برفراز نیاز_4
آرشیو
چکیده
متن
دو: همگام با دعا
پس از پاکی دل و جان از زنگار آلودگی و غفلت, و تحصیل صفا و خلوص عبادت و آماده سازی روح و روان برای تجلی و انعکاس انوار حقیقت و بار یافتن به مقام قرب الهی؛ باید رعایت رسم حضور در محضر قدس ربوبی نموده و مراسم عبودیت به جای آورد تا به نسبت ابراز لیاقت و استعداد و قابلیت, شایستهی دریافت فیض ربانی گردد. و این مرحلهای بسیار مشکل و طاقتت سوز و دارای آداب بسیاری است که به چند نمونه از آنها در دو بخش و با استفاده از احادیث اهل بیت: اشاره میشود:
الف: آداب ظاهری:
1 . اجتماع برای دعا؛
قرآن کریم به پیامبر خدا توصیه مینماید؛ )واصبر نفسک مع الذین یدعون ربّهم بالغداة والعشی...((1) «و با کسانی که پروردگارشان را صبح و شام میخوانند [و] خشنودی او را میخواهند, شکیبایی پیشه کن, و دو دیدهات را از آنان برمگیر و ...» و خداوند متعال او را راهنمایی فرمود تا به هنگام مباهله با نصارای نجران با جمع اهل بیت و به صورت اجتماع به مجلس دعا برود. امام صادق7 میفرماید: «جمعی چهار نفره در مورد موضوعی دست به دعا بر نمیدارند؛ مگر اینکه با قبولی دعا مواجه میگردند.» و باز میفرماید: «هرگاه مشکلی پدرم را اندوهگین مینمود, زنان و کودکان _ اعضای خانواده _ را جمع مینمود و دعا میکرد تا آنان آمین بگویند.» (2) یقیناً حضور در جمع مؤمنان دعاگو باعث آن میشود که انسان احساس تنهایی ننماید و با بهرهمندی از فضای معنوی جمع با آرامش و آمادگی بهتر نیازهای خود را بازگو نماید.
2 . تعمیم در دعا؛
به یاد نیازمندان بودن و دعا برای رفع گرفتاری دیگران نمودن, نشانهی دوری از بخل و خسّت و اتصاف به جود و رأفت و رحمت است. هر چه انسان بتواند جلوههای بیشتری از صفات ربوبی را در خود متجلی سازد, به او نزدیکتر و در مقام حضور جایگاه والاتری خواهد داشت. پیامبر گرامی اسلام میفرماید: «هرگاه یکی از شما دعا نمود همگان را منظور دارد, تا به اجابت رسد.» و حضرت صادق7 میفرماید: «کسی که برای چهل مؤمن دعا نماید, سپس برای خود دعا کند؛ دعایش مستجاب میشود.»(3)
و این ادب برای پیروان اهل بیت سخنی به یادگار مانده از حضرت صدیقهی طاهره3 است که در پاسخ پرسش فرزندش فرمود: «یابنیّ الجار ثمّ الدّار.»(4)
3 . تقدم در دعا؛
یعنی مداومت و آشنایی با دعا پیش از لحظهی اضطرار و نیاز. قرآن کریم به هنگام توصیف برخی انسانها میفرماید: «و چون انسان را آسیبی رسد ما را _ به پهلو خوابیده یا نشسته یا ایستاده _ میخواند, و چون گرفتاریاش را برطرف کنیم, چنان میرود که گویی ما را برای گرفتاریی که به او رسیده نخوانده است.»(5)
در صورتی که آدابدانان باید در تمامی حالات رعایت شرط ادب نمایند و آداب بندگی به جای آورند. حضرت صادق7 میفرماید: «کسی که پیش از گرفتاری اهل دعا باشد, به هنگام گرفتاری دعایش مستجاب میشود و فرشتگان میگویند: صدایی آشناست و به همین خاطر مانعی برای بالا رفتن صدای دعای او نیست. اما کسی که اهل دعا نباشد و پیشاپیش دعا نکرده باشد, به هنگام گرفتاری نیز دعایش پذیرفته نمیشود, زیرا فرشتگان میگویند: این صدایی ناآشناست _ و از عروج آن جلوگیری میکنند _ .» و باز میفرماید: «اگر کسی میخواهد به هنگام سختی و فشار با استجابت دعاهایش مسرور گردد باید به وقت گشایش و آرامش, دعای بسیار داشته باشد.» (6) و در حدیثی پیامبر گرامی اسلام به ابوذر میفرماید: «احفظ الله تجده امامک, تعرّف الی الله فی الرخاء یعرفک فی الشدّة» (7) خدا را همیشه در نظر داشته باش؛ تا پیشاپیش کارهایت راهگشا باشد و خود را در آسایش به او بنمایان؛ تا به هنگام فشار تو را بشناسد.
