آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

دو: همگام با دعا
پس از پاکی دل و جان از زنگار آلودگی و غفلت, و تحصیل صفا و خلوص عبادت و آماده سازی روح و روان برای تجلی و انعکاس انوار حقیقت و بار یافتن به مقام قرب الهی؛ باید رعایت رسم حضور در محضر قدس ربوبی نموده و مراسم عبودیت به جای آورد تا به نسبت ابراز لیاقت و استعداد و قابلیت, شایسته­ی دریافت فیض ربانی گردد. و این مرحله­ای بسیار مشکل و طاقتت سوز و دارای آداب بسیاری است که به چند نمونه از آن­ها در دو بخش و با استفاده از احادیث اهل بیت: اشاره می­شود:
الف: آداب ظاهری:
1 . اجتماع برای دعا؛
قرآن کریم به پیامبر خدا توصیه می­نماید؛ )واصبر نفسک مع الذین یدعون ربّهم بالغداة والعشی...((1) «و با کسانی که پروردگارشان را صبح و شام می­خوانند [و] خشنودی او را می­خواهند, شکیبایی پیشه کن, و دو دیده­ات را از آنان برمگیر و ...» و خداوند متعال او را راهنمایی فرمود تا به هنگام مباهله با نصارای نجران با جمع اهل بیت و به صورت اجتماع به مجلس دعا برود. امام صادق7 می­فرماید: «جمعی چهار نفره در مورد موضوعی دست به دعا بر نمی­دارند؛ مگر این­که با قبولی دعا مواجه می­گردند.» و باز می­فرماید: «هرگاه مشکلی پدرم را اندوهگین می­نمود, زنان و کودکان _ اعضای خانواده _ را جمع می­نمود و دعا می­کرد تا آنان آمین بگویند.» (2) یقیناً حضور در جمع مؤمنان دعاگو باعث آن می­شود که انسان احساس تنهایی ننماید و با بهره­مندی از فضای معنوی جمع با آرامش و آمادگی بهتر نیازهای خود را بازگو نماید.
2 . تعمیم در دعا؛
به یاد نیازمندان بودن و دعا برای رفع گرفتاری دیگران نمودن, نشانه­ی دوری از بخل و خسّت و اتصاف به جود و رأفت و رحمت است. هر چه انسان بتواند جلوه­های بیشتری از صفات ربوبی را در خود متجلی سازد, به او نزدیک­تر و در مقام حضور جایگاه والاتری خواهد داشت. پیامبر گرامی اسلام می­فرماید: «هرگاه یکی از شما دعا نمود همگان را منظور دارد, تا به اجابت رسد.» و حضرت صادق7 می­فرماید: «کسی که برای چهل مؤمن دعا نماید, سپس برای خود دعا کند؛ دعایش مستجاب می­شود.»(3)
و این ادب برای پیروان اهل بیت سخنی به یادگار مانده از حضرت صدیقه­ی طاهره3 است که در پاسخ پرسش فرزندش فرمود: «یابنیّ الجار ثمّ الدّار.»(4)
3 . تقدم در دعا؛
یعنی مداومت و آشنایی با دعا پیش از لحظه­ی اضطرار و نیاز. قرآن کریم به هنگام توصیف برخی انسان­ها می­فرماید: «و چون انسان را آسیبی رسد ما را _ به پهلو خوابیده یا نشسته یا ایستاده _ می­خواند, و چون گرفتاری­اش را برطرف کنیم, چنان می­رود که گویی ما را برای گرفتاریی که به او رسیده نخوانده است.»(5)
در صورتی که آداب­دانان باید در تمامی حالات رعایت شرط ادب نمایند و آداب بندگی به جای آورند. حضرت صادق7 می­فرماید: «کسی که پیش از گرفتاری اهل دعا باشد, به هنگام گرفتاری دعایش مستجاب می­شود و فرشتگان می­گویند: صدایی آشناست و به همین خاطر مانعی برای بالا رفتن صدای دعای او نیست. اما کسی که اهل دعا نباشد و پیشاپیش دعا نکرده باشد, به هنگام گرفتاری نیز دعایش پذیرفته نمی­شود, زیرا فرشتگان می­گویند: این صدایی ناآشناست _ و از عروج آن جلوگیری می­کنند _ .» و باز می­فرماید: «اگر کسی می­خواهد به هنگام سختی و فشار با استجابت دعاهایش مسرور گردد باید به وقت گشایش و آرامش, دعای بسیار داشته باشد.» (6) و در حدیثی پیامبر گرامی اسلام به ابوذر می­فرماید: «احفظ الله تجده امامک, تعرّف الی الله فی الرخاء یعرفک فی الشدّة» (7) خدا را همیشه در نظر داشته باش؛ تا پیشاپیش کارهایت راهگشا باشد و خود را در آسایش به او بنمایان؛ تا به هنگام فشار تو را بشناسد.
