روش شناسی علم تاریخ
آرشیو
چکیده
متن
دیر زمانی است که بشر در مسیر جستجوی حقیقت، روشهای گوناگونی را کشف کرده و به کار بسته است. یکی از راههای رسیدن به این هدف که به جلوگیری از خطا نیز کمک میکند، «منطق صوری» یا همان منطق قدیم و منطق ارسطویی است که با به کار بستن قوانین آن میتوان صحیح فکر کرد و از خطای در فکر مصون ماند. راه دیگر «علم شناخت روشها» و یا روششناسی است که با قواعد اختصاصی، یا روشهای مخصوصی که برحسب طبیعت موضوع مورد فکر باید رعایت شود؛ سر و کار دارد و چون تابع موضوع و مادهی مورد تحقیق میباشد، به همین دلیل متفاوت است.([1])
«حقیقت» گذشته از شرایط صوری نیازمند مطابقت فکر با واقع ـ موضوع شناسایی ـ است. اما از آن جا که طبیعت موضوع فکر، به حسب قلمروهای مختلف شناسایی، متفاوت میباشد؛ روشها نیزگوناگون خواهد شد. مثلاً در ریاضیات؛ روش قیاس و استنتاج و در فیزیک و شیمی؛ مشاهده و آزمایش و استقراء و در روانشناسی؛ تفکر در خور و در علوم زیستی؛ علاوه بر مشاهده و آزمایش و استقراء، تعریف و طبقهبندی و در علوم اجتماعی؛ علاوه بر مجموعهی طریق و وسایل مذکور، منابع و اسناد و مدارک و گواهیها نیز مورد توجه قرار میگیرد.([2])
این نوشتار در جستجوی روش یا روشهای مناسبی است تا در کشف حقایق تاریخی، به ما مدد رساند. از این رو ابتدا تعریف و توضیح مختصری از «روش شناسی»، «روش» و « تاریخ» ضروری است تا ضمن معلوم شدن مقصود، گسترهی کار نیز روشن و مشخص شود.
1. تعریف «روش شناسی»؛
«روششناسی» یا«متدلوژی» عبارتست از: «شناخت روشهای علوم یا علم روش» و «دانشی که دربارهی روشهای مناسب تحقیق و اثبات علوم مختلف» به بحث و تحقیق میپردازد.
2. تعریف روش:
تعریفهای گوناگونی نقل شده که از آن جمله است:
الف. «روش» عبارتست از مجموع طریقههایی که برای کشف حقیقت یا اثبات آن به کار میرود.([3])
ب. «روش» طریقی است که برای حل یک مسأله به منظور رسیدن به یک نتیجهی ارزنده در پیش گرفته میشود.([4])
ج. مراد از واژهی «متد» که به معنی دقیق «در پیش گرفتن راهی» است یعنی؛ معینکردن گامهاییکه برای رسیدن به هدفی میباید با نظم خاص برداشت.([5])
د. «روش» مجموعهی اقدامات و اِعمال اصول و قوانینی است که برای تحقیق علمی انجام میگیرد.([6]) از مجموع این تعاریف به دست میآید که «روش»، به هر راهی گفته نمیشود، و با بینظمی و بیهدفی سخت در ستیز است. بنابراین «روش» افزون بر دربرداشتن طریقهی خاص و منظم، باید دارای غایت و هدفی باشد که بشر بتواند به وسیلهی آن به حقیقت دست پیدا کند. از همین رو هدف از انتخاب «روش»، بهبود عملیات مربوط به تحقیق و تدقیق در مسایل و جریاناتی است که به گونهای مربوط به تحقیق بوده، و اظهار نظر شایسته و داوری صحیح را در موارد تحقیق میسر میسازد.
قواعد اساسی روشها:
چهار قاعدهی اساسی را به عنوان مبنای «روش تحقیق علمی» مطرح کردهاند:
1. بداهت ؛
هیچ موضوعی را نباید حقیقی بدانیم مگر آن که به گونهای دقیق مورد بررسی قرار گرفته و خوب فهمیده و درک ـ بدیهی ـ شود.
2. تجزیه و تحلیل؛
موضوع مورد تحقیق را باید به اجزای کوچک قسمت نمود. بدون تجزیه نمیتوان در شناخت ـ تحلیل درست ـ یک دستگاه یا یک مجموعه گامهای استوار اولیه را برداشت.
3. ترکیب ؛
پس از تجزیهی کامل باید شروع به مطالعه و تحقیق در هر یک از اجزاء نمود و نخست از اجزای کوچکتر آغاز کرد. مثلاً در تعمیر یا دوباره ساختن یک ساعت علاوه بر تجزیهی آن، باید اجزای در ارتباط با هم را دوباره به حالت اول برگرداند، سپس اجزای ساعت را به گونهای در جاهای خود قرار داد تا هر جزء وظیفهی خود را به تنهایی و در ارتباط با دیگر اجزاء به طور منظم انجام دهد، انجام این کار به طورکامل «ترکیب» نامیده میشود.