4 . اصرار و الحاح در دعا؛
در حدیثی از حضرت امام باقر7 آمده است: «نه به خدا سوگند! نمیشود بندهای الحاح در دعا نماید و دعایش مستجاب نشود.» و نیز از حضرت صادق7 نقل شده است؛ «چون بندهای با یک بار دعا در پی کار خود رود, خداوند میفرماید: مگر این بندهی من نمیداند که جز من کسی خواستههای او را برآورده نمیسازد.» و باز ایشان فرمودهاند: «خداوند اصرار و الحاح بندگانش را به یکدیگر نمیپسندد, اما الحاح به درگاه خودش را دوست میدارد.»(8) و پیامبر گرامی اسلام میفرماید: «انّ الله یحبّ السائل اللّجوج؛(9) خداوند درخواست کنندهی مصرّ را دوست میدارد.»
5 . شمارش نیازها؛
مقصود از شمارش نیاز, یافتن بهانهای برای گفتگو و راز و نیاز و ناز عاشق و معشوق است که:
قصهی عشق دراز است مبادا به سرآید دیدار
وگرنه همانگونه که در پیش گفته شد؛ ذکر حق و حمد و سپاس او خود گویاتر از شمارش نیاز است.
حضرت امام صادق7 میفرماید: «خداوند متعال نیازهای بندگانش را میداند؛ اما دوست دارد تا آنان نیازهای خود را برای او بشمارند و بگسترانند. پس چون به دعا برخواستی نیازهایت را نام ببر.» (10) و اگر هنوز در فهم ناز عاشقانه تأمل داری به این سخن بنگر که: خداوند به موسی فرمود: «ای موسی من از نیاز آفریدگانم غافل نیستم ولی دوست دارم تا فرشتگان نالهی بندگان نیازمندم را بشنوند و کوشش آنان را برای دستیابی به نعمتهایم تماشا کنند.»(11) و شاید به همین خاطر به او توصیه میکند که: «ای موسی همه نیازمندیهایت را از من بطلب, حتی علف گوسفندان و نمک غذایت را.»(12)
ب: آداب باطنی:
1 . حضور قلب و خشوع و تضرع؛
آراستگی بندگان در پوشش متواضعانه و ذلیلانه و نیز آرامش آنان به هنگام جوشش, رحمت و عطوفت خدای آنان است. آنگاه که هیبت و ابهت خداوندی بر دل آنان تجلی کند فروغ فروتنی و شرارهی شرم حضور از چهره و نگاه آنان نمودار میگردد و جمال و جلال حق را یکجا به تصویر میکشند و این خود زیباترین لحظهی حضور یک بندهی نیازمند است. صدای جوشش قلب ابراهیم خلیل به هنگام نماز شنیده میشد و آهی که از نهادش بر میآمد از فاصلهای دور به گوش میرسید و رنگ چهرهی امیرالمؤمنین7 به وقت وضو برآشفته میگشت و پیامبر گرامی با شنیدن صدای اذان ـ و احساس حضور ـ اشخاص پیرامون خود را نمیشناخت. (13)
2 . رقت قلب؛
و آن نشانهی فراغت قلب از دیگران و احساس حضور و خلوص قلب است. حضرت صادق7 میفرماید: «هرگاه برای شما رقت قلب حاصل شد به دعا برخیزد, زیرا تا زمانی که قلب خالص نشود, رقت به او دست ندهد.» و در حدیثی دیگر میفرماید: «آنگاه که پوست بدنت در هم فشرد و لرزید و بر چشمانت اشگ نشست, غنیمت بشمارکه آرزویت برآورده است.» (14)
خشکی چشم نشانهی قساوت و سنگدلی است و نقل شده است که: «در فاصلهی میان بهشت و جهنم گردونهای است که جز گریه کنندگان از ترس خدا, کسی نمیتواند از آن بگذرد.» (15)
و دوست داشتنیترین قطره نزد خداوند قطرهی اشکی است که در نیمهی شب و فقط از ترس او ریخته میشود.(16)
3. اقبال و توجه؛
این نکته تاکیدی بر دو نکته پیشین است تا انسان یقین نماید؛ خداوند دعایی را که برخاسته از قلب غافل باشد به استجابت نمیرساند. قلبی که هنوز سرکشی و نیّت و ناپاکی دارد و در زوایای او نیتهای غیر الهی کمین نموده است, نمیتواند مستعد عطایای الهی باشد. دنیاگریزی مجنون پیشه, از فقیه مدینه_ عطاء _ پرسید: با کدامین دل برای نماز باران به صحرا روی آوردهاید, با دلهای آسمانی یا زمینی؟ او گفت: با دلهای آسمانی و مجنون فریاد کشید: هشدار ای عطاء! به خودنمایان بگو: «این همه خودنمایی نکنند که زرگر هستی, زرشناسی بصیر و ماهر است و قیمت دلها را خوب میشناسد.»(17)
4 . حسن ظن به خدا و جزم به قبول؛
برفراز صفات مربوط به قلب و عقل و اخلاق و علم دو ویژگی ممتاز عزم و یقین قرار دارد «عزم جوهرهی انسانیت و میزان امتیاز انسان است و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم اوست» (18) و عزیزتر از یقین چیزی نیست. (19) خداوند متعال پس از امر بندگان به اجابت دعوت خود امر به ایمان مینماید که دستاورد عزم و یقین است و میفرماید: «فلیستجیبوا لی ولیؤمنوا بی» یعنی باور کنند که من میتوانم نیازهای آنان را محقق سازم و جزم به آن داشته باشند. و در حدیث قدسی آمده است که: «انا عندظن عبدی بی فلایظن بی الاّ خیراً» من متناسب با گمان بندهام با او معامله میکنم, پس جز گمان نیک نداشته باشد تا همواره نیکی ببیند. و پیامبر گرامی میفرماید: «به درگاه خداوند دعا کنید با حالی که یقین به قبول دارید.» (20) و حضرت صادق7 میفرماید: «هرگاه دعا میکنی, چنان باور کن که خواسته است بر در خانه است.» و در نقلی دیگر آمده است که فرمود: «دعایی که برخاسته از دل غافل باشد, مستجاب نمیشود. پس هرگاه دعا میکنی با اقبال و توجه قلب دعا کن و یقین به قبول داشته باش.» (21) و در حدیثی دیگر از پیامبر گرامی نقل شده است که فرمود: «هرگاه یکی از شما دعا میکند نگوید: «اللّهمّ اغفرلی ان شئت, یا: اللّهم ارحمنی ان شئت, دعا کننده باید عزم بر قبول داشته باشد گرچه خداوند را نیز کسی نمیتواند مجبور نماید.» (22) و به همین خاطر توصیه شده است که به همراه دعا جملهی: ان شاءالله گفته نشود.
