آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

متن

دیر زمانی است که بشر در مسیر جستجوی حقیقت، روش­های گوناگونی را کشف کرده و به کار بسته است. یکی از راه­های رسیدن به این هدف که به جلوگیری از خطا نیز کمک می­کند، «منطق صوری» یا همان منطق قدیم و منطق ارسطویی است که با به کار بستن قوانین آن می­توان صحیح فکر کرد و از خطای در فکر مصون ماند. راه دیگر «علم شناخت روش­ها» و یا روش­شناسی است که با قواعد اختصاصی، یا روش­های مخصوصی که برحسب طبیعت موضوع مورد فکر باید رعایت شود؛ سر و کار دارد و چون تابع موضوع و ماده­ی مورد تحقیق می­باشد، به همین دلیل متفاوت است.([1])
«حقیقت» گذشته از شرایط صوری نیازمند مطابقت فکر با واقع ـ موضوع شناسایی ـ است. اما از آن جا که طبیعت موضوع فکر، به حسب قلمروهای مختلف شناسایی، متفاوت می­باشد؛ روش­ها­ نیز­گوناگون خواهد شد. مثلاً در ریاضیات؛ روش قیاس و استنتاج و در فیزیک و شیمی؛ مشاهده و آزمایش و استقراء و در روانشناسی؛ تفکر در خور و در علوم زیستی؛ علاوه بر مشاهده و آزمایش و استقراء، تعریف و طبقه­بندی و در علوم اجتماعی؛ علاوه بر مجموعه­ی طریق و وسایل مذکور، منابع و اسناد و مدارک و گواهی­ها نیز مورد توجه قرار می­گیرد.([2])
این نوشتار در جستجوی روش یا روش­های مناسبی است تا در کشف حقایق تاریخی، به ما مدد رساند. از این رو ابتدا تعریف و توضیح مختصری از «روش شناسی»، «روش» و « تاریخ» ضروری است تا ضمن معلوم شدن مقصود، گستره­ی کار نیز روشن و مشخص شود.
1. تعریف «روش شناسی»؛
«روش­شناسی» یا«متدلوژی» عبارتست از: «شناخت روش­های علوم یا علم روش» و «دانشی که درباره­ی روش­های مناسب تحقیق و اثبات علوم مختلف» به بحث و تحقیق می­پردازد.
2. تعریف روش:
تعریف­های گوناگونی نقل شده که از آن جمله است:
الف. «روش» عبارتست از مجموع طریقه­هایی که برای کشف حقیقت یا اثبات آن به کار می­رود.([3])
ب. «روش» طریقی است که برای حل یک مسأله به منظور رسیدن به یک نتیجه­ی ارزنده در پیش گرفته می­شود.([4])
ج. مراد از واژه­ی «متد» که به معنی دقیق «در پیش گرفتن راهی» است یعنی؛ معین­کردن­ گام­هایی­که­ برای رسیدن به هدفی می­باید با نظم خاص برداشت.([5])
د. «روش» مجموعه­ی اقدامات و اِعمال اصول و قوانینی است که برای تحقیق علمی انجام می­گیرد.([6]) از مجموع این تعاریف به دست می­آید که «روش»، به هر راهی گفته نمی­شود، و با بی­نظمی و بی­هدفی سخت در ستیز است. بنابراین «روش» افزون بر دربرداشتن طریقه­ی خاص و منظم، باید دارای غایت و هدفی باشد که بشر بتواند به وسیله­ی آن به حقیقت دست پیدا کند. از همین رو هدف از انتخاب «روش»، بهبود عملیات مربوط به تحقیق و تدقیق در مسایل و جریاناتی است که به گونه­ای مربوط به تحقیق بوده، و اظهار نظر شایسته و داوری صحیح را در موارد تحقیق میسر می­سازد.
قواعد اساسی روش­ها:
چهار قاعده­ی اساسی را به عنوان مبنای «روش تحقیق علمی» مطرح کرده­اند:
1. بداهت ؛
هیچ موضوعی را نباید حقیقی بدانیم مگر آن که به گونه­ای دقیق مورد بررسی قرار گرفته و خوب فهمیده و درک ـ بدیهی­ ـ شود.