4 . اصرار و الحاح در دعا؛
در حدیثی از حضرت امام باقر7 آمده است: «نه به خدا سوگند! نمی­شود بنده­ای الحاح در دعا نماید و دعایش مستجاب نشود.» و نیز از حضرت صادق7 نقل شده است؛ «چون بنده­ای با یک بار دعا در پی کار خود رود, خداوند می­فرماید: مگر این بنده­ی من نمی­داند که جز من کسی خواسته­های او را برآورده نمی­سازد.» و باز ایشان فرموده­اند: «خداوند اصرار و الحاح بندگانش را به یکدیگر نمی­پسندد, اما الحاح به درگاه خودش را دوست می­دارد.»(8) و پیامبر گرامی اسلام می­فرماید: «انّ الله یحبّ السائل اللّجوج؛(9) خداوند درخواست کننده­ی مصرّ را دوست می­دارد.»
5 . شمارش نیازها؛
مقصود از شمارش نیاز, یافتن بهانه­ای برای گفتگو و راز و نیاز و ناز عاشق و معشوق است که:
قصه­ی عشق دراز است مبادا به سرآید دیدار
وگرنه همان­گونه که در پیش گفته شد؛ ذکر حق و حمد و سپاس او خود گویاتر از شمارش نیاز است.
حضرت امام صادق7 می­فرماید: «خداوند متعال نیازهای بندگانش را می­داند؛ اما دوست دارد تا آنان نیازهای خود را برای او بشمارند و بگسترانند. پس چون به دعا برخواستی نیازهایت را نام ببر.» (10) و اگر هنوز در فهم ناز عاشقانه تأمل داری به این سخن بنگر که: خداوند به موسی فرمود: «ای موسی من از نیاز آفریدگانم غافل نیستم ولی دوست دارم تا فرشتگان ناله­ی بندگان نیازمندم را بشنوند و کوشش آنان را برای دستیابی به نعمت­هایم تماشا کنند.»(11) و شاید به همین خاطر به او توصیه می­کند که: «ای موسی همه نیازمندی­هایت را از من بطلب, حتی علف گوسفندان و نمک غذایت را.»(12)
ب: آداب باطنی:
1 . حضور قلب و خشوع و تضرع؛
آراستگی بندگان در پوشش متواضعانه و ذلیلانه­ و نیز آرامش آنان به هنگام جوشش, رحمت و عطوفت خدای آنان است. آن­گاه که هیبت و ابهت خداوندی بر دل آنان تجلی کند فروغ فروتنی و شراره­ی شرم حضور از چهره و نگاه آنان نمودار می­گردد و جمال و جلال حق را یکجا به تصویر می­کشند و این خود زیباترین لحظه­ی حضور یک بنده­ی نیازمند است. صدای جوشش قلب ابراهیم خلیل به هنگام نماز شنیده می­شد و آهی که از نهادش بر می­آمد از فاصله­ای دور به گوش می­رسید و رنگ چهره­ی امیرالمؤمنین7 به وقت وضو برآشفته می­گشت و پیامبر گرامی با شنیدن صدای اذان ـ و احساس حضور ـ اشخاص پیرامون خود را نمی­شناخت. (13)
2 . رقت قلب؛
و آن نشانه­ی فراغت قلب از دیگران و احساس حضور و خلوص قلب است. حضرت صادق7 می­فرماید: «هرگاه برای شما رقت قلب حاصل شد به دعا برخیزد, زیرا تا زمانی که قلب خالص نشود, رقت به او دست ندهد.» و در حدیثی دیگر می­فرماید: «آن­گاه که پوست بدنت در هم فشرد و لرزید و بر چشمانت اشگ نشست, غنیمت بشمارکه آرزویت برآورده است.» (14)