5 . اخلاص در نیت؛
آنچه میتواند عزم و یقین را که مهمترین عامل در استجابت است به مرتبهی کمال رسانده و به ثمر بنشاند, اخلاص است. زیرا همانگونه که حضرت باقر7 میفرماید: «هیچ بندهای نمیتواند به حقیقت عبادت خداوند نایل شود؛ مگر اینکه از هرچه جز اوست, دل بکند و تنها به او دل ببندد.» در این صورت خداوند میفرماید: «این بنده خودش را برای من خالص نموده است» و به کرم خود او را میپذیرد. در فراز بلندی از حضرت صدیقهی طاهره نقل شده است که میفرماید: «هر کس عبادت خالصانهی خود را تقدیم خداوند نماید, خداوند نیز برترین مصلحتها را بر زندگی او فرو میفرستد.» (23) و در بخشی از یک حدیث که حضرت امام صادق7 نقل کرده است؛ خداوند متعال میفرماید: «به عزت و جلال و مجد و عظمتم سوگند آرزوی هر آرزو کنندهای را که جز به من دل بسته باشد, به ناامیدی خواهم کشانید و پوشش ذلت و خواری بر تنش خواهم پوشانید و او را از مقام قرب خود دور و از تفضلات و عطایایم محروم خواهم کرد! چگونه در مشکلات روی به دیگری میآورد, در صورتی که کلید همهی مشکلات به دست من است و جز به دست من گشوده نمیشود...»(24)
سه: شیوهی دعا:
زبان به سخن گشودن در محضر کریمان نیز آدابی ویژه دارد و نیازمند عواملی متعدد است. چه بسا اشخاصی که از قابلیتهای بسیار برخوردار و دارای اعتقادی خالص و صادق و روحی سرشار از خلوص و صفا و حقیقت خواه که به دلیل آشنا نبودن به ادب حضور و آداب سخن از کرامت کریمان محروم و از عطایای گستردهی آنان بینصیب میمانند. در این بخش به نکتههایی در شیوهی سخن گفتن و نیاز خواستن که از روندگان این راه و آداب دانان آن بارگاه به ما رسیده است, اشاره نموده؛ امید آن داریم تا ما نیز به یاری و مدد آنان رهرو آشنای این راه باشیم.
1 . آغاز نمودن سخن با مدح و ثنای خداوند؛
حضرت صادق7 میفرماید: «هرگاه یکی از شماها خواستهای داشت, نخست خداوند را ستایش نموده و مدح او گوید, همانگونه که به هنگام ورود در محضر سلاطین با زیباترین جملاتی که در توان دارید سخن را آغاز میکنید. و باز میفرماید: در کتاب امیرالمؤمنین7 نوشته شده است که: ستایش پیش از درخواست است...»(25)
2 . شمارش نعمتهای پیشین و شکرگزاری از آنان؛
تا نشانهی معرفت به تفضلات سابقه و قدرشناسی از آنان باشد و به حقیقت این اعتراف برسد که لحظهای نمیتواند تصور قطع عطایای الهی را بنماید همچنان که خداوند متعال چنین اعلام فرموده است: «اگر سپاسگزار باشید؛ به یقین بر عطایایم خواهم افزود و اگر ناسپاسی کنید؛ قطعاً عذاب سخت خواهد بود.»(26)
3 . اعتراف و اقرار به گناه و نیاز و نقص؛
بهشتیان با اینکه در کمال طهارت و خلوص قرار دارند, در آغاز دعای خود و در ضمن تنزیه و تسبیح حق به نقص و نیاز خود اعتراف مینمایند. انسان به هنگام اعتراف و اقرار به گناه و پشیمانی از آن بیش از تمامی حالات به خدا نزدیک و به او دل بسته و در برابر او فروتن و دل شکسته است زیرا در این حالت دل انسان از کبر و عجب ـ خود بزرگ بینی و خود پسندی ـ تهی و سرشار از تکریم و تجلیل و تقدیس است و : «انّ الله یحب من عباده المفتّن التواب»(27) خداوند از میان بندگانش, بندهی فریب خورده و پشیمان را دوست میدارد.