2. تجزیه و تحلیل؛
موضوع مورد تحقیق را باید به اجزای کوچک قسمت نمود. بدون تجزیه نمی­توان در شناخت ـ تحلیل درست ـ یک دستگاه یا یک مجموعه گام­های استوار اولیه را برداشت.
3. ترکیب ؛
پس از تجزیه­ی کامل باید شروع به مطالعه و تحقیق در هر یک از اجزاء نمود و نخست از اجزای کوچک­تر آغاز کرد. مثلاً در تعمیر یا دوباره ساختن یک ساعت علاوه بر تجزیه­ی آن، باید اجزای در ارتباط با هم را دوباره به حالت اول برگرداند، سپس اجزای ساعت را به گونه­ای در جاهای خود قرار داد تا هر جزء وظیفه­ی خود را به تنهایی و در ارتباط با دیگر اجزاء به طور منظم انجام دهد، انجام این کار به طورکامل «ترکیب» نامیده می­شود.
ترکیب و تجزیه بدون یکدیگر ممکن نمی­باشد و هر کدام به تنهایی ناقص است. محقق در تحقیق و طرح نقشه­های زندگی و یا شرح وقایع و امور پدیده­ها به تجزیه و ترکیب نیازمند است؛ تا نتیجه­ی کارش با واقعیت تطبیق کند.
4. احاطه و فراگیری؛
در این مرحله باید کاملاً دقیق بود تا هیچ یک از اجزاء هر چند هم که کم اهمیت باشد، از نظر دور نشده و ناشناخته نماند.
پدیده­های تاریخی به گونه­ای با هم مربوطند که هر کدام چون حلقه­ای در نظام پدید آمدن امور مؤثرند، اگر یکی از آن­ها از نظر دور بماند، استنتاج واقعی و کامل و جامع امکان­پذیر نیست. از این رو باید در هر واقعه­ی تاریخی همه­ی زمینه­ها، حوادث، اشخاص و رفتارهایی که می­تواند در پدید آمدن آن واقعه مؤثر باشد را مورد بررسی و توجه قرار داد تا بتوان به اظهار نظر و داوری صحیح پرداخت.
تعریف تاریخ؛
تعریف­های گوناگونی از تاریخ ارایه شده است، مانند:
«تاریخ» نگاشتن صفحات از روی مدارک و منابع صحیح و اطمینان بخش و نمایاندن علل­ و نتایج و ثمرات آن­ها است.([7])
«تاریخ» به­معنای عام­کلمه؛ مطالعه­ی گذشته و به معنای معمولی؛ مطالعه­ی گذشته­ی جامعه­های انسانی و به معنای اخص؛ اتفاقات خصوصی که گذشته­ی جوامع انسانی را تشکیل می­دهد.([8])
انواع تاریخ:
تاریخ به لحاظ موضوع به سه قسم قابل تقسیم است:
1. « تاریخ طبیعی»؛ مانند تاریخ زمین (زمین شناسی)، تاریخ موجودات قدیمی ازمیان رفته (دیرینه شناسی) و نظایر آن.
2 . « تاریخ انسانی»؛ مانند تاریخ اقوام و ملل و تاریخ اجتماعات انسانی.
3. « تاریخ فکر»؛ مانند تاریخ فلسفه، تاریخ ادیان، تاریخ علوم و مانند آن.
برخی برای تاریخ انواع متنوع دیگری چون: تاریخ سیاسی و حقوقی، تاریخ اقتصادی، تاریخ دیپلماسی و نظامی، تاریخ ادبیات، تاریخ ادیان، تاریخ آرای اخلاقی و رسوم و عادات، تاریخ هنرها و متون، تاریخ فلسفه، تاریخ علوم و ... ذکر نموده­اند.([9])
ما بحث­های تاریخی را به دو قسمت عمده تقسیم می­کنیم: «تاریخ اسلام»: از تولد پیامبر9 تا غیبت کبری. «تاریخ ملل»: شامل ملل قبل از ظهور اسلام و پس از آن.
راه­های کشف رویدادهای تاریخ
در این جا مطالعه در «گذشته» است و گذشته مانند «حال» مورد مشاهده­ی مستقیم نیست، از این رو شناخت تنها به کمک آثار به جای مانده میسّر است.
آثار گذشته را «مدارک» و « اسناد» می­نامند که خود بر دو قسم است:
1. اسناد مادی؛
آثار و بقایای مادی گذشته مانند؛ ساختمان و عمارت، لباس، جواهرآلات، ابزار و اسلحه و ... .