ترکیب و تجزیه بدون یکدیگر ممکن نمیباشد و هر کدام به تنهایی ناقص است. محقق در تحقیق و طرح نقشههای زندگی و یا شرح وقایع و امور پدیدهها به تجزیه و ترکیب نیازمند است؛ تا نتیجهی کارش با واقعیت تطبیق کند.
4. احاطه و فراگیری؛
در این مرحله باید کاملاً دقیق بود تا هیچ یک از اجزاء هر چند هم که کم اهمیت باشد، از نظر دور نشده و ناشناخته نماند.
پدیدههای تاریخی به گونهای با هم مربوطند که هر کدام چون حلقهای در نظام پدید آمدن امور مؤثرند، اگر یکی از آنها از نظر دور بماند، استنتاج واقعی و کامل و جامع امکانپذیر نیست. از این رو باید در هر واقعهی تاریخی همهی زمینهها، حوادث، اشخاص و رفتارهایی که میتواند در پدید آمدن آن واقعه مؤثر باشد را مورد بررسی و توجه قرار داد تا بتوان به اظهار نظر و داوری صحیح پرداخت.
تعریف تاریخ؛
تعریفهای گوناگونی از تاریخ ارایه شده است، مانند:
«تاریخ» نگاشتن صفحات از روی مدارک و منابع صحیح و اطمینان بخش و نمایاندن علل و نتایج و ثمرات آنها است.([7])
«تاریخ» بهمعنای عامکلمه؛ مطالعهی گذشته و به معنای معمولی؛ مطالعهی گذشتهی جامعههای انسانی و به معنای اخص؛ اتفاقات خصوصی که گذشتهی جوامع انسانی را تشکیل میدهد.([8])
انواع تاریخ:
تاریخ به لحاظ موضوع به سه قسم قابل تقسیم است:
1. « تاریخ طبیعی»؛ مانند تاریخ زمین (زمین شناسی)، تاریخ موجودات قدیمی ازمیان رفته (دیرینه شناسی) و نظایر آن.
2 . « تاریخ انسانی»؛ مانند تاریخ اقوام و ملل و تاریخ اجتماعات انسانی.
3. « تاریخ فکر»؛ مانند تاریخ فلسفه، تاریخ ادیان، تاریخ علوم و مانند آن.
برخی برای تاریخ انواع متنوع دیگری چون: تاریخ سیاسی و حقوقی، تاریخ اقتصادی، تاریخ دیپلماسی و نظامی، تاریخ ادبیات، تاریخ ادیان، تاریخ آرای اخلاقی و رسوم و عادات، تاریخ هنرها و متون، تاریخ فلسفه، تاریخ علوم و ... ذکر نمودهاند.([9])
ما بحثهای تاریخی را به دو قسمت عمده تقسیم میکنیم: «تاریخ اسلام»: از تولد پیامبر9 تا غیبت کبری. «تاریخ ملل»: شامل ملل قبل از ظهور اسلام و پس از آن.
راههای کشف رویدادهای تاریخ
در این جا مطالعه در «گذشته» است و گذشته مانند «حال» مورد مشاهدهی مستقیم نیست، از این رو شناخت تنها به کمک آثار به جای مانده میسّر است.
آثار گذشته را «مدارک» و « اسناد» مینامند که خود بر دو قسم است:
1. اسناد مادی؛
آثار و بقایای مادی گذشته مانند؛ ساختمان و عمارت، لباس، جواهرآلات، ابزار و اسلحه و ... .
2. اسناد نفسانی و معنوی؛
مدارک نفسانی و معنوی که یا به علایم محسوس اشاره دارند؛ مانند مجسمهها و حجاریها و یا به کمک زبان مانند؛ کتیبهها و نوشتههای خطی یا چاپی و منقولات شفاهی... .
نقد مدارک:
محقق تاریخ باید پیرامون مدارک تاریخی به نقد و بررسی بپردازد، کار انتقاد تاریخی عبارت از «تعیین اعتبار و مرتبهی این اسناد و مدارک و استخراج حقایق در باب گذشتهی انسان است.» از آن جا که میان انتقاد مدارک مادی و انتقاد مدارک نفسانی که شامل انتقاد شهادات و گواهیها نیز میشود، تفاوت وجود دارد، هر یک را جداگانه توضیح میدهیم:
نقد و بررسی مدارک مادی ؛
مدارک مادی دو دستهاند:
1. مدارکی که مانند بناهای تاریخی و عمارات و بقایای کاخها و ساختمانها بر روی زمین ثابت هستند که باید در جای خود بدان پرداخت.
2. مدارکی که در موزهها و مجموعهها نگهداری میشود، و مورّخ باید فهرست و نام و نشان این اماکن را بداند.
در هنگام مطالعهی مدارک دو نکته مورد توجه است:
الف. «مبدأ » اعم از زمان، مکان و یا حداقل بنیانگذار و مالکان آنها و سایر خصوصیات و مشخصات مربوطه.
ب. « تشخیص اصالت مدارک و صحت آنها »، چرا که ممکن است ساختگی و یا دستخوش تغییر و دستکاری شده باشد.