یکی از بزرگان فرموده است در اقرار به گناه چندین نکته نهفته است: به خدا پیوستن و از دیگران دل کندن و دل شکسته شدن, همچنان که خداوند میفرماید: «اناعندالمنکرة قلوبهم؛ رقت قلب یافتن که آن خود دلیل بر اخلاص قلب است, زمینه سازی برای گریه که خود سرآمد آداب است و اقبال قلب و توجه آن.» (28)
4 . صلوات بر پیامبر اسلام و توسل به ذیل عنایات او و اهل بیت بزرگوارش؛
نیز از مهمترین آداب دعاست. حضرت امام صادق7 میفرماید: «دعای هر کسی از رفتن به آسمان ممنوع است, مگر آنکه همراه با صلوات بر محمد و آل محمد9 باشد.» و در حدیثی دیگر میفرماید: «شخصی نزد پیامبر آمد و عرض کرد: من در یک سوم از دعاهایم صلوات بر تو میفرستم, پیامبر او را ستود, مجدداً گفت: من در نیمی از دعاهایم بر تو صلوات میفرستم, پیامبر فرمود: «این بهتر است. او گفت: در تمامی دعاهایم صلوات تو را قرار میدهم. حضرت فرمود: در این صورت تمامی خواستههای دنیا و آخرت تو برآورده است.» و در حدیثی دیگر میفرماید: «کسی که حاجتی به خدا دارد در آغاز و پایان دعایش صلوات بر محمد و آل محمد9 بفرستد, زیرا خداوند بزرگ کریمتر از آن است که آغاز و پایان سخنی را بشنود و بپذیرد و درخواست میانی را رها نماید.» (29)
با ذکر سه حدیث جامع این بخش را به پایان میبریم:
در حدیثی حضرت امام صادق7 میفرماید: «راهی جز این نیست؛ نخست مدح الهی و پس از آن ثنا و سپاس او و سپس اقرار به گناه و پس از آن درخواست و دعا, به خدا سوگند هیچ بندهای جز با اقرار, از گناه پاک نمیشود.» و باز میفرماید: «در کتاب حضرت امیرالمؤمنین7 نوشته شده است: ثنای الهی و صلوات بر پیامبرش پیشاپیش دعا و درخواست است. مگر نه این است که وقتی شما از کسی حاجتی میخواهید پیش از طرح درخواست خود با او به نیکی سخن میگویید.» و در حدیثی دیگر راوی میگوید: به امام صادق7 گفتم: «مگرنه این است که خدا فرموده است: ادعونی استجب لکم, پس چرا ما دعا میکنیم و اجابت نمیشود؟ فرمود: یعنی میخواهی بگویی خداوند خلف وعده میکند؟! گفتم: نه, فرمود: پس چرا چنین است؟ گفتم: نمیدانم, فرمود: ولی من میدانم, هر کسی فرمان خدا را ببرد و با شیوهی صحیح دعا کند؛ خداوند نیز اجابت میکند. گفتم شیوهی صحیح چیست؟ فرمود: نخست حمد خدا میگویی و پس نعمتهایی را که به تو داده یادآوری میکنی و سپس سپاس نعمتها را به جای میآوری. پس از آن به پیامبر خدا صلوات میفرستی و در پی آن گناهانت را یادآوری نموده, اقرار به آنها میکنی و از آنان به خدا پناه میبری و استغفار میکنی.»(30)
پینوشت:
1. کهف (18) : 28 .
2و3. شیخ کلینی, الاصول من الکافی, ج 2, ص 487 و 509 , دارالکتب الاسلامیه.
4. محمد دشتی, نهج الحیوة, ص 149؛ به نقل از کشف الغمه, ج 2, ص 25. و بحارالانوار, ج 43, ص 82 و ... .
5 . یونس (10) : 12.
6 . الاصول من الکافی, ج 2, ص 472.
7. فیض کاشانی, ج 2, محجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء , ص 305.
8 . الاصول من الکافی, ج 2, ص 474 و 475.
9. عدة الداعی, ص 189.
10. الاصول من الکافی, ج 2, ص 476.
11. محجة البیضاء , ج 2, ص 302.
12. عدة الداعی, ص 166.
13. ر. ک؛ عدة الداعی, ص 185 و 186.
14. الاصول من الکافی, ج 2, ص 477 و 478.
15. عدة الداعی, ص 202.
16. الاصول من الکافی, ج 2, ص 482.
17. محجة البیضاء , ج 2, ص 299.
18. امام خمینی1, چهل حدیث, ص 7, مؤسسه تنظیم و نشر آثار.
19. الاصول من الکافی, ج 1, ص 51 .
20. عدة الداعی, ص 178.
21. الاصول من الکافی, ج 1, ص 473.
22. محجة البیضاء , ج 2, ص 294 .
23. عدة الداعی, ص 267.
24. الاصول من الکافی, ج 2, ص 66 .
25. همان, ج 2, ص 484 و 485.
26. ابراهیم (14) : 7.
27. الاصول من الکافی, ج 2, ص 432.
28. عدة الداعی, ص 211.
29. الاصول من الکافی, ج 2, ص 493 و 494.