2. اسناد نفسانی و معنوی؛
مدارک نفسانی و معنوی که یا به علایم محسوس اشاره دارند؛ مانند مجسمه­ها و حجاری­ها و یا به کمک زبان مانند؛ کتیبه­ها و نوشته­های خطی یا چاپی و منقولات شفاهی... .
نقد مدارک:
محقق تاریخ باید پیرامون مدارک تاریخی به نقد و بررسی بپردازد، کار انتقاد تاریخی عبارت از «تعیین اعتبار و مرتبه­ی این اسناد و مدارک و استخراج حقایق در باب گذشته­ی انسان است.» از آن جا که میان انتقاد مدارک مادی و انتقاد مدارک نفسانی که شامل انتقاد شهادات و گواهی­ها نیز می­شود، تفاوت وجود دارد، هر یک را جداگانه توضیح می­دهیم:
نقد و بررسی مدارک مادی ؛
مدارک مادی دو دسته­اند:
1. مدارکی که مانند بناهای تاریخی و عمارات و بقایای کاخ­ها و ساختمان­ها بر روی زمین ثابت هستند که باید در جای خود بدان پرداخت.
2. مدارکی که در موزه­ها و مجموعه­ها نگه­داری می­شود، و مورّخ باید فهرست و نام و نشان این اماکن را بداند.
در هنگام مطالعه­ی مدارک دو نکته مورد توجه است:
الف. «مبدأ » اعم از زمان، مکان و یا حداقل بنیان­گذار و مالکان آن­ها و سایر خصوصیات و مشخصات مربوطه.
ب. « تشخیص اصالت مدارک و صحت آن­ها »، چرا که ممکن است ساختگی و یا دستخوش تغییر و دست­کاری شده باشد.
نقد و بررسی مدارک نفسانی و معنوی ؛
دراین بخش نیز محقق باید چندین کار را انجام دهد:
1. مطالعه­ی دقیق متون مدارک که به صورت منقوش یا نوشته یا چاپ شده است، که برای علمی بودن این کار محقق باید به زبانی که اثر بدان نگاشته شده­مسلط باشد و در تفسیر و تعبیر لغات و اصطلاحات و جمله­ها و عبارت­های متون بکوشد تا با در نظر گرفتن قراین حالی و مقالی و عقلی و زمانی و مکانی متن یا فنون، اثر و آثار را مورد بررسی قرار دهد. به طور مثال از روی علامت­ها و آثاری مانند خط، زبان، سبک نگارش، طرز بیان و اصطلاح­هایی که به کار رفته و نظایر آن­ها می­توان به مکان و زمان متون و مدارک پی­برد.
در نقد و انتقاد کتب و آثار تاریخی چاپی علاوه بر توجه به اصل و صحت انتساب آن­ها، پیش­نویس اثر و تاریخ آن و به ویژه تاریخ نگارش قسمت­های مختلف آن و مصادف بودن نگارش هر قسمت با اوضاع و احوال به خصوص، و تغییراتی که در تمام یا قسمتی از آن داده شده، همچنین به تاریخ چاپ و انتشار توجه نمود، که اگر در متون مذکور، شخص یا اشخاصی دست برده باشند و یا جرح و تعدیل یا حک و اصلاحی در قسمت یا قسمت­هایی از آن به عمل آمده باشد و یا الفاظ و عباراتی عمداًیاسهواً توسط­کاتبان یا حروف­چینان افزوده یا کاسته شده باشد، مشخص گردد.
2. تعیین ارزش و اعتبار اخبار و گواهی­ها از طرف ناظرین و شاهدین وقایع، قضایا و حوادث. از همین رو باید توجه داشت که شاهد­ها به سه دسته تقسیم می­شوند:
الف. شاهدهایی که به طور مستقیم ناظر جریان واقعه و یا حادثه­ بوده­اند.
ب. دسته­ای که خود به طور مستقیم ناظر جریان نبوده و از قول دیگران اخباری را نقل کرده­اند.
علاوه بر انجام مرحله­ی شناسایی باید میزان وثوق آن­ها نیز معلوم گردد، پس از اطمینان از وثاقت آن­ها چند چیز دیگر نیز باید احراز شود.
