منیة المرید؛ فروغی بر تارک حوزه های علمیه
آرشیو
چکیده
متن
منیةالمرید یکی از چندین کتابی است که در زمینهی اخلاق طلبگی ـ زی طلبگی ـ یا رفتار دانشجویی و شیوهی تعلیم و تربیت از منظر فرهنگ اسلامی نوشته شده است. این کتاب در اوایل قرن دهم و اواخر دوران قرون وسطای غرب تدوین شده و از افتخارات فرهنگ ریشهدار و عمیق اسلام در زمینهی تعلیم و تربیت است که به تعبیری جزو آخرین فروغهای چراغ پر فروغ اسلام بود که در اثر استبداد علمی و سیاسی داخلی و هجوم ویرانگر صلیبی و مغولی رو به خاموشی مینهاد و ناگهان پس از یک دورهی فترتی که زیاد هم طول نکشید، نظام آموزش و پرورش رسمی ـ غربی ـ با پشتوانه سیاسی استعماری بر نظام تعلیم و تربیت سنتی و سابقهدار ملی که به تبع دیگر بخشهای نظام اجتماعی، راکد و فرسوده شده بود هجوم آورد و با جرأتی تمام و قساوتی وصفناپذیر و با کاربرد اصطلاحات و انگیزهها و شیوههای گوشنواز محسوس و عینی، مدعی ارایه روشی نوین و معجزهگر در امر آموزش و پروش شد و جز خود را به اتهام عقب ماندگی و ناکارآیی و ... از صحنه بیرون نمود.
این سؤالی مهم است که چرا چنان سابقهی فرهنگی در برابر وحشیان قرون وسطایی اروپا و دزدان سرگردنه ـ که سالها میراث علمی و فرهنگی جوامع اسلامی را دزدیده بودند ـ چنان عقب نشینی کرد که با باز شدن مراکزی چون دارالفنون و مدارس ابتدایی به شیوهی غربی و مآلاً دانشگاه ـ نظام آموزش رسمی ـ هنوز و حتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نه تنها مدارس سنتی و حوزههای علمیه اجازه رشد و شکوفایی نیافتهاند و از هرگونه امکانات رسمی و قانونی محروماند، بلکه به صورت یک نظام آموزشی تحمیلی و غیر اصیل و عاریتی و در معرض زوال و نابودی به آن نگریسته میشود و به علوم و معارف موجود در آن و شیوههای آموزشی آن و فرآوردهها و فارغالتحصیلان آن اعتنایی نمیشود و به رسمیت شناخته نمیشود؟!
سخن این نیست که در شیوههای تعلیم و تربیت سنتی و رشتهها و رتبههای علمی آن و ... ضعف و نقصی نیست و صد در صد درست و کارساز و متناسب با نیازهای امروز است؛ اما چه کسی میتواند اثبات کند که شیوهی غربی وارادتی برای جوامع اسلامی کارساز بوده و فرآوردهای بهتر از شیوههای سنتی عرضه نمودهاند؟! و مگر امروز نمیبینیم که پس از حدود دو قرن، هنوز تربیت یافتگان نظام آموزش رسمی نتوانستهاند خود را با فرهنگ اسلامی و جوامع مسلمین وفق بدهند! همانگونه که نتوانستهاند در صد سالهای آغازین رنسانس غربی نیز رشد نموده و در دانشهای مورد تأکید خود پیشرفت نمایند. و شاید همین موضوع یکی از اهداف استعمارگران بوده تا با حذف تعلیم و تربیت سنتی و تزریق نظام آموزشی وارادتی، جوامع اسلامی را همواره در جهل و عقبماندگی علمی و نیازمندی به غرب نگه دارند و عقب ماندگی کشورهای اسلامی و فرار مغزها را یکجا به دست آورند! متأسفانه کشورهای جهان سوم ـ و به ویژه مسلمین ـ امروز مصداق این مثل شدهاند که: از باغ رانده و از راه مانده! نه از شیوههای سنتی و خودی اطلاعی دارند و برای آن رسمیتی قایلند و نه شیوهی غربی توانسته است نیازها و مشکلات آنها را دفع و رفع کند.