خشکی چشم نشانه­ی قساوت و سنگدلی است و نقل شده است که: «در فاصله­ی میان بهشت و جهنم گردونه­ای است که جز گریه کنندگان از ترس خدا, کسی نمی­تواند از آن بگذرد.» (15)
و دوست داشتنی­ترین قطره نزد خداوند قطره­ی اشکی است که در نیمه­ی شب و فقط از ترس او ریخته می­شود.(16)
3. اقبال و توجه؛
این نکته تاکیدی بر دو نکته پیشین است تا انسان یقین نماید؛ خداوند دعایی را که برخاسته از قلب غافل باشد به استجابت نمی­رساند. قلبی که هنوز سرکشی و نیّت و ناپاکی دارد و در زوایای او نیت­های غیر الهی کمین نموده است, نمی­تواند مستعد عطایای الهی باشد. دنیاگریزی مجنون پیشه, از فقیه مدینه_ عطاء _ پرسید: با کدامین دل برای نماز باران به صحرا روی آورده­اید, با دل­های آسمانی یا زمینی؟ او گفت: با دل­های آسمانی و مجنون فریاد کشید: هشدار ای عطاء! به خودنمایان بگو: «این همه خودنمایی نکنند که زرگر هستی, زرشناسی بصیر و ماهر است و قیمت دل­ها را خوب می­شناسد.»(17)
4 . حسن ظن به خدا و جزم به قبول؛
برفراز صفات مربوط به قلب و عقل و اخلاق و علم دو ویژگی ممتاز عزم و یقین قرار دارد «عزم جوهره­ی انسانیت و میزان امتیاز انسان است و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم اوست» (18) و عزیزتر از یقین چیزی نیست. (19) خداوند متعال پس از امر بندگان به اجابت دعوت خود امر به ایمان می­نماید که دستاورد عزم و یقین است و می­فرماید: «فلیستجیبوا لی ولیؤمنوا بی» یعنی باور کنند که من می­توانم نیازهای آنان را محقق سازم و جزم به آن داشته باشند. و در حدیث قدسی آمده است که: «انا عندظن عبدی بی فلایظن بی الاّ خیراً» من متناسب با گمان بنده­ام با او معامله می­کنم, پس جز گمان نیک نداشته باشد تا همواره نیکی ببیند. و پیامبر گرامی می­فرماید: «به درگاه خداوند دعا کنید با حالی که یقین به قبول دارید.» (20) و حضرت صادق7 می­فرماید: «هرگاه دعا می­کنی, چنان باور کن که خواسته است بر در خانه است.» و در نقلی دیگر آمده است که فرمود: «دعایی که برخاسته از دل غافل باشد, مستجاب نمی­شود. پس هرگاه دعا می­کنی با اقبال و توجه قلب دعا کن و یقین به قبول داشته باش.» (21) و در حدیثی دیگر از پیامبر گرامی نقل شده است که فرمود: «هرگاه یکی از شما دعا می­کند نگوید: «اللّهمّ اغفرلی ان شئت, یا: اللّهم ارحمنی ان شئت, دعا کننده باید عزم بر قبول داشته باشد گرچه خداوند را نیز کسی نمی­تواند مجبور نماید.» (22) و به همین خاطر توصیه شده است که به همراه دعا جمله­ی: ان شاءالله گفته نشود.