نقد و بررسی مدارک نفسانی و معنوی ؛
دراین بخش نیز محقق باید چندین کار را انجام دهد:
1. مطالعهی دقیق متون مدارک که به صورت منقوش یا نوشته یا چاپ شده است، که برای علمی بودن این کار محقق باید به زبانی که اثر بدان نگاشته شدهمسلط باشد و در تفسیر و تعبیر لغات و اصطلاحات و جملهها و عبارتهای متون بکوشد تا با در نظر گرفتن قراین حالی و مقالی و عقلی و زمانی و مکانی متن یا فنون، اثر و آثار را مورد بررسی قرار دهد. به طور مثال از روی علامتها و آثاری مانند خط، زبان، سبک نگارش، طرز بیان و اصطلاحهایی که به کار رفته و نظایر آنها میتوان به مکان و زمان متون و مدارک پیبرد.
در نقد و انتقاد کتب و آثار تاریخی چاپی علاوه بر توجه به اصل و صحت انتساب آنها، پیشنویس اثر و تاریخ آن و به ویژه تاریخ نگارش قسمتهای مختلف آن و مصادف بودن نگارش هر قسمت با اوضاع و احوال به خصوص، و تغییراتی که در تمام یا قسمتی از آن داده شده، همچنین به تاریخ چاپ و انتشار توجه نمود، که اگر در متون مذکور، شخص یا اشخاصی دست برده باشند و یا جرح و تعدیل یا حک و اصلاحی در قسمت یا قسمتهایی از آن به عمل آمده باشد و یا الفاظ و عباراتی عمداًیاسهواً توسطکاتبان یا حروفچینان افزوده یا کاسته شده باشد، مشخص گردد.
2. تعیین ارزش و اعتبار اخبار و گواهیها از طرف ناظرین و شاهدین وقایع، قضایا و حوادث. از همین رو باید توجه داشت که شاهدها به سه دسته تقسیم میشوند:
الف. شاهدهایی که به طور مستقیم ناظر جریان واقعه و یا حادثه بودهاند.
ب. دستهای که خود به طور مستقیم ناظر جریان نبوده و از قول دیگران اخباری را نقل کردهاند.
علاوه بر انجام مرحلهی شناسایی باید میزان وثوق آنها نیز معلوم گردد، پس از اطمینان از وثاقت آنها چند چیز دیگر نیز باید احراز شود.
ج. شهادت ازروی صداقت، بیطرفی و بینظری کامل در شرح واقعه باشد نه آنکه دستخوش احساسات، عواطف و تخیلات واقع گردد و خودنمایی و نفع شخصی، خودخواهی، شهرتطلبی، عوام فریبی، غرضورزی، بدبینی بیجا و ... در بین نباشد تا عمداً یا سهواً چهرهی حقیقت تیره شود.
مورخ دربارهی راویانی که خودشان به طور مستقیم واقعه یا حادثه را مشاهده نکردهاند، نیز باید با کمال دقت و موشکافی، ارزش و میزان صحت و اعتبار گفته یا نوشته را تا شاهد اولیه ادامه دهد و از پذیرش و اعتماد به روایانی که معلوم و مشخص نگردیده و یا در ابهام هستند، خودداری کند، و در استفاده از قسمتهایی از این گونه اخبار و اطلاعات، به منظور پی بردن به طرز تفکر، آداب و رسوم، اخلاق، نوع تمدن و طرز زندگی، جانب احتیاط را مراعات نماید.([10])
با در نظر گرفتن موجبات بیشماری که برای اشتباه و خطا هست، نمیتوان واقعهای که فقط دربارهی آن گواهی میدهد را به طور یقین قبول کرد. البته هر چه عدهی گواهان بیشتر باشد؛ بهتر میتوان به آن اعتماد کرد، به شرط این که مأخذ همه بهیک نفر منتهی شود.([11])
درسهایی از استنباط حکم برای استنباط تاریخ
به نظر میرسد راهی که فقهای بزرگوار ما در استنباط احکام الهی در پیش گرفتهاند، در مدارک و آثار معنوی و نفسانی و نقد و بررسی آن بسیار مؤثر و راهگشا باشد و شاید به همین دلیل علامه عسکری فرمودهاند:
رجوع به منابع اولیهی اسلام مستلزم تخصصهایی است که اهم آنها عبارتند از:
الف. تخصص در «شناخت زبان عربی عصر نزول قرآن»؛ چون بعضی از الفاظ با ورود افراد جدید و زبانها و اصطلاحات خاصشان در حوزهی اسلام معانی جدیدی را به ارمغان آوردهاند که گرچه شبیه الفاظ قرآن است، اما ممکن است با آن فرقهایی داشته باشد.
ب. تخصص در «شناخت راویان حدیث».
ج. تخصص در «علم اصول فقه».
د. کار کردن در موارد فوق تحت نظر فقها و اساتید فن، به عبارت دیگر «دیدن یک دوره درس خارج حوزه» ([12]).
تاریخشناسان اسلامی برای دوری از جعل و تدلیس، تاریخ را به صورتی مستند با رجالی موثق و طبقاتی روشن در سلسلهی اسناد در آورده و نگاشتهاند تا محققین را در این راستا مدد رسانند. توضیح دربارهی هر یک از آنها خود بحثی ویژه میطلبد که در این مختصر نمیگنجد.
