نامه ی عمل در قرآن
آرشیو
چکیده
متن
شکی نیست که قرآن و روایات دریایی ژرف و اقیانوسی کران ناپیدا و گنجینهای تمام نشدنی از معارف والا و حکمتها و آموزشهای متعالی هستند. ما همواره نه تنها از سوی قرآن کریم, بلکه از جانب ائمه معصومین: توصیه به تدبّر در قرآن شدهایم. حکایت >نامهی اعمال< به عنوان یک حقیقت ناشناخته از موضوعات مهم این کتاب مقدّس و روایات ائمه معصومین: است.
چرا که از یک سو به عنوان یکی از مباحث مهم اعتقادی ما مسلمانها میباشد که با تفسیر و تبیین صحیح آیات و روایات, این حقیقت ناشناخته روشن گردیده و سبب بیداری وجدانهای خفته و شکوفا شدن احساس مسؤولیت در قبال آن خواهد شد و آثار تربیتی فراوانی که منشأ تهذیب نفس و تکامل روح و تقویت مبانی اخلاق و تقوا میباشد را در پی خواهد داشت, و از سوی دیگر به سؤالات بسیاری از قبیل:
ز کجا آمدهام, آمدنم بهر چه بود به کجا میروم آخر, ننمایی وطنم
که ناشی از روحیهی کنجکاوی و کاوشگری انسان است, پاسخ مناسب داده خواهد شد.
وجود نامهی اعمال
پس از فرمان حیات بخش الهی و نفح صور دوم, تمام آدمیان حیاتی دوباره مییابند و در پیشگاه الهی اجتماع میکنند: )... و نفخ فی الصّور فجمعناهم جمعاً(﴿[1]﴾ ؛ >و در صور دمیده شود همهی آنان را گرد خواهیم آورد.<
براساس آیات و احادیث متعدد, این حشر همگانی مقدمهای برای تشکیل دادگاه عدل الهی و حسابرسی به اعمال انسانهاست. از نخستین مراحل و مواقف شدیدهی روز قیامت و حسابرسی >موقف نامهی اعمال و گشودن و خواندن آن< است. نامهی اعمال از گواهان روز محشر است که در آن خوبیها و بدیها منعکس میباشد و در آیات و روایات با تعبیرات مختلفی بیان شده است:
الف. کتاب؛
1. )و وضع الکتاب فتری المجرمین مشفقین ممّا فیه...(﴿[2]﴾ ؛ >و کتاب و کارنامهی [عمل شما در میان] نهاده میشود, آنگاه بزهکاران را از آنچه در آن است, بیمناک میبینی...<
علامه طباطبایی1 در ذیل این آیه میفرماید: >ذکر اشفاق آنان, خود دلیل بر این است که مقصود از کتاب, >کتاب اعمال< و یا >کتابی است که اعمال در آن است.< ﴿[3]﴾
2. )وتری کلّ امّة جاثیة کلّ امّة تدعی الی کتابها...(﴿[4]﴾ ؛ >و هر امّتی را به زانو درآمده میبینی؛ هر امّتی به سوی کارنامهی خود فراخوانده میشود.<
همچنین آیات 14 و 17 اسراﺀ, 19 و 25 الحاقه, 7 و 10 انشقاق, 28 و 29, جاثیه, اشاره به >نامهی اعمال< دارند. علاوه بر این تعبیرات دیگری از مادهی کتاب در آیات مختلف آمده است که اشاره به >نامهی اعمال< دارد. همچون؛ )... و انا له کاتبون(﴿[5]﴾ ؛ >و ماییم که به سود او ثبت میکنیم....<
ب. >زبر<؛
)و کلّ شیﺀ فعلوه فی الزّبر(﴿[6]﴾ ؛ >و هرچه کردهاند در کتابها [ی اعمالشان درج] است.<
راغب در مفردات میگوید:
>کلّ کتاب غلیظ الکتابة یقال له زبور﴿[7]﴾ ؛ هر نامهای که با خطوط درشت نگاشته شود, به آن زبور گفته میشود. <
از این تعبیر استفاده میشود که >زبور< هر کتابی نیست, بلکه عظمت و استحکام آنها نیز در آن شرط است و انتخاب این تعبیر برای >نامهی اعمال,< انتخابی پر معنا و بیانگر استحکام و صراحت نامهی اعمال است. ﴿[8]﴾
ج. طائر؛
)وکلّ انسان الزمناه طائره فی عنقه و نخرج له یوم القیامة کتاباً یلقاه منشوراً(﴿[9]﴾؛ >ما طائر هر انسانی را بر گردنش قرار دادهایم, و روز قیامت کتابی برای او بیرون میآوریم که آن را در برابر خود گشوده میبیند.<
>طائر< در اصل به معنی پرنده است ولی در اینجا منظور >عمل خیر و شرّ< هر انسانی است که مانند پرندهای بال میگشاید و از او جدا میشود.﴿[10]﴾
علامه طباطبایی1 در اینباره میفرماید: >آنچیزی که سعادت و شقاوت را به دنبال خود برای آدمی خواهد آورد, همواره در گردن اوست, و این خداست که سرنوشت آدمی را چنین لازم ولاینفک او کرده است, و این سرنوشت همان عمل آدمی است.<﴿[11]﴾
همچنان که گردن عضو جدا نشدنی بدن انسان است و بدون آن زندگی امکان ناپذیر خواهد شد, زیرا محل اتصال سر به بدن بوده و هر آنچه که بدان آویخته شود, در معرض چشم دیگران خواهد بود. ﴿[12]﴾
امام صادق7 در معنای >طائر< میفرمایند:
>یقول خیره و شره معه, کانّ لایستطیع فراقه حتی یعطی کتابه بما عمل﴿[13]﴾ ؛ خیر و شر انسان هر جا باشد همراهش است و نمیتواند ازآن جدا شود تا آن زمانی که نامهی عملش را در روز قیامت به دستش بدهند. <
تعبیر >طائر< در آیه مورد بحث به همراه >الزمناه< و >فی عنقه< دلیل بر این است که نتیجهی اعتقادات و اعمال انسان در دنیا و آخرت از او جدا ناشدنی است. کارهای خوب نیکوکاران مانند گردنبندی زینتی و نشانهی جمال و شرافت و محبوبیّت اوست, و کارهای زشت بدکاران نشانهی ذلّت و خواری و بدبختی آنها است.
به طور کلّی اعمال, رمز سعادت و شقاوت انسان است. خود او پیوسته مسؤول و عهدهدار آنها است. علّت دیگری که نامه عمل را >طائر< میگویند آن است که >خدای متعال در قیامت نامههای اعمال را از محلّ اصلی نزد عرش _ علییّن و سجّین _ که مرکز جمع آوری آنهاست, بر سر اهل محشر به پرواز در میآورد و هر نامهای بر سر صاحبش خواهد نشست بدون آنکه اشتباهی رخ دهد, مانند ارواح که در قیامت به بدنهای خودشان بر میگردند و مانند زنبور عسل که در شب تاریک هر یک داخل خانهی خود شده با آنکه خانههایشان همه مسدس و شبیه یکدیگر هستند و پا به فراش غیر نخواهند گذاشت.< ﴿[14]﴾
د. صحف؛
)و اذا الصّحف نشرت(﴿[15]﴾ ؛ >و آنگاه که نامهها از هم بگشایند.<
مراد از >صحف< نامههای اعمال میباشد.
علاوه بر تعابیر مذکور آیات فراوانی حکایت از وجود نامهی اعمال دارد. به عنوان مثال آیاتی که در آنها سخن از >نویسندگان نامهی اعمال< است و تعبیر به >رقیب<, >عتید<, >رسولان پروردگار<, >کراماً کاتبین< یا >متلقیان< شده است, که هر یک از این تعبیرات پیام تربیتی خاص خود را دارند.
ماهیت کتابت در نامهی اعمال؛
بدون شک نامهی عمل انسان در آخرت, از جنس دفتر و کتاب دنیوی نیست که خطوطی بر اوراق آن نقش بسته باشد و ثبت و ضبط رفتارهای آدمی در آن, از طریق کتابت صورت پذیرفته باشد. بلکه نقوشی است گویا و غیر قابل انکار, که هیچکس را یارای نفی آن نمیباشد _ حال آنکه خطوط و نقوش معمولی در این دنیا قابل رد و انکار است _ چنین کارنامهای مایهی رسوایی بدکاران و افتخار نیکوکاران است. علاوه بر آن از آیات و روایات به خوبی استفاده میشود که اعمال آدمی در آن چنان ثبت است که با یک نگاه میتوان بر آن واقف شد. ﴿[16]﴾
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:
)فمن یعمل من الصّالحات وهو مؤمن فلا کفران لسعیه و إنا له کاتبون(﴿[17]﴾ ؛ >پس هر که کارهای شایسته انجام دهد و مؤمن [هم] باشد, برای تلاش او ناسپاسی نخواهد بود, و ماییم که به سود او ثبت میکنیم. <
اگر معنای >کتابت< نوشتن باشد؛ خاطرات, نیّتها, خلوصها, یا شرکها و مانند آن چگونه یادداشت میشوند؟ پس معنای >کتابت اعمال<؛ >ثبت خود عمل< است, چون نوشتن یکی از مصادیق ثبت کردن است.