ج. شهادت­ ازروی صداقت، بی­طرفی و بی­نظری کامل در شرح واقعه باشد نه آن­که دستخوش احساسات، عواطف و تخیلات واقع گردد و خودنمایی و نفع شخصی، خودخواهی، شهرت­طلبی، عوام فریبی، غرض­ورزی، بدبینی بی­جا و ... در بین نباشد تا عمداً یا سهواً چهره­ی حقیقت تیره شود.
مورخ درباره­ی راویانی که خودشان به طور مستقیم واقعه یا حادثه را مشاهده نکرده­اند، نیز باید با کمال دقت و موشکافی، ارزش و میزان صحت و اعتبار گفته یا نوشته را تا شاهد اولیه ادامه دهد و از پذیرش و اعتماد به روایانی که معلوم و مشخص نگردیده و یا در ابهام هستند، خودداری کند، و در استفاده از قسمت­هایی از این گونه اخبار و اطلاعات، به منظور پی بردن به طرز تفکر، آداب و رسوم، اخلاق، نوع تمدن و طرز زندگی، جانب احتیاط را مراعات نماید.([10])
با در نظر گرفتن موجبات بی­شماری که برای اشتباه و خطا هست، نمی­توان واقعه­ای که فقط درباره­ی آن گواهی می­دهد را به طور یقین قبول کرد. البته هر چه عده­ی­ گواهان بیشتر باشد؛ بهتر می­توان به آن اعتماد کرد، به شرط این که مأخذ همه به­یک نفر منتهی شود.([11])
درس­هایی از استنباط حکم برای استنباط تاریخ
به نظر می­رسد راهی که فقهای بزرگوار ما در استنباط احکام الهی در پیش گرفته­اند، در مدارک و آثار معنوی و نفسانی و نقد و بررسی آن بسیار مؤثر و راهگشا باشد و شاید به همین دلیل علامه عسکری فرموده­اند:
رجوع به منابع اولیه­ی اسلام مستلزم تخصص­هایی است که اهم آن­ها عبارتند از:
الف. تخصص در «شناخت زبان عربی عصر نزول قرآن»؛ چون بعضی از الفا‌ظ با ورود افراد جدید و زبان­ها و اصطلاحات خاصشان در حوزه­ی اسلام معانی جدیدی را به ارمغان آورده­اند که گرچه شبیه الفاظ قرآن است، اما ممکن است با آن فرق­هایی داشته باشد.
ب. تخصص در «شناخت راویان حدیث».
ج. تخصص در «علم اصول فقه».
د. کار کردن در موارد فوق تحت نظر فقها و اساتید فن، به عبارت دیگر «دیدن یک دوره درس خارج حوزه» ([12]).
تاریخ­شناسان اسلامی برای دوری از جعل و تدلیس، تاریخ را به صورتی مستند با رجالی موثق و طبقاتی روشن در سلسله­ی اسناد در آورده و نگاشته­اند تا محققین را در این راستا مدد رسانند. توضیح درباره­ی هر یک از آن­ها خود بحثی ویژه می­طلبد که در این مختصر نمی­گنجد.
در انتها دو تذکر را ضروری می­دانیم:
تذکر اول: روش کار در تاریخ اسلام؛ می­تواند به دو صورت کلی انجام گیرد:
1. «رجوع به منابع دست اول»؛ که خود بر دو قسم است:
الف: رجوع به منابع دست اول که به معصوم7 ختم می­شود.
ب: رجوع به منابع دست اول که به معصوم7 ختم نمی­شود.
در رجوع به منابع دستِ اول قسم اول می­توان به شروط سند مراجعه کرد از همین رو تاریخ به دست آمده در این قسمت از استحکام و واقع­نمایی برتری برخوردار خواهد بود. در قسم دوم نیز می­توان تا حدود زیادی این قاعده را اجرا کرد و لااقل میزان صحت خبر را تا حدودزیادی تا آخرین شاهد نشان داد.
بدیهی است که در نوشتن تاریخ تا حد امکان باید از قدیمی­ترین آثار نزدیک به رویدادهای تاریخی استفاده کرد و تا آن جا که می­توان از آثار متأخران به ویژه معاصر، بهره نبرد زیرا تاریخ از جمله علوم نقلی است و متأخرین نمی­توانند جز آن چه متقدمین نوشته یا گفته­اند، بگویند و بنویسند. البته در جایی که به گونه­ای خاص، کیفیت استنتاج و تألیف و ترتیب و تنظیم و نتیجه­گیری و تحلیل و بررسی و نقد می­شود، می­توان به آن­ها استنادکرد و از متأخرین حتی معاصرین نیز بهره برد.