در انتها دو تذکر را ضروری میدانیم:
تذکر اول: روش کار در تاریخ اسلام؛ میتواند به دو صورت کلی انجام گیرد:
1. «رجوع به منابع دست اول»؛ که خود بر دو قسم است:
الف: رجوع به منابع دست اول که به معصوم7 ختم میشود.
ب: رجوع به منابع دست اول که به معصوم7 ختم نمیشود.
در رجوع به منابع دستِ اول قسم اول میتوان به شروط سند مراجعه کرد از همین رو تاریخ به دست آمده در این قسمت از استحکام و واقعنمایی برتری برخوردار خواهد بود. در قسم دوم نیز میتوان تا حدود زیادی این قاعده را اجرا کرد و لااقل میزان صحت خبر را تا حدودزیادی تا آخرین شاهد نشان داد.
بدیهی است که در نوشتن تاریخ تا حد امکان باید از قدیمیترین آثار نزدیک به رویدادهای تاریخی استفاده کرد و تا آن جا که میتوان از آثار متأخران به ویژه معاصر، بهره نبرد زیرا تاریخ از جمله علوم نقلی است و متأخرین نمیتوانند جز آن چه متقدمین نوشته یا گفتهاند، بگویند و بنویسند. البته در جایی که به گونهای خاص، کیفیت استنتاج و تألیف و ترتیب و تنظیم و نتیجهگیری و تحلیل و بررسی و نقد میشود، میتوان به آنها استنادکرد و از متأخرین حتی معاصرین نیز بهره برد.
2. «رجوع به منابع دست دوم و نزدیک به منابع دست اول» ؛
این قسم را نیز میتوان به همان دو مورد تقسیم کرد و همان راهها را به کار بست، البته همهی این موارد در صورتی صحیح است که تعارض با قرآن و سنت قطعی و اتفاق همهی تاریخنویسان و فرهیختگان حدیث و خبر، پیش نیاید.([13])
تذکر دوم: برخی از مورّخان مسلمان دانشهای منبعی تاریخ را به دو دسته تقسیم کردهاند:
الف: « دانشهای منبعی بنیادی»، ب: «دانشهای منبعی کمک کار»
دانشهای منبعی بنیادی تاریخ عبارت است از:
1. اسناد و مخطوطات 2. روزنامه و مجلات 3. سنگ نوشتهها 4. پاپیروس شناسی 5 . زبانشناسی 6 . خطشناسی 7 . سکهشناسی.
دانشهای منبعی کمک کار عبارت است از:
1. جغرافیایطبیعی و انسانی
2. جمعیتشناسی 3. انسانشناسی 4. جامعهشناسی5. روانشناسی اجتماعی 6 . علوم سیاسی 7 . اقتصاد([14]).
علاوه بر این مورخان اسلامی برای فهم و درک و تحلیل تاریخ اسلام از علوم اسلامی خالص همانند علوم تفسیر قرآن کریم، علم ادیان، قصص انبیا، علوم حدیث، علم رجال، علم کلام و علم فقه و شعر شعرای اسلامی بهره میگیرند.
لازم به ذکر است که مورخ تاریخ اسلام بدون شناختِ این علوم در فهم و درک تاریخ اسلام توفیقی کسب نخواهد کرد.
پینوشت:
[1] . ر. ک؛ محمد خوانساری، منطق صوری، ج 2 - 1، ص3 و4، انتشارات آگاه، چاپ سوم، 1359.
[2] . ر.ک؛ علیاکبر ترابی، فلسفهی علوم، ص 42 – 40، امیرکبیر، تهران، 1347.
[3] . همان، ص 41.
[4] . همان، ص 41.
[5] . کاز پیتر، علم شناسی فلسفی گفتارهایی در فلسفهی علوم تجربی، ص 165، مؤسسهی مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1372، چاپ اول، تهران.
[6] . علی قائمی، روش تحقیق (در یک مکتب) بیجا، بیتا، ص 73 و 74.
[7] . استاد جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ج 1، ص 21 و 22، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ ششم، 1370، قم.
[8]. ر،ک؛ صادق آیینهوند، علم تاریخ درگسترهی تمدن اسلامی، ج 1، ص 38، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول، تابستان 1377، تهران.
[9] . ر. ک ؛ علیاکبر ترابی، فلسفهی علوم؛ ص 219، امیرکبیر، دانشگاه تبریز، 1347.
[10] . ر. ک؛ فلسفهی علوم، همان، ص227 _ 225.
[11] . ر. ک؛ مجموعه مقالات فلسفی، فلسفه در ایران، ص 111 و 112، انتشارات حکمت، بیجا و بیتا.
[12] . علامه سید مرتضی عسکری، نقش ائمه در احیاء دین، ج 7- 5 ، ص 149 و150، مجمع العلمیالاسلامی، چاپ سوم، 1374.
[13] . ر. ک؛ محمد هادی یوسفی غروی، تاریخ تحقیقی اسلام؛ ترجمهی حسینعلی عربی، ج 1، ص 58، مرکز انتشارات مؤسسهی آموزشی و پژوهشی امام خمینی1، 1382.