30. همان, ج 2, ص 6 48 _ 484, ح 3 و 7 و 8 .
پس از پاکی دل و جان از زنگار آلودگی و غفلت, و تحصیل صفا و خلوص عبادت و آماده سازی روح و روان برای تجلی و انعکاس انوار حقیقت و بار یافتن به مقام قرب الهی؛ باید رعایت رسم حضور در محضر قدس ربوبی نموده و مراسم عبودیت به جای آورد تا به نسبت ابراز لیاقت و استعداد و قابلیت, شایستهی دریافت فیض ربانی گردد. و این مرحلهای بسیار مشکل و طاقتت سوز و دارای آداب بسیاری است که به چند نمونه از آنها در دو بخش و با استفاده از احادیث اهل بیت: اشاره میشود:
الف: آداب ظاهری:
1 . اجتماع برای دعا؛
قرآن کریم به پیامبر خدا توصیه مینماید؛ )واصبر نفسک مع الذین یدعون ربّهم بالغداة والعشی...((1) «و با کسانی که پروردگارشان را صبح و شام میخوانند [و] خشنودی او را میخواهند, شکیبایی پیشه کن, و دو دیدهات را از آنان برمگیر و ...» و خداوند متعال او را راهنمایی فرمود تا به هنگام مباهله با نصارای نجران با جمع اهل بیت و به صورت اجتماع به مجلس دعا برود. امام صادق7 میفرماید: «جمعی چهار نفره در مورد موضوعی دست به دعا بر نمیدارند؛ مگر اینکه با قبولی دعا مواجه میگردند.» و باز میفرماید: «هرگاه مشکلی پدرم را اندوهگین مینمود, زنان و کودکان _ اعضای خانواده _ را جمع مینمود و دعا میکرد تا آنان آمین بگویند.» (2) یقیناً حضور در جمع مؤمنان دعاگو باعث آن میشود که انسان احساس تنهایی ننماید و با بهرهمندی از فضای معنوی جمع با آرامش و آمادگی بهتر نیازهای خود را بازگو نماید.
2 . تعمیم در دعا؛
به یاد نیازمندان بودن و دعا برای رفع گرفتاری دیگران نمودن, نشانهی دوری از بخل و خسّت و اتصاف به جود و رأفت و رحمت است. هر چه انسان بتواند جلوههای بیشتری از صفات ربوبی را در خود متجلی سازد, به او نزدیکتر و در مقام حضور جایگاه والاتری خواهد داشت. پیامبر گرامی اسلام میفرماید: «هرگاه یکی از شما دعا نمود همگان را منظور دارد, تا به اجابت رسد.» و حضرت صادق7 میفرماید: «کسی که برای چهل مؤمن دعا نماید, سپس برای خود دعا کند؛ دعایش مستجاب میشود.»(3)
و این ادب برای پیروان اهل بیت سخنی به یادگار مانده از حضرت صدیقهی طاهره3 است که در پاسخ پرسش فرزندش فرمود: «یابنیّ الجار ثمّ الدّار.»(4)
3 . تقدم در دعا؛
یعنی مداومت و آشنایی با دعا پیش از لحظهی اضطرار و نیاز. قرآن کریم به هنگام توصیف برخی انسانها میفرماید: «و چون انسان را آسیبی رسد ما را _ به پهلو خوابیده یا نشسته یا ایستاده _ میخواند, و چون گرفتاریاش را برطرف کنیم, چنان میرود که گویی ما را برای گرفتاریی که به او رسیده نخوانده است.»(5)
در صورتی که آدابدانان باید در تمامی حالات رعایت شرط ادب نمایند و آداب بندگی به جای آورند. حضرت صادق7 میفرماید: «کسی که پیش از گرفتاری اهل دعا باشد, به هنگام گرفتاری دعایش مستجاب میشود و فرشتگان میگویند: صدایی آشناست و به همین خاطر مانعی برای بالا رفتن صدای دعای او نیست. اما کسی که اهل دعا نباشد و پیشاپیش دعا نکرده باشد, به هنگام گرفتاری نیز دعایش پذیرفته نمیشود, زیرا فرشتگان میگویند: این صدایی ناآشناست _ و از عروج آن جلوگیری میکنند _ .» و باز میفرماید: «اگر کسی میخواهد به هنگام سختی و فشار با استجابت دعاهایش مسرور گردد باید به وقت گشایش و آرامش, دعای بسیار داشته باشد.» (6) و در حدیثی پیامبر گرامی اسلام به ابوذر میفرماید: «احفظ الله تجده امامک, تعرّف الی الله فی الرخاء یعرفک فی الشدّة» (7) خدا را همیشه در نظر داشته باش؛ تا پیشاپیش کارهایت راهگشا باشد و خود را در آسایش به او بنمایان؛ تا به هنگام فشار تو را بشناسد.
4 . اصرار و الحاح در دعا؛
در حدیثی از حضرت امام باقر7 آمده است: «نه به خدا سوگند! نمیشود بندهای الحاح در دعا نماید و دعایش مستجاب نشود.» و نیز از حضرت صادق7 نقل شده است؛ «چون بندهای با یک بار دعا در پی کار خود رود, خداوند میفرماید: مگر این بندهی من نمیداند که جز من کسی خواستههای او را برآورده نمیسازد.» و باز ایشان فرمودهاند: «خداوند اصرار و الحاح بندگانش را به یکدیگر نمیپسندد, اما الحاح به درگاه خودش را دوست میدارد.»(8) و پیامبر گرامی اسلام میفرماید: «انّ الله یحبّ السائل اللّجوج؛(9) خداوند درخواست کنندهی مصرّ را دوست میدارد.»
