 . متاع غرور نیز خوانده شده است؛ )... وما الحیاة الدنیا إلاّ متاع الغرور(([27])؛ و "متاع غرور" به معنای هر فریبندهای است که آدمی را گول بزند.([28])
از این رو سرگرمی به دنیا زمینهی مناسب و آمادهای برای نفوذ شیطان است. امیرالمؤمنین7 نیز با توصیف لذتهای دنیوی همگان را از دلبستگی و سرگرمی در دنیا بر حذر میدارند.([29])
از آنچه تاکنون گذشت میتوان نتیجه گرفت که شیطان سعی دارد انسان را نسبت به خداوند و معاد و قیامت غافل کند تا آدمی به راحتی تن به هر گناهی بدهد و راه نفوذ برای شیطان باز شود. گاه از طریق گرایشات انسان نظیر مال دوستی، مقام دوستی و رفاه طلبی و ... وارد میشود و گاه برخی از کارهای ما، زمینه را برای نفوذ او هموار میکند. در نوشتار بعدی به طرح راههای پیشگیری نفوذ شیطان از آن جمله پیشگیری علمی به معنای بالا بردن شناخت و معرفت است، خواهیم پرداخت. پیشگیری عملی نظیر استعاذه، تقویت ایمان، توکل و ... نیز منظور ماست که به خواست خدا بیان خواهد شد.
ادامه دارد...
پینوشت:
[1]. اکبر هاشمی رفسنجانی، تفسیر راهنما، ج 11، ص 217، ش 11 و 12.
[2]. طه )20( : 109.
[3]. لاتکثروا الکلام بغیر ذکرالله فانّ کثرة الکلام بغیر ذکرالله قسوة القلب، انّ ابعد الناس من الله القلب القاسی میزان الحکمة، باب 3518، ح 17874.
[4]. من کثر کلامه کثر خطاؤه، ومن کثر خطاؤه قلّ حیاؤه، ومن قلّ حیاؤه قلّ ورعه، و من قلّ ورعه مات قلبه ومن مات قلبه دخل النار همان، ح 17875.
[5] . )وهو الذی أنشأ جنات معروشات و غیر معروشات والنخل والزرع ..... ولاتسرفوا إنه لایحبّ المسرفین (.
[6] . )...کلوا واشربوا ولاتسرفوا...(.
[7]. )... کلوا ممّا فی الأرض حلالاً طیّباً ولا تتّبعوا خطوات الشیطان...(.
[8] . محمد محمدی ریشهری، میزان الحکمة، باب 3097، ح 15195.
[9]. نبأ )78( : 9.
[10]. همان، میزان الحکمة، باب 3976، ح 20921.
[11]. میرزاحسین نوری، مستدرک الوسایل، ج 5، ص 124، ح 5484 .
12. نور ﴿24﴾ : 30.
13. راغب, مفردات, ص 361 و ابن منظور, لسان العرب, ج 7, ص 197.
14. تفسیر نمونه, ج 14, ص 436.
15. همان، میزان الحکمة, ج 2، ص 1459.
[16]. مامن مؤمن الاّ وفیه دعابة، قلت وما الدعابة؟ قال: المزاح؛ هیچ مؤمنی نیست مگر اینکه در او دعابه باشد. عرض شد دعابه چیست؟ فرمود: مزاح و شوخی. میزان الحکمة، باب 3690، ح 18856.
[17]. همان، میزان الحکمة، باب 1935، ح 9045.
[18]. همان، ح 9043.
[19]. یوسف )12( : 12 و 13.
[20] . راغب، مفردات، ص 455.
[21] . همان، میزان الحکمة، باب 3583، ح 18347.
[22]. همان، ح 18346.
[23]. رعد )13( : 26.
[24]. نساﺀ )4( : 94.
[25] . کهف )18( : 28.
[26] . انعام )6( : 32.
[27] . آل عمران )3( : 185.
[28] . تفسیر المیزان، ج 2، ص 502 و 503، ترجمه؛ محمدباقر موسوی همدانی.
[29]. همان، میزان الحکمة، باب 1226، ح 63 58 .