[14] . سید احمدعلی الناصری، من کتابة التاریخ و طرق البحث فیه، ص 244 _ 193، به نقل از صادق آیینهوند؛ علم تاریخ در گسترهی تمدن اسلامی، ج 1، ص 369 و 370 ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول، 1377، تهران.
«حقیقت» گذشته از شرایط صوری نیازمند مطابقت فکر با واقع ـ موضوع شناسایی ـ است. اما از آن جا که طبیعت موضوع فکر، به حسب قلمروهای مختلف شناسایی، متفاوت میباشد؛ روشها نیزگوناگون خواهد شد. مثلاً در ریاضیات؛ روش قیاس و استنتاج و در فیزیک و شیمی؛ مشاهده و آزمایش و استقراء و در روانشناسی؛ تفکر در خور و در علوم زیستی؛ علاوه بر مشاهده و آزمایش و استقراء، تعریف و طبقهبندی و در علوم اجتماعی؛ علاوه بر مجموعهی طریق و وسایل مذکور، منابع و اسناد و مدارک و گواهیها نیز مورد توجه قرار میگیرد.([2])
این نوشتار در جستجوی روش یا روشهای مناسبی است تا در کشف حقایق تاریخی، به ما مدد رساند. از این رو ابتدا تعریف و توضیح مختصری از «روش شناسی»، «روش» و « تاریخ» ضروری است تا ضمن معلوم شدن مقصود، گسترهی کار نیز روشن و مشخص شود.
1. تعریف «روش شناسی»؛
«روششناسی» یا«متدلوژی» عبارتست از: «شناخت روشهای علوم یا علم روش» و «دانشی که دربارهی روشهای مناسب تحقیق و اثبات علوم مختلف» به بحث و تحقیق میپردازد.
2. تعریف روش:
تعریفهای گوناگونی نقل شده که از آن جمله است:
الف. «روش» عبارتست از مجموع طریقههایی که برای کشف حقیقت یا اثبات آن به کار میرود.([3])
ب. «روش» طریقی است که برای حل یک مسأله به منظور رسیدن به یک نتیجهی ارزنده در پیش گرفته میشود.([4])
ج. مراد از واژهی «متد» که به معنی دقیق «در پیش گرفتن راهی» است یعنی؛ معینکردن گامهاییکه برای رسیدن به هدفی میباید با نظم خاص برداشت.([5])
د. «روش» مجموعهی اقدامات و اِعمال اصول و قوانینی است که برای تحقیق علمی انجام میگیرد.([6]) از مجموع این تعاریف به دست میآید که «روش»، به هر راهی گفته نمیشود، و با بینظمی و بیهدفی سخت در ستیز است. بنابراین «روش» افزون بر دربرداشتن طریقهی خاص و منظم، باید دارای غایت و هدفی باشد که بشر بتواند به وسیلهی آن به حقیقت دست پیدا کند. از همین رو هدف از انتخاب «روش»، بهبود عملیات مربوط به تحقیق و تدقیق در مسایل و جریاناتی است که به گونهای مربوط به تحقیق بوده، و اظهار نظر شایسته و داوری صحیح را در موارد تحقیق میسر میسازد.
قواعد اساسی روشها:
چهار قاعدهی اساسی را به عنوان مبنای «روش تحقیق علمی» مطرح کردهاند:
1. بداهت ؛
هیچ موضوعی را نباید حقیقی بدانیم مگر آن که به گونهای دقیق مورد بررسی قرار گرفته و خوب فهمیده و درک ـ بدیهی ـ شود.
2. تجزیه و تحلیل؛
موضوع مورد تحقیق را باید به اجزای کوچک قسمت نمود. بدون تجزیه نمیتوان در شناخت ـ تحلیل درست ـ یک دستگاه یا یک مجموعه گامهای استوار اولیه را برداشت.
3. ترکیب ؛
پس از تجزیهی کامل باید شروع به مطالعه و تحقیق در هر یک از اجزاء نمود و نخست از اجزای کوچکتر آغاز کرد. مثلاً در تعمیر یا دوباره ساختن یک ساعت علاوه بر تجزیهی آن، باید اجزای در ارتباط با هم را دوباره به حالت اول برگرداند، سپس اجزای ساعت را به گونهای در جاهای خود قرار داد تا هر جزء وظیفهی خود را به تنهایی و در ارتباط با دیگر اجزاء به طور منظم انجام دهد، انجام این کار به طورکامل «ترکیب» نامیده میشود.
ترکیب و تجزیه بدون یکدیگر ممکن نمیباشد و هر کدام به تنهایی ناقص است. محقق در تحقیق و طرح نقشههای زندگی و یا شرح وقایع و امور پدیدهها به تجزیه و ترکیب نیازمند است؛ تا نتیجهی کارش با واقعیت تطبیق کند.
4. احاطه و فراگیری؛
در این مرحله باید کاملاً دقیق بود تا هیچ یک از اجزاء هر چند هم که کم اهمیت باشد، از نظر دور نشده و ناشناخته نماند.