5 . اخلاص در نیت؛
آن­چه می­تواند عزم و یقین را که مهم­ترین عامل در استجابت است به مرتبه­ی کمال رسانده و به ثمر بنشاند, اخلاص است. زیرا همان­گونه که حضرت باقر7 می­فرماید: «هیچ بنده­ای نمی­تواند به حقیقت عبادت خداوند نایل شود؛ مگر این­که از هرچه جز اوست, دل بکند و تنها به او دل ببندد.» در این صورت خداوند می­فرماید: «این بنده خودش را برای من خالص نموده است» و به کرم خود او را می­پذیرد. در فراز بلندی از حضرت صدیقه­ی طاهره نقل شده است که می­فرماید: «هر کس عبادت خالصانه­ی خود را تقدیم خداوند نماید, خداوند نیز برترین مصلحت­ها را بر زندگی او فرو می­فرستد.» (23) و در بخشی از یک حدیث که حضرت امام صادق7 نقل کرده است؛ خداوند متعال می­فرماید: «به عزت و جلال و مجد و عظمتم سوگند آرزوی هر آرزو کننده­ای را که جز به من دل بسته باشد, به ناامیدی خواهم کشانید و پوشش ذلت و خواری بر تنش خواهم پوشانید و او را از مقام قرب خود دور و از تفضلات و عطایایم محروم خواهم کرد! چگونه در مشکلات روی به دیگری می­آورد, در صورتی که کلید همه­ی مشکلات به دست من است و جز به دست من گشوده نمی­شود...»(24)
سه: شیوه­ی دعا:
زبان به سخن گشودن در محضر کریمان نیز آدابی ویژه دارد و نیازمند عواملی متعدد است. چه بسا اشخاصی که از قابلیت­های بسیار برخوردار و دارای اعتقادی خالص و صادق و روحی سرشار از خلوص و صفا و حقیقت خواه که به دلیل آشنا نبودن به ادب حضور و آداب سخن از کرامت کریمان محروم و از عطایای گسترده­ی آنان بی­نصیب می­مانند. در این بخش به نکته­هایی در شیوه­ی سخن گفتن و نیاز خواستن که از روندگان این راه و آداب دانان آن بارگاه به ما رسیده است, اشاره نموده؛ امید آن داریم تا ما نیز به یاری و مدد آنان رهرو آشنای این راه باشیم.
1 . آغاز نمودن سخن با مدح و ثنای خداوند؛
حضرت صادق7 می­فرماید: «هرگاه یکی از شماها خواسته­ای داشت, نخست خداوند را ستایش نموده و مدح او گوید, همانگونه که به هنگام ورود در محضر سلاطین با زیباترین جملاتی که در توان دارید سخن را آغاز می­کنید. و باز می­فرماید: در کتاب امیرالمؤمنین7 نوشته شده است که: ستایش پیش از درخواست است...»(25)
2 . شمارش نعمت­های پیشین و شکرگزاری از آنان؛
تا نشانه­ی معرفت به تفضلات سابقه و قدرشناسی از آنان باشد و به حقیقت این اعتراف برسد که لحظه­ای نمی­تواند تصور قطع عطایای الهی را بنماید همچنان که خداوند متعال چنین اعلام فرموده است: «اگر سپاسگزار باشید؛ به یقین بر عطایایم خواهم افزود و اگر ناسپاسی کنید؛ قطعاً عذاب سخت خواهد بود.»(26)
3 . اعتراف و اقرار به گناه و نیاز و نقص؛
بهشتیان با این­که در کمال طهارت و خلوص قرار دارند, در آغاز دعای خود و در ضمن تنزیه و تسبیح حق به نقص و نیاز خود اعتراف می­نمایند. انسان به هنگام اعتراف و اقرار به گناه و پشیمانی از آن بیش از تمامی حالات به خدا نزدیک و به او دل بسته و در برابر او فروتن و دل شکسته است زیرا در این حالت دل انسان از کبر و عجب ـ خود بزرگ بینی و خود پسندی ـ تهی و سرشار از تکریم و تجلیل و تقدیس است و : «انّ الله یحب من عباده المفتّن التواب»(27) خداوند از میان بندگانش, بنده­ی فریب خورده و پشیمان را دوست می­دارد.