بنابراین؛ عین هر عمل ثبت و ضبط میشود, آنگاه انسان عین عمل خویش را در قیامت میبیند.
حال این پرسش مطرح میشود که حقیقت این کتاب چیست؟
علامه طباطبایی1 در تفسیر المیزان با استفاده از آیه 30 سوره آل عمران:
)یوم تجد کلّ نفس مّا عملت من خیر مّحضرا وما عملت من سوﺀ...( ؛ >روزی که هر کسی آنچه کار نیک به جای آورده و آنچه بدی مرتکب شده, حاضر شده مییابد...<
میفرماید: >کتاب مزبور در بردارندهی حقیقت اعمال و نتایج خیر و شر آنهاست, نه این که مانند کتابهای معمولی عبارت از خطوط و رسمها بوده باشد, پس آن کتاب عبارت است از همان اعمالی که خداوند آن را به انسان نشان میدهد که دیگر جای حاشا و تکذیب نماند, چون هیچ دلیلی محکمتر از مشاهده و دیدن نیست.<﴿[18]﴾
به عبارت دیگر, در کتاب به جای خط و نقش, خود عمل دیده میشود و پاداش و کیفر هم خود عمل است. همچنانکه خداوند فرموده است:
)... لاتعتذرو الیوم انما تجزون ماکنتم تعملون(﴿[19]﴾ ؛ >... عذر نیاورید, در واقع به آنچه میکردید, کیفر مییابید.<
همچنین علامه با توجه به آیهی:
)... و وجدوا ما عملوا حاضراً ...(﴿[20]﴾ ؛ >... آنچه را انجام دادهاند, حاضر مییابند...<
نتیجه میگیرد که: آنچه را حاضر نزد خود مییابند؛ خود اعمال است که هر یک به صورت مناسب خود مجسم میشود نه نوشته شدههای آنها و جملهی >ولایظلم ربّک احداً< که در دنبالهی آیه مذکور میآید, مؤید این مطلب است که ظلم نکردن بنابر تجسم اعمال روشنتر است زیرا وقتی پاداش انسان خود کردههای او باشد و احدی در آن دخالت نداشته باشد, دیگر ظلم معنا ندارد. ﴿[21]﴾
در حدیثی از امام صادق7 نقل شده است:
>اذا کان یوم القیامة رفع الإنسان کتاب ثمّ قیل له اقرﺀ قلت فیعرف ما فیه فقال7 انه یذکره فما من لحظة ولا حکمة ولانقل قدم ولاشیﺀ فعله الاذکره, کانه فعله تلک الساعة, ولذلک قالوا یا ویلتنا ما لهذا الکتاب لایغادر صغیرةً ولا کبیرةً الاّ احصاها ؛ ﴿[22]﴾ هنگامی که روز قیامت میشود, نامه اعمال آدمی را به دست او میدهند, سپس گفته میشود بخوان. راوی این خبر میگوید: عرض کردم آیا آنچه را که در این نامه است میشناسد و به خاطر میآورد؟ امام7 فرمود: همه را به یاد میآورد, هیچ لحظه و هیچ کلمهای, هیچ گامی و هیچ عمل دیگری انجام نداده؛ مگر آنکه با خواندن آن کتاب همه را به یاد میآورد. به طوری که گویا همان لحظه آن را انجام داده است! به همین جهت میگویند: وای بر ما این چه کتابی است که از هیچ کوچک و بزرگی ﴿از اعمال ما﴾ چشم پوشی نکرده, و همه را بر شمرده است.<
علامه در بیان این روایت میفرماید:
>به طوری که ملاحظه میکنید آنچه از کتاب شناخته میشود, عین آن چیزی دانسته که در کتاب نوشته شده است و باید هم همینطور باشد, زیرا اگر عمل آدمی در آنجا حاضر نباشد, حجت تمام نگشته و امکان انکار هست.<
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:
)اقرﺀ کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیباً(﴿[23]﴾ ؛ >نامهات را بخوان کافی است که امروز حسابرس خود باشی.<
در این آیه >اقرﺀ< چه مفهومی دارد؟
تعبیر >خواندن< مفهوم وسیعی دارد که هرگونه مشاهده را در بر میگیرد. همچنانکه گاهی در تعبیرات روزمره میگوییم از چشمهایش این مطلب را خواندم و یا این که از همان اول خواندم که او چه میخواهد. همچنین تعبیر به خواندن, در مورد عکسهایی که از بیماران میگیرند. از این رو خطوط و نامهی عمل به هیچ وجه قابل انکار نیست, زیرا که آثار واقعی و تکوینی خود عمل است, درست مانند صدای ضبط شدهی انسان و یا عکسی که از او گرفتهاند و یا اثر انگشت او. ﴿[24]﴾
به طور خلاصه میتوان گفت:
افعال نیک و بد در روح انسان اثر میگذارد ولی به سبب اشتغالات مختلف دنیوی از درک آنها غافل میماند, هنگام قیامت که پردهی اسرار بالا میرود و همه چیز آشکار میگردد, زمان درک اعمال گذشته نیز فرا میرسد و این همان دریافت نامهی عمل است.
فلسفهی نامهی اعمال؛
عقیده به عالم پس از مرگ و بقای اثر اعمال آدمی, میتواند از >عوامل بازدارنده قوی< در برابر گناه و خطاکاری و نیز به عنوان >عامل محرک نیرومند< برای تشویق سرمایهگذاری مادی و معنوی در راه خدمت به خلق خدا و نیکیها گردد.
اثراتی که این اعتقاد میتواند در اصلاح افراد فاسد و منحرف, و تشویق افراد فداکار و مجاهد و لایق داشته باشد, به مراتب بیش از اثرات >دادگاهها و کیفرهای معمولی< و بیش از پاداش و تشویقهای عادی است. چرا که ویژگیهای >دادگاه رستاخیز< منحصر به فرد است.
به عبارتی میتوان گفت: کیفر و پاداش در آن عالم از جهات زیادی شبیه به آثار و خواص طبیعی است و همچون >داروی شفابخش< یا >سم کشنده< در تأثیر خود خطا و اشتباه نمیکند.
بدون شک مؤمنی که به چنین جهانی معتقد باشد, در اصلاح خود و انجام اعمال گوناگون, دقیق و ساعی و موشکاف است. چنانکه فرد مطلع از خواص داروهای شفابخش و سموم کشنده, نسبت به اوّلی فوق العاده علاقهمند و از دوّمی گریزان و فراری است. همواره از درون خویش تحت یک مراقبت دایمی و دقیق قرار دارد و در برابر جنایات و تبهکاریها و گناهان کنترل میشود.
از مجموع نکات مطرح شده دربارهی صحنهی قیامت و نامهی عمل بندگان میتوان گفت:
روزی که همهی مردم در صفوف منظم به دادگاه عدل پروردگار عرضه میشوند, دستهای آنها از همه چیز تهی, تمام تعلّقات دنیا را پشت سر افکندهاند, در عین جمعیت تنها, و در عین تنهایی در جمع هستند, نامههای عمل گسترده میشود, نامههایی که نه تنها کلیّات اعمال, بلکه جزئیات و سخنان و نیّات, در آن درج شده است.
اقسام نویسندگان نامهی اعمال؛
الف. نویسندگان شب و روز:
در تفسیر آیه: )...انّ قرآن الفجر کان مشهودا(﴿[25]﴾ ؛ >... زیرا نماز صبح همواره [مقرون با] حضور [فرشتگان] است.<
آمده است که نماز صبح مورد مشاهدهی ملائکه شب و روز است, زیرا در آغاز صبح فرشتگان شب که مراقب بندگان خدا هستند, جای خود را به فرشتگان روز میدهند, و چون نماز صبح در همان آغاز طلوع انجام میگیرد, هر دو گروه آن را مشاهده کرده و بر آن گواهی میدهند و دو مرتبه ثبت میشود.﴿[26]﴾
ب. نویسندگان اعمال خاص:
علاوه بر فرشتگان مذکور, فرشتگان دیگری نیز مأمور ثبت میباشند. پیامبر اکرم9 میفرماید:
>إذا کان یوم الجمعة کان علی باب من أبواب المسجد ملائکه یکتبون الأول فالأول, فإذا جلس الإمام طووا الصحف و جاؤوا یستمعون الذکر؛ هنگامی که روز جمعه میشود, بر هر دری از درهای مسجد فرشتگانی مینشینند که نام اشخاص را یکی بعد از دیگری به ترتیب مینویسند, و هنگامی که امام >بر منبر< مینشیند, قبل از شروع خطبهها, آنها نوشتههای خود را جمع کرده و برای استماع ذکر خدا میآیند.<﴿[27]﴾
فلسفه وجود نویسندگان نامهی اعمال
در >احتجاج طبرسی< آمده است که شخصی از امام صادق7 پرسید:
علّت وجود فرشتگان مأمور ثبت اعمال نیک و بد انسانها چیست؟ در حالی که میدانیم خداوند >عالم السرّ وما هو اخفی< است یعنی هر چیزی را که مخفیتر از آن وجود ندارد, میداند؟!
امام7 در پاسخ فرمود:
خداوند این فرشتگان را به عبادت خود دعوت کرد و آنها را شهود بر بندگانش قرار داد, تا بندگان به خاطر مراقبت آنها, بیشتر مراقب اطاعت الهی باشند, و از عصیان او بیشتر ناراحت شوند, و چه بسیار بندهای که تصمیم بر گناه دارد سپس به یاد آن دو فرشته میافتد و خودداری میکند, میگوید: پروردگارم مرا میبیند و فرشتگان حافظ اعمال نیز گواهی میدهند, علاوه بر این خداوند به لطف و رحمتش اینها را مأمور بندگان کرده, تا به فرمان خدا شیاطین سرکش را از آنها دور کند و همچنین جانوران زمین و آفات بسیار را که آنها نمیبینند, تا آن زمان که فرمان خدا و مرگ آنها فرا رسد, دور کند.﴿[28]﴾
آری خداوند خداوند سبحان به جهت اتمام محبّت بر بندگان خود شهود و رقبایی قرار داد, مثل زمان, مکان, اعضاﺀ و جوارح و نیز ملائکه شب و روز و رقیب و عتید >نویسندگان اعمال< که همگی در روز قیامت شهود و بیّنه اعمال و رفتار انسانها هستند.
اگر در قرآن میبینیم که یک پدیده در عین انتساب به خدا به غیر او نیز نسبت داده شده است, مثل نوشتن نامهی اعمال که در یک آیه میفرماید: )... والله یکتب ما یبیّتون...(﴿[29]﴾ ؛ >و خدا آنچه را که شبانه در سر میپرورند, مینگارد.<
و در آیه دیگر آن را به فرشتگان نسبت داده, میفرماید:
)أم یحسبون أنا لانسمع سرّهم و نجواهم بلی و رسلنا لدیهم یکتبون(﴿[30]﴾ ؛ >آیا میپندارند که ما راز آنها و نجوایشان را نمیشنویم؟ چرا, و فرشتگان ما پیش آنان [حاضرند و] ثبت میکنند.<
نباید تصوّر کرد که این دو نسبت از یکدیگر مجزاست, بلکه هر دو نسبت از واقعیت خاصی برخوردار است, چرا که عالم بیش از یک مد بر اصیل و مستقل ندارد و نویسندگی نامهی اعمال از آن خداوند است. امّا همچنان که سازمان هستی براساس نظام علّت و معلول و اسباب و مسبّبات استوار است, وجود فرشتگان و ملک الموت به عنوان مأموران الهی بدیهی است. به عبارت دیگر دادن این کار به خداوند و فرشتگان از این نظر است که یکی اصیل و بالذات است و دیگری وابسته و غیر مستقل.
پس میتوان گفت: انواع پدیدهها و آثار طبیعت از آن خداوند است و پدیدههای امکانی فقط به حول و قوهی الهی منشأ یک رشته آثار و افعال هستند و هیچ گونه استقلالی از خود ندارند و در واقع فعل مخلوقات الهی, از یک نظر فعل خداوند نیز هست.
این بحث را با عباراتی زیبا و لطیف از دعاهای معروف امام سجاد حضرت علیبن الحسین7 پایان میدهیم:
>پروردگارا کار ما را بر فرشتگان بزرگواری که اعمالمان را مینویسند آسان گردان, و نامهی اعمال ما را از حسنات ما پر نما, و ما را نزد آنها به خاطر اعمال بدمان رسوا مگردان... خداوند بر محمد و آلش درود فرست و آخرین مطلبی را که نویسندگان اعمال ما مینویسند, توبه قبول شدهای قرارده.<﴿[31]﴾
اقسام نامهی اعمال؛
آیات قرآن سه نوع کتاب یا نامه عمل را بیان میفرماید: اول: کتابی که برای هر انسانی جداگانه موجود است و تمام جزئیات اعمال او در آن منعکس میباشد که گاه به دست راست و یا چپ داده میشود.
)وکلّ انسان ألزمْنٰه طائره فی عنقه ونخرج له یوم القیامة کتاباً یلقاه منشوراً اقرأ کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیباً(﴿[32]﴾؛ >و کارنامهی هر انسانی را به گردن او بستهایم, و روز قیامت برای او نامهای که آن را گشاده میبیند, بیرون میآوریم نامهات را بخوان؛ کافی است که امروز خودت حسابرس خود باشی.<
تعبیر به >کل انسان< و همچنین >کتابک< اشارهی روشنی به این نامهی اعمال اختصاصی دارد. همچنین جمله )...هاؤم اقرﺀوا کتابیه(﴿[33]﴾ و جمله )...یالیتنی لم أوت کتابیه(﴿[34]﴾
دوم: نامه اعمال امتها که مجموعهی اعمال یک امت در آن جمع است نیز گواه این معنا است.
)...کلّ امّة تدعی الی کتابها...(﴿[35]﴾ ؛ >... هر امتی به سوی کارنامهی خود فرخوانده میشود.<
تعبیر >کتاب< به صورت مفرد, آن هم برای یک امت, مؤید این قسم از نامهی عمل میباشد. ﴿[36]﴾
سوم: کتاب واحدی که اعمال همه از اولین تا آخرین در آن ثبت است, و در حقیقت دفتر کلّی, همگانی و مرکزی محسوب میشود. همچنانکه در آیه 49 سوره کهف به این نامه عمل اشاره شده است:
)و وضع الکتاب فتری المجرمین مشفقین ممّا فیه ...( ؛ >و کارنامهی [عمل شما در میان] نهاده میشود, آنگاه بزهکاران را از آنچه در آن است, بیمناک میبینی...<
ذکر کلمهی کتاب به صورت مفرد میتواند اشاره به نامه عمومی تمام انسانها باشد. ﴿[37]﴾
این کتاب؛ >نامهی جامع و عمومی< لوح محفوظ است که نه تنها اعمال همهی انسانها از اوّلین و آخرین, بلکه همهی حوادث جهان در آن یک جا ثبت است, و گواه دیگری در آن صحنهی بزرگ بر اعمال آدمی است.
نحوهی ارایهی نامه اعمال به بندگان؛
در آیات قرآن کریم آمده است که نامهی اعمال نیکوکارها به دست راست و نامه اعمال بدکارها به دست چپ آنها داده میشود.
)فامّا من أوتی کتابه بیمینه ... ... وامّا من اوتی کتابه بشماله...( ﴿[38]﴾ ؛ >امّا کسی که کارنامهاش به دست راستش داده شود, .... ... و امّا کسی که کارنامهاش به دست چپش داده شود...<
در سوره انشقاق به جای دست چپ آمده است: )... اوتی کتابه وراﺀ ظهره(﴿[39]﴾ ؛ >و امّا کسی که کارنامهاش از پشت سرش به او داده شود.<
و در سورهی اسراﺀ از کسانی یاد میشود که کور و گمراهند:
) ... فمن أوتی کتابه بیمینه ... و من کان فی هذه أعمی فهو فی الاخرة أعمی و أضلّ سبیلا(﴿[40]﴾ ؛ >... پس هر کس کارنامهاش را به دست راستش دهند, ... و هر که در این [دنیا] کور [دل] باشد در آخرت [هم] کور [دل] و گمراهتر خواهد بود.<
همچنین در جایی دیگر از تکذیب کنندگان گمراه یاد میشود:
)وأمّا إن کان من أصحاب الیمین فسلام لک من اصحاب الیمین و أمّا إن کان من المکذّبین الضّالین فنزل مّن حمیم ( ﴿[41]﴾ ؛ >و امّا اگر از یاران راست باشد از یاران راست بر تو سلام باد و امّا اگر از دروغزنان گمراه است پس با آبی جوشان پذیرایی خواهد شد.<
شاید بتوان استفاده کرد که مراد از دست راست و چپ در آیات کریمه سعادت و شقاوت است. پس اصحاب یمینه؛ دارندگان یُمن و سعادت و اصحاب مشئمه؛ دارندگان شقاوت و شئامتند.﴿[42]﴾
صحنه شادی و غم:
گویی با تقسیم نامهی عمل, اوضاع و احوال هر یک از دو گروه روشن میشود و هر کدام بیش و کم به آیندهی خویش واقف میگردند؛ به خصوص این که محتوای کتابهای اعمال به قدری روشن و آشکار است که صاحب نامه در نگاه اول به سرنوشت خویش پی میبرد.