پدیدههای تاریخی به گونهای با هم مربوطند که هر کدام چون حلقهای در نظام پدید آمدن امور مؤثرند، اگر یکی از آنها از نظر دور بماند، استنتاج واقعی و کامل و جامع امکانپذیر نیست. از این رو باید در هر واقعهی تاریخی همهی زمینهها، حوادث، اشخاص و رفتارهایی که میتواند در پدید آمدن آن واقعه مؤثر باشد را مورد بررسی و توجه قرار داد تا بتوان به اظهار نظر و داوری صحیح پرداخت.
تعریف تاریخ؛
تعریفهای گوناگونی از تاریخ ارایه شده است، مانند:
«تاریخ» نگاشتن صفحات از روی مدارک و منابع صحیح و اطمینان بخش و نمایاندن علل و نتایج و ثمرات آنها است.([7])
«تاریخ» بهمعنای عامکلمه؛ مطالعهی گذشته و به معنای معمولی؛ مطالعهی گذشتهی جامعههای انسانی و به معنای اخص؛ اتفاقات خصوصی که گذشتهی جوامع انسانی را تشکیل میدهد.([8])
انواع تاریخ:
تاریخ به لحاظ موضوع به سه قسم قابل تقسیم است:
1. « تاریخ طبیعی»؛ مانند تاریخ زمین (زمین شناسی)، تاریخ موجودات قدیمی ازمیان رفته (دیرینه شناسی) و نظایر آن.
2 . « تاریخ انسانی»؛ مانند تاریخ اقوام و ملل و تاریخ اجتماعات انسانی.
3. « تاریخ فکر»؛ مانند تاریخ فلسفه، تاریخ ادیان، تاریخ علوم و مانند آن.
برخی برای تاریخ انواع متنوع دیگری چون: تاریخ سیاسی و حقوقی، تاریخ اقتصادی، تاریخ دیپلماسی و نظامی، تاریخ ادبیات، تاریخ ادیان، تاریخ آرای اخلاقی و رسوم و عادات، تاریخ هنرها و متون، تاریخ فلسفه، تاریخ علوم و ... ذکر نمودهاند.([9])
ما بحثهای تاریخی را به دو قسمت عمده تقسیم میکنیم: «تاریخ اسلام»: از تولد پیامبر9 تا غیبت کبری. «تاریخ ملل»: شامل ملل قبل از ظهور اسلام و پس از آن.
راههای کشف رویدادهای تاریخ
در این جا مطالعه در «گذشته» است و گذشته مانند «حال» مورد مشاهدهی مستقیم نیست، از این رو شناخت تنها به کمک آثار به جای مانده میسّر است.
آثار گذشته را «مدارک» و « اسناد» مینامند که خود بر دو قسم است:
1. اسناد مادی؛
آثار و بقایای مادی گذشته مانند؛ ساختمان و عمارت، لباس، جواهرآلات، ابزار و اسلحه و ... .
2. اسناد نفسانی و معنوی؛
مدارک نفسانی و معنوی که یا به علایم محسوس اشاره دارند؛ مانند مجسمهها و حجاریها و یا به کمک زبان مانند؛ کتیبهها و نوشتههای خطی یا چاپی و منقولات شفاهی... .
نقد مدارک:
محقق تاریخ باید پیرامون مدارک تاریخی به نقد و بررسی بپردازد، کار انتقاد تاریخی عبارت از «تعیین اعتبار و مرتبهی این اسناد و مدارک و استخراج حقایق در باب گذشتهی انسان است.» از آن جا که میان انتقاد مدارک مادی و انتقاد مدارک نفسانی که شامل انتقاد شهادات و گواهیها نیز میشود، تفاوت وجود دارد، هر یک را جداگانه توضیح میدهیم:
نقد و بررسی مدارک مادی ؛
مدارک مادی دو دستهاند:
1. مدارکی که مانند بناهای تاریخی و عمارات و بقایای کاخها و ساختمانها بر روی زمین ثابت هستند که باید در جای خود بدان پرداخت.
2. مدارکی که در موزهها و مجموعهها نگهداری میشود، و مورّخ باید فهرست و نام و نشان این اماکن را بداند.
در هنگام مطالعهی مدارک دو نکته مورد توجه است:
الف. «مبدأ » اعم از زمان، مکان و یا حداقل بنیانگذار و مالکان آنها و سایر خصوصیات و مشخصات مربوطه.
ب. « تشخیص اصالت مدارک و صحت آنها »، چرا که ممکن است ساختگی و یا دستخوش تغییر و دستکاری شده باشد.
نقد و بررسی مدارک نفسانی و معنوی ؛
دراین بخش نیز محقق باید چندین کار را انجام دهد:
1. مطالعهی دقیق متون مدارک که به صورت منقوش یا نوشته یا چاپ شده است، که برای علمی بودن این کار محقق باید به زبانی که اثر بدان نگاشته شدهمسلط باشد و در تفسیر و تعبیر لغات و اصطلاحات و جملهها و عبارتهای متون بکوشد تا با در نظر گرفتن قراین حالی و مقالی و عقلی و زمانی و مکانی متن یا فنون، اثر و آثار را مورد بررسی قرار دهد. به طور مثال از روی علامتها و آثاری مانند خط، زبان، سبک نگارش، طرز بیان و اصطلاحهایی که به کار رفته و نظایر آنها میتوان به مکان و زمان متون و مدارک پیبرد.