بگذریم. و در هر صورت ما به این کتاب ارزشمند از دو منظر مینگریم: 1. به عنوان یک راهنمای آموزشی و اخلاقی برای تطبیق رفتار خود با زیّ طلبگی و آداب معلّم و متعلّم در فرهنگ اسلام. 2. و به عنوان یک متن ارزشمند از میراث غنی و پربار تاریخ اسلام در تبیین روش و شیوههای تعلیم و تربیت در گذشتهی تمدن اسلامی. این کتاب ارزشمند در سال 1377 با تحریری مجدد و تلخیص به نام المراد من منیة المرید در اختیار طالبان علم و تهذیب قرار گرفته است.
در پایان این نوشتار نگاه خوانندگان محترم را به برخی از تفاوتهای اساسی بین نظام آموزش و پرورش وارداتی و تعلیم و تربیت سنتی و خودی با استفاده از کتاب منیةالمرید و بعضی از دیدگاههای معاصر جلب مینماید:
¹هدف از تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی قدرت است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی معرفت حقیقت است.
¹ غایت و دستاورد تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی تکنولوژی و صنعت است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی فرهنگ عبودیت در برابر خد است.
¹ انگیزهی تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی سود و منفعت است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی فضیلت است.
¹ گرایش تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی تمدّن و مدنیت است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی انسان سازی است.
¹ شیوه تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی انباشت اطلاعات ـ علم ـ است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی رفتار عالمانه = حکمت است.
¹ شعار تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی آسایش و رفاه ـ تأمین زندگی و لذت ـ است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی کمال و جمال وظیفهای در جهت وصول به کمال است.
¹ فضای حاکم بر از تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی واقعگرایی و دریافت آنچه هست ـ بودن ـ است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی پیشتازی و آینده نگری ـ شدن ـ است.
¹ رسالت تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی توجیه انسان و تعیین جایگاه فردی و اجتماعی او است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی توجیه انسان در مجموعه نظام آفرینش است.
¹ جهتگیری تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی آزاد و بیتعهد است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی هدفدار و متعهد است.
¹ نتیجهی تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی پرورش انسان مقتدر است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی پرورش انسان متعهد است.
¹ فرآیند تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی رفتار منضبط اجتماعی است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی پرورش اخلاق و فضایل انسانی است.
¹ برآیند تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی ساختن اجتماع مدنی است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی ساختن انسان الهی است.
¹ و آموزش در نظام رسمی وارداتی یک ابزار ضروری برای زندگی طبیعی و در نظام اسلامی یک حق انسانی و یک کمال وجودی است.
¹ و بالاخره آموزش و پرورش غربی در مسیر جهان آگاهی و سیر افقی و سطحی است، اما تعلیم و تربیت در فرهنگ اسلامی سیری در جهت خودآگاهی و خدا آگاهی ـ سیر از خاک تا خدا ـ است.([1])
[1]. ر.ک؛ استاد شهید آیةالله مطهری1، تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات صدرا، و فلسفه تعلیم و تربیت، دکتر شریعتی.
این سؤالی مهم است که چرا چنان سابقهی فرهنگی در برابر وحشیان قرون وسطایی اروپا و دزدان سرگردنه ـ که سالها میراث علمی و فرهنگی جوامع اسلامی را دزدیده بودند ـ چنان عقب نشینی کرد که با باز شدن مراکزی چون دارالفنون و مدارس ابتدایی به شیوهی غربی و مآلاً دانشگاه ـ نظام آموزش رسمی ـ هنوز و حتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نه تنها مدارس سنتی و حوزههای علمیه اجازه رشد و شکوفایی نیافتهاند و از هرگونه امکانات رسمی و قانونی محروماند، بلکه به صورت یک نظام آموزشی تحمیلی و غیر اصیل و عاریتی و در معرض زوال و نابودی به آن نگریسته میشود و به علوم و معارف موجود در آن و شیوههای آموزشی آن و فرآوردهها و فارغالتحصیلان آن اعتنایی نمیشود و به رسمیت شناخته نمیشود؟!