یکی از بزرگان فرموده است در اقرار به گناه چندین نکته نهفته است: به خدا پیوستن و از دیگران دل کندن و دل شکسته شدن, همچنان که خداوند می­فرماید: «اناعندالمنکرة قلوبهم؛ رقت قلب یافتن که آن خود دلیل بر اخلاص قلب است, زمینه سازی برای گریه که خود سرآمد آداب است و اقبال قلب و توجه آن.» (28)
4 . صلوات بر پیامبر اسلام و توسل به ذیل عنایات او و اهل بیت بزرگوارش؛
نیز از مهمترین آداب دعاست. حضرت امام صادق7 می­فرماید: «دعای هر کسی از رفتن به آسمان ممنوع است, مگر آن­که همراه با صلوات بر محمد و آل محمد9 باشد.» و در حدیثی دیگر می­فرماید: «شخصی نزد پیامبر آمد و عرض کرد: من در یک سوم از دعاهایم صلوات بر تو می­فرستم, پیامبر او را ستود, مجدداً گفت: من در نیمی از دعاهایم بر تو صلوات می­فرستم, پیامبر فرمود: «این بهتر است. او گفت: در تمامی دعاهایم صلوات تو را قرار می­دهم. حضرت فرمود: در این صورت تمامی خواسته­های دنیا و آخرت تو برآورده است.» و در حدیثی دیگر می­فرماید: «کسی که حاجتی به خدا دارد در آغاز و پایان دعایش صلوات بر محمد و آل محمد9 بفرستد, زیرا خداوند بزرگ کریم­تر از آن است که آغاز و پایان سخنی را بشنود و بپذیرد و درخواست میانی را رها نماید.» (29)
با ذکر سه حدیث جامع این بخش را به پایان می­بریم:
در حدیثی حضرت امام صادق7 می­فرماید: «راهی جز این نیست؛ نخست مدح الهی و پس از آن ثنا و سپاس او و سپس اقرار به گناه و پس از آن درخواست و دعا, به خدا سوگند هیچ بنده­ای جز با اقرار, از گناه پاک نمی­شود.» و باز می­فرماید: «در کتاب حضرت امیرالمؤمنین7 نوشته شده است: ثنای الهی و صلوات بر پیامبرش پیشاپیش دعا و درخواست است. مگر نه این است که وقتی شما از کسی حاجتی می­خواهید پیش از طرح درخواست خود با او به نیکی سخن می­گویید.» و در حدیثی دیگر راوی می­گوید: به امام صادق7 گفتم: «مگرنه این است که خدا فرموده است: ادعونی استجب لکم, پس چرا ما دعا می­کنیم و اجابت نمی­شود؟ فرمود: یعنی می­خواهی بگویی خداوند خلف وعده می­کند؟! گفتم: نه, فرمود: پس چرا چنین است؟ گفتم: نمی­دانم, فرمود: ولی من می­دانم, هر کسی فرمان خدا را ببرد و با شیوه­ی صحیح دعا کند؛ خداوند نیز اجابت می­کند. گفتم شیوه­ی صحیح چیست؟ فرمود: نخست حمد خدا می­گویی و پس نعمت­هایی را که به تو داده یادآوری می­کنی و سپس سپاس نعمت­ها را به جای می­آوری. پس از آن به پیامبر خدا صلوات می­فرستی و در پی آن گناهانت را یادآوری نموده, اقرار به آن­ها می­کنی و از آنان به خدا پناه می­بری و استغفار می­کنی.»(30)
پی­نوشت:
1. کهف (18) : 28 .
2و3. شیخ کلینی, الاصول من الکافی, ج 2, ص 487 و 509 , دارالکتب الاسلامیه.
4. محمد دشتی, نهج الحیوة, ص 149؛ به نقل از کشف الغمه, ج 2, ص 25. و بحارالانوار, ج 43, ص 82 و ... .
5 . یونس (10) : 12.
6 . الاصول من الکافی, ج 2, ص 472.
7. فیض کاشانی, ج 2, محجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء , ص 305.
8 . الاصول من الکافی, ج 2, ص 474 و 475.
9. عدة الداعی, ص 189.
10. الاصول من الکافی, ج 2, ص 476.
11. محجة البیضاء , ج 2, ص 302.
12. عدة الداعی, ص 166.
13. ر. ک؛ عدة الداعی, ص 185 و 186.
14. الاصول من الکافی, ج 2, ص 477 و 478.
15. عدة الداعی, ص 202.
16. الاصول من الکافی, ج 2, ص 482.
17. محجة البیضاء , ج 2, ص 299.
18. امام خمینی1, چهل حدیث, ص 7, مؤسسه تنظیم و نشر آثار.
19. الاصول من الکافی, ج 1, ص 51 .
20. عدة الداعی, ص 178.
21. الاصول من الکافی, ج 1, ص 473.
22. محجة البیضاء , ج 2, ص 294 .
23. عدة الداعی, ص 267.
24. الاصول من الکافی, ج 2, ص 66 .
25. همان, ج 2, ص 484 و 485.
26. ابراهیم (14) : 7.
27. الاصول من الکافی, ج 2, ص 432.
28. عدة الداعی, ص 211.
29. الاصول من الکافی, ج 2, ص 493 و 494.
30. همان, ج 2, ص 6 48 _ 484, ح 3 و 7 و 8 .

تبلیغات