در نقد و انتقاد کتب و آثار تاریخی چاپی علاوه بر توجه به اصل و صحت انتساب آنها، پیشنویس اثر و تاریخ آن و به ویژه تاریخ نگارش قسمتهای مختلف آن و مصادف بودن نگارش هر قسمت با اوضاع و احوال به خصوص، و تغییراتی که در تمام یا قسمتی از آن داده شده، همچنین به تاریخ چاپ و انتشار توجه نمود، که اگر در متون مذکور، شخص یا اشخاصی دست برده باشند و یا جرح و تعدیل یا حک و اصلاحی در قسمت یا قسمتهایی از آن به عمل آمده باشد و یا الفاظ و عباراتی عمداًیاسهواً توسطکاتبان یا حروفچینان افزوده یا کاسته شده باشد، مشخص گردد.
2. تعیین ارزش و اعتبار اخبار و گواهیها از طرف ناظرین و شاهدین وقایع، قضایا و حوادث. از همین رو باید توجه داشت که شاهدها به سه دسته تقسیم میشوند:
الف. شاهدهایی که به طور مستقیم ناظر جریان واقعه و یا حادثه بودهاند.
ب. دستهای که خود به طور مستقیم ناظر جریان نبوده و از قول دیگران اخباری را نقل کردهاند.
علاوه بر انجام مرحلهی شناسایی باید میزان وثوق آنها نیز معلوم گردد، پس از اطمینان از وثاقت آنها چند چیز دیگر نیز باید احراز شود.
ج. شهادت ازروی صداقت، بیطرفی و بینظری کامل در شرح واقعه باشد نه آنکه دستخوش احساسات، عواطف و تخیلات واقع گردد و خودنمایی و نفع شخصی، خودخواهی، شهرتطلبی، عوام فریبی، غرضورزی، بدبینی بیجا و ... در بین نباشد تا عمداً یا سهواً چهرهی حقیقت تیره شود.
مورخ دربارهی راویانی که خودشان به طور مستقیم واقعه یا حادثه را مشاهده نکردهاند، نیز باید با کمال دقت و موشکافی، ارزش و میزان صحت و اعتبار گفته یا نوشته را تا شاهد اولیه ادامه دهد و از پذیرش و اعتماد به روایانی که معلوم و مشخص نگردیده و یا در ابهام هستند، خودداری کند، و در استفاده از قسمتهایی از این گونه اخبار و اطلاعات، به منظور پی بردن به طرز تفکر، آداب و رسوم، اخلاق، نوع تمدن و طرز زندگی، جانب احتیاط را مراعات نماید.([10])
با در نظر گرفتن موجبات بیشماری که برای اشتباه و خطا هست، نمیتوان واقعهای که فقط دربارهی آن گواهی میدهد را به طور یقین قبول کرد. البته هر چه عدهی گواهان بیشتر باشد؛ بهتر میتوان به آن اعتماد کرد، به شرط این که مأخذ همه بهیک نفر منتهی شود.([11])
درسهایی از استنباط حکم برای استنباط تاریخ
به نظر میرسد راهی که فقهای بزرگوار ما در استنباط احکام الهی در پیش گرفتهاند، در مدارک و آثار معنوی و نفسانی و نقد و بررسی آن بسیار مؤثر و راهگشا باشد و شاید به همین دلیل علامه عسکری فرمودهاند:
رجوع به منابع اولیهی اسلام مستلزم تخصصهایی است که اهم آنها عبارتند از:
الف. تخصص در «شناخت زبان عربی عصر نزول قرآن»؛ چون بعضی از الفاظ با ورود افراد جدید و زبانها و اصطلاحات خاصشان در حوزهی اسلام معانی جدیدی را به ارمغان آوردهاند که گرچه شبیه الفاظ قرآن است، اما ممکن است با آن فرقهایی داشته باشد.
ب. تخصص در «شناخت راویان حدیث».
ج. تخصص در «علم اصول فقه».
د. کار کردن در موارد فوق تحت نظر فقها و اساتید فن، به عبارت دیگر «دیدن یک دوره درس خارج حوزه» ([12]).
تاریخشناسان اسلامی برای دوری از جعل و تدلیس، تاریخ را به صورتی مستند با رجالی موثق و طبقاتی روشن در سلسلهی اسناد در آورده و نگاشتهاند تا محققین را در این راستا مدد رسانند. توضیح دربارهی هر یک از آنها خود بحثی ویژه میطلبد که در این مختصر نمیگنجد.
در انتها دو تذکر را ضروری میدانیم:
تذکر اول: روش کار در تاریخ اسلام؛ میتواند به دو صورت کلی انجام گیرد:
1. «رجوع به منابع دست اول»؛ که خود بر دو قسم است:
الف: رجوع به منابع دست اول که به معصوم7 ختم میشود.