سخن این نیست که در شیوههای تعلیم و تربیت سنتی و رشتهها و رتبههای علمی آن و ... ضعف و نقصی نیست و صد در صد درست و کارساز و متناسب با نیازهای امروز است؛ اما چه کسی میتواند اثبات کند که شیوهی غربی وارادتی برای جوامع اسلامی کارساز بوده و فرآوردهای بهتر از شیوههای سنتی عرضه نمودهاند؟! و مگر امروز نمیبینیم که پس از حدود دو قرن، هنوز تربیت یافتگان نظام آموزش رسمی نتوانستهاند خود را با فرهنگ اسلامی و جوامع مسلمین وفق بدهند! همانگونه که نتوانستهاند در صد سالهای آغازین رنسانس غربی نیز رشد نموده و در دانشهای مورد تأکید خود پیشرفت نمایند. و شاید همین موضوع یکی از اهداف استعمارگران بوده تا با حذف تعلیم و تربیت سنتی و تزریق نظام آموزشی وارادتی، جوامع اسلامی را همواره در جهل و عقبماندگی علمی و نیازمندی به غرب نگه دارند و عقب ماندگی کشورهای اسلامی و فرار مغزها را یکجا به دست آورند! متأسفانه کشورهای جهان سوم ـ و به ویژه مسلمین ـ امروز مصداق این مثل شدهاند که: از باغ رانده و از راه مانده! نه از شیوههای سنتی و خودی اطلاعی دارند و برای آن رسمیتی قایلند و نه شیوهی غربی توانسته است نیازها و مشکلات آنها را دفع و رفع کند.
بگذریم. و در هر صورت ما به این کتاب ارزشمند از دو منظر مینگریم: 1. به عنوان یک راهنمای آموزشی و اخلاقی برای تطبیق رفتار خود با زیّ طلبگی و آداب معلّم و متعلّم در فرهنگ اسلام. 2. و به عنوان یک متن ارزشمند از میراث غنی و پربار تاریخ اسلام در تبیین روش و شیوههای تعلیم و تربیت در گذشتهی تمدن اسلامی. این کتاب ارزشمند در سال 1377 با تحریری مجدد و تلخیص به نام المراد من منیة المرید در اختیار طالبان علم و تهذیب قرار گرفته است.
در پایان این نوشتار نگاه خوانندگان محترم را به برخی از تفاوتهای اساسی بین نظام آموزش و پرورش وارداتی و تعلیم و تربیت سنتی و خودی با استفاده از کتاب منیةالمرید و بعضی از دیدگاههای معاصر جلب مینماید:
¹هدف از تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی قدرت است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی معرفت حقیقت است.
¹ غایت و دستاورد تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی تکنولوژی و صنعت است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی فرهنگ عبودیت در برابر خد است.
¹ انگیزهی تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی سود و منفعت است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی فضیلت است.
¹ گرایش تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی تمدّن و مدنیت است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی انسان سازی است.
¹ شیوه تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی انباشت اطلاعات ـ علم ـ است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی رفتار عالمانه = حکمت است.
¹ شعار تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی آسایش و رفاه ـ تأمین زندگی و لذت ـ است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی کمال و جمال وظیفهای در جهت وصول به کمال است.
¹ فضای حاکم بر از تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی واقعگرایی و دریافت آنچه هست ـ بودن ـ است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی پیشتازی و آینده نگری ـ شدن ـ است.
¹ رسالت تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی توجیه انسان و تعیین جایگاه فردی و اجتماعی او است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی توجیه انسان در مجموعه نظام آفرینش است.
¹ جهتگیری تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی آزاد و بیتعهد است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی هدفدار و متعهد است.
¹ نتیجهی تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی پرورش انسان مقتدر است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی پرورش انسان متعهد است.
¹ فرآیند تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی رفتار منضبط اجتماعی است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی پرورش اخلاق و فضایل انسانی است.
¹ برآیند تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی ساختن اجتماع مدنی است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی ساختن انسان الهی است.
¹ و آموزش در نظام رسمی وارداتی یک ابزار ضروری برای زندگی طبیعی و در نظام اسلامی یک حق انسانی و یک کمال وجودی است.
¹ و بالاخره آموزش و پرورش غربی در مسیر جهان آگاهی و سیر افقی و سطحی است، اما تعلیم و تربیت در فرهنگ اسلامی سیری در جهت خودآگاهی و خدا آگاهی ـ سیر از خاک تا خدا ـ است.([1])
[1]. ر.ک؛ استاد شهید آیةالله مطهری1، تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات صدرا، و فلسفه تعلیم و تربیت، دکتر شریعتی.