2. «رجوع به منابع دست دوم و نزدیک به منابع دست اول» ؛
این قسم را نیز می­توان به همان دو مورد تقسیم کرد و همان راه­ها را به کار بست، البته همه­ی این موارد در صورتی صحیح است که تعارض با قرآن و سنت قطعی و اتفاق همه­ی تاریخ­نویسان و فرهیختگان ­حدیث و خبر، پیش نیاید.([13])
تذکر دوم: برخی از مورّخان مسلمان دانش­های منبعی تاریخ را به دو دسته تقسیم کرده­اند:
الف: « دانش­های منبعی بنیادی»، ب: «دانش­های منبعی کمک کار»
دانش­های منبعی بنیادی تاریخ عبارت است از:
1. اسناد و مخطوطات 2. روزنامه و مجلات 3. سنگ نوشته­ها 4. پاپیروس­ شناسی 5 . زبان­شناسی 6 . خط­شناسی 7 . سکه­شناسی.
دانش­های منبعی کمک کار عبارت است از:
1. جغرافیای­طبیعی و انسانی
2. جمعیت­شناسی 3. انسان­شناسی 4. جامعه­شناسی­5. روان­شناسی اجتماعی 6 . علوم سیاسی 7 . اقتصاد([14]).
علاوه بر این مورخان اسلامی برای فهم و درک و تحلیل تاریخ اسلام از علوم اسلامی خالص همانند علوم تفسیر قرآن کریم، علم ادیان، قصص انبیا، علوم حدیث، علم رجال، علم کلام و علم فقه و شعر شعرای اسلامی بهره می­گیرند.
لازم به ذکر است که مورخ تاریخ اسلام بدون شناختِ این علوم در فهم و درک تاریخ اسلام توفیقی کسب نخواهد کرد.
پی­نوشت:
[1] . ر. ک؛ محمد خوانساری، منطق صوری، ج 2 - 1، ص3 و4، انتشارات آگاه، چاپ سوم، 1359.
[2] . ر.ک؛ علی­اکبر ترابی، فلسفه­ی علوم، ص 42 – 40، امیرکبیر، تهران، 1347.
[3] . همان، ص 41.
[4] . همان، ص 41.
[5] . کاز پیتر، علم شناسی فلسفی گفتارهایی در فلسفه­ی علوم تجربی، ص 165، مؤسسه­ی مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1372، چاپ اول، تهران.
[6] . علی قائمی، روش تحقیق (در یک مکتب) بی­جا، بی­تا، ص 73 و 74.
[7] . استاد جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ج 1، ص 21 و 22، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ ششم، 1370، قم.
[8]. ر،ک؛ صادق آیینه­وند، علم تاریخ درگستره­ی تمدن اسلامی، ج 1، ص 38، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول، تابستان 1377، تهران.
[9] . ر. ک ؛ علی­اکبر ترابی، فلسفه­ی علوم؛ ص 219، امیرکبیر، دانشگاه تبریز، 1347.
[10] . ر. ک؛ فلسفه­ی علوم، همان، ص227 _ 225.
[11] . ر. ک؛ مجموعه مقالات فلسفی، فلسفه­ در ایران، ص 111 و 112، انتشارات حکمت، بی­جا و بی­تا.
[12] . علامه سید مرتضی عسکری، نقش ائمه در احیاء دین، ج 7- 5 ، ص 149 و150، مجمع العلمی­الاسلامی، چاپ سوم، 1374.
[13] . ر. ک؛ محمد هادی یوسفی غروی، تاریخ تحقیقی اسلام؛ ترجمه­ی حسین­علی عربی، ج 1، ص 58، مرکز انتشارات مؤسسه­ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی1، 1382.
[14] . سید احمدعلی الناصری، من کتابة التاریخ و طرق البحث فیه، ص 244 _ 193، به نقل از صادق آیینه­وند؛ علم تاریخ در گستره­ی تمدن اسلامی، ج 1، ص 369 و 370 ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول، 1377، تهران.

تبلیغات