ب: رجوع به منابع دست اول که به معصوم7 ختم نمیشود.
در رجوع به منابع دستِ اول قسم اول میتوان به شروط سند مراجعه کرد از همین رو تاریخ به دست آمده در این قسمت از استحکام و واقعنمایی برتری برخوردار خواهد بود. در قسم دوم نیز میتوان تا حدود زیادی این قاعده را اجرا کرد و لااقل میزان صحت خبر را تا حدودزیادی تا آخرین شاهد نشان داد.
بدیهی است که در نوشتن تاریخ تا حد امکان باید از قدیمیترین آثار نزدیک به رویدادهای تاریخی استفاده کرد و تا آن جا که میتوان از آثار متأخران به ویژه معاصر، بهره نبرد زیرا تاریخ از جمله علوم نقلی است و متأخرین نمیتوانند جز آن چه متقدمین نوشته یا گفتهاند، بگویند و بنویسند. البته در جایی که به گونهای خاص، کیفیت استنتاج و تألیف و ترتیب و تنظیم و نتیجهگیری و تحلیل و بررسی و نقد میشود، میتوان به آنها استنادکرد و از متأخرین حتی معاصرین نیز بهره برد.
2. «رجوع به منابع دست دوم و نزدیک به منابع دست اول» ؛
این قسم را نیز میتوان به همان دو مورد تقسیم کرد و همان راهها را به کار بست، البته همهی این موارد در صورتی صحیح است که تعارض با قرآن و سنت قطعی و اتفاق همهی تاریخنویسان و فرهیختگان حدیث و خبر، پیش نیاید.([13])
تذکر دوم: برخی از مورّخان مسلمان دانشهای منبعی تاریخ را به دو دسته تقسیم کردهاند:
الف: « دانشهای منبعی بنیادی»، ب: «دانشهای منبعی کمک کار»
دانشهای منبعی بنیادی تاریخ عبارت است از:
1. اسناد و مخطوطات 2. روزنامه و مجلات 3. سنگ نوشتهها 4. پاپیروس شناسی 5 . زبانشناسی 6 . خطشناسی 7 . سکهشناسی.
دانشهای منبعی کمک کار عبارت است از:
1. جغرافیایطبیعی و انسانی
2. جمعیتشناسی 3. انسانشناسی 4. جامعهشناسی5. روانشناسی اجتماعی 6 . علوم سیاسی 7 . اقتصاد([14]).
علاوه بر این مورخان اسلامی برای فهم و درک و تحلیل تاریخ اسلام از علوم اسلامی خالص همانند علوم تفسیر قرآن کریم، علم ادیان، قصص انبیا، علوم حدیث، علم رجال، علم کلام و علم فقه و شعر شعرای اسلامی بهره میگیرند.
لازم به ذکر است که مورخ تاریخ اسلام بدون شناختِ این علوم در فهم و درک تاریخ اسلام توفیقی کسب نخواهد کرد.
پینوشت:
[1] . ر. ک؛ محمد خوانساری، منطق صوری، ج 2 - 1، ص3 و4، انتشارات آگاه، چاپ سوم، 1359.
[2] . ر.ک؛ علیاکبر ترابی، فلسفهی علوم، ص 42 – 40، امیرکبیر، تهران، 1347.
[3] . همان، ص 41.
[4] . همان، ص 41.
[5] . کاز پیتر، علم شناسی فلسفی گفتارهایی در فلسفهی علوم تجربی، ص 165، مؤسسهی مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1372، چاپ اول، تهران.
[6] . علی قائمی، روش تحقیق (در یک مکتب) بیجا، بیتا، ص 73 و 74.
[7] . استاد جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ج 1، ص 21 و 22، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ ششم، 1370، قم.
[8]. ر،ک؛ صادق آیینهوند، علم تاریخ درگسترهی تمدن اسلامی، ج 1، ص 38، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول، تابستان 1377، تهران.
[9] . ر. ک ؛ علیاکبر ترابی، فلسفهی علوم؛ ص 219، امیرکبیر، دانشگاه تبریز، 1347.
[10] . ر. ک؛ فلسفهی علوم، همان، ص227 _ 225.
[11] . ر. ک؛ مجموعه مقالات فلسفی، فلسفه در ایران، ص 111 و 112، انتشارات حکمت، بیجا و بیتا.
[12] . علامه سید مرتضی عسکری، نقش ائمه در احیاء دین، ج 7- 5 ، ص 149 و150، مجمع العلمیالاسلامی، چاپ سوم، 1374.
[13] . ر. ک؛ محمد هادی یوسفی غروی، تاریخ تحقیقی اسلام؛ ترجمهی حسینعلی عربی، ج 1، ص 58، مرکز انتشارات مؤسسهی آموزشی و پژوهشی امام خمینی1، 1382.
[14] . سید احمدعلی الناصری، من کتابة التاریخ و طرق البحث فیه، ص 244 _ 193، به نقل از صادق آیینهوند؛ علم تاریخ در گسترهی تمدن اسلامی، ج 1، ص 369 و 370 ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول، 1377، تهران.