5 . شمارش نیازها؛
مقصود از شمارش نیاز, یافتن بهانهای برای گفتگو و راز و نیاز و ناز عاشق و معشوق است که:
قصهی عشق دراز است مبادا به سرآید دیدار
وگرنه همانگونه که در پیش گفته شد؛ ذکر حق و حمد و سپاس او خود گویاتر از شمارش نیاز است.
حضرت امام صادق7 میفرماید: «خداوند متعال نیازهای بندگانش را میداند؛ اما دوست دارد تا آنان نیازهای خود را برای او بشمارند و بگسترانند. پس چون به دعا برخواستی نیازهایت را نام ببر.» (10) و اگر هنوز در فهم ناز عاشقانه تأمل داری به این سخن بنگر که: خداوند به موسی فرمود: «ای موسی من از نیاز آفریدگانم غافل نیستم ولی دوست دارم تا فرشتگان نالهی بندگان نیازمندم را بشنوند و کوشش آنان را برای دستیابی به نعمتهایم تماشا کنند.»(11) و شاید به همین خاطر به او توصیه میکند که: «ای موسی همه نیازمندیهایت را از من بطلب, حتی علف گوسفندان و نمک غذایت را.»(12)
ب: آداب باطنی:
1 . حضور قلب و خشوع و تضرع؛
آراستگی بندگان در پوشش متواضعانه و ذلیلانه و نیز آرامش آنان به هنگام جوشش, رحمت و عطوفت خدای آنان است. آنگاه که هیبت و ابهت خداوندی بر دل آنان تجلی کند فروغ فروتنی و شرارهی شرم حضور از چهره و نگاه آنان نمودار میگردد و جمال و جلال حق را یکجا به تصویر میکشند و این خود زیباترین لحظهی حضور یک بندهی نیازمند است. صدای جوشش قلب ابراهیم خلیل به هنگام نماز شنیده میشد و آهی که از نهادش بر میآمد از فاصلهای دور به گوش میرسید و رنگ چهرهی امیرالمؤمنین7 به وقت وضو برآشفته میگشت و پیامبر گرامی با شنیدن صدای اذان ـ و احساس حضور ـ اشخاص پیرامون خود را نمیشناخت. (13)
2 . رقت قلب؛
و آن نشانهی فراغت قلب از دیگران و احساس حضور و خلوص قلب است. حضرت صادق7 میفرماید: «هرگاه برای شما رقت قلب حاصل شد به دعا برخیزد, زیرا تا زمانی که قلب خالص نشود, رقت به او دست ندهد.» و در حدیثی دیگر میفرماید: «آنگاه که پوست بدنت در هم فشرد و لرزید و بر چشمانت اشگ نشست, غنیمت بشمارکه آرزویت برآورده است.» (14)
خشکی چشم نشانهی قساوت و سنگدلی است و نقل شده است که: «در فاصلهی میان بهشت و جهنم گردونهای است که جز گریه کنندگان از ترس خدا, کسی نمیتواند از آن بگذرد.» (15)
و دوست داشتنیترین قطره نزد خداوند قطرهی اشکی است که در نیمهی شب و فقط از ترس او ریخته میشود.(16)
3. اقبال و توجه؛
این نکته تاکیدی بر دو نکته پیشین است تا انسان یقین نماید؛ خداوند دعایی را که برخاسته از قلب غافل باشد به استجابت نمیرساند. قلبی که هنوز سرکشی و نیّت و ناپاکی دارد و در زوایای او نیتهای غیر الهی کمین نموده است, نمیتواند مستعد عطایای الهی باشد. دنیاگریزی مجنون پیشه, از فقیه مدینه_ عطاء _ پرسید: با کدامین دل برای نماز باران به صحرا روی آوردهاید, با دلهای آسمانی یا زمینی؟ او گفت: با دلهای آسمانی و مجنون فریاد کشید: هشدار ای عطاء! به خودنمایان بگو: «این همه خودنمایی نکنند که زرگر هستی, زرشناسی بصیر و ماهر است و قیمت دلها را خوب میشناسد.»(17)
4 . حسن ظن به خدا و جزم به قبول؛
برفراز صفات مربوط به قلب و عقل و اخلاق و علم دو ویژگی ممتاز عزم و یقین قرار دارد «عزم جوهرهی انسانیت و میزان امتیاز انسان است و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم اوست» (18) و عزیزتر از یقین چیزی نیست. (19) خداوند متعال پس از امر بندگان به اجابت دعوت خود امر به ایمان مینماید که دستاورد عزم و یقین است و میفرماید: «فلیستجیبوا لی ولیؤمنوا بی» یعنی باور کنند که من میتوانم نیازهای آنان را محقق سازم و جزم به آن داشته باشند. و در حدیث قدسی آمده است که: «انا عندظن عبدی بی فلایظن بی الاّ خیراً» من متناسب با گمان بندهام با او معامله میکنم, پس جز گمان نیک نداشته باشد تا همواره نیکی ببیند. و پیامبر گرامی میفرماید: «به درگاه خداوند دعا کنید با حالی که یقین به قبول دارید.» (20) و حضرت صادق7 میفرماید: «هرگاه دعا میکنی, چنان باور کن که خواسته است بر در خانه است.» و در نقلی دیگر آمده است که فرمود: «دعایی که برخاسته از دل غافل باشد, مستجاب نمیشود. پس هرگاه دعا میکنی با اقبال و توجه قلب دعا کن و یقین به قبول داشته باش.» (21) و در حدیثی دیگر از پیامبر گرامی نقل شده است که فرمود: «هرگاه یکی از شما دعا میکند نگوید: «اللّهمّ اغفرلی ان شئت, یا: اللّهم ارحمنی ان شئت, دعا کننده باید عزم بر قبول داشته باشد گرچه خداوند را نیز کسی نمیتواند مجبور نماید.» (22) و به همین خاطر توصیه شده است که به همراه دعا جملهی: ان شاءالله گفته نشود.