آیات متعددی در بیان اوصاف و احوال بندگان نازل شده است که از آن جمله است:
1. )وامّا من أوتی کتابه بیمینه فسوف یحاسب حساباً یسیراً و ینقلب الی اهله مسروراً و امّا من اوتی کتابه وراﺀ ظهره فسوف یدعوا ثبوراً و یصلی سعیراً(﴿[43]﴾ ؛ >امّا کسی که کارنامهاش به دست راستش داده شود به زودی مورد حسابی بس آسان قرار گیرد و شادمان به سوی کسانش بازگردد و امّا کسی که کارنامهاش از پشت سرش به او داده شود زود باشد که هلاک [خویش] خواهد و در آتش افروخته, درآید.<
2. )فامّا من اوتی کتابه بیمینه فیقول هاؤم اقرﺀوا کتابیة ... و امّا من اوتی کتابه بشماله فیقول یالیتنی لم اوت کتابیه(﴿[44]﴾؛ >امّا کسی که کارنامهاش به دست راستش داده شود, گوید: بیایید و کتابم را بخوانید. ... و امّا کسی که کارنامهاش به دست چپش داده شود, گوید: ای کاش کتابم را دریافت نکرده بودم.<
بعید نیست که این سؤال مطرح شود که آیا کسانی که راغب به خواندن نامهی عملشان توسط دیگرانند, گناه ثبت شدهای ندارند؟
پیامبر اکرم9 میفرمایند: >خداوند در قیامت نخست از بندگان خود اقرار بر گناهشان میگیرد و سپس میفرماید من این گناهان را برای شما مستور ساختم و امروز هم آن را میبخشم سپس فقط نامهی حسناتشان را به دست راست آنان میدهد.<﴿[45]﴾
جایگاه نامهی اعمال نیکها و بده
در سوره مطفّفین آمده است:
)کلاّ انّ کتاب الفجار لفی سجین و ما أدراک ما سجّین کتاب مرقوم (﴿[46]﴾ ؛ >نه چنین است [که میپندارند], مسلماً کارنامهی بدکاران در >سجّین< است و تو چه دانی که >سجّین< چیست؟ کتابی است نوشته شده.<
سپس میفرماید:
)کلاً انّ کتاب الابرار لفی علّیّین و ما ادراک ما علّیّون کتابٌ مرقوم(﴿[47]﴾؛ >سپس [به ایشان] گفته خواهد شد: این همان است که آن را به دروغ میگرفتید. نه چنین است, در حقیقت, کتاب نیکان در >علّیون< است و تو چه دانی که >علّیون< چیست؟<
>سجّین< و >علیّین<
در این آیات سخن از >سجین< و >علیّین< است که نامهی اعمال نیکان و بدان در آن نگهداری میشود.
امام باقر7 میفرماید:
>السجین الارض السابعة وعلیون السماﺀ السابعة؛ >سجین< زمین هفتم و >علیّین< آسمان هفتم, اشاره به پایینترین و برترین مکان دارد.<﴿[48]﴾
از روایات چنین استفاده میشود که اعمال غیر لایق قرب الهی, سقوط میکند و در سجین قرار میگیرد. چنانکه علیبن ابراهیم از پدرش و او از امام صادق7 نقل کرده که, پیامبر اکرم9 فرمود: >گاهی میشود که فرشته, عمل بندهای را با خوشحالی و سرور به آسمان بالا میبرد, هنگامی که حسنات او را بالا برد؛ خداوند عزوجل میفرماید: آن را در سجین قرار دهید که او هدفش جلب رضای من نبوده است.<﴿[49]﴾
در مجموع میتوان گفت: مراد از پست بودن مکان سجین و بلند بودن علیین معنای کنایی آن است. >سجین< کنایه از درکات بُعد از رحمت رحیمیه و نور و هدایت الهی است. به عبارتی >سجین< بُعد از خداوند و تمایل به شیطان و باطل است و >علیین< جانب قرب الهی و عالم ملائکه و حق است. وقتی انسان از شیطان اطاعت کند و گناهی از او سر میزند؛ در >سجین< است و بعد که توبه و استغفار میکند در >علیین< است, پس علیین جانب الهی و سجین جانب شیطان و غیر خداست که برای تقریب به فهم از آنها به مکان پست و یا بلند تعبیر شده است.
پینوشت:
[1]. کهف ﴿18﴾ : 99.
[2] . همان, 49.
[3] . سید محمدحسین طباطبایی, تفسیر المیزان, ترجمه موسوی همدانی, ج 13, ص 451.
[4] . جاثیه ﴿45﴾ : 28.
[5] . انبیاﺀ ﴿21﴾ : 94.
[6] . قمر ﴿54﴾ : 52 .
[7] . راغب اصفهانی, مفردات الفاظ قرآن, ص 377.
[8] . ناصر مکارم شیرازی, پیام قرآن, ج 6, ص 87 و 88 .
[9] . اسراﺀ ﴿17﴾ : 13.
[10] . مفردات راغب, ص 529, چاپ مشترک دارالعلم دمشق و دارالشامیه بیروت.
[11] . همان, تفسیر المیزان, ج 13, ص 74.
[12] . همان, تفسیر المیزان, ج 13, ص 93. ﴿با تلخیص﴾
[13] . محمدباقر مجلسی, بحارالانوار, ج 7, ص 312 و ج 5 , ص 119.
[14] . سید ابوالفضل نبوی قمی, سی جلسه درس سخنوری در اصول عقاید, ج 2, ص 293.
[15] . تکویر ﴿81﴾ : 10.
[16] . همان, پیام قرآن, ج 6 , ص 104.
[17] . انبیاﺀ ﴿21﴾ : 94.
[18] . همان, تفسیر المیزان, ج 13, ص 75.
[19] . تحریم ﴿66﴾ : 7.
[20] . کهف ﴿18﴾ : 49.
[21] . همان, تفسیر المیزان, ج 13, ص 452.
[22] . تفسیر نورالثقلین, ج 3, ص 267 و تفسیر عیاشی, ج 2, ص 328.
[23] . اسراﺀ ﴿17﴾ : 14.
[24] . ر.ک؛ همان, تفسیر المیزان, ج 6 , ص 553 و فروغ السادات رحیم پور, معاد از دیدگاه امام خمینی1 , ص 301.
[25] . اسراﺀ ﴿17﴾ : 78.
[26] . محمدبن الحسن حر عاملی, وسایل الشیعه, ج 2, ص 850 .
[27] . ابی الحسنبن حجاج, قشیری نیشابوری, صحیح مسلم, ج 2, ص 587 , ح 850 .
[28] . عبدعلی العروسی الحویزی, تفسیر نورالثقلین, ج 5, ص 522 .
[29] . نساﺀ ﴿4﴾ : 81 .
[30] . زخرف ﴿43﴾ : 80 .
[31] . جعفر سبحانی, منشور جاوید, ج 9, ص 230 و محمد سعیدی مهر, آموزش کلام اسلامی, ص 287.
[32] . اسراﺀ ﴿17﴾ : 13 و 14.
[33] . الحاقه ﴿69﴾: 19.
[34] . همان, 25 .
[35] . جاثیه ﴿45﴾ : 28 .
[36] . ناصر مکارم شیرازی, پیام قرآن, ج 6 , ص 110.
[37] . همان.
[38] . الحاقه (69) : 19 و 25.
[39] . انشقاق ﴿84﴾ : 10.
[40] . اسراﺀ ﴿17﴾ : 71 و 72.
[41] . واقعه ﴿56﴾ : 93 _ 90.
[42] . تفسیر المیزان, ج 19 , ص 243 ﴿با تلخیص﴾ و محسن قرائتی, معاد, ص 195.
[43] . انشقاق ﴿84﴾ : 12 _ 7.
[44] . الحاقه ﴿69﴾ : 19 و 25.
[45] . سید قطب, تفسیر فی ظلال القرآن, ج 8 , ص 6 25.
[46] . مطففین ﴿83﴾ : 9 _ 7 .
[47] . همان, 19 _ 17.
[48] . همان, تفسیر نورالثقلین, ج 5, ص 530, ح 15.
[49] . همان, حدیث 19, و اسماعیل طبرسی نوری, کفایة الموحدین, ج 4, ص 29.
آنچیزی که سعادت و شقاوت را به دنبال خود برای آدمی خواهد آورد, همواره در گردن اوست, و این خداست که سرنوشت آدمی را چنین لازم ولاینفک او کرده است, و این سرنوشت همان عمل آدمی است.
افعال نیک و بد در روح انسان اثر میگذارد ولی به سبب اشتغالات مختلف دنیوی از درک آنها غافل میماند, هنگام قیامت که پردهی اسرار بالا میرود و همه چیز آشکار میگردد, زمان درک اعمال گذشته نیز فرا میرسد و این همان دریافت نامهی عمل است.
عقیده به عالم پس از مرگ و بقای اثر اعمال آدمی, میتواند از >عوامل بازدارنده قوی< در برابر گناه و خطاکاری و نیز به عنوان >عامل محرک نیرومند< برای تشویق سرمایهگذاری مادی و معنوی در راه خدمت به خلق خدا و نیکیها گردد.
روزی که همهی مردم در صفوف منظم به دادگاه عدل پروردگار عرضه میشوند, دستهای آنها از همه چیز تهی, تمام تعلّقات دنیا را پشت سر افکندهاند, در عین جمعیت تنها, و در عین تنهایی در جمع هستند, نامههای عمل گسترده میشود, نامههایی که نه تنها کلیّات اعمال, بلکه جزئیات و سخنان و نیّات, در آن درج شده است.
پروردگارا کار ما را بر فرشتگان بزرگواری که اعمالمان را مینویسند آسان گردان, و نامهی اعمال ما را از حسنات ما پر نما, و ما را نزد آنها به خاطر اعمال بدمان رسوا مگردان... خداوند بر محمد و آلش درود فرست و آخرین مطلبی را که نویسندگان اعمال ما مینویسند, توبه قبول شدهای قرارده.
پیامبر اکرم9 فرمود: >گاهی میشود که فرشته, عمل بندهای را با خوشحالی و سرور به آسمان بالا میبرد, هنگامی که حسنات او را بالا برد؛ خداوند عزوجل میفرماید: آن را در سجین قرار دهید که او هدفش جلب رضای من نبوده است.
وقتی انسان از شیطان اطاعت کند و گناهی از او سر میزند؛ در >سجین< است و بعد که توبه و استغفار میکند در >علیین< است, پس علیین جانب الهی و سجین جانب شیطان و غیر خداست که برای تقریب به فهم از آنها به مکان پست و یا بلند تعبیر شده است.
چرا که از یک سو به عنوان یکی از مباحث مهم اعتقادی ما مسلمانها میباشد که با تفسیر و تبیین صحیح آیات و روایات, این حقیقت ناشناخته روشن گردیده و سبب بیداری وجدانهای خفته و شکوفا شدن احساس مسؤولیت در قبال آن خواهد شد و آثار تربیتی فراوانی که منشأ تهذیب نفس و تکامل روح و تقویت مبانی اخلاق و تقوا میباشد را در پی خواهد داشت, و از سوی دیگر به سؤالات بسیاری از قبیل:
ز کجا آمدهام, آمدنم بهر چه بود به کجا میروم آخر, ننمایی وطنم
که ناشی از روحیهی کنجکاوی و کاوشگری انسان است, پاسخ مناسب داده خواهد شد.
وجود نامهی اعمال
پس از فرمان حیات بخش الهی و نفح صور دوم, تمام آدمیان حیاتی دوباره مییابند و در پیشگاه الهی اجتماع میکنند: )... و نفخ فی الصّور فجمعناهم جمعاً(﴿[1]﴾ ؛ >و در صور دمیده شود همهی آنان را گرد خواهیم آورد.<
براساس آیات و احادیث متعدد, این حشر همگانی مقدمهای برای تشکیل دادگاه عدل الهی و حسابرسی به اعمال انسانهاست. از نخستین مراحل و مواقف شدیدهی روز قیامت و حسابرسی >موقف نامهی اعمال و گشودن و خواندن آن< است. نامهی اعمال از گواهان روز محشر است که در آن خوبیها و بدیها منعکس میباشد و در آیات و روایات با تعبیرات مختلفی بیان شده است:
الف. کتاب؛
1. )و وضع الکتاب فتری المجرمین مشفقین ممّا فیه...(﴿[2]﴾ ؛ >و کتاب و کارنامهی [عمل شما در میان] نهاده میشود, آنگاه بزهکاران را از آنچه در آن است, بیمناک میبینی...<
علامه طباطبایی1 در ذیل این آیه میفرماید: >ذکر اشفاق آنان, خود دلیل بر این است که مقصود از کتاب, >کتاب اعمال< و یا >کتابی است که اعمال در آن است.< ﴿[3]﴾
2. )وتری کلّ امّة جاثیة کلّ امّة تدعی الی کتابها...(﴿[4]﴾ ؛ >و هر امّتی را به زانو درآمده میبینی؛ هر امّتی به سوی کارنامهی خود فراخوانده میشود.<
همچنین آیات 14 و 17 اسراﺀ, 19 و 25 الحاقه, 7 و 10 انشقاق, 28 و 29, جاثیه, اشاره به >نامهی اعمال< دارند. علاوه بر این تعبیرات دیگری از مادهی کتاب در آیات مختلف آمده است که اشاره به >نامهی اعمال< دارد. همچون؛ )... و انا له کاتبون(﴿[5]﴾ ؛ >و ماییم که به سود او ثبت میکنیم....<
ب. >زبر<؛
)و کلّ شیﺀ فعلوه فی الزّبر(﴿[6]﴾ ؛ >و هرچه کردهاند در کتابها [ی اعمالشان درج] است.<
راغب در مفردات میگوید:
>کلّ کتاب غلیظ الکتابة یقال له زبور﴿[7]﴾ ؛ هر نامهای که با خطوط درشت نگاشته شود, به آن زبور گفته میشود. <
از این تعبیر استفاده میشود که >زبور< هر کتابی نیست, بلکه عظمت و استحکام آنها نیز در آن شرط است و انتخاب این تعبیر برای >نامهی اعمال,< انتخابی پر معنا و بیانگر استحکام و صراحت نامهی اعمال است. ﴿[8]﴾
ج. طائر؛
)وکلّ انسان الزمناه طائره فی عنقه و نخرج له یوم القیامة کتاباً یلقاه منشوراً(﴿[9]﴾؛ >ما طائر هر انسانی را بر گردنش قرار دادهایم, و روز قیامت کتابی برای او بیرون میآوریم که آن را در برابر خود گشوده میبیند.<
>طائر< در اصل به معنی پرنده است ولی در اینجا منظور >عمل خیر و شرّ< هر انسانی است که مانند پرندهای بال میگشاید و از او جدا میشود.﴿[10]﴾
علامه طباطبایی1 در اینباره میفرماید: >آنچیزی که سعادت و شقاوت را به دنبال خود برای آدمی خواهد آورد, همواره در گردن اوست, و این خداست که سرنوشت آدمی را چنین لازم ولاینفک او کرده است, و این سرنوشت همان عمل آدمی است.<﴿[11]﴾
همچنان که گردن عضو جدا نشدنی بدن انسان است و بدون آن زندگی امکان ناپذیر خواهد شد, زیرا محل اتصال سر به بدن بوده و هر آنچه که بدان آویخته شود, در معرض چشم دیگران خواهد بود. ﴿[12]﴾
امام صادق7 در معنای >طائر< میفرمایند:
>یقول خیره و شره معه, کانّ لایستطیع فراقه حتی یعطی کتابه بما عمل﴿[13]﴾ ؛ خیر و شر انسان هر جا باشد همراهش است و نمیتواند ازآن جدا شود تا آن زمانی که نامهی عملش را در روز قیامت به دستش بدهند. <
تعبیر >طائر< در آیه مورد بحث به همراه >الزمناه< و >فی عنقه< دلیل بر این است که نتیجهی اعتقادات و اعمال انسان در دنیا و آخرت از او جدا ناشدنی است. کارهای خوب نیکوکاران مانند گردنبندی زینتی و نشانهی جمال و شرافت و محبوبیّت اوست, و کارهای زشت بدکاران نشانهی ذلّت و خواری و بدبختی آنها است.
به طور کلّی اعمال, رمز سعادت و شقاوت انسان است. خود او پیوسته مسؤول و عهدهدار آنها است. علّت دیگری که نامه عمل را >طائر< میگویند آن است که >خدای متعال در قیامت نامههای اعمال را از محلّ اصلی نزد عرش _ علییّن و سجّین _ که مرکز جمع آوری آنهاست, بر سر اهل محشر به پرواز در میآورد و هر نامهای بر سر صاحبش خواهد نشست بدون آنکه اشتباهی رخ دهد, مانند ارواح که در قیامت به بدنهای خودشان بر میگردند و مانند زنبور عسل که در شب تاریک هر یک داخل خانهی خود شده با آنکه خانههایشان همه مسدس و شبیه یکدیگر هستند و پا به فراش غیر نخواهند گذاشت.< ﴿[14]﴾
د. صحف؛
)و اذا الصّحف نشرت(﴿[15]﴾ ؛ >و آنگاه که نامهها از هم بگشایند.<
مراد از >صحف< نامههای اعمال میباشد.
علاوه بر تعابیر مذکور آیات فراوانی حکایت از وجود نامهی اعمال دارد. به عنوان مثال آیاتی که در آنها سخن از >نویسندگان نامهی اعمال< است و تعبیر به >رقیب<, >عتید<, >رسولان پروردگار<, >کراماً کاتبین< یا >متلقیان< شده است, که هر یک از این تعبیرات پیام تربیتی خاص خود را دارند.
ماهیت کتابت در نامهی اعمال؛
بدون شک نامهی عمل انسان در آخرت, از جنس دفتر و کتاب دنیوی نیست که خطوطی بر اوراق آن نقش بسته باشد و ثبت و ضبط رفتارهای آدمی در آن, از طریق کتابت صورت پذیرفته باشد. بلکه نقوشی است گویا و غیر قابل انکار, که هیچکس را یارای نفی آن نمیباشد _ حال آنکه خطوط و نقوش معمولی در این دنیا قابل رد و انکار است _ چنین کارنامهای مایهی رسوایی بدکاران و افتخار نیکوکاران است. علاوه بر آن از آیات و روایات به خوبی استفاده میشود که اعمال آدمی در آن چنان ثبت است که با یک نگاه میتوان بر آن واقف شد. ﴿[16]﴾
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:
)فمن یعمل من الصّالحات وهو مؤمن فلا کفران لسعیه و إنا له کاتبون(﴿[17]﴾ ؛ >پس هر که کارهای شایسته انجام دهد و مؤمن [هم] باشد, برای تلاش او ناسپاسی نخواهد بود, و ماییم که به سود او ثبت میکنیم. <
اگر معنای >کتابت< نوشتن باشد؛ خاطرات, نیّتها, خلوصها, یا شرکها و مانند آن چگونه یادداشت میشوند؟ پس معنای >کتابت اعمال<؛ >ثبت خود عمل< است, چون نوشتن یکی از مصادیق ثبت کردن است.
بنابراین؛ عین هر عمل ثبت و ضبط میشود, آنگاه انسان عین عمل خویش را در قیامت میبیند.
حال این پرسش مطرح میشود که حقیقت این کتاب چیست؟
علامه طباطبایی1 در تفسیر المیزان با استفاده از آیه 30 سوره آل عمران:
)یوم تجد کلّ نفس مّا عملت من خیر مّحضرا وما عملت من سوﺀ...( ؛ >روزی که هر کسی آنچه کار نیک به جای آورده و آنچه بدی مرتکب شده, حاضر شده مییابد...<
میفرماید: >کتاب مزبور در بردارندهی حقیقت اعمال و نتایج خیر و شر آنهاست, نه این که مانند کتابهای معمولی عبارت از خطوط و رسمها بوده باشد, پس آن کتاب عبارت است از همان اعمالی که خداوند آن را به انسان نشان میدهد که دیگر جای حاشا و تکذیب نماند, چون هیچ دلیلی محکمتر از مشاهده و دیدن نیست.<﴿[18]﴾
به عبارت دیگر, در کتاب به جای خط و نقش, خود عمل دیده میشود و پاداش و کیفر هم خود عمل است. همچنانکه خداوند فرموده است:
)... لاتعتذرو الیوم انما تجزون ماکنتم تعملون(﴿[19]﴾ ؛ >... عذر نیاورید, در واقع به آنچه میکردید, کیفر مییابید.<
همچنین علامه با توجه به آیهی:
)... و وجدوا ما عملوا حاضراً ...(﴿[20]﴾ ؛ >... آنچه را انجام دادهاند, حاضر مییابند...<
نتیجه میگیرد که: آنچه را حاضر نزد خود مییابند؛ خود اعمال است که هر یک به صورت مناسب خود مجسم میشود نه نوشته شدههای آنها و جملهی >ولایظلم ربّک احداً< که در دنبالهی آیه مذکور میآید, مؤید این مطلب است که ظلم نکردن بنابر تجسم اعمال روشنتر است زیرا وقتی پاداش انسان خود کردههای او باشد و احدی در آن دخالت نداشته باشد, دیگر ظلم معنا ندارد. ﴿[21]﴾
در حدیثی از امام صادق7 نقل شده است:
>اذا کان یوم القیامة رفع الإنسان کتاب ثمّ قیل له اقرﺀ قلت فیعرف ما فیه فقال7 انه یذکره فما من لحظة ولا حکمة ولانقل قدم ولاشیﺀ فعله الاذکره, کانه فعله تلک الساعة, ولذلک قالوا یا ویلتنا ما لهذا الکتاب لایغادر صغیرةً ولا کبیرةً الاّ احصاها ؛ ﴿[22]﴾ هنگامی که روز قیامت میشود, نامه اعمال آدمی را به دست او میدهند, سپس گفته میشود بخوان. راوی این خبر میگوید: عرض کردم آیا آنچه را که در این نامه است میشناسد و به خاطر میآورد؟ امام7 فرمود: همه را به یاد میآورد, هیچ لحظه و هیچ کلمهای, هیچ گامی و هیچ عمل دیگری انجام نداده؛ مگر آنکه با خواندن آن کتاب همه را به یاد میآورد. به طوری که گویا همان لحظه آن را انجام داده است! به همین جهت میگویند: وای بر ما این چه کتابی است که از هیچ کوچک و بزرگی ﴿از اعمال ما﴾ چشم پوشی نکرده, و همه را بر شمرده است.<
علامه در بیان این روایت میفرماید:
>به طوری که ملاحظه میکنید آنچه از کتاب شناخته میشود, عین آن چیزی دانسته که در کتاب نوشته شده است و باید هم همینطور باشد, زیرا اگر عمل آدمی در آنجا حاضر نباشد, حجت تمام نگشته و امکان انکار هست.<
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:
)اقرﺀ کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیباً(﴿[23]﴾ ؛ >نامهات را بخوان کافی است که امروز حسابرس خود باشی.<
در این آیه >اقرﺀ< چه مفهومی دارد؟
تعبیر >خواندن< مفهوم وسیعی دارد که هرگونه مشاهده را در بر میگیرد. همچنانکه گاهی در تعبیرات روزمره میگوییم از چشمهایش این مطلب را خواندم و یا این که از همان اول خواندم که او چه میخواهد. همچنین تعبیر به خواندن, در مورد عکسهایی که از بیماران میگیرند. از این رو خطوط و نامهی عمل به هیچ وجه قابل انکار نیست, زیرا که آثار واقعی و تکوینی خود عمل است, درست مانند صدای ضبط شدهی انسان و یا عکسی که از او گرفتهاند و یا اثر انگشت او. ﴿[24]﴾
به طور خلاصه میتوان گفت:
افعال نیک و بد در روح انسان اثر میگذارد ولی به سبب اشتغالات مختلف دنیوی از درک آنها غافل میماند, هنگام قیامت که پردهی اسرار بالا میرود و همه چیز آشکار میگردد, زمان درک اعمال گذشته نیز فرا میرسد و این همان دریافت نامهی عمل است.
فلسفهی نامهی اعمال؛
عقیده به عالم پس از مرگ و بقای اثر اعمال آدمی, میتواند از >عوامل بازدارنده قوی< در برابر گناه و خطاکاری و نیز به عنوان >عامل محرک نیرومند< برای تشویق سرمایهگذاری مادی و معنوی در راه خدمت به خلق خدا و نیکیها گردد.
اثراتی که این اعتقاد میتواند در اصلاح افراد فاسد و منحرف, و تشویق افراد فداکار و مجاهد و لایق داشته باشد, به مراتب بیش از اثرات >دادگاهها و کیفرهای معمولی< و بیش از پاداش و تشویقهای عادی است. چرا که ویژگیهای >دادگاه رستاخیز< منحصر به فرد است.
به عبارتی میتوان گفت: کیفر و پاداش در آن عالم از جهات زیادی شبیه به آثار و خواص طبیعی است و همچون >داروی شفابخش< یا >سم کشنده< در تأثیر خود خطا و اشتباه نمیکند.
بدون شک مؤمنی که به چنین جهانی معتقد باشد, در اصلاح خود و انجام اعمال گوناگون, دقیق و ساعی و موشکاف است. چنانکه فرد مطلع از خواص داروهای شفابخش و سموم کشنده, نسبت به اوّلی فوق العاده علاقهمند و از دوّمی گریزان و فراری است. همواره از درون خویش تحت یک مراقبت دایمی و دقیق قرار دارد و در برابر جنایات و تبهکاریها و گناهان کنترل میشود.
از مجموع نکات مطرح شده دربارهی صحنهی قیامت و نامهی عمل بندگان میتوان گفت:
روزی که همهی مردم در صفوف منظم به دادگاه عدل پروردگار عرضه میشوند, دستهای آنها از همه چیز تهی, تمام تعلّقات دنیا را پشت سر افکندهاند, در عین جمعیت تنها, و در عین تنهایی در جمع هستند, نامههای عمل گسترده میشود, نامههایی که نه تنها کلیّات اعمال, بلکه جزئیات و سخنان و نیّات, در آن درج شده است.
اقسام نویسندگان نامهی اعمال؛
الف. نویسندگان شب و روز:
در تفسیر آیه: )...انّ قرآن الفجر کان مشهودا(﴿[25]﴾ ؛ >... زیرا نماز صبح همواره [مقرون با] حضور [فرشتگان] است.<
آمده است که نماز صبح مورد مشاهدهی ملائکه شب و روز است, زیرا در آغاز صبح فرشتگان شب که مراقب بندگان خدا هستند, جای خود را به فرشتگان روز میدهند, و چون نماز صبح در همان آغاز طلوع انجام میگیرد, هر دو گروه آن را مشاهده کرده و بر آن گواهی میدهند و دو مرتبه ثبت میشود.﴿[26]﴾
ب. نویسندگان اعمال خاص:
علاوه بر فرشتگان مذکور, فرشتگان دیگری نیز مأمور ثبت میباشند. پیامبر اکرم9 میفرماید:
>إذا کان یوم الجمعة کان علی باب من أبواب المسجد ملائکه یکتبون الأول فالأول, فإذا جلس الإمام طووا الصحف و جاؤوا یستمعون الذکر؛ هنگامی که روز جمعه میشود, بر هر دری از درهای مسجد فرشتگانی مینشینند که نام اشخاص را یکی بعد از دیگری به ترتیب مینویسند, و هنگامی که امام >بر منبر< مینشیند, قبل از شروع خطبهها, آنها نوشتههای خود را جمع کرده و برای استماع ذکر خدا میآیند.<﴿[27]﴾
فلسفه وجود نویسندگان نامهی اعمال
در >احتجاج طبرسی< آمده است که شخصی از امام صادق7 پرسید:
علّت وجود فرشتگان مأمور ثبت اعمال نیک و بد انسانها چیست؟ در حالی که میدانیم خداوند >عالم السرّ وما هو اخفی< است یعنی هر چیزی را که مخفیتر از آن وجود ندارد, میداند؟!
امام7 در پاسخ فرمود:
خداوند این فرشتگان را به عبادت خود دعوت کرد و آنها را شهود بر بندگانش قرار داد, تا بندگان به خاطر مراقبت آنها, بیشتر مراقب اطاعت الهی باشند, و از عصیان او بیشتر ناراحت شوند, و چه بسیار بندهای که تصمیم بر گناه دارد سپس به یاد آن دو فرشته میافتد و خودداری میکند, میگوید: پروردگارم مرا میبیند و فرشتگان حافظ اعمال نیز گواهی میدهند, علاوه بر این خداوند به لطف و رحمتش اینها را مأمور بندگان کرده, تا به فرمان خدا شیاطین سرکش را از آنها دور کند و همچنین جانوران زمین و آفات بسیار را که آنها نمیبینند, تا آن زمان که فرمان خدا و مرگ آنها فرا رسد, دور کند.﴿[28]﴾
آری خداوند خداوند سبحان به جهت اتمام محبّت بر بندگان خود شهود و رقبایی قرار داد, مثل زمان, مکان, اعضاﺀ و جوارح و نیز ملائکه شب و روز و رقیب و عتید >نویسندگان اعمال< که همگی در روز قیامت شهود و بیّنه اعمال و رفتار انسانها هستند.
اگر در قرآن میبینیم که یک پدیده در عین انتساب به خدا به غیر او نیز نسبت داده شده است, مثل نوشتن نامهی اعمال که در یک آیه میفرماید: )... والله یکتب ما یبیّتون...(﴿[29]﴾ ؛ >و خدا آنچه را که شبانه در سر میپرورند, مینگارد.<
و در آیه دیگر آن را به فرشتگان نسبت داده, میفرماید:
)أم یحسبون أنا لانسمع سرّهم و نجواهم بلی و رسلنا لدیهم یکتبون(﴿[30]﴾ ؛ >آیا میپندارند که ما راز آنها و نجوایشان را نمیشنویم؟ چرا, و فرشتگان ما پیش آنان [حاضرند و] ثبت میکنند.<
نباید تصوّر کرد که این دو نسبت از یکدیگر مجزاست, بلکه هر دو نسبت از واقعیت خاصی برخوردار است, چرا که عالم بیش از یک مد بر اصیل و مستقل ندارد و نویسندگی نامهی اعمال از آن خداوند است. امّا همچنان که سازمان هستی براساس نظام علّت و معلول و اسباب و مسبّبات استوار است, وجود فرشتگان و ملک الموت به عنوان مأموران الهی بدیهی است. به عبارت دیگر دادن این کار به خداوند و فرشتگان از این نظر است که یکی اصیل و بالذات است و دیگری وابسته و غیر مستقل.
پس میتوان گفت: انواع پدیدهها و آثار طبیعت از آن خداوند است و پدیدههای امکانی فقط به حول و قوهی الهی منشأ یک رشته آثار و افعال هستند و هیچ گونه استقلالی از خود ندارند و در واقع فعل مخلوقات الهی, از یک نظر فعل خداوند نیز هست.
این بحث را با عباراتی زیبا و لطیف از دعاهای معروف امام سجاد حضرت علیبن الحسین7 پایان میدهیم:
>پروردگارا کار ما را بر فرشتگان بزرگواری که اعمالمان را مینویسند آسان گردان, و نامهی اعمال ما را از حسنات ما پر نما, و ما را نزد آنها به خاطر اعمال بدمان رسوا مگردان... خداوند بر محمد و آلش درود فرست و آخرین مطلبی را که نویسندگان اعمال ما مینویسند, توبه قبول شدهای قرارده.<﴿[31]﴾
اقسام نامهی اعمال؛
آیات قرآن سه نوع کتاب یا نامه عمل را بیان میفرماید: اول: کتابی که برای هر انسانی جداگانه موجود است و تمام جزئیات اعمال او در آن منعکس میباشد که گاه به دست راست و یا چپ داده میشود.
)وکلّ انسان ألزمْنٰه طائره فی عنقه ونخرج له یوم القیامة کتاباً یلقاه منشوراً اقرأ کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیباً(﴿[32]﴾؛ >و کارنامهی هر انسانی را به گردن او بستهایم, و روز قیامت برای او نامهای که آن را گشاده میبیند, بیرون میآوریم نامهات را بخوان؛ کافی است که امروز خودت حسابرس خود باشی.<
تعبیر به >کل انسان< و همچنین >کتابک< اشارهی روشنی به این نامهی اعمال اختصاصی دارد. همچنین جمله )...هاؤم اقرﺀوا کتابیه(﴿[33]﴾ و جمله )...یالیتنی لم أوت کتابیه(﴿[34]﴾
دوم: نامه اعمال امتها که مجموعهی اعمال یک امت در آن جمع است نیز گواه این معنا است.
)...کلّ امّة تدعی الی کتابها...(﴿[35]﴾ ؛ >... هر امتی به سوی کارنامهی خود فرخوانده میشود.<
تعبیر >کتاب< به صورت مفرد, آن هم برای یک امت, مؤید این قسم از نامهی عمل میباشد. ﴿[36]﴾
سوم: کتاب واحدی که اعمال همه از اولین تا آخرین در آن ثبت است, و در حقیقت دفتر کلّی, همگانی و مرکزی محسوب میشود. همچنانکه در آیه 49 سوره کهف به این نامه عمل اشاره شده است:
)و وضع الکتاب فتری المجرمین مشفقین ممّا فیه ...( ؛ >و کارنامهی [عمل شما در میان] نهاده میشود, آنگاه بزهکاران را از آنچه در آن است, بیمناک میبینی...<
ذکر کلمهی کتاب به صورت مفرد میتواند اشاره به نامه عمومی تمام انسانها باشد. ﴿[37]﴾
این کتاب؛ >نامهی جامع و عمومی< لوح محفوظ است که نه تنها اعمال همهی انسانها از اوّلین و آخرین, بلکه همهی حوادث جهان در آن یک جا ثبت است, و گواه دیگری در آن صحنهی بزرگ بر اعمال آدمی است.
نحوهی ارایهی نامه اعمال به بندگان؛
در آیات قرآن کریم آمده است که نامهی اعمال نیکوکارها به دست راست و نامه اعمال بدکارها به دست چپ آنها داده میشود.
)فامّا من أوتی کتابه بیمینه ... ... وامّا من اوتی کتابه بشماله...( ﴿[38]﴾ ؛ >امّا کسی که کارنامهاش به دست راستش داده شود, .... ... و امّا کسی که کارنامهاش به دست چپش داده شود...<
در سوره انشقاق به جای دست چپ آمده است: )... اوتی کتابه وراﺀ ظهره(﴿[39]﴾ ؛ >و امّا کسی که کارنامهاش از پشت سرش به او داده شود.<
و در سورهی اسراﺀ از کسانی یاد میشود که کور و گمراهند:
) ... فمن أوتی کتابه بیمینه ... و من کان فی هذه أعمی فهو فی الاخرة أعمی و أضلّ سبیلا(﴿[40]﴾ ؛ >... پس هر کس کارنامهاش را به دست راستش دهند, ... و هر که در این [دنیا] کور [دل] باشد در آخرت [هم] کور [دل] و گمراهتر خواهد بود.<
همچنین در جایی دیگر از تکذیب کنندگان گمراه یاد میشود:
)وأمّا إن کان من أصحاب الیمین فسلام لک من اصحاب الیمین و أمّا إن کان من المکذّبین الضّالین فنزل مّن حمیم ( ﴿[41]﴾ ؛ >و امّا اگر از یاران راست باشد از یاران راست بر تو سلام باد و امّا اگر از دروغزنان گمراه است پس با آبی جوشان پذیرایی خواهد شد.<
شاید بتوان استفاده کرد که مراد از دست راست و چپ در آیات کریمه سعادت و شقاوت است. پس اصحاب یمینه؛ دارندگان یُمن و سعادت و اصحاب مشئمه؛ دارندگان شقاوت و شئامتند.﴿[42]﴾
صحنه شادی و غم:
گویی با تقسیم نامهی عمل, اوضاع و احوال هر یک از دو گروه روشن میشود و هر کدام بیش و کم به آیندهی خویش واقف میگردند؛ به خصوص این که محتوای کتابهای اعمال به قدری روشن و آشکار است که صاحب نامه در نگاه اول به سرنوشت خویش پی میبرد.
آیات متعددی در بیان اوصاف و احوال بندگان نازل شده است که از آن جمله است:
1. )وامّا من أوتی کتابه بیمینه فسوف یحاسب حساباً یسیراً و ینقلب الی اهله مسروراً و امّا من اوتی کتابه وراﺀ ظهره فسوف یدعوا ثبوراً و یصلی سعیراً(﴿[43]﴾ ؛ >امّا کسی که کارنامهاش به دست راستش داده شود به زودی مورد حسابی بس آسان قرار گیرد و شادمان به سوی کسانش بازگردد و امّا کسی که کارنامهاش از پشت سرش به او داده شود زود باشد که هلاک [خویش] خواهد و در آتش افروخته, درآید.<
2. )فامّا من اوتی کتابه بیمینه فیقول هاؤم اقرﺀوا کتابیة ... و امّا من اوتی کتابه بشماله فیقول یالیتنی لم اوت کتابیه(﴿[44]﴾؛ >امّا کسی که کارنامهاش به دست راستش داده شود, گوید: بیایید و کتابم را بخوانید. ... و امّا کسی که کارنامهاش به دست چپش داده شود, گوید: ای کاش کتابم را دریافت نکرده بودم.<
بعید نیست که این سؤال مطرح شود که آیا کسانی که راغب به خواندن نامهی عملشان توسط دیگرانند, گناه ثبت شدهای ندارند؟
پیامبر اکرم9 میفرمایند: >خداوند در قیامت نخست از بندگان خود اقرار بر گناهشان میگیرد و سپس میفرماید من این گناهان را برای شما مستور ساختم و امروز هم آن را میبخشم سپس فقط نامهی حسناتشان را به دست راست آنان میدهد.<﴿[45]﴾
جایگاه نامهی اعمال نیکها و بده
در سوره مطفّفین آمده است:
)کلاّ انّ کتاب الفجار لفی سجین و ما أدراک ما سجّین کتاب مرقوم (﴿[46]﴾ ؛ >نه چنین است [که میپندارند], مسلماً کارنامهی بدکاران در >سجّین< است و تو چه دانی که >سجّین< چیست؟ کتابی است نوشته شده.<
سپس میفرماید:
)کلاً انّ کتاب الابرار لفی علّیّین و ما ادراک ما علّیّون کتابٌ مرقوم(﴿[47]﴾؛ >سپس [به ایشان] گفته خواهد شد: این همان است که آن را به دروغ میگرفتید. نه چنین است, در حقیقت, کتاب نیکان در >علّیون< است و تو چه دانی که >علّیون< چیست؟<
>سجّین< و >علیّین<
در این آیات سخن از >سجین< و >علیّین< است که نامهی اعمال نیکان و بدان در آن نگهداری میشود.
امام باقر7 میفرماید:
>السجین الارض السابعة وعلیون السماﺀ السابعة؛ >سجین< زمین هفتم و >علیّین< آسمان هفتم, اشاره به پایینترین و برترین مکان دارد.<﴿[48]﴾
از روایات چنین استفاده میشود که اعمال غیر لایق قرب الهی, سقوط میکند و در سجین قرار میگیرد. چنانکه علیبن ابراهیم از پدرش و او از امام صادق7 نقل کرده که, پیامبر اکرم9 فرمود: >گاهی میشود که فرشته, عمل بندهای را با خوشحالی و سرور به آسمان بالا میبرد, هنگامی که حسنات او را بالا برد؛ خداوند عزوجل میفرماید: آن را در سجین قرار دهید که او هدفش جلب رضای من نبوده است.<﴿[49]﴾
در مجموع میتوان گفت: مراد از پست بودن مکان سجین و بلند بودن علیین معنای کنایی آن است. >سجین< کنایه از درکات بُعد از رحمت رحیمیه و نور و هدایت الهی است. به عبارتی >سجین< بُعد از خداوند و تمایل به شیطان و باطل است و >علیین< جانب قرب الهی و عالم ملائکه و حق است. وقتی انسان از شیطان اطاعت کند و گناهی از او سر میزند؛ در >سجین< است و بعد که توبه و استغفار میکند در >علیین< است, پس علیین جانب الهی و سجین جانب شیطان و غیر خداست که برای تقریب به فهم از آنها به مکان پست و یا بلند تعبیر شده است.
پینوشت:
[1]. کهف ﴿18﴾ : 99.
[2] . همان, 49.
[3] . سید محمدحسین طباطبایی, تفسیر المیزان, ترجمه موسوی همدانی, ج 13, ص 451.
[4] . جاثیه ﴿45﴾ : 28.
[5] . انبیاﺀ ﴿21﴾ : 94.
[6] . قمر ﴿54﴾ : 52 .
[7] . راغب اصفهانی, مفردات الفاظ قرآن, ص 377.
[8] . ناصر مکارم شیرازی, پیام قرآن, ج 6, ص 87 و 88 .
[9] . اسراﺀ ﴿17﴾ : 13.
[10] . مفردات راغب, ص 529, چاپ مشترک دارالعلم دمشق و دارالشامیه بیروت.
[11] . همان, تفسیر المیزان, ج 13, ص 74.
[12] . همان, تفسیر المیزان, ج 13, ص 93. ﴿با تلخیص﴾
[13] . محمدباقر مجلسی, بحارالانوار, ج 7, ص 312 و ج 5 , ص 119.
[14] . سید ابوالفضل نبوی قمی, سی جلسه درس سخنوری در اصول عقاید, ج 2, ص 293.
[15] . تکویر ﴿81﴾ : 10.
[16] . همان, پیام قرآن, ج 6 , ص 104.
[17] . انبیاﺀ ﴿21﴾ : 94.
[18] . همان, تفسیر المیزان, ج 13, ص 75.
[19] . تحریم ﴿66﴾ : 7.
[20] . کهف ﴿18﴾ : 49.
[21] . همان, تفسیر المیزان, ج 13, ص 452.
[22] . تفسیر نورالثقلین, ج 3, ص 267 و تفسیر عیاشی, ج 2, ص 328.
[23] . اسراﺀ ﴿17﴾ : 14.
[24] . ر.ک؛ همان, تفسیر المیزان, ج 6 , ص 553 و فروغ السادات رحیم پور, معاد از دیدگاه امام خمینی1 , ص 301.
[25] . اسراﺀ ﴿17﴾ : 78.
[26] . محمدبن الحسن حر عاملی, وسایل الشیعه, ج 2, ص 850 .
[27] . ابی الحسنبن حجاج, قشیری نیشابوری, صحیح مسلم, ج 2, ص 587 , ح 850 .
[28] . عبدعلی العروسی الحویزی, تفسیر نورالثقلین, ج 5, ص 522 .
[29] . نساﺀ ﴿4﴾ : 81 .
[30] . زخرف ﴿43﴾ : 80 .
[31] . جعفر سبحانی, منشور جاوید, ج 9, ص 230 و محمد سعیدی مهر, آموزش کلام اسلامی, ص 287.
[32] . اسراﺀ ﴿17﴾ : 13 و 14.
[33] . الحاقه ﴿69﴾: 19.
[34] . همان, 25 .
[35] . جاثیه ﴿45﴾ : 28 .
[36] . ناصر مکارم شیرازی, پیام قرآن, ج 6 , ص 110.
[37] . همان.
[38] . الحاقه (69) : 19 و 25.
[39] . انشقاق ﴿84﴾ : 10.
[40] . اسراﺀ ﴿17﴾ : 71 و 72.
[41] . واقعه ﴿56﴾ : 93 _ 90.
[42] . تفسیر المیزان, ج 19 , ص 243 ﴿با تلخیص﴾ و محسن قرائتی, معاد, ص 195.
[43] . انشقاق ﴿84﴾ : 12 _ 7.
[44] . الحاقه ﴿69﴾ : 19 و 25.
[45] . سید قطب, تفسیر فی ظلال القرآن, ج 8 , ص 6 25.
[46] . مطففین ﴿83﴾ : 9 _ 7 .
[47] . همان, 19 _ 17.
[48] . همان, تفسیر نورالثقلین, ج 5, ص 530, ح 15.
[49] . همان, حدیث 19, و اسماعیل طبرسی نوری, کفایة الموحدین, ج 4, ص 29.
آنچیزی که سعادت و شقاوت را به دنبال خود برای آدمی خواهد آورد, همواره در گردن اوست, و این خداست که سرنوشت آدمی را چنین لازم ولاینفک او کرده است, و این سرنوشت همان عمل آدمی است.
افعال نیک و بد در روح انسان اثر میگذارد ولی به سبب اشتغالات مختلف دنیوی از درک آنها غافل میماند, هنگام قیامت که پردهی اسرار بالا میرود و همه چیز آشکار میگردد, زمان درک اعمال گذشته نیز فرا میرسد و این همان دریافت نامهی عمل است.
عقیده به عالم پس از مرگ و بقای اثر اعمال آدمی, میتواند از >عوامل بازدارنده قوی< در برابر گناه و خطاکاری و نیز به عنوان >عامل محرک نیرومند< برای تشویق سرمایهگذاری مادی و معنوی در راه خدمت به خلق خدا و نیکیها گردد.
روزی که همهی مردم در صفوف منظم به دادگاه عدل پروردگار عرضه میشوند, دستهای آنها از همه چیز تهی, تمام تعلّقات دنیا را پشت سر افکندهاند, در عین جمعیت تنها, و در عین تنهایی در جمع هستند, نامههای عمل گسترده میشود, نامههایی که نه تنها کلیّات اعمال, بلکه جزئیات و سخنان و نیّات, در آن درج شده است.
پروردگارا کار ما را بر فرشتگان بزرگواری که اعمالمان را مینویسند آسان گردان, و نامهی اعمال ما را از حسنات ما پر نما, و ما را نزد آنها به خاطر اعمال بدمان رسوا مگردان... خداوند بر محمد و آلش درود فرست و آخرین مطلبی را که نویسندگان اعمال ما مینویسند, توبه قبول شدهای قرارده.
پیامبر اکرم9 فرمود: >گاهی میشود که فرشته, عمل بندهای را با خوشحالی و سرور به آسمان بالا میبرد, هنگامی که حسنات او را بالا برد؛ خداوند عزوجل میفرماید: آن را در سجین قرار دهید که او هدفش جلب رضای من نبوده است.
وقتی انسان از شیطان اطاعت کند و گناهی از او سر میزند؛ در >سجین< است و بعد که توبه و استغفار میکند در >علیین< است, پس علیین جانب الهی و سجین جانب شیطان و غیر خداست که برای تقریب به فهم از آنها به مکان پست و یا بلند تعبیر شده است.