5 . اخلاص در نیت؛
آنچه میتواند عزم و یقین را که مهمترین عامل در استجابت است به مرتبهی کمال رسانده و به ثمر بنشاند, اخلاص است. زیرا همانگونه که حضرت باقر7 میفرماید: «هیچ بندهای نمیتواند به حقیقت عبادت خداوند نایل شود؛ مگر اینکه از هرچه جز اوست, دل بکند و تنها به او دل ببندد.» در این صورت خداوند میفرماید: «این بنده خودش را برای من خالص نموده است» و به کرم خود او را میپذیرد. در فراز بلندی از حضرت صدیقهی طاهره نقل شده است که میفرماید: «هر کس عبادت خالصانهی خود را تقدیم خداوند نماید, خداوند نیز برترین مصلحتها را بر زندگی او فرو میفرستد.» (23) و در بخشی از یک حدیث که حضرت امام صادق7 نقل کرده است؛ خداوند متعال میفرماید: «به عزت و جلال و مجد و عظمتم سوگند آرزوی هر آرزو کنندهای را که جز به من دل بسته باشد, به ناامیدی خواهم کشانید و پوشش ذلت و خواری بر تنش خواهم پوشانید و او را از مقام قرب خود دور و از تفضلات و عطایایم محروم خواهم کرد! چگونه در مشکلات روی به دیگری میآورد, در صورتی که کلید همهی مشکلات به دست من است و جز به دست من گشوده نمیشود...»(24)
سه: شیوهی دعا:
زبان به سخن گشودن در محضر کریمان نیز آدابی ویژه دارد و نیازمند عواملی متعدد است. چه بسا اشخاصی که از قابلیتهای بسیار برخوردار و دارای اعتقادی خالص و صادق و روحی سرشار از خلوص و صفا و حقیقت خواه که به دلیل آشنا نبودن به ادب حضور و آداب سخن از کرامت کریمان محروم و از عطایای گستردهی آنان بینصیب میمانند. در این بخش به نکتههایی در شیوهی سخن گفتن و نیاز خواستن که از روندگان این راه و آداب دانان آن بارگاه به ما رسیده است, اشاره نموده؛ امید آن داریم تا ما نیز به یاری و مدد آنان رهرو آشنای این راه باشیم.
1 . آغاز نمودن سخن با مدح و ثنای خداوند؛
حضرت صادق7 میفرماید: «هرگاه یکی از شماها خواستهای داشت, نخست خداوند را ستایش نموده و مدح او گوید, همانگونه که به هنگام ورود در محضر سلاطین با زیباترین جملاتی که در توان دارید سخن را آغاز میکنید. و باز میفرماید: در کتاب امیرالمؤمنین7 نوشته شده است که: ستایش پیش از درخواست است...»(25)
2 . شمارش نعمتهای پیشین و شکرگزاری از آنان؛
تا نشانهی معرفت به تفضلات سابقه و قدرشناسی از آنان باشد و به حقیقت این اعتراف برسد که لحظهای نمیتواند تصور قطع عطایای الهی را بنماید همچنان که خداوند متعال چنین اعلام فرموده است: «اگر سپاسگزار باشید؛ به یقین بر عطایایم خواهم افزود و اگر ناسپاسی کنید؛ قطعاً عذاب سخت خواهد بود.»(26)
3 . اعتراف و اقرار به گناه و نیاز و نقص؛
بهشتیان با اینکه در کمال طهارت و خلوص قرار دارند, در آغاز دعای خود و در ضمن تنزیه و تسبیح حق به نقص و نیاز خود اعتراف مینمایند. انسان به هنگام اعتراف و اقرار به گناه و پشیمانی از آن بیش از تمامی حالات به خدا نزدیک و به او دل بسته و در برابر او فروتن و دل شکسته است زیرا در این حالت دل انسان از کبر و عجب ـ خود بزرگ بینی و خود پسندی ـ تهی و سرشار از تکریم و تجلیل و تقدیس است و : «انّ الله یحب من عباده المفتّن التواب»(27) خداوند از میان بندگانش, بندهی فریب خورده و پشیمان را دوست میدارد.
یکی از بزرگان فرموده است در اقرار به گناه چندین نکته نهفته است: به خدا پیوستن و از دیگران دل کندن و دل شکسته شدن, همچنان که خداوند میفرماید: «اناعندالمنکرة قلوبهم؛ رقت قلب یافتن که آن خود دلیل بر اخلاص قلب است, زمینه سازی برای گریه که خود سرآمد آداب است و اقبال قلب و توجه آن.» (28)
4 . صلوات بر پیامبر اسلام و توسل به ذیل عنایات او و اهل بیت بزرگوارش؛
نیز از مهمترین آداب دعاست. حضرت امام صادق7 میفرماید: «دعای هر کسی از رفتن به آسمان ممنوع است, مگر آنکه همراه با صلوات بر محمد و آل محمد9 باشد.» و در حدیثی دیگر میفرماید: «شخصی نزد پیامبر آمد و عرض کرد: من در یک سوم از دعاهایم صلوات بر تو میفرستم, پیامبر او را ستود, مجدداً گفت: من در نیمی از دعاهایم بر تو صلوات میفرستم, پیامبر فرمود: «این بهتر است. او گفت: در تمامی دعاهایم صلوات تو را قرار میدهم. حضرت فرمود: در این صورت تمامی خواستههای دنیا و آخرت تو برآورده است.» و در حدیثی دیگر میفرماید: «کسی که حاجتی به خدا دارد در آغاز و پایان دعایش صلوات بر محمد و آل محمد9 بفرستد, زیرا خداوند بزرگ کریمتر از آن است که آغاز و پایان سخنی را بشنود و بپذیرد و درخواست میانی را رها نماید.» (29)
با ذکر سه حدیث جامع این بخش را به پایان میبریم:
در حدیثی حضرت امام صادق7 میفرماید: «راهی جز این نیست؛ نخست مدح الهی و پس از آن ثنا و سپاس او و سپس اقرار به گناه و پس از آن درخواست و دعا, به خدا سوگند هیچ بندهای جز با اقرار, از گناه پاک نمیشود.» و باز میفرماید: «در کتاب حضرت امیرالمؤمنین7 نوشته شده است: ثنای الهی و صلوات بر پیامبرش پیشاپیش دعا و درخواست است. مگر نه این است که وقتی شما از کسی حاجتی میخواهید پیش از طرح درخواست خود با او به نیکی سخن میگویید.» و در حدیثی دیگر راوی میگوید: به امام صادق7 گفتم: «مگرنه این است که خدا فرموده است: ادعونی استجب لکم, پس چرا ما دعا میکنیم و اجابت نمیشود؟ فرمود: یعنی میخواهی بگویی خداوند خلف وعده میکند؟! گفتم: نه, فرمود: پس چرا چنین است؟ گفتم: نمیدانم, فرمود: ولی من میدانم, هر کسی فرمان خدا را ببرد و با شیوهی صحیح دعا کند؛ خداوند نیز اجابت میکند. گفتم شیوهی صحیح چیست؟ فرمود: نخست حمد خدا میگویی و پس نعمتهایی را که به تو داده یادآوری میکنی و سپس سپاس نعمتها را به جای میآوری. پس از آن به پیامبر خدا صلوات میفرستی و در پی آن گناهانت را یادآوری نموده, اقرار به آنها میکنی و از آنان به خدا پناه میبری و استغفار میکنی.»(30)
پینوشت:
1. کهف (18) : 28 .
2و3. شیخ کلینی, الاصول من الکافی, ج 2, ص 487 و 509 , دارالکتب الاسلامیه.
4. محمد دشتی, نهج الحیوة, ص 149؛ به نقل از کشف الغمه, ج 2, ص 25. و بحارالانوار, ج 43, ص 82 و ... .
5 . یونس (10) : 12.
6 . الاصول من الکافی, ج 2, ص 472.
7. فیض کاشانی, ج 2, محجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء , ص 305.
8 . الاصول من الکافی, ج 2, ص 474 و 475.
9. عدة الداعی, ص 189.
10. الاصول من الکافی, ج 2, ص 476.
11. محجة البیضاء , ج 2, ص 302.
12. عدة الداعی, ص 166.
13. ر. ک؛ عدة الداعی, ص 185 و 186.
14. الاصول من الکافی, ج 2, ص 477 و 478.
15. عدة الداعی, ص 202.
16. الاصول من الکافی, ج 2, ص 482.
17. محجة البیضاء , ج 2, ص 299.
18. امام خمینی1, چهل حدیث, ص 7, مؤسسه تنظیم و نشر آثار.
19. الاصول من الکافی, ج 1, ص 51 .
20. عدة الداعی, ص 178.
21. الاصول من الکافی, ج 1, ص 473.
22. محجة البیضاء , ج 2, ص 294 .
23. عدة الداعی, ص 267.
24. الاصول من الکافی, ج 2, ص 66 .
25. همان, ج 2, ص 484 و 485.
26. ابراهیم (14) : 7.
27. الاصول من الکافی, ج 2, ص 432.
28. عدة الداعی, ص 211.
29. الاصول من الکافی, ج 2, ص 493 و 494.
30. همان, ج 2, ص 6 48 _ 484, ح 3 و 7